تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829908893




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

احمدرضا درویش: ما عهد بسته بودیم


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۵



احمدرضا درویش متنی را تحت‌عنوان «ما عهد بسته بودیم» در مراسم امضای میثاق جامعه مدنی با مسوولان محیط زیست،خواند. در متن این کارگردان سینما که در اختیار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، قرار گرفته آمده است: براساس نگرشی دیرینه که در فرهنگ دینی ما ایرانیان ریشه‌ی فقهی نیز دارد، اگر یک رهگذر هنگام عبور از یک باغ، از میوه آن بوستان بخورد حلال است و باغدار، خوردن آن میوه توسط آن رهگذر را موجب برکت محصول باغ خود می‌پندارد. تأویل و تفسیر این نگره با کمی دقت در قوائد طبیعت روشن می‌شود. درست است که باغبان، خاک و آب و نهال را با سرمایه، عرق جبین و عمری صبر و انتظار به بوستانی پر محصول بدل ساخته و مالکِ باغ است، لکن حیات باغ او در گرو عنصری در طبیعت است که ارزش آن با قواعد بازار محاسبه نمی‌شود. آن عنصر "هواست" که اگر نباشد، نه از باغ نشان می‌ماند و نه از باغبان. هوا مانند مِلک مُشاء است و متعلق به همگان، آنکه از این عنصر مُشاء بهره‌ی بیشتری می‌برد، لاجرم پرداخت سهم دیگران از محصول بر عهده ی اوست. پس خوردن میوه‌ی باغ توسط آن رهگذر حلال می‌شود، به قدر خوردن و نه بردن، چون او فقط در عنصرِ هوای باغ به قدر یک نفر سهم دارد و از دیگر عناصر باغ سهمی نمی‌برد. بنا به آموزه‌های الهی، طبیعت و محیط زیست، آیات و نشانه‌های خلقت و گواه وجود ذات باری‌تعالی‌ست و انسان، در این عالم متکثر، آیه‌ای بی‌بدیل و بیت‌الغزل شعر آفرینش است. انسان از دو وجه عشق و قدرت بهره می‌برد. "قدرت" به معنی قوه‌ی عقل، امنیت و حیات انسان را تأمین و "عشق"، به قدرت هویت می‌بخشد. گَرده افشانیِ موزون بین قدرت و عشق، به مولودی می‌انجامد که باغبان است. باغبانی که در باغ او به وفور انار و انگور می‌روید، برای باغبان و حتی برای رهگذران. •••• باغ دیار ما، در ایامی نه چندان دور در معرض کابوسی هولناک و توفانی ریشه برکَن قرار گرفت. نفت در قنات جاری شد و می‌رفت که در باغ، به جای هوا، دود ، به جای درخت، دودکشهای آهنی و به جای انار و انگور، خشخاش کشت شود. قدرت، در سودای پول و جهل و طمع، عشق را به حراج گذاشته بود. ما در آوردگاهی سخت، در پی نجات باغ برخاستیم. توفان را سینه، هوا را حنجره و ریشه‌ی درختان را اشک شدیم تا بعدها هیچ شاخه‌ای شرمسارِ دست رهگذران نشود. آرزوی ما، برچیدن دیوار باغها، رساندن انار و انگور به آنسوی دوردستها و کاشتن نهال در همه‌ی پشت بام‌ها بود. در پی آشتیِ قدرت با عشق، ما عهد بستیم که همه جا باغ و همه، نه فقط در هوا، که در خاک، در ریشه، در آب سهیم باشیم، همه باغبان باشیم. ما سرمست از شراب انگور باغ، کلید آرزوهای خود را به امانت، به سر انگشت تدبیرگران قدرت سپردیم و سراسیمه، به سوی نخلستان‌ها و بلوطستان‌ها شتافتیم. باران اسیدیِ نفرت بر فراز باغ همسایه باریدن گرفته بود. ما دوباره سینه را، حنجره را، اشک را و گلوله را، پیشانی شدیم تا عطر بلوط بماند، بلبل نخلستان بخواند و جاشوهای"چوئبده" در بندر شانگهای از قامت بلند نخلهای باغ دیار خود بگویند و به آن ببالند. دریغ اما دریغ ... دریغ که ما در راه بازگشت، راه را گم کردیم. راه را، باغ را، انگور، انار، خود را حتا... •••• حالا ما حبس شده‌ایم در بی هوایی، بی آسمانی، بی آبی... دست هیچ رهگذری به طبقه‌ی چهل و سوم برج سفید و سیاه نمی‌رسد، تا بچیند انگور حلالِ باغِ آرزوها را و سبکبال بدود در پی برگی شناور در نهر، در لابلای تودرتوی پُلهای مُطَبّقِ غنی شده از بِتُن ... کاش آنکه شعر "بانوی گل سرخ" در باغ آرزوهایش را سرود، داستان ما را نیز به تصویر کشد و پرسش کند که آهای، ای سینه چاکان ِقدرت و عشق، باغبانان ِسخنور، بر سرِ باغ آرزوهای ما چه آمد؟ ما عهد بسته بودیم. انتهای پیام










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن