واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سیاوش جمادی در نشست «هایدگر و فلسفه معاصر ایران»:
علل گرایش به هایدگر در ایران جای نقد و بررسی دارد
مترجم مجموعه آثار هایدگر گفت: اینکه چگونه در یک دورههایی گرایش به فیلسوفان خاصی از فلسفه غرب چون نیچه و هایدگر در ایران زیاد شد و افرادی چون فردید پیوندی بین عرفان و عقل ایجاد کردند، جای نقد و بررسی دارد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نشست «هایدگر و فلسفه معاصر ایران» ظهر امروز (29 بهمن) با حضور بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه و نویسنده کتاب «هایدگر در ایران»، سیاوش جمادی مترجم آثار هایدگر در ایران، شهرام پازوکی، مسعود زمانی و سیدرضا موسوی از اساتید حوزه فلسفه در تالار کمال دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست سیاوش جمادی درباره انگیزه اصلی خود از ترجمه آثار هایدگر توضیح داد: دقیقاً پروژه خاصی را دنبال نمیکردم، چرا که بسیاری از عملکردهای ما در این دنیا تصادفی است و نباید این اصل را فراموش کنیم زمانی من به سمت فلسفههای اگزیستانس رفتم و زمانی فلسفه چپ و البته اینها همه حقیقت نبوده است. وی با اشاره به اینکه هایدگر فیلسوفی است که در ایران به درستی معرفی نشده است، توضیح داد: برای بررسی عنوان فلسفه معاصر ایران در این نشست ابتدا باید کمی تفکر کنیم که آیا دوران معاصر فلسفی در ایران وجود دارد؟ این بالیدن گاه در کجای پیشینه فرهنگی و سنتی ماست؟ البته این را بگویم که من نه هایدگرشناس و نه شیفته هایدگر هستم، رسانهها گاهی با من تماس میگیرند که درباره هایدگر برایشان صحبت کنم درحالیکه من فردی هستم که خودم مسائلی دارم و هنوز هم ناآرامم و وقتی پرسشی برایم پیش میآید به سمت هایدگر، کانت و دیگران میروم. جمادی درباره اهمیت تفکر و نحوه آن توضیح داد: مفهوم خدا در بین افرادی چون کانت، هگل، هایدگر و دیگران درست است که یک اشتراک لفظی ایجاد کرده اما اشتراک حقیقی نیست خدای کانت، هگل و هایدگر متفاوت است واژه تفکر هم همینگونه است و این اختلاف بر سر مفاهیم آزادی، تفکر، سیاست و ... دیده میشود. وی با تشریح اهمیت بحث عقل معاش، مشاء و دیگر افراد توضیح داد: آیا جریان مشاء با عقل مدرن و کانت و هگل یکی است؟ پاسخ خیر است، معمولاً افرادی معتقدند که ابن سینا، فارابی و دیگران جریان عقلانی بودند که عرفا آنها را از بین بردند و خرد ستیزی کردند اگر عرفان خردستیز است، نخست باید بررسی کرد که این عرفان با کدام عقل ستیز میکند، این عقل مشایی است که با معاش مقابله میکند. حکیم مشاء در یک دست برهان آوری ارسطو را دارد و در دست دیگر اصول اعتقادی از پیش تعیین شده دارد. جمادی یادآور شد: جریان عرفان چیزی نبوده که ناگهان از یک نقطه تاریخی که سابقه نداشته باشد شروع شود بلکه از دل عقل ورزی و خرد بوجود آمده است، این جریان برخلاف تصور خیلیها کاملاً مترقی و پیشرو بوده است. البته اینکه چطور در یک دورههایی گرایش به فیلسوفان خاصی از فلسفه غرب چون نیچه و هایدگر زیاد شد و افرادی چون فردید پیوندی بین عرفان و عقل ایجاد کردند، جای نقد دارد. وی با بیان اینکه تمام تفکر مدرن غرب براساس نقد فیلسوف خلف از سلف است، توضیح داد: فلسفه و تفکر تا زمانی تفکر است که هر امر پرسیدنی را اعم از ناشناختی یا شناختی رها نکند. ویتگنشتاین در جایی میگوید که هایدگر تمام فلسفهاش همان چیزهایی است که باید به خاموشی سپرده بشود، یعنی ناگفتنی است. جمادی در پایان پرسش بنیادین فکر هایدگر را آزادی دانست و گفت: متأسفانه دیگر چیزی نمییابم که بگویم فلسفه معاصر چه ارتباطی با هایدگر میتواند داشته باشد و پاسخی در این راستا نمییابم. انتهای پیام/ک
92/11/29 - 17:56
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]