محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843542241
داستان کوتاه انقلاب/6 پشتبامها شاهدند
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: داستان کوتاه انقلاب/6
پشتبامها شاهدند
و حالا خبر دادند شاهین خان مرد. ما میتوانستیم به هوا بپریم و مثل وقتی که تیم محبوبمان گل میزند از شادی جیغ بکشیم. میتوانستیم به چشمهای هم که مثل ستاره میدرخشیدند، نگاه کنیم و بکوبیم کف دست هم.
خبرگزاری فارس-گروه کتاب و ادبیات: ایام مبارک دهه فجر، فرصتی برای بازخوانی حوادث و رویدادهای روزهای شورانگیز انقلاب اسلامی است که بخشی از آن را می توان در آثار ادبی مرتبط با آن ایام خواند. از این روی، خبرگزاری فارس در طول ایام دهه فجر بخشی از آثار نویسندگان کشورمان در ارتباط با موضوع انقلاب اسلامی را تقدیم علاقه مندان می کند. برای امروز در ششمین روز از ایام دهه فجر داستان کوتاه « پشتبامها شاهدند» نوشته سودابه فرضی پور انتخاب شده است. سودابه فرضی پور از نویسندگان جوان و خوش آتیه کشورمان است که در حوزه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی هم آثار قابل توجهی دارد. وی از دوره های اولیه جشنواره داستان انقلاب که در حوزه هنری برگزار می شود، حضور فعال دارد و داستان هایش از آثار برگزیده این جشنواره بوده که همواره تحسین داوران جشنواره و منتقدان ادبی را در پی داشته است. از این نویسنده تا به حال 2 کتاب داستانی با عناوین «همین است که هست» و «بهتر از شکلات مجانی» منتشر شده است. داستان کوتاه « پشتبامها شاهدند» نوشته سودابه فرضی پور درباره موضوع انقلاب اسلامی است. *** خبر دادند شاهین خان مرد؛ ما میتوانستیم به هوا بپریم و مثل وقتی که تیم محبوبمان گل میزند از شادی جیغ بکشیم. میتوانستیم به چشمهای هم که مثل ستاره میدرخشیدند، نگاه کنیم و بکوبیم کف دست هم. میتوانستیم دستهای هم را بگیریم و دور اتاق بچرخیم و حتی ناشیانه برقصیم. اما فقط ساکت نشستیم و حرفی نزدیم. سخت بود باور کنیم. شاهین خان مرد؟ به همین سادگی؟ آن هم کجا؟ گوشهی خرابه. آن سر دنیا؟ کسی باور نمیکرد. انگار نمیشد شاهین خان به همین سادگی بمیرد. انگار شاهینخان مثل همهی آدمها نبود و مرگش نمیتوانست مثل همه آدمها باشد. حتی انگار نمیشد شاهینخان با آن شانههای پهن و ابروهای پرپشت اصلاً بمیرد. شاهین خان را سالها از پایین نگاه کرده بودیم و عادت داشتیم از بالا ببیندمان. مردن اصلاً به او نمیآمد. حالا، بعد از این همه سال که او را ندیدهایم میگویند شاهین خان مرد. کلی طول کشید تا یکی از ما بالاخره بتواند حرف بزند و آن هم فقط با صدایی که انگار از ته چاه درآمده باشد بگوید: «به درک!» و باز سکوت کردیم و به شاهینخان فکر کردیم و قبری که او را با آن قد و هیکل در خود جا داده است. به شاهینخان خرابه فکر کردیم و حتی نتوانستیم او را در گوشهی خرابه با لباسی به جز کت و شلوار و کراوات تصور کنیم. هر چه کردیم نتوانستیم او را چمباتمه زده در خرابهای کثیف و پرزباله با سر و موی ژولیده تصور کنیم. حتی در پس ذهنمان چنین تصوری از شاهین خان نمیگنجید. تصویر مرگ او، با جنازههای آمادهی دفن ارمنی پیش چشمهایمان نقش بست. در تابوتی با چوب قهوهای جلاخورده با کت و شلوار و کراوات. وقتی گفتند، وقت شستن و کفن پوش کردنش استخوانهای خشکیدهاش را شکستهاند و صاف کردهاند باور نکردیم. حتی باورد نکردیم که لباسهای پوسیده و شپشزدهاش را پاره کردهاند و از تنش درآوردهاند. گفتیم لابد اشتباه میکنند و شاید شاهین خان نبوده. اما سعی کردیم که باور کنیم. این طوری شاید دلمان آرام میگرفت. انگار تنها آرزویمان باور این محال بود. شنیده بودیم شبهای سرد زمستان از هول و هراس یخ زدن، سگهای خرابه را مثل دختران زیبا بغل میگرفته و میخوابیده. خودش را نایلون پیچ میکرده و حتی صورت روی پوزهی گرم سگها میگذاشته. اینها را چند نفری که به چشم دیده بودنش میگفتند. دلیلی نداشت دروغ بگویند هر چند که باز، ناباور نگاهشان میکردیم. همیشه سایهی سنگین بودنش را روی زندگیمان، روی جوانی از دست رفتهمان و روی زندگی بچههایمان - که هیچ وقت او را ندیده بودند - هم حس میکردیم. و حالا خبر دادند شاهین خان مرد. ما میتوانستیم به هوا بپریم و مثل وقتی که تیم محبوبمان گل میزند از شادی جیغ بکشیم. میتوانستیم به چشمهای هم که مثل ستاره میدرخشیدند، نگاه کنیم و بکوبیم کف دست هم. میتوانستیم دستهای هم را بگیریم و دور اتاق بچرخیم و حتی ناشیانه برقصیم. اما فقط سکوت کردیم و کلی طول کشید تا یکی از ما بالاخره بتواند حرف بزند و آن هم با صدایی که انگار از ته چاه در آمده باشد بگوید: «به درک!» همان وقت یادمان آمد که شاهینخان چه کرده و چه بر سرمان آورده. این شد که سرها چرخید طرف عکس نادر، روی سینه دیوار که نوار سیاهی زاویهاش را سه گوش کرده بود. بالاخره بغض تکتکمان ترکید و آن کس که خبر آورده بود، بیخبر از همه جا فکر کرد ما برای مرگ شاهینخان گریه میکنیم. صورت خشک و خشن شاهینخان با سبیلهای پرپشت که حالا باید سفید شده باشد، آن سر دنیا رفت زیر خاک، تا اینجا خاطرات تلخ و خفتهی ما از زیر خاک بیرون بیاید. شاهینخان از آن عوضیهای نفرتانگیزی بود که ما در خلوت شبهای توی پشهبندمان هم نمیتوانستیم به خودش، به خدمتکارش و حتی به سگش فحش بدهیم. تا صبح روزی که دیدیم روی دیوار خانه شاهینخان که به نظر دژی بلند میآمد کسی شعاری نوشته و حتی آن قدر فرصت داشته که دور حروف «مرگ بر شاه»ی که با زغال نوشته را با گچ پر کند. آن روز انگار هیچ چیز دیدنیتر از آن خط سیاه و سفید روی دیوار خاکستری خانه شاهینخان نبود. اهالی محل با شوقی پنهان خط خوش مرگ بر شاه را به هم نشان میدادند و برای آنها که ندیده بودند تعریف میکردند. هیچ کس نپرسید چه کسی چنین جرأتی داشته. شاید چون هر کس دوست داشت دیگری فکر کند او این را نوشته و هر کس میپرسید ثابت میکرد پس او نبوده که این را نوشته، که اگر او بود این را نمیپرسید. هیچ کس نپرسید و هر کس حتی سعی کرد که گمانها را به طرف خود بکشاند. آن روز خانهی شاهینخان، برای ما حکایت نمایشهای روحوضی را داشت. نیم خیز شده بودیم روی پشتبام رو به روی خانه شاهینخان و چانههایمان را گذاشته بودیم لبه پشتبام و خیره شده بودیم به خانه او. اگر کسی از پایین نگاهمان میکرد، انگار تعدادی سر میدید که به ردیف چیدهاند لبهای پشتبام سرهایی با چشمهای براق و دهانی باز شده به خندهای کودکانه. در پس ذهنمان یکی یکی تصور میکردیم شاهین خان را، که حالا از خواب بیدار میشود. کلاهخواب مسخرهاش را از سر برمیدارد و میگذارد روی پاتختی کنار تختش. بعد حتماً پرده توری مسخرهتری را که دور تختش را گرفته، پس میزند و از جا بلند میشود. شاید در حرکت لخت و کرختش وقت دستشویی رفتن پشتش را هم میخاراند. آن وقت بعد از کارش و شستن دست و صورتش و انداختن خلط ته گلویش توی دستشویی بیرون میآید. سرهای روی پشتبام خیره شده بودند به دیواری که طرحی زغالی و گچی رویش نقش بسته بود و فکر میکردند به صبحانهای که زیر آلاچیق آماده بود. به کره و مربا و عسل و چیزی که یکی از بچهها میگفت از شکم ماهی درمیآورند و خیلی خوشمزه است و فقط به معدهی خان و خانزادهها میسازد. بعد به دماغ سرهای لبهی پشتبام بویی خورد که معلوم میشد آن طرف دیوار سیخی گوشه منقل گذاشته میشود و برداشته میشود و برداشته میشود، زغالی باد میخورد و دودی سیاه از سوراخهای دماغی بیرون میزند. حالا باید وقتش باشد که شاهین خان از پای منقل بلند شود، سرخوش و سرحال لباس بپوشد و به دختر خدمتکاری که کتش را میآورد چیزی بگوید که دختر با دندانهای سفید یکدست بخندد. بعد شوفر، ماشین سیاه را که برق انداخته، میآورد جلو در ورودی ساختمان و شاهینخان پاشنه کفش را ور میکشد و مینشیند روی صندلی عقب. و بعد دیدیم که در دو لنگه خانه شاهین خان، درست کنار خط نوشتهی سیاه و سفید روی دیوار باز شد و ماشین بیرون آمد. سرهای ردیف روی دیوار را پنهان کردیم و بعد تا زیر چشمها بیرون آوردیم. خیره شدیم به شاهینخان که محکم کوبید روی شانهی شوفر و شوفر ماشین را ایستاند و شاهینخان پیاده شد. ایستاد درست رو به روی دیوار، آن طور که ما از روی این طرف تنهاش «مرگ» را میدیدیم و از آن طرفش «شاه» را بعد شاهینخان، همان طور خونسرد برخلاف تصور ما، بدون اینکه صورتش رنگ زغال شود یا رنگ گچ، به خدمتکاری که لنگههای در را میبست چیزی گفت، سوار شد و ماشین راه افتاد. کمی بعد که تنهای دمر خوابیدهمان را از روی پشتبام بلند کردیم و ناراضی از نمایش روحوضی سرِ زانوهایمان را تکاندیم، دیدیم که خدمتکار با سطلی آب و کف آمد، شاه و مرگ را در هم آمیخت و شست و چلاند توی سطل. روز بعد جملهای طولانیتر روی دیوار نوشته شده بود. این بار خود نوشته با گچ بود و حاشیهاش زغالی. هر کس که بود مثل نقاشی که تابلویی را با عشق کشیده باشد، هنر خرج کرده بود و به نوشتهاش شکل داده بود. روز بعد جملهای دیگر. حروف یکی در میان سیاه و سفید و روز بعد کاریکاتوری جلو نوشته. و شبی که توی پشهبند خوابیده بودیم و آرزو میکردیم که کاش ما، او بودیم که هر شب در تاریکی پا به کوچه میگذارد و دیوار خانه شاهین خان را خط خطی میکند، از کوچه صدای فریادی آمد. خیز برداشتیم سمت لبه پشتبام. کسی میدوید. روشنایی یکی دو پنجره بیخواب تابید توی کوچه. نادر بود که میدوید. هیبت شاهین خان را دیدیم با ربدوشامبر تیره، ایستاده در دهانهی درِ دو لنگهی خانهاش و ناگهان با صدای شلیک گلوله نادر دوید. افتاد. خون پاشید روی پیراهن سفیدش. به زور ایستاد. افتاد و دیگر نایستاد. ما ایستادیم و خیره شدیم به دست نادر که میلرزید و هر دم سفیدتر میشد. قلبهایمان میلرزید. چیزی در درونمان جوشید و فریاد زدیم. صدای نعرههای از ته دل ما از صدای تیر هواییهای شاهینخان بلندتر بود. گلویمان خشک شده بود و چشمهایمان خیس. به نادر فکر میکردیم و به انگشتهای سیاه و سفیدش. چقدر دوست داشتیم نادر باشیم. آن قدر فریاد زدیم و فریاد زدیم که آخرین تکبیر ما وصل شد به اولین «الله اکبر» اذان صبح. بعد از آن دیگر شاهینخان را ندیدیم و او هم ندید که حجلهی نادر تا مدتها از سر کوچه برداشته نشد. خبر دادند شاهینخان مرد. ما میتوانستیم به هوا بپریم و مثل وقتی که تیم محبوبمان گل میزند از شادی جیغ بکشیم. اما ساکت نشستیم و فقط یکی از ما گفت: «به درک»
92/11/17 - 13:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]
صفحات پیشنهادی
داستان کوتاه انقلاب/4 گاردیها
داستان کوتاه انقلاب 4گاردیهادکمههای پیراهن بلند گلدارش را باز کرد عینک سیاهی به چشم زد و بار دیگر در آینه ماشینف نگاهی به خودش انداخت موهای روشن و ریشپرفسوری او را شبیه جهانگردهای خارجی کرده بود خبرگزاری فارس-گروه کتاب و ادبیات ایام مبارک دهه فجر فرصتی برای بازخوانی حوادداستان کوتاه انقلاب/3 زیر مجسمه
داستان کوتاه انقلاب 3زیر مجسمهتا اوضاع را در ذهن خود تحلیل کند از شرق خیابان حرکت سریع و شتابان گروهی را با فریادها وشعارهای مرگ بر شاه دید که با تندی پیش می آیند و تنلگری درونی همه تشویش هایش را به یک باره از بین برد خبرگزاری فارس-گروه کتاب و ادبیات ایام مبارک دهه فجر فرصتداستان کوتاه انقلاب/2 فرشته
داستان کوتاه انقلاب 2فرشتههمه شب تا لحظه موعود اسلحه را در دستم میفشردم و به طرف عکس قاتل که مثل سیبلِ ثابت روی دیوار چسبانده بودم نشانه میرفتم خبرگزاری فارس-گروه کتاب و ادبیات ایام مبارک دهه فجر فرصتی برای بازخوانی حوادث و رویدادهای روزهای شورانگیز انقلاب اسلامی است که بخشداستان کوتاه انقلاب/5 نفتی
داستان کوتاه انقلاب 5نفتیمردم همچنان در مقابل گاردیها صف بسته بودند فرمانده به یکی از گاردیها حرفی زد و بعد دستش را بلند کرد گاردیها چشم به دست فرمانده دوخته بودند لحظهها به کُندی میگذشتند خبرگزاری فارس-گروه کتاب و ادبیات ایام مبارک دهه فجر فرصتی برای بازخوانی حوادث ونامزدهای نهایی جایزه داستان کوتاه «کاستا» معرفی شدند
چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰ ۰۷ فهرست شش نویسندهی راه یافته به مرحله پایانی بخش داستان کوتاه کاستا 2014 منتشر شد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا از میان بیش از 1400 داستانی که در رقابت کاستا شرکت کردهاند نام شش اثر به عنوان نامزدهای نهایی امسال اعلام شد گرچه داوبرگزیدگان دومین دوره جشنواره داستان کوتاه فهرست معرفی شدند
برگزیدگان دومین دوره جشنواره داستان کوتاه فهرست معرفی شدند تهران - ایرنا - برگزیدگان دومین دوره جشنواره داستان کوتاه فهرست طی مراسمی معرفی و از آنان تقدیر شد به گزارش روز سه شنبه جشنواره داستان کوتاه فهرست در این مراسم سیدعلی میرمحمدی مدیر برگزاری جشنواره از همکاری و همراهی اهزن، داستان و انقلاب اسلامی/1 زنانی که گذرشان به داستانهای پیش از انقلاب نیفتاد
زن داستان و انقلاب اسلامی 1زنانی که گذرشان به داستانهای پیش از انقلاب نیفتادزنان در این داستانها به دنبال رسیدن به فردیت هستند و در همه آنها ناکام میشوند فرقی ندارد این تصویر در بوف کور باشد که پر از تصاویر موهوم است یا در شازده احتجاب هوشنگ گلشیری که سبعیت کینه و انحرافهاانتشار داستانهای کوتاه آگاتا کریستی برای نوجوانان
یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹ ۵۱ سیمین تاجدینی مجموعه چندجلدی داستانهای کوتاه آگاتا کریستی را برای نوجوانان ترجمه کرد این مترجم به خبرنگار ابیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا گفت این مجموعه به قلم نویسنده معروف داستانهای ژانر جنایی و معمایی یعنی آگاتا کریستی به نگارش دراخبار کوتاه سومین روز سی و پنجمین فجر انقلاب در شهرستان بروجن
اخبار کوتاه سومین روز سی و پنجمین فجر انقلاب در شهرستان بروجن بروجن شهرکرد- ایرنا- برگزاری مسابقات تیراندازی جشنواره غذا جنگ شادی در مدارس و آغاز طرح معاینه رایگان دام در شهرستان بروجن از برنامه های سومین روز سی و پنجمین فجر انقلاب بود به گزارش ایرنا جشن و جنگ شادی همراه با48 داستان کوتاه از زندگی امام علی(ع) به زبان ساده منتشر شد
48 داستان کوتاه از زندگی امام علی ع به زبان ساده منتشر شدکتاب داستانهایی از زندگانی علی ع 48 داستان کوتاه از آن امام همام است که انتشارات دارالحدیث آن را منتشر کرده است به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس زندگی پربار امیرالمومنین علی ع سرشار از پندها و آموزههایی است که هاثر هنرمند سمنانی به جشنواره داستان انقلاب راه یافت
اثر هنرمند سمنانی به جشنواره داستان انقلاب راه یافت سمنان - ایرنا - اثر هنرمند حوزه هنری استان سمنان به بخش نهایی ششمین جشنواره ملی داستان انقلاب راه یافت گزارش روز شنبه روابط عمومی حوزه هنری استان سمنان به ایرنا حاکی است آثار راه یافته به بخش نهایی ششمین جشنواره ملی داستان انقاخبار کوتاه سومین روز سی و پنجمین فجر انقلاب در شهرستان سامان
اخبار کوتاه سومین روز سی و پنجمین فجر انقلاب در شهرستان سامان سامان شهرکرد - ایرنا - نمایشگاه توانمندی های دانش آموزان مدارس و مددجویان بهزیستی شهرستان سامان با حضورامام جمعه و جمعی از مسئولان ادارات این شهرستان افتتاح شد به گزارش ایرنا دراین نمایشگاه فعالیت های دانش آموزان مدگفتوگوی مشروح فارس با محمدکاظم مزینانی نویسنده داستان انقلاب داستان انقلاب باید از حالت گلخانهای خارج شود/ د
گفتوگوی مشروح فارس با محمدکاظم مزینانی نویسنده داستان انقلابداستان انقلاب باید از حالت گلخانهای خارج شود در مقابل سوژهای مانند انقلاب نوشتن از فردیت معنا نداردنویسنده رمان شاه بیشین گفت مگر میشود نویسنده ایرانی داستان بنویسد و سوژه انقلاب اسلامی را نبیند وقتی سوژهای بهمعرفی برگزیدگان دومین جشنواره بین المللی داستان کوتاه تسنیم
معرفی برگزیدگان دومین جشنواره بین المللی داستان کوتاه تسنیم برگزیدگان دومین جایزه ادبی تسنیم ویژه پارسی زبانان جهان معرفی شدند به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات باشگاه خبرنگاران اختتامیه دومین جشنواره جایزه ادبی تسنیم دیشب در تالار آوینی فرهنگسرای ولاء برگزار شد بتول سید حیدری دبمراسم پایانی دومین دوره جشنواره داستان کوتاه فهرست برگزار میشود
مراسم پایانی دومین دوره جشنواره داستان کوتاه فهرست برگزار میشودمراسم پایانی دومین دوره جشنواره داستان کوتاه فهرست در پردیس سینمایی قلهک برگزار میگردد به گزارش خبرگزاری فارس مراسم پایانی دومین دوره جشنواره داستان کوتاه فهرست در پردیس سینمایی قلهک برگزار میگردد در این مراراهاندازی جایزه داستان کوتاهی به نام «مارکز»
جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱ ۱۵ وزیر فرهنگ کشور کلمبیا جایزه داستان کوتاهی را به افتخار گابریل گارسیا مارکز رماننویس سرشناس برنده نوبل ادبیات راهاندازی کرد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا روز گذشته در حاشیه افتتاحیه جشنواره ادبی هی کارتاجینا وزیر فرهنگ کلمبیا اجشنواره داستان کوتاه راهیان نور برگزار میشود
شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۷ ۱۴ به گفته مسئول اردویی گردشگری و راهیان نور سپاه نبی اکرم ص کرمانشاه در حال حاضر در استان کرمانشاه ظرفیت اسکان روزانه 5000 نفر در قالب کاروانهای راهیان نور وجود دارد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه کرمانشاه علی یوسفیرادن گفت-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها