تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834239856
شرح پریشانی آدمهای گمشده / نگاهی به دو فیلم «سیزده» و «قصهها»
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
شرح پریشانی آدمهای گمشده / نگاهی به دو فیلم «سیزده» و «قصهها» فرهنگ > ادبیات - زهرا مشتاق
صدور حکم مرگ برای بمانی
هم چون یک شلاق . شلاقی که محکم و مستقیم به صورت کوبیده می شود . کشیده ای سخت که ترا به دیوار می کوبد ، و رد پنجه ای سنگین که گویا تا ابد قرار است بر صورت تو حک شود .
سیزده ، نعره ترسناک تمام کودکان فراموش شده ای است که ذره ذره مقابل چشم هایمان می میرند و ما آنها را نمی بینیم . فریاد اجتماع خشمگینی که گاه در آستانه احتضار قرار می گیرد و باز ....
آیا سیزده نشانه نحسی است ؟ آیا سیزده به دلیل نزدیکی به دوره دشوار بلوغ برای آنکه نامش با بودن " بمانی " ثبت شده است ؛ چنین رنج بزرگی را بر زندگی او و دیگر آدم های قصه تحمیل می کند ؟
سیزده همه چیز دارد . از زن و شوهرهای واخورده تا آدم های رها شده . زندگی در آپارتمان های تو در تو و چندین طبقه ، شهرک نشینی ، پذیرش زندگی مدرن ، مردهای گرفتار ، زن های شاغل و البته و هزار البته بچه های فراموش شده ای که ظاهرا تنها و تنها یک تکلیف و مشی عرفی امر به آمدن آنها کرده است .
سیزده طرح پرسشی ترسناک است ؛ داشتنن فرزند در دنیای شلوغ انسان های امروزی که حتا فرصتی برای پرداختن به خود و دغدغه هایشان ندارند ، چه توجیهی می تواند داشته باشد ؟ عصر ارتباطات !! که درست به تنهایی انسان ها انجامیده است . انسان های محصور شده پشت دیوارها و پرده ها بی هیچ منفذ و گریزی برای رهایی .
سیزده با نمایی از پرتاب یک اتومبیل آغاز می شود . بیننده هنوز درست سرجایش ننشسته و از تیتراژ ابتدای فیلم جدا نشده که یک اتومبیل محکم به زمین کوبیده می شود . شلاق ها آغاز می شود و رفته رفته فصل درخشان غوطه ور شدن در آب ، بیرون آمدن از حمام و بستن راه بر تمامی اصوات دیگر . بمانی تصویری بدون کلام را روایت می کند . خرده دعواهای زن و شوهری که یک زندگی را در آستانه تباهی قرار داده است . اما او سرریز است . فریادهای بمانی تمام سال های کودکی اش در درام و ضربه های محکمی که نواخته است ، انعکاس یافته . و همین است که او را به سکوت کشانده است . برای او تفاوتی نمی کند که نزد کدام یک از والدینش چیزی به نام زندگی را سپری کند . و تلخ تر آنکه فریادی به این اندازه بزرگ که درست رخ به رخ اعلام می شود بازهم شنیده نمی شود . والدین هریک در مسیر خود قدم برمی دارند . و حتا مادر به عنوان عنصر و پایه مهرورزی و توجه به کانون خانواده ، هرگز در تمام این روزها دلش برای تنهایی بمانی به شور نمی افتد . او یک مادر تلفنی است . نگران خورد و خوراک بچه اش است . برایش در فریزر ، و لابد به تعداد روزهایی که قرار است نباشد ، خوراک مهیا کرده ؛ اما از چند و چون زندگی تنها فرزندش هیچ نمی داند .
بمانی چرا از آن پسر هم کلاسی اش می ترسد ؟ چرا آنقدر به خانواده اش ، حداقل مادرش نزدیک نیست که از او نه حتا کمک ، هم دردی بگیرد . چرا اصلا دیده نمی شود ؟ بمانی اصلا کجای زندگی ما آدم بزرگ ها جا دارد ؟ سهم او گویا تنها انتخاب یکی از والدین است . و یا در نهایت سهم او از داشتن خانواده ، کشیده پدرش است . بمانی تنها در قاب عکس های کوبیده شده به دیوار است که لبخند به لب دارد . او در قاب ها فرزند خوشبخت یک خانواده موفق است . اما سهم حقیقی او تنهایی ، رنج و دشواری گذار از کودکی به بزرگسالی است . او بی هیچ پشتوانه ای باید ، باید بزرگ شود . پیر شود و در سیمایی کودک گون به مرگی تدریجی تن دهد .
حمل آن چاقوی بزرگ نشانه نهایت تنهایی کودکی است که هیچ پناهی جز برپای شدن خود ندارد . و اندوهبارتر اولیا مدرسه ای هستند که پاسخ این فریاد بلند را با اخراج بمانی صادر می کنند . نهادی که گویا عنوان پرورش را تنها پیوست آموزش ضعیف و بی بار خود ساخته است . مدرسه تنها تابلویی از خانه دوم است . بمانی نه در خانه اول و نه در خانه دوم خود حسی از امنیت و پناه ندارد . موهایش را می تراشد . موهای نورسته صورت و لب هایش را می زند و به نگاه های دزدانه به زن تنهای همسایه ادامه می دهد . زنی تنها چون خود او . یک بمانی بزرگ شده دیگر . هم چنان که در اجتماع خشمگین و درست پای بلوک ها ، ده ها بمانی دیگر رها و آواره در دل شب تجربه های ترسناک خود را با دست و دلبازی تمام با یک دیگر سهیم می شوند . گویا در انبوه سازه های رها شده که قرار است زمانی شمایلی از خانه و کاشانه به خود گیرد ؛ اشباحی هولناک در حال تقسیم بدبختی هستند . اتومبیل نارنجی رنگ نیز در پیکره مردی ناقص به قصه ترسناک ، شبحی دیگر می افزاید . بدبختی برای بلعیدن بمانی دهان گنده خود را گشوده است . و ضربه های خشمگین و انباشته از کینه او به پهلوی مرد نیمه جان نیز او را از این تراژدی جدا نمی کند .
تجربه بلوغ و بزرگ شدن و مردانگی و جنگ و مرگ در شکلی فاجعه بار درهم می آمیزد و از بمانی یک زندانی کودک - بزرگ می آفریند . بمانی قربانی والدینی می شود که رنج او را تنها هنگامی که جسم او انباشته از تب می شود ؛ می بینند . او را متهم به تمارض می کنند تا به مدرسه نرود و در نهایت با یک دفترچه بیمه و چند آمپول می خواهند از سر لطف فرزند خود را بهبود بخشند . اما بمانی روزها قبل مرده است . و تیر خلاص درست لحظه ای به سر پردرد او اصابت کرد که با لگدهایش ضامن اسلحه ای را رها کرده بود . آی آدم ها که در ساحل نشسته شاد و خندانید
" قصه ها " ادامه شوربختی آدم هاست . شوربختی در اجتماعی که با هیچ بخشنامه ای کام تلخش شیرین نمی شود . امید تزریق شدنی نیست . منفذی باید وجود داشته باشد ، که از مسیر آن نوری بر تاریکی تابیده شود .
قصه ها داستان به روز شده آدم های آشنای سال های دورتر است . نوبر و توبا و عباس و معصومه و محبوبه و رسول و زینت وگیلانه و .... چرا به خوشبختی آنها دل داده بودیم ؟ چه معجزه ای می توانسته آنها را از رنج های تنیده شده در زندگیشان رهایی بخشیده باشد ؟ ما تنها آنها را فراموش کرده بودیم . رهایشان کرده بودیم . بی آنکه هرگز جایی به آنها بیندیشیم یا جایی آنان را به جا بیاوریم . تنها از کنارشان عبور کرده ایم . بی هیچ نگاهی ، سخنی ، تاملی .
قصه ها پرسه ای است کوتاه درباره کسانی که زمانی می شناخته ایم . دق البابی است برای لحظه ای دیده بوسی و جویای احوال شدن . همین . بعد خداحافظی است و رفتن تا بعد . بعدی که شاید هیچ وقت دیگر نیاید . قصه ها یافتن گم شدگان سال های دورتر است . خدایا توبا ! او هنوز تندیس رنج است . خطوط چهره عمیق تر شده . او هنوز در همان خانه وصله پینه قدیمی زندگی می کند . و هنوز گرفتار دردهای کوچک و بزرگ بچه هایش و آدم های دور و برش است . او هنوز سوادی برای نوشتن یک نامه به نمی دانم کدام دایره از کدام اداره بی نام و نشان ندارد ؛ اما توبا اینک یک رهبر است . او جمعی کارگر را برای احقاق آنچه حقشان است ، سرپرستی می کند . او از دریچه دوربین ، ساده و بی پیرایه و با ادبیات خاص خود برای " آقایانه " و " خانمانه " هایی صحبت می کند که درکی از رنج ، فقر و دشواری زندگی ندارند . خواسته او وصول 9 ماه حقوقی است که بابتش گرد و خاک و پشم و کرک خورده اند و گواه سال ها زحمت در کارخانه ای که دیگر وجود ندارد ؛ سرفه های دمادمی است که توبا را رها نمی کند . توبا زبان اعتراضش را حتا به روز تر هم کرده است . پسر در بند او نشانه ای است از توبای رشد یافته . او سواد خواندن و نوشتن نداشته ، اما این درک و اعتلا را یافته که فرزندش درس بخواند . گرچه بیکار باشد . و توبا به یقین می داند یک کارگر با سواد بهتر از یک کارگر بی سواد می تواند حقش را بگیرد . اگرچه دایره بسته و معیوب زندگی ، توبا و شوهر نوبر را در یک مینی بوس دربسته و در محاصره !!! گیر می اندازد . موجودات گوش و چشم بسته ای ، که درخواست حق حتا برایشان معنایی از اغتشاش دارد .
درست مثل کارمند شریف و زحمتکش خارج از محدوده که حالا ناچار است برای آنچه حقش است ، درمانده و رنجور از این اداره به اداره ای دیگر برود و البته طبع بلندش اجازه نمی دهد نزد کارمند ریاکار هرهری مسلک به دریوزگی افتد . گویا گمان می برد هنوز می توان امیدوار بود .
قصه ها شرح پریشانی آدم های گم شده ای مثل معصومه نیز هست . معصومه ای که با پیدا شدنش ، تلخی حضورش همه انگاره های خوب را به یغما می دهد . گویا یک به یک ناچار از پذیرش سرنوشتی حکم شده و محتوم هستیم . بی هیچ گریزی . و گویا قرار است این بغض خفته ، لحظه به لحظه سرریزتر شود و جایی در فصل درخشان نامه رسول رحمانی به نوبر در اندوهی ناب جاری شود : خوشبختی آن چیزی نیست که دیگران از بیرون می بینند . خوشبختی در دل آدم است و در قلب آدم . و نوبر سر بر شانه شوهرش می گذارد و درست در همین لحظه است که سکوتی سنگین و اشکی داغ چنگ به چهره می کشد .
چهره ؛ چهره سوخته نرگس و دل ، دل سوخته آقای دکتر که از درد کهنه گیلانه و اسماعیلش پر آب و اندوهگین است . آنقدر که آرزو می کند کاش به جای دستش ، چشم ها و گوش هایش را از دست می داد .
اما هنوز می شود امیدوار بود . می شود یک دانشجوی ممتاز ستاره دار پلی تکنیک را ، پشت فرمان یک تاکسی عاریتی نشاند تا دروازه های قلبش را به روی عشق دختری بگشاید که در اجتماعش مسیر طرد شدگی را طی می کند . گویا سلامت جسم و جان اوست که می تواند انبوهی از درد و رنج و پریشانی را چون غاری بزرگ ، راز دارانه در خود پنهان بدارد . و این است پایان فصلی درخشان در قصه های پر فراز و نشیب بانوی سینمای ایران که جز امید و اعتماد راه بر هر سخن دیگری می بندد . 5757
سه شنبه 15 بهمن 1392 - 01:00:32
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]
صفحات پیشنهادی
فارس منتشر کرد نگاهی به 12فیلم بخش «نوعی تجربه» فجر سی و دوم
فارس منتشر کردنگاهی به 12فیلم بخش نوعی تجربه فجر سی و دومبا اعلام اسامی 12فیلم بخش نوعی تجربه جشنواره فیلم فجر نگاهی به خلاصه این فیلم ها می اندازیم به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس با اعلام اسامی 12 فیلم راه یافته به بخش جدید التاسیس جشنواره فیلم فجر به نام نوعی تجربهقصهها را بدون هیچ قانونشکنی ساختم بنیاعتماد: رستگاری شخصیتهایم در تغییرات اساسی است/ «قصهها» یک
قصهها را بدون هیچ قانونشکنی ساختمبنیاعتماد رستگاری شخصیتهایم در تغییرات اساسی است قصهها یکی از امیدوارکنندهترین فیلمهاست رخشان بنیاعتماد در نشست خبری پس از نمایش فیلمش گفت باید بگویم فیلمهای من راجع به تلخیهاست و اپیزود آخر این فیلم یکی از امیدوارکنندهترین فیلمهاستنگاهی به فیلم«زندگی مشترک آقا و خانم محمودی» کلیشه حاجی بازاری و دختر امروزی در یک فیلم کاملا متوسط
نگاهی به فیلمزندگی مشترک آقا و خانم محمودیکلیشه حاجی بازاری و دختر امروزی در یک فیلم کاملا متوسطشاید بتوان این فیلم را نوعی درجا زدن برای کارگردانش تلقی کرد و اینکه حجازی برعکس فیلم قبلیاش این بار به جریان روشنفکری امتیازهایی داده است تا شاید بتواند موافقت و همراهی آنها را جلبنقد فیلم «قصهها» قصه نداری، شروع نکن!
نقد فیلم قصههاقصه نداری شروع نکن بنی اعتماد به نظر می خواسته به هر قیمتی فیلم بسازد برای همین همه چیز می شود شعار و پیام و نهایتا مضمون و هنر سینمایی در این فیلم ناکام می ماند به این شکل بنی اعتماد در قصه گویی تمام شده نشان می دهد و همین است که قصهها غصه می شود خبرگزاری ففیلم «گذشته» اصغر فرهادی در پنج بخش نامزد جوایز سزار شد
فیلم گذشته اصغر فرهادی در پنج بخش نامزد جوایز سزار شد تهران - ایرنا - نامزدهای جوایز فیلم سزار 2014 به عنوان معتبرترین جایزه سینمای فرانسه جمعه 11 بهمن ماه معرفی شدند و فیلم گذشته ساخته اصغر فرهادی در پنج بخش اصلی نامزد دریافت جایزه است به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا آکادمی علتاریخچه جشنواره فیلم فجر با نگاهی بر اولینها + تصاویر
تاریخچه جشنواره فیلم فجر با نگاهی بر اولینها تصاویربرای دوره چهارم جشنواره فیلم فجر برای اولینبار آنونس ساخته شد که ساخت آن را صمد تواضعی برعهده داشت این آنونس با استفاده از آرشیوها و منابع تصویری در چهار دقیقه برای پخش از سینماها و تلویزیون مورد استفاده قرار گرفت همیشترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی و پیمان قاسمخانی در نشست فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»
ترانه علیدوستی هنگامه قاضیانی و پیمان قاسمخانی در نشست فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو فرهنگ > سینما - فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو به کارگردانی سیدروحالهی حجازی شنبه در اولین روز جشنواره فیلم فجر در بخش خارج از مسابقه نمایش داده شد نشست فیلم زندگیتغییر دوباره کارگردان فیلم آشتی دوباره برادران روسو با «کاپیتان آمریکا»
تغییر دوباره کارگردان فیلمآشتی دوباره برادران روسو با کاپیتان آمریکاسومین قسمت مجموعه فیلم ابرقهرمانانه کاپیتان آمریکا کارگردانان خود را پیدا کرد آنتونی و جو روسو دوباره برای کارگردانی قسمت تازه فیلم دعوت به همکاری شدند به گزارش خبرگزاری فارس در حالی که هنوز قسمت دوم فیلم به رگزارش فارس از نشست خبری فیلم سینمایی «گنجشکک اشیمشی» کرامتی: نگاه امیدوار کننده به معنی پایان خوش ن
گزارش فارس از نشست خبری فیلم سینمایی گنجشکک اشیمشیکرامتی نگاه امیدوار کننده به معنی پایان خوش نیست نیکخواه گنجشکک اشیمشی فیلم کودک نیستمسعود کرامتی در نشست خبری فیلم سینمایی گنجشکک اشیمشی گفت قرار بود نگاه امیدوارانه در پایان فیلم نشان داده شود اما نگاه امیدوارانه به معنی پتکذیب ادعای ایوبی مبنی بر دعوت از مدیران پیشین عباسیان: فقط به عنوان سازنده فیلم مستند «نرمین تولیدک: باز
تکذیب ادعای ایوبی مبنی بر دعوت از مدیران پیشینعباسیان فقط به عنوان سازنده فیلم مستند نرمین تولیدک بازیگر به جشنواره دعوت شدمدبیر دوره قبل جشنواره فیلم فجر صحبت رئیس سازمان سینمایی مبنی بر دعوت از تمامی مدیرات سینمایی گذشته را تکذیب کرد و گفت در این دوره تنها به عنوان فیلمساز حضنکاهی به فیلم«زندگی مشترک آقا و خانم محمودی» کلیشه حاجی بازاری و دختر امروزی در یک فیلم کاملا متوسط
نکاهی به فیلمزندگی مشترک آقا و خانم محمودیکلیشه حاجی بازاری و دختر امروزی در یک فیلم کاملا متوسطشاید بتوان این فیلم را نوعی درجا زدن برای کارگردانش تلقی کرد و اینکه حجازی برعکس فیلم قبلیاش این بار تا میتوانسته به جریان روشنفکری امتیازهایی داده است تا شاید بتواند موافقت و همراهنقد فیلم «زندگی مشترک آقا و خانم محمودی» نگه داشتن تماشاگر در برزخ کلیشهسازی از زن ایرانی مسلمان
نقد فیلم زندگی مشترک آقا و خانم محمودینگه داشتن تماشاگر در برزخ کلیشهسازی از زن ایرانی مسلمانحجازی به دلیل فقدان شخصیت به پایانبندی باز بخوانید خنثی میرسد نمیتواند به حق برسد هم ساناز را در اوج آشفتگی و گریان زیر رواندازی سنتی دفن میکند و هم محدثه را پشت به دوربین در اوجفرازی از تلاوت سوره «شمس» با صدای «کریم منصوری»+فیلم
فرازی از تلاوت سوره شمس با صدای کریم منصوری فیلمفرازی از تلاوت تأثیرگذار سوره مبارکه شمس با صدای کریم منصوری یکی از قاریان برجسته کشورمان به همت گروه تلاوت شبکه قرآن و معارف سیما تهیه شده است به گزارش خبرنگار فعالیتهای قرآنی خبرگزاری فارس شبکه قرآن و معارف سیما در مدت 14 سال فدر گفتوگو با فارس خیرابی: «آوای باران» فیلم هندی نبود/ بچه مثبت نبودم
در گفتوگو با فارسخیرابی آوای باران فیلم هندی نبود بچه مثبت نبودمبازیگر نقش فرید در سریال آوای باران گفت در هر فیلمی که یک بچهای گم میشود میگویند فیلم هندی است و من این را قبول ندارم ------------------------------- خبرگزاری فارس- مریم فیروزفر پخش سریال آوای باران از شبکنگاهی به فیلم «آسمان زرد کمعمق»
نگاهی به فیلم آسمان زرد کمعمق آسمان زرد کمعمق آخرین فیلم بهرام توکلی است كه مهمترین فيلم اين كارگردان نيز محسوب ميشود در حقیقت توصیف آسمان به مثابه فیلمیسوبژکتیو که در ذهن شخصیت راوی مهران اتفاق میافتد روزنامه قانون آسمان زرد کمعمقسینمای هند علاقه شاهرخخان به موضوع فیلم «طرفدار»
سینمای هندعلاقه شاهرخخان به موضوع فیلم طرفدارشاهرخخان که خود را آماده بازی در فیلم طرفدار فن میکند میگوید همیشه دوست داشت در فیلمی بازی کند که قصهاش درباره طرفداران چهرههای مطرح هنری و اجتماعی است به گزارش خبرگزاری فارس هنوز معلوم نیست شاهرخخان در فیلم تازهاش در نقشوین دیزل گفت فیلم نامه «سه ایکس ۳» آماده شده است
وین دیزل گفتفیلم نامه سه ایکس ۳ آماده شده استوین دیزل میگوید فیلمنامه قسمت جدید مجموعه فیلم اکشن و ماجراجویانه سه ایکس ماه آینده آماده خواهد شد کمپانی یونیورسال تهیهکننده این فیلم است به گزارش خبرگزاری فارس دیزل به این نکته اشاره کرده که با وجود طولانی شدن زمان نگارش فیلمن-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها