تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ردم دو گروه‏اند: دانشمند و دانش‏اندوز و در غير اين دو، خيرى نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820056806




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سام درخشانی: آخر «آوای باران» را به ما هم نمی‌گویند!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: سام درخشانی: آخر «آوای باران» را به ما هم نمی‌گویند!

سام درخشانی: آخر «آوای باران» را به ما هم نمی‌گویند!

خیلی‌ها انتظار دارند بدانند پایان سریال آوای باران به كجا می‌رسد. امروز شاید، اما چند روز پیش كه سام درخشانی مهمان ما بود خودش هم از پایان ماجرا اطلاعی نداشت. به هر حال هر كارگردانی سبكی دارد، برخی حتی...




سام درخشانی با دو مجموعه پرمخاطب «پژمان» و «آوای باران» سال موفقی را پشت سرمی‌گذارد و با دست رد زدن به سینه یكی ـ دو پیشنهاد نوروزی نشان می‌دهد امروز پخته‌تر از قبل انتخاب می‌كند و مراقبت می‌كند تا جایگاه امروزش در نظر مخاطب تلویزیون متزلزل نشود. او كه در كارنامه تلویزیونی‌اش ژانرهای مختلف از جمله پلیسی، كمدی، ملودرام‌های خانوادگی و... دیده می‌شود، امروز به سینما هم فكر می‌كند. درخشانی دوست ندارد بشنود فلانی فقط بازیگر تلویزیون است، پس به یك سینمایی ماندگار و بفروش فكر می‌كند و حاضر نیست به هر قیمتی تن به این تغییر مدیوم بدهد. بازیگر نقش نادر در روزهایی مهمان یك فنجان چای «بانی فیلم» شد كه خیلی‌ها انتظار دارند بدانند پایان قصه «آوای باران» به كجا می‌رسد. امروز شاید، اما چند روز پیش كه سام مهمان ما در «بانی فیلم» بود خودش هم از پایان ماجرا اطلاعی نداشت. به هر حال هر كارگردانی سبكی دارد، برخی حتی چند فینال می‌گیرند و روز آخر یكی را رو می‌كنند...***الان دیگر فهمیدید چه بلایی قرار است بر سر شخصیت‌ها بیاید؟ـ باور كن نه، آقای سهیلی زاده عادت دارند 3ـ4 قسمت آخر قصه‌شان را لو نمی‌دهند. تا قسمت 36 را مطلع بودیم از 36 تا 40 را نمی‌گویند!این تصمیم چقدر در كار تو به عنوان بازیگر مؤثر است؟ـ (مكث می‌كند)اینكه تو از انتهای قصه و پایان شخصیت در فینال داستان مطلع باشی، قطعاً می‌تواند در طراحی نقش مؤثر باشد؟ـ ببین این تصمیم مثل این است كه تو از ادامه زندگی‌ات مطلع نیستی و خودت را به تقدیر سپردی. ما هم شش ماه است كه یك كاراكتر را طراحی كردیم و آن را زندگی می‌كنیم. این اواخر فیلمنامه كه می‌رسد من دیگر داستان آن سمت قصه (قصه شكیب و...) را نمی‌خوانم، چون دلیلی ندارد از ماجرای آن طرف مطلع باشم. من فقط قصه خودم را می‌خوانم و مثل یك انسان كه در زندگی واقعی‌اش از دقایقی بعد اطلاع ندارد، رفتار می‌كنم. وقتی تو از ادامه ماجرا مطلع هستی با پیش فرض بازی می‌كنی.در واقع بازی می‌كنی تا از نقطه A‌به B در داستان برسی؟ـ بله و به نظرم این خوب نیست. به نظرم بهتر است كه كاراكتر تو ناآگاهانه پیش برود و سوار بر قصه در انتظار این باشی كه چه اتفاقاتی در راه است. فكر می‌كنم این شیوه آسیبی به كار بازیگر نمی‌زند. ضمن اینكه حتماً مفید است كه آقای سهیلی‌زاده این تكنیك را به كار می‌برد. در مورد شخص خودم هم باید بگویم اصولاً حافظه كوتاه مدتم بهتر از دراز مدت است. به همین دلیل سر صحنه و در زمان تمرین وقتی دوستان مشغول پیدا كردن جای دوربین هستند، من دیالوگ حفظ می‌كنم. جالب است بدانی اگر آن موقع 5 صفحه هم باشد حفظ می‌كنم. نكته اینجاست كه در لحظه بازی دیالوگ‌ها برای من بكر است و اتوماتیك از دهانم خارج نمی‌شود. در واقع دیالوگ‌ها عین زندگی ادا می‌شود و ملكه ذهنم نیست.یادم می‌آید سر سریال «پژمان» كه مهمان یك فنجان چای «بانی فیلم» بودی، خبر از حضور در مجموعه «آوای باران» و ایفای یك نقش در دو سن متفاوت دادی...ـ بله...نگران این بودی كه نكند نادر با حضورت در سریال «پژمان» شباهتی داشته باشد.ـ دقیقاً و این دغدغه مدام با من بود. نادر را در بخش اول قصه باید طوری بازی می‌كردم كه نه تنها ذهن مخاطب را به سمت سریال «پژمان» كه خیلی از پخش آن نگذشته بود نبرد، بلكه باید مراقب می بودم كه نادر به زیور هم با خصوصیات شخصیتی‌اش نزدیك نشود. در پارت اول من سعی كردم توپ مدام در زمین زیور باشد.دوست داشتی سیاهی‌های كاراكتر خاكستری نادر رو نشود؟ـ دقیقاً، ببین مردم ما خیلی با كاراكتر منفی ارتباط برقرار نمی‌كنند. من هوشمندانه سعی كردم این مسئله را در طول كار رعایت كنم و در كل این قصه شما نادر را خاكستری می‌بینید نه سیاه...«نادر» در بخش اول قصه هرگز یك كاراكتر منفی نیست و مشخصا او تحت تأثیر «زیور» همسرش تغییر شخصیت می‌دهد و پس از 20 سال به نادری تبدیل می‌شود كه ما امروز می‌بینیم؟ـ نادر هم تحت تأثیر «زیور» تغییر رفتار می‌دهد و هم اینكه من یك بلاهتی را برای او در نظر گرفته بودم كه برخی رفتارهایش از سادگی او نشات بگیرد نه از آب زیركاه بودنش. او یك پسر ساده شهرستانی بود كه در طول ماجرا كم كم تغییراتی محسوس در او ایجاد می‌شود. من برای هیچ یك از رفتارهای نادر نقشه نكشیده بودم و همه چیز در لحظه اتفاق افتاد. به طور مثال نادر و زیور برنامه‌ای برای این نداشتند كه وقتی دایی برمی‌گردد دخترشان را به جای باران جا بزنند. ضمن اینكه ما امروز فقط یك وجه از زندگی این خانواده را می‌بینیم. نكته اساسی در مورد خانواده نادر این است كه آنها معتاد نیستند، داغون نیستند، كسی از آنها شكایتی ندارد، خوب زندگی می‌كنند و تنها معضل زندگی‌شان رفتاری است كه با دایی‌شان انجام داده‌اند.به نظرت كلاه‌برداری در این حد كافی نیست؟ـ (می‌خندد) نادر و همسرش زیاده‌خواه هستند و همین مسئله باعث شد خیانت در امانت كنند. شاید خیلی‌ها در این موقعیت همین رفتار را انجام دهند. وقتی كه تو می‌شنوی طرف حبس ابد است و دیگر برنمی‌گردد، خیالت راحت می‌شود كه او برنمی‌گردد.اما توطئه چیده شده درخصوص باران و پدرش مشخصا نمی‌تواند با بلاهت نادر همخوانی داشته باشد و می‌توان حس كرد كه زیور نقش اصلی این ماجراست و نادر بیشتر یك مجری بوده است؟ـ‌ به هر حال اینها آدم‌های مشكل داری بودند. ما در شناسنامه‌ای كه برای این شخصیت‌ها در نظر گرفته بودیم، می‌دیدیم كه زیور با مشكلات بسیار زیادی بزرگ شده است. او در یك زیرزمین نمور با پدرش زندگی می‌كرده و... این پیشینه بسیار كمك می‌كند كه ما حس كنیم زیور تحت هر شرایط تلاش كند زندگی‌اش را تغییر دهد.شاید اگر زیوری وجود نداشت، نادر این مسیر را نمی‌رفت؟ـ موافق هستم. شاید اگر زیور نبود نادر «باران» را نگاه می‌داشت و آن خانه را ترك نمی‌كرد. هر چند كه نمی‌توانست زندگی خوبی برای باران مهیا كند. من حدس می‌زنم كه نادر حداقل در این 20 سال، 4 مرتبه می‌رفت دایی‌اش را می‌دید و حتی پولی به او می‌داد تا درزندان خیلی به او بد نگذرد، اما نادر تحت تأثیر زنش بسیار تغییر رفتار داده است. زیور و نادر به واسطه اینكه مطمئن هستند دیگر دایی برنمی‌گردد، تمام پل‌های پشت سرشان را خراب می‌كنند تا اینكه دایی برمی‌گردد و... شك نكنید اگر نادر و زیور دختر نداشتند، زیور خود را جای باران جا می‌زد! (می‌خندد) اگر دقت كرده باشی زیور و نادر خیلی فكورانه تصمیم نمی‌گیرند و معمولاً دم دستی و احمقانه عمل می کنند.به نظرم فصل اول قصه می‌توانست بیش از این ادامه پیدا كند و ما پس از دست یافتن نادر و زیور به اموال طاها در شرایط جدید نیز آندو را ببینیم.ـ بله، جا داشت.در این شرایط وضع جدید نادر و زیور نیز بیش از این قابل باور بود؟ـ قبول دارم، ولی فصل اول به لحاظ زمانی شرایط دشواری در بحث تهیه و تولید دارد. محدودیت‌های زیاد حفظ راكورد كه واقعاً نگه داشتن آن در شرایط امروز بسیار مشكل است. خیلی از نقدهایی كه به سریال «آوای باران» شد- كه البته من با همه آنها موافق نیستم برمی‌گردد به همان 10 قسمت ابتدایی، چرا رنگ اینطور است؟ چرا لباس‌ها اینگونه است؟ چرا فقط بسنده كردید به شلوار پیله‌دار نادر؟ چرا فقط به لوازم خانه بسنده كردید و...با این حال می‌شد نادر تازه به پول رسیده و زیوری كه عقده رسیدن به یك جایگاه اینگونه به لحاظ اقتصادی را داشت را در همان 20 سال گذشته دید؟ـ موافقم برای خود ما هم خیلی خوب بود. ضمن اینكه خیلی‌ها هم هستند كه 10 قسمت ابتدایی و نادر 20 سال پیش را ندیدند و متوجه جنس تفاوت بازی من در این دو سن متفاوت نشدند.اگر سام درخشانی از قصه نادر 20 سال پیش و بعد و مسیر قصه مطلع بود، قطع به یقین می‌توانست طراحی درستی برای رفتارها، شخصیت‌پردازی به لحاظ روانشناسی كاراكتر و... در مورد این شخصیت داشته باشد.ـ ما یك استركچر (چهارچوب) كلی از این قصه داشتیم و من تمام تلاشم را به خرج دادم كه ریز به ریز و جز به جز این تفاوت رفتاری و خصوصیات مورد نیاز نادر را در دو سن مختلف در بازی‌ام داشته باشم. تا قسمت 36 از داستان مطلع بودم و تنها 4 قسمت را نمی‌دانستم كه سیاست كارگردان بود و خودش باید راجع به آن پاسخگو باشد.موافق هستی بازیگر شخصیت نادر از طراحی‌هایی كه برای این شخصیت داشته بگوید؟ـ من روی لحن و گویش نادر در دو سن مختلف خیلی كار كردم. سعی كردم بسیاری از اكت و رفتارهای نادر كه در 20 سال پیش او دیده می‌شد در سن فعلی‌اش وجود نداشته باشد. بسیاری از تیك‌های رفتاری نادر مثل مدام بالا كشیدن شلوار را دیگر در او نمی‌بینید. نادر در سن فعلی‌اش شیك شده...البته شلوار بالا كشیدن كماكان در رفتار نادر وجود دارد؟ـ (می‌خندد) بله حالا شیك شده و از یك طرف شلوارش را بالا می‌كشد. به هر حال 20 سال گذشته و اینها 20 سال مرفه زندگی كردند، خارج رفتند و دیدند، معاشرت‌های خاص دارند و در کل شرایط اجتماعی‌شان تغییر كرده است. تلاش كردم این تفاوت در برخورد، لحن و بیان و... نادر محسوس باشد.و البته تغییر سن.ـ بله حتماً لحن نادر در این 20 سال تغییر كرده، پخته‌تر شده و با مراقبت بیشتری ادای دیالوگ می‌كند.از گریم نادر برای سن جدید‌ش راضی هستی؟ سام درخشانی جلوی آئینه توانست این تغییر زمان و سن و سال را در صورت خودش ببیند كه بتواند آن را در لحن و كلام و بازی‌اش، قابل باور ارائه كند؟ـ حرفه‌ای نیست كه من بخواهم راجع به گریم و خیلی چیزهای دیگر كه ارتباطی با بازیگر ندارد صحبت كنم، اما باید بگویم با توجه به محدودیت‌های زمانی یك پروژه شرایط فرق می‌كند. یك وقت تو داری سریال «مختار» را می‌سازی، 6 سال وقت داری پس روزی 5 ساعت هم می‌توانی گریم شوی، ولی وقتی در این كار گریم ما از 20 دقیقه به 25 دقیقه می‌رسد دستیاران كارگردان با فك و فامیل می‌آیند سراغ تو كه پس كجایی؟! آنها هم مقصر نیستند فرصت نیست، این محدودیت زمانی باعث می‌شود گاهی در هر بخش افت كیفی داشته باشیم، شوخی نیست ما روزی 10 ـ 12 دقیقه می‌گیریم، اگر 10 ـ 12 دقیقه ما در یك روز به 8 دقیقه برسد، پخش به ما می‌رسد. ضمن اینكه خیلی چیزها به حس خود بازیگر، قصه و ارتباط با كارگردان برمی‌گردد ولی به هر حال نمی‌توان تأثیر گریم، لباس، اكسسوار و... را نادیده گرفت. و قابل باور بودن گریم برای خود بازیگر و مخاطب را مدنظر نداشت.همین الان كه من جلوی تو نشستم، می‌بینی كه موهای من سفید است. این موی سفید با ماژیك كار شده است كه در تصویر بخشی از آن منتقل می‌شود و این شاید بتواند مورد نقد قرار بگیرد. شاید الان به من بخورد 47ـ 48 ساله باشم اما در تصویر شاید این زمان 5 سال كمتر شود و كار من را به عنوان بازیگر سخت‌تر كند، چرا كه ممكن است باورپذیر نباشم، اما اجازه بده در مورد مسائلی كه در حیطه وظایف من نیست صحبت نكنم. من بازیگرم و باید در بازی‌ام همه چیز قابل باور باشد و رفتارم منطقی جلوه كند.در زمان پخش سریال با كارگردان راجع به بازخورد مخاطب از فاكتورهای مورد نیاز در قابل باور بودن نادر 47 ـ 48 ساله صحبت كردید؟ـ بله بارها این اتفاق رخ داده است. به طور مثال نادر از حنجره‌اش حرف می‌زند و این باعث می‌شود نفس كم بیاورد، تو می‌بینی در دیالوگ‌های بلند او نمی‌تواند كاملاً جمله‌اش را به پایان برساند. اوایل آقای سهیلی‌زاده این را دوست نداشت و می‌گفت این نفس را درست كن! اما از زمانیكه كار پخش شد و این بازی مرا (به لحاظ ادای جملات) روی آنتن دید نظرش تغییر كرد. جالب اینكه الان من این مسئله را بیشتر استفاده می‌كنم و ایشان اخطاری به من نمی‌دهد معلوم است كه كارم درست بوده است.نكته دیگر در مورد نادر اینكه تو وزن خودت را هم پایین‌آوردی، در حالیكه در سن بالاتر، شرایط بهتر زندگی و تغییر وضعیت اقتصادی نادر می‌توانست درشت‌تر از 20 سال پیش خودش به نظر برسد؟ـ (می‌خندد) من آن زمان تازه از سریال «پژمان» درآمده بودم و چاق بودم با خودم گفتم خب الان كه فرصت نیست لاغر كنم و نادر لاغرتر نشان بدهد. حداقل دور اول سریال را چاق باشم، از این چاق‌های آویزان، با آن طرز لباس پوشیدن و پیله‌های شلوار، در پارت دوم كه نمی‌توانستم بیش از این چاق شوم، پدرم در می‌آمد! با خودم گفتم بهتر است حالا نادر را لاغرتر ببینم. او الان مرفه است و احتمالاً به بهترین باشگاه ورزشی تهران می‌رود.خیلی سخت نبود در یك سریال بیش از 40 قسمتی با این همه زمان و گاهی تكرار سكانس‌های غیرموثر، این توضیح تو را هم ببینیم، باشگاه ورزشی و...ـ قبول كن خیلی چیزها دیگر دست من نیست. ضمن اینكه وقتی تعداد كاراكترهای یك قصه زیاد است، شرایط طوری نیست كه ما بتوانیم همه موارد را در مورد یك شخصیت مدنظر قرار دهیم. این یك سریال است با كلی آدم و قصه‌هایشان، یك زمان تو یك فیلم سینمایی كار می‌كنی که 80 سكانس دارد 60 سكانس آن مربوط به یك كاراكتر است. در آن شرایط اوضاع فرق می‌كند.ارتباط و كنش و واكنش‌های دو شخصیت نادر و زیور از پارت اول تا 20 سال بعد یكی از نقاط عطف سریال است. به نظرم یكی از فاكتورهایی كه به قابل باور شدن بازی سام درخشانی كمك كرده و باعث شده ما بتوانیم او را با این هیبت در مقام پدر سیاوش خیرابی (البته خیلی سخت) بپذیریم درآمدن روابط درست تو در بازی با الهام چرخنده است. از این همكاری مشتركتان جلوی دوربین سهیلی‌زاده بگو؟ـ من همان ابتدا كه فیلمنامه را خواندم حس كردم نقش زیور خیلی سخت است، آن اوایل نگران بودم كه چه كسی قرار است این نقش را بازی كند. به هر حال ارتباط این دو نقش آنقدر زیاد بود كه من نیاز می‌دیدم یك بازیگر توانا ایفاگر آن باشد. خانم چرخنده قرارداد را بستند و ما رفتیم در دورخوانی، همان زمان من فهمیدم كه ایشان با تمام توان و انگیزه آمده‌اند تا انرژی بگذارند. یك جور كه گویا برای نشان دادن توانایی و استعدادشان به این نقش نیاز دارند. و این خیلی مهم است. تو بهتر از من می‌دانی كه امروز اكثر بازیگران ما اشباع هستند. طرف سر این سریال است، قرارداد سه كار بعدی‌اش را هم بسته و اصلاً برایش اهمیت ندارد كه دیگران چه می‌گویند. خانم چرخنده واقعاً به نقش زیور فكر كرده بود با انرژی می‌آمد و من هم كه علاقه‌مند به تعامل با بازیگر مقابل برای ایجاد یك حس خوب و قابل باور در صحنه. خانم چرخنده  بازیگر بسیار حرفه‌ای است. ایده‌های خوبی داشت به نظرات بازیگر مقابلشان هم اهمیت می‌دهد  فكر می‌كنم همانطور كه تو اشاره كردی حضور قابل باوری را از نادر و زیور در مقابل یكدیگر به نمایش گذاشتیم. در فصل اول ما نادر را تحت تأثیر زنش می‌دیدیم و در فصل دوم ماجرا تغییر كرد. او دیگر زن ذلیل نبود و حرف اول و آخر را می‌زد. این را با هدایت خوب آقای سهیلی‌زاده در اجرا با تعامل درآوردیم. اصولاً تا به امروز با هر بازیگری كار كردم، سعی داشتم پارتنر خوبی باشم. اگر یادت باشد سر سریال «پژمان» با پژمان جمشیدی یا سر سریال آقای بذرافشان (نابرده رنج) با كامبیز دیرباز نیز در این مورد صحبت كردیم. اصولاً به خوب بودن كل كار و گروهی بودن موفقیت در این حرفه اعتقاد دارم. به دنبال نمایش خودم نیستم. مطمئن هستم اگر كل كار خوب باشد من هم خوب دیده می‌شوم.اصولاً كارگردان‌های مختلف در پروژه‌شان شیوه‌های متفاوتی را در هدایت تیم بازیگری و حتی مدیریت قصه‌گویی دارند، با حسین سهیلی‌زاده كار چگونه بود؟ـ تو من را می‌شناسی، اهل تملق نیستم. واقعاً كار با حسین سهیلی‌زاده دوست داشتنی است. به هر حال تكلیف كار ما معلوم است و آقای سهیلی زاده هم كمتر با یك بازیگر دو ـ سه كار پشت سر هم انجام می دهد. پس اغراق نمی‌كنم سهیلی زاده آدمی است كه تكلیفش با خودش روشن است. این خیلی به خودش و همه كمك می‌كند. او می‌داند چه می‌خواهد و اصلاً به دنبال شو دادن و نمایش خودش نیست. برای سهیلی‌زاده قصه مهم است. او بسیار باهوش است و مذاق تماشاگر ایرانی را خوب می‌شناسد. دقیقاً می‌داند چه كند تا تماشاگر درگیر كارش شود. حواشی را كم می‌كند و به اصل ماجرا می‌پردازد. از آن كارگردان‌هایی است كه وقتی كارش می‌رود برای پخش، شاید یكی ـ دو اصلاحیه در حد دیالوگ‌ داشته باشد. خودش سر صحنه مراقب همه چیز هست، چهارچوب و مدیوم تلویزیون و مخاطبش را خوب می‌شناسد و مدام می‌گوید من به دنبال قصه هستم. این كار برای من تجربه خوبی بود. من در این 5 ماه كوچكترین تنشی ندیدم. هر روز خوشحال هستم كه سر كار می‌روم.با بچه‌های این پروژه به من خوش می‌گذرد و واقعاً مهم است كه در شرایط سخت كار (5 ماه هر روز 6 صبح بیدار شدن و روزی 12 ساعت كار) تو با گروهی كار كنی كه هر روز دلت تنگ شود و از دیدن همكارانت انرژی بگیری. فضای این سریال بسیار دوستانه است. بچه‌های گروه همه همراه هستند و من امروز از همكاری با آقای سهیلی‌زاده بسیار خرسند هستم. واقعاً خسته شدم. جا دارد از آقای افسری هم به عنوان مدیر تصویربرداری سریال یادی كنیم كه واقعاً در كارش متبحر است و انرژی می‌گذارد. البته همه دوستان سر این كار پرانرژی بودند از نفر اول تا من سام درخشانی.برنامه بعدی‌ات چه خواهد بود؟ـ یك سریال نوروزی پیشنهاد شد كه واقعاً راه نداشت بخواهم برای عید هم بازی كنم و دوباره روی آنتن باشم.مهران رجبی می‌شدی.ـ (می‌خندد) آقای رجبی بازیگر بامزه‌ای هستند و مردم دوستشان دارند، اما من... ضمن اینكه در نوروز نمی‌توان با پایتخت (3) خیلی رقابت كرد.با این شرایط انتخاب بعدی‌ات با چه فاكتورهایی همراه خواهد بود؟ـ بعد از «پژمان» و «آوای باران» باید كاری انجام بدهم كه باخت در كارش نباشد. ما بازیگران را برای خودشان كه دوست نداریم، برای كارهایی كه انجام می‌دهند دوست داریم. دوست دارم به جایی برسم كه وقتی تیزر كار من در تلویزیون پخش می‌شود، مخاطب بگوید این كار خوب است، چون درخشانی در كار بد بازی نمی‌كند. این نقطه تعالی من است، اعتماد مردم به انتخاب خودم را می‌خواهم.مجددا به سینما فكر می‌كنی؟ـ بله، اخیراً دو كار سینمایی هم پیشنهاد شده كه یكی را خودم دوست داشتم بروم، اما بچه‌های برنامه‌ریز نتوانستند هماهنگ كنند. امروز خیلی انرژی ندارم اما به كار خوب چه سینما و چه تلویزیون نه نخواهم گفت. البته تن به هر كاری نخواهم داد. دوست دارم سینما را هم مثل تلویزیون با یك كار موفق دوباره كلید بزنم و پس از 4 ـ 5 سال با یك كار خوب و قوی و ماندگار به سینما برگردم. دوست ندارم بگویند این بازیگر تلویزیون است و نمی‌تواند در سینما حرفی برای گفتن داشته باشد.خبر دارم كه قرار است با یك فیلم سینمایی، با یك تیم آشنا كه اخیراً تجربه موفقی را نیز با هم پشت سر گذاشته‌اید، دوباره به سینما برگردی؟ـ (می‌خندد) نمی‌دانم از كجا خبر داری، امیدوارم خبر نداشته باشی، ولی اجازه بده تا قطعی شدن كار صحبتی نكنم، اما به سینما و یك فیلم پرفروش و موفق فكر می‌كنم. دوست ندارم بگویند فلانی فقط بازیگر تلویزیون است و در سینما گیشه ندارد.حرف آخر...ـاز تمام بروبچه‌های «آوای باران» تشكر می‌كنم و به دوستانم خسته نباشید می‌گویم. از آقای هاشمی اصل هم كه شرایط  خوبی را برای تولید این مجموعه تلویزیونی مهیا كردند كمال تشكر را دارم. امیدوارم شرایط طوری رقم بخورد كه بتوانم مجدداً در خدمت این عزیزان باشم.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن