تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات قدرت، انصاف است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802952327




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پاسخ‌های علامه طباطبایی به ابهامات درباره قصاص


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۷




Multimedia_pics_1386_8_Art_657.jpg

مرحوم علامه محمدحسین طباطبایی، ذیل تفسیر آیه شریفه 178 و 179 سوره مبارکه بقره با بحثی درباره قصاص به "اعتراضات و اشکالاتی که در عصر حاضر به حکم قصاص مخصوصا به قصاص به اعدام می‌شود" پاسخ داده‌اند. به گزارش ایسنا آنچه می‌خوانید گزارش سایت شفقنا از بحث علامه طباطبایی در پاسخ به ابهامات است: بحث درباره قصاص در عصر نزول آیه قصاص و قبل از آن نیز عرب به قصاص و حکم اعدام قاتل ، معتقد بود، ولکن قصاص او حد و مرزی نداشت بلکه به نیرومندی قبائل و ضعف آنها بستگی داشت ، چه بسا می‌شد یک مرد در مقابل یک مرد و یک زن در مقابل یک زن که کشته بود قصاص می‌شد و چه بسا می‌شد در برابر کشتن یک مرد، 10 مرد کشته می‌شد، و در مقابل یک برده ، (فرد) آزادی به قتل می‌رسید، و در برابر مرئوس ‍یک قبیله ، رئیس قبیله قاتل قصاص می‌شد و چه بسا می‌شد که یک قبیله ، قبیله‌ای دیگر را به خاطر یک قتل به کلی نابود می‌کرد. و اما در ملت یهود؟ آنها نیز به قصاص معتقد بودند؛ همچنان‌که در فصل بیست و یکم و بیست و دوم از سفر خروج و فصل سی و پنجم از سفر عدد از تورات آمده و قرآن کریم آنرا چنین حکایت کرده : (و کتبنا علیهم فیها، ان النفس بالنفس ، و العین بالعین ، و الانف بالانف ، و الاذن بالاذن ، و السن بالسن ، و الجروح قصاص )، (و در آن الواح برایشان نوشتیم : یک نفر بجای یک نفر و چشم بجای چشم و بینی در برابر بینی و گوش در مقابل گوش و دندان در مقابل دندان و زخم در برابر زخم قصاص باید کرد). ولی ملت نصاری به‌طوری‌که حکایت کرده‌اند در مورد قتل ، به غیر از عفو و گرفتن خونبها حکمی نداشتند، سایر شعوب و امتها هم با اختلاف طبقاتشان ، فی‌الجمله حکمی برای قصاص در قتل داشتند؛ هر چند ضابطه درستی حتی در قرون اخیر برای حکم قصاص ‍ معلوم نکردند. در این میان ، اسلام، عادلانه‌ترین راه را پیشنهاد کرد، نه آن را به‌کلی لغو نمود و نه بدون حد و مرزی اثبات کرد، بلکه قصاص را اثبات کرد، ولی تعیین اعدام قاتل را لغو نمود و در عوض صاحب خون را مخیر کرد میان عفو و گرفتن دیه ، آنگاه در قصاص رعایت معادله میان قاتل و مقتول را هم نمود.. . اعتراضات و اشکالاتی که در عصر حاضر به حکم قصاص مخصوصا به قصاص به اعدام می‌شود: لکن در عصر حاضر به حکم قصاص و مخصوصا قصاص به اعدام اعتراض شده، به اینکه قوانین مدنی که ملل راقیه آن‌را تدوین کرده اند، قصاص را جائز نمی‌داند و از اجرای آن در بین بشر جلوگیری می‌کند. می‌گویند قصاص به کشتن در مقابل کشتن ، امریست که طبع آدمی آن را نمی‌پسندد و از آن متنفر است ، و چون آن را به وجدانش ‍عرضه می‌کند، می‌بیند که وجدانش از در رحمت و خدمت به انسانیت از آن منع می‌کند. و نیز می‌گویند: قتل اول یک فرد از جامعه کاست ، قتل دوم به‌جای اینکه آن کمبود را جبران کند، یک فرد دیگر را از بین می‌برد و این، خود کمبود روی کمبود می‌شود و نیز می‌گویند قصاص‌کردن به قتل از قساوت قلب و حب انتقام است، که هم قساوت را باید وسیله تربیت در دل‌های عامه برطرف کرد و هم حب انتقام را و به جای قصاص قاتل باید او را در تحت عقوبت تربیت قرار داد و عقوبت تربیت به کمتر از قتل از قبیل زندان و اعمال شاقه هم حاصل می‌شود. و نیز می‌گویند جنایتکاری که مرتکب قتل می‌شود تا به مرض روانی و کمبود عقل گرفتار نشود، هرگز دست به جنایت نمی‌زند، به همین جهت عقل آنهایی‌که عاقلند، حکم می‌کند که مجرم را در بیمارستان‌های روانی تحت درمان قرار دهند. و باز می‌گویند قوانین مدنی باید خود را با سیر اجتماع وفق دهد، و چون اجتماع در یک حال ثابت نمی‌ماند و محکوم به تحول است ، لاجرم حکم قصاص نیز محکوم به تحول است و معنا ندارد حکم قصاص برای ابد معتبر باشد و حتی اجتماعات راقیه امروز هم محکوم به آن باشند؛ چون اجتماعات امروز باید تا آنجاکه می‌تواند از وجود افراد استفاده کند، او می‌تواند مجرم را هم عقاب بکند و هم از وجودش استفاده کند، عقوبتی کند که از نظر نتیجه با کشتن برابر است ، مانند حبس ابد و حبس سالهایی چند که با آن هم حق اجتماع رعایت شده و هم حق صاحبان خون . پاسخ به همه این اشکالات و بیان فلسفه تشریع در یک آیه قرآنی: این بود عمده آن وجوهی که منکرین قصاص به اعدام برای نظریه خود آورده‌اند. و قرآن کریم با یک آیه به تمامی آنها جواب داده ، و آن آیه : (من قتل نفسا بغیر نفس ، او فساد فی الارض ، فکانما قتل الناس جمیعا، و من احیاها فکانما اءحیا الناس جمیعا)، (هر کس انسانی را که نه مرتکب قتل شده و نه فسادی در زمین کرده ، به قتل برساند، مثل این است که همه مردم را کشته و کسی که یکی را احیاء کند، مثل این است که همه را احیاء کرده باشد). بیان این پاسخ این است که قوانین جاریه میان افراد انسان ، هر چند اموری وصفی و اعتباری است که در آن مصالح اجتماع انسانی رعایت شده ، الا اینکه علتی که در اصل ، آن قوانین را ایجاب می‌کند، طبیعت خارجی انسان است که انسان را به تکمیل نقص و رفع حوائج تکوینیش دعوت می‌کند. و این خارجیت که چنین دعوتی می‌کند، عدد انسان و کم و زیادی که بر انسان عارض می‌شود نیست ، هیئت وحدت اجتماعی هم نیست ، برای اینکه هیئت نامبرده خودش ساخته و پرداخته انسان و نحوه وجود اوست ، بلکه این خارجیت عبارت است از طبیعت آدمی که در آن طبیعت یک نفر و هزاران نفری که از یک یک انسانها ترکیب می‌شود فرقی ندارد، چون هزاران نفر هم هزاران انسان است و یک نفر هم انسان است و وزن یکی با هزاران از حیث وجود یکی است . و این طبیعت وجودی بخودی خود مجهز به قوی و ادواتی شده که با آن از خود دفاع می‌کند، چون مفطور، به حب وجود است ، فطرتا وجود را دوست می‌دارد و هر چیزی را که حیات او را تهدید می‌کند به هر وسیله که شده و حتی با ارتکاب قتل و اعدام ، از خود دور می‌سازد و به همین جهت است که هیچ انسانی نخواهی یافت که در جواز کشتن کسی‌که می‌خواهد او را بکشد و جز کشتنش چاره‌ای نیست شک داشته باشد و این عمل را جائز نداند. و همین ملت‌های راقیه را که گفتید، قصاص را جائز نمی‌دانند، آنجا که دفاع از استقلال و حریت و حفظ قومیتشان جز با جنگ صورت نمی‌بندد، هیچ توقفی و شکی در جواز آن نمی‌کنند، و بی‌درنگ آماده جنگ می‌شوند، تا چه رسد به آنجا که دشمن قصد کشتن همه آنان را داشته باشد. و نیز می‌بینید که این ملل راقیه از بطلان قوانین خود دفاع می‌کنند، تا هر جا که بینجامد، حتی به قتل ، و نیز می‌بینید که در حفظ منافع خود متوسل به جنگ می‌شوند؛ البته در وقتی که جز با جنگ دردشان دوا نشود. و بخاطر همین جنگ‌های خانمان برانداز و مایه فنای دنیا و هلاکت حرث و نسل است که می‌بینیم لایزال ملت‌هایی خود را با سلاح‌های خونینی مسلح می‌کنند و ملت‌هایی دیگر برای اینکه از آنها عقب نمانند و در روز مبادا بتوانند پاسخ آنان را بگویند، می‌کوشند خود را به همان سلاح‌ها مسلح سازند و موازنه تسلیحاتی را برقرار سازند. و این ملت‌ها هیچ منطقی و بهانه‌ای در این کار ندارند، جز حفظ حیات اجتماع و رعایت حال آن ، و اجتماع هم جز پدیده‌ای از پدیده های طبیعت انسان نیست ، پس چه شد که طبیعت کشتارهای فجیع و وحشت‌آور را و ویرانگری شهرها و ساکنان آن را برای حفظ پدیده‌ای از پدیده‌های خود که اجتماع مدنی است جائز می‌داند ولی قتل یک نفر را برای حفظ حیات خود جائز نمی‌شمارد؟ با اینکه بر حسب فرض ، این اجتماعی که پدیده طبع آدمی است ، اجتماعی است مدنی . و نیز چه شد که کشتن کسی را که تصمیم کشتن او را گرفته ، با اینکه هنوز نکشته ، جائز می‌داند ولی قصاص که کشتن او بعد از ارتکاب قتل است ، جائز نمی‌داند؟ و نیز چه شد که طبیعت انسانی حکم می‌کند به انعکاس وقایع تاریخی و می‌گوید (فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره ، و من یعمل مثقال ذرة شرا یره )، (هر کس به سنگینی ذره‌ای عمل خیر کند آنرا می‌بیند و هر کس به سنگینی ذره‌ای شر مرتکب شود آنرا می‌بیند) که هر چند کلام قرآن است ولی زبان طبیعت آدمی است و خلاصه برای هر عملی عکس‌العمل قائل است ، و این عکس‌العمل را در قوانینی که جعل می‌کند، رعایت می‌کند ولکن کشتن قاتل را ظلم و نقض حکم خویش می‌داند؟. علاوه بر آنچه گذشت قرآن کریم و قانون اسلام در تمامی دنیا چیزی که بهای انسان شود و میزانی که با آن میزان بتوان انسان را سنجید، سراغ نمی‌دهد مگر یک چیز، آن هم ایمان به خدا و دین توحید است ، و بر این حساب وزن اجتماع انسانی و وزن یک انسان موحد، نزد او برابر است و چون چنین است حکم اجتماع و فرد نزد او یکسان است، پس اگر کسی مؤمن موحدی را بکشد، در اسلام با کسی‌که همه مردم را بکشد یکسان است ، بخاطر اینکه هر دو به حریم حقیقت تجاوز نموده، هتک حرمت آن کرده اند؛ همچنانکه قاتل یک نفر با قاتل همه مردم از نظر طبیعت وجود یکسان است . و اما ملل متمدن دنیا که به حکم قصاص اعتراض کرده‌اند، همانطور که در جواب‌های ما متوجه شدید، نه برای این است که این حکم نقصی دارد، بلکه برای این است که آنها احترامی و شرافتی برای دین قائل نیستند، و اگر برای دین حد اقل شرافتی و یا وزنی معادل شرافت و وزن اجتماع مدنی قائل بودند تا چه رسد به بالاتر از آن هر آینه در مسئله قصاص همین حکم را می‌کردند. از این هم که بگذریم اسلام دینی است که برای دنیا و همیشه تشریع شده نه برای قومی خاص و امتی معین و ملل راقیه دنیا اعتراضی که به حکم قصاص اسلام کرده‌اند از این رو بوده که خیال کرده‌اند افرادش کاملا تربیت شده‌اند و حکومت‌هایشان بهترین حکومت است و استدلال کرده‌اند به آمارگیری‌هایشان که نشان داده در اثر تربیت موجود، ملت خودبخود از کشتار و فجایع متنفرند و هیچ قتلی و جنایتی در آنها اتفاق نمی‌افتد، مگر به ندرت و برای آن قتل نادر و احیانی هم ، ملت به مجازات کمتر از قتل راضی است ، و در صورتی که این خیال ایشان درست باشد اسلام هم در قصاص کشتن را حتمی و متعین ندانسته ، بلکه یک طرف تخیر شمرده و طرف دیگر تخیر را عفو دانسته است . بنابراین چه مانعی دارد حکم قصاص در جای خود و به قوت خود باقی بماند، ولی مردم متمدن ، طرف دیگر تخیر را انتخاب کنند و از عقوبت جانی عفو نمایند؟ همچنان‌که آیه قصاص هم خودش به این معنا اشاره دارد، می‌فرماید: هر جنایتکار قاتل که برادر صاحب خونش از او عفو کرد و به گرفتن خونبها رضایت داد، در دادن خونبها امروز و فردا نکند و احسان او را تلافی نماید، و این لسان ، خود لسان تربیت است می خواهد به صاحب خون بفرماید: (در عفو لذتی است که در انتقام نیست ) و اگر در اثر تربیت کار مردمی بدین‌جا بکشد، که افتخار عمومی در عفو باشد، هرگز عفو را رها نمی‌کنند و دست به انتقام نمی‌زنند. (و لکن مگر دنیا همیشه و همه جایش را این گونه اجتماعات راقی متمدن تشکیل داده‌اند؟ نه بلکه برای همیشه در دنیا امت هائی دیگر هستند، که درک انسانی و اجتماعیشان به این حد نرسیده ،) لاجرم در چنین اجتماعات مسئله صورت دیگری بخود می‌گیرد، در چنین جوامعی عفو به تنهایی و نبودن حکم قصاص ، فجایع بار می‌آورد، به شهادت اینکه همین الان به چشم خود می‌بینیم ، جنایتکاران کمترین ترسی از حبس و اعمال شاقه ندارند و هیچ اندرزگو و واعظی نمی‌تواند آنها را از جنایتکاری باز بدارد. برای اینگونه مردم ، زندان جای راحت‌تری است ، حتی وجدانشان هم در زندان آسوده‌تر است و زندگی در زندان برایشان شرافتمندانه‌تر از زندگی بیرون از زندان است که یک زندگی پست و شقاوت‌باری است ، و به همین جهت از زندان نه وحشتی دارند و نه ننگی و نه از اعمال شاقه‌اش می‌ترسند، و نه از چوب و فلک آن ترسی دارند. و نیز به چشم خود می‌بینیم (در جوامعی که به آن پایه از ارتقاء نرسیده‌اند و حکم قصاص هم در بینشان اجرا نمی‌شود، روزبروز آمار فجایع بالاتر می‌رود، پس نتیجه می‌گیریم که حکم قصاص حکمی است عمومی ، که هم شامل ملل راقیه می‌شود، و هم شامل غیر ایشان ، که اکثریت هم با غیر ایشان است . اگر ملتی به آن حد از ارتقا رسید، و به نحوی تربیت شد که از عفو لذت ببرد، اسلام هرگز به او نمی‌گوید چرا از قاتل پدرت گذشتی ؟ چون اسلام هم او را تشویق به عفو کرده و اگر ملتی همچنان راه انحطاط را پیش گرفت و خواست تا نعمتهای خدا را با کفران جواب بگوید، قصاص برای او حکمی است حیاتی ، در عین اینکه در آنجا نیز عفو به قوت خود باقیست . و اما این که گفتند: رافت و رحمت بر انسانیت اقتضاء می‌کند قاتل اعدام نشود، در پاسخ می‌گوییم بله ولکن هر رافت و رحمتی پسندیده و صلاح نیست و هر ترحمی فضیلت شمرده نمی‌شود، چون به‌کاربردن رافت و رحمت ، در مورد جانی قسی‌القلب ، (که کشتن مردم برایش چون آب خوردن است )، و نیز ترحم بر نافرمانبر متخلف و قانونشکن که بر جان و مال و عرض مردم تجاوز می‌کند، ستمکاری بر افراد صالح است و اگر بخواهیم به طور مطلق و بدون هیچ ملاحظه و قید و شرطی ، رحمت را به‌کار ببندیم ، اختلال نظام لازم می‌آید و انسانیت در پرتگاه هلاکت قرار گرفته، فضائل انسانی تباه می‌شود، همچنانکه آن شاعر فارسی زبان گفته : (ترحم بر پلنگ تیزدندان - ستمکاری بود بر گوسفندان ) و اما اینکه داستان فضیلت رحمت و زشتی قساوت و حب انتقام را خاطرنشان کردند. جوابش همان جواب سابق است ، آری انتقام‌گرفتن برای مظلوم از ظالم ، یاری‌کردن حق و عدالت است که نه مذموم است و نه زشت ، چون منشا آن محبت عدالت است که از فضائل است ، نه رذائل ، علاوه بر اینکه گفتیم « تشریع قصاص به قتل تنها بخاطر انتقام نیست ، بلکه ملاک در آن تربیت عمومی و سد باب فساد است .» و اما اینکه گفتند: جنایت قتل ، خود از مرض‌های روانی است که باید مبتلای بدان را بستری کرد و تحت درمان قرار داد، و این خود برای جنایتکار عذری است موجه، در پاسخ می‌گوییم همین حرف باعث می‌شود قتل و جنایت و فحشاء روز بروز بیشتر شود و جامعه انسانیت را تهدید کند، برای اینکه هر جنایتکاری که از قتل و فساد لذت می‌برد، وقتی فکر کند که این سادیسم جنایت ، خود یک مرض عقلی و روحی است ، و او در جنایتکاری‌اش معذور است و این حکومتها هستند که باید اینگونه افراد را با یک دنیا رافت و دلسوزی تحت درمان قرار دهند و از سوی دیگر حکومتها هم به همین معنا معتقد باشند، البته هر روز یکی را خواهد کشت و معلوم است که چه فاجعه‌ای رخ خواهد داد. و اما این که گفتند: بشریت باید از وجود مجرمین استفاده کند و به اعمال شاقه و اجباری وادار سازد و برای اینکه وارد اجتماع نباشند و جنایات خود را تکرار نکنند، آنها را حبس کنند، در پاسخ می‌گویم : اگر راست می‌گویند، و در گفته خود متکی به حقیقت هستند، پس ‍ چرا در موارد اعدام قانونی که در تمامی قوانین رایج امروز هست ، به آن حکم نمی‌کنند؟، پس معلوم می‌شود در موارد اعدام ، حکم اعدام را مهمتر از زنده‌ماندن و کارکردن محکوم تشخیص می‌دهند در سابق هم گفتیم که فرد و جامعه از نظر طبیعت و از حیث اهمیت یکسانند. انتهای پیام










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن