تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز دژ محكم خداوند رحمان و وسيله راندن شيطان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846397337




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ردپای پدر در سینمای ایران


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

ردپای پدر در سینمای ایران شاید زنان در تاریخ اجتماعی ما از موقعیت شکننده‌تر و مظلوم‌تری نسبت به مردان برخوردار باشند یا حتی در یک تحلیل روان‌شناسانه نقش مادرانه دشوارتر و پیچیده‌تر از نقش پدران است، اما دست‌کم در حوزه تصویر و دنیای نمایش، پدر حضور کمرنگ‌تر و به لحاظ دراماتیک ضعیفی‌تری داشته است.




اگر به حافظه تصویری خود رجوع کنید شاید کمتر تصویر پدر را در آثار نمایشی به یاد بیاورید که در ذهن ها ماندگارشده باشد، اما دست کم یکی دو نمونه از مادران سینما ـ تلویزیونی را می توانید به یاد آورید. از منظر جامعه شناختی و روان شناسی اگر بخواهیم به این موضوع بپردازیم باید بگوییم مادر و موقعیت مادرانه به دلیل بار عاطفی و احساسی اش همواره مورد توجه دنیای هنر ازجمله سینما بوده و بویژه تناسب روان شناختی و فرهنگی آن با روحیه و رفتارشناسی ایرانیان، نقش آن را برجسته تر کرده است. عاطفه و حس مادرانه، عنصری دراماتیک زاست که می تواند در تعامل و تضاد با ناملایمات و مصائب زندگی، پارادوکسی اخلاقی خلق کند و مبتنی بر کنتراست های انسانی به ایجاد موقعیت های جذاب داستانی دست بزند. عشق فطری مادر به فرزندش و محافظت از آنها در برابر خطرات و تهدیدهای بیرونی، موقعیت مادرانه را برای خلق موقعیت های دراماتیک، کانون توجه خود قرار می دهد و البته خصلت های فرهنگی و قومی نیز در شدت و ضعف آن اثر می گذارد. این ویژگی مثلا در سینمای شرق، نمود بیشتری دارد و حضور مادر و تولید موقعیت های دراماتیک برخاسته از آن در آثار هندی، ژاپنی و ایرانی پررنگ تر از نقاط دیگر است، اما نقش پدر کمتر مورد توجه قرار گرفته و به تصویر کشیده شده است. این تفاوت نقش نه صرفا در سینما که در ادبیات و فرهنگ روزمره ما نیز قابل اثبات است. کافی است به مقایسه ذهنی روز مادر و پدر بپردازید تا مصادیق این تفاوت را دریابید. این مساله را می توان به تغییرنقش پدر ومادر در خانواده مدرن امروزی نیز نسبت داد. علیرضا خمسه (بازیگر) در این باره معتقد است: «پدران امروز به دلیل شرایط سخت زندگی شبیه سایه شده اند و نقش اصلی را در خانواده مادران به عهده دارند. پدران آن قدر درگیر مسائل اقتصادی خانواده هستند که حتی نمی توانند بر تربیت بچه ها نظارت کنند. به همین دلیل بچه ها حتی پسرها بیشتر اوقات خود را با مادران سپری می کنند به همین دلیل اگر دقت کنید اخلاق و رفتار پسرهای ما شبیه مادرانشان شده است.» به نظر می رسد وجوه عاطفی فرهنگ ما به خصلت های مادرانه، هاله تقدسی می بخشد که قابلیت پردازش سینمایی مادر را نسبت به پدر و نقش پدرانه بیشتر می کند. به عبارت دیگر، داستان های مادرانه به دلیل حضور پررنگ عناصر رمانتیک و عاطفی و برانگیختگی احساسی، سنخیت بیشتری با روحیه فرهنگی مخاطبان ما دارد و در جذب آنها به فیلم و داستان بسیار موثر است. یکی از دلایل گرایش تماشاگر ایرانی به فیلم های هندی و ژاپنی را می توان در همین مولفه جستجو کرد. در حالی که موقعیت پدرانه به دلیل تنهایی و رنج توام با غرور می تواند به خلق موقعیت های حسی تر و حتی حماسی تری بینجامد. چه بسا که گریه یک مرد در فیلم یا صحنه نمایش بیش از گریه یک زن، مخاطب را تحت تاثیر خود قرار داده باشد، اما پیش فرض های فرهنگی و تاریخی که مخاطبان نسبت به پدر و مرد در قیاس با مادر و زن دارند، انتظار آنها را درباره موقعیت پدرانه تغییر می دهد که عناصر عاطفی و احساسی، نمود کمتری در آن دارد و چه بسا به موقعیت ضعیف و متزلزل پدرانه تعبیر می شود. البته شرایط سنی (نسلی) و موقعیت فرهنگی مخاطبان نیز در این خوانش هنری موثر است. مثلا نقش پدر در سریال پدرسالار با وجود خصلت های منفی که در این کاراکتر وجود داشت، بسیار موردپسند نسل های میانه و کهن قرار گرفت و حتی برخی مخاطبان زن این نسل نیز چنین شخصیتی را به عنوان مردی مقتدر، پدری نمونه و شوهری ایده آل درک می کردند. ضمن این که هنوز هم بازی محمدعلی کشاورز در سریال «پدر سالار» اکبر خواجویی بیشترین موردی است که از تصویر پدر در ذهن مردم ما به جای مانده است. هر چند همین الان هم نمونه های دیگری از پدر و حتی پدر سالاری در سریال های تلویزیونی وجود دارد مثل داریوش ارجمند در سریال «ستایش» یا محمود عزیزی در همین سریال اما همچنان اسدالله خان پدر سالار است که در ذهن مخاطب به عنوان نمادی از یک پدر سنتی باقی مانده است. همین کاراکتر و در واقع تصویری از پدر سنتی در سریال «نرگس» و در نقش شوکت با بازی خوب حسن پورشیرازی بازتولید شد که باز هم مورد توجه این نسل قرار گرفت. یکی از جاهایی که تصویر پدر در ذهن مخاطب باقی مانده به شکاف نسل ها و قصه هایی برمی گردد که بین پدر و پسر اختلاف نظر وجود دارد. یکی از تفاوت هایی که درموقعیت مادرانه و موقعیت پدرانه در سینما و تلویزیون شاهد هستیم، همین تنزل جایگاه پدرانه و تکریم نقش مادرانه است. در سریال های پدرسالار و نرگس در نهایت و در پایان قصه شاهد از بین رفتن اقتدار پدرانه اسدالله خان و شوکت بودیم. هر دوی آنان در برابر خواسته های فرزندان شان و مقتضیات زمان کوتاه می آیند و بر غرور خویش پا می گذارند و آن شأن و منزلت سنتی خود را از دست می دهند. در واقع پدر در دنیای تصویری و مجازی امروز دیگر آن موقعیت قدرتمند و کاریزماتیک را ندارد یا به اجبار از دست می دهد و مرجعیت او به مادر یا فرزندان تفویض می شود. در برابر این شکست اقتدار پدرانه، ما شاهد برتری و اعتلای نقش مادرانه هستیم. البته یک تصویر دیگر از پدر هم در مجموعه های تلویزیونی می توان سراغ گرفت و آن هم پدرانی هستند که در غیاب مادر به دلیل مرگ یا جدایی مسئولیت مادر بودن را به عهده دارند. پدرانی که غالبا انسان های تنها و رنج کشیده هستند. نمونه آن را می توان در بازی امین تاریخ در سریال «اغماء» ردیابی کرد. نمونه پدر تنها می توان به نقش علیرضا خمسه در سریال پایتخت و در نقش بابا پنجعلی اشاره کرد که در اینجا فرزندان هستند که مسئولیت مراقبت از پدر را به عهده دارند. مهران رجبی نیز از جمله بازیگرانی است که به واسطه حضور پررنگ در سریال ها دست کم چند نقش پدر را بازی کرده است. نمونه بارز آن و مهم ترینشان نقش او در سریال «روزگار قریب» به عنوان پدر دکتر قریب بود. اگر کمی عقب تر برویم به جمشید مشایخی می رسیم که یکی از ماندگارترین نقش ها را در مقام پدر در سریالی بازی کرد. پدری رفتگر که برای تهیه جهیزیه دخترش خود را بازخرید می کند. با این حال همچنان تصویر مادر در فیلم و سریال ها بیش از نقش پدرانه است. در حقیقت موقعیت رمانتیک مادرانه بر وضع کاریزماتیک پدرانه سلطه یافته است و حتی در برخی سریال ها و فیلم هایی که بتازگی شاهد هستیم، با جابه جایی نقش مواجه می شویم و مردان و پدرانی را می بینیم که برخی کارهای زنانه انجام می دهند و مدیریت خانواده به دست زنان است. اساسا تصویر مرد در سینما و تلویزیون ایران بنابر تحولات فرهنگی اجتماعی موجود و بسط مدرنیته در جامعه تغییر کرده است. تصویر سنتی پدر که نماد اقتدار، جذبه، شکست ناپذیری و قدرت است کمرنگ شده و با تصویر پدر مدرنی روبه رو هستیم که فاقد قدرت و زمختی گذشته است و نقش عمده را در ساختار خانواده ندارد. مدتی پیش تلویزیون به پخش مجدد دو سریال پدر سالار و خانه سبز پرداخت؛ دو مجموعه ای که دقیقا دو تصویر متفاوت از پدر سنتی و مدرن را به نمایش می گذاشت. کنش های پدرانه اسدالله خان و رضا و نوع روابطی که آنها با همسر و فرزندان شان داشتند، مصادیق این تفاوت بود. در پدرسالار با یک خانواده سنتی ایرانی روبه رو بودیم که مناسبات عاطفی آنها متناسب با نوع معیشت و ساختار فرهنگی و معماری خانه با خانواده در خانه سبز و زیست آپارتمانی متفاوت بود و هر کدام الگوی خاص خود را از پدر به تصویر می کشید. در خانه سبز ما با سه نسل از پدرانی روبه رو بودیم که هریک تصویری متفاوت از موقعیت پدرانه و شوهر را به نمایش می گذاشتند؛ تصویری که شاید به مذاق بسیاری از مخاطبان میانسال و پدران نسل گذشته خوش نمی آمد. در همین زمینه می توانید موقعیت مرحوم خسرو شکیبایی را با محمدعلی کشاورز در سریال پدر سالار مقایسه کنید. امروزه تصویری که از پدر در رسانه ها می بینیم با تصور سنتی ما از این نقش فاصله گرفته و چه بسا در بسیاری مواقع محوریت خود را از دست داده است. پدر مقتدر دیروز به پدر عصبی امروز بدل شده و احترام به او جای خود را به استقلال در برابر او داده است. این موقعیت در سریال های طنز و کمیک، عریان تر و خود به عنصری کمیک بدل شده است. جایگاه پدر در مجموعه طنزهای نود شبی برای اثبات این مدعا کافی است. به طور کلی، تصویر مادر درسینما به عنوان نماد مهرورزی و عاطفه و پدر به عنوان نماد اقتدار و فداکاری بوده است. مادر جایگاهی احساسی و پدر مقامی حماسی داشته است، اما این تصویر بویژه درباره پدر مدام در حال مخدوش شدن است و به دلیل فقدان بار ارزشی هم وزن مادر در معرض تهدید و تزلزل قرار می گیرد. در گذشته پدر مرجع حل مشکلات و پشتوانه خانواده محسوب می شد که نمادی از صبر و استقامت بود، اما امروز به فردی ضعیف و عصبی تبدیل شده که مشکلات و دشواری های زندگی او را از پای درآورده و به نوعی درماندگی و استیصال رسیده است. البته این اتفاقی نیست که در قاب تصویر افتاده باشد، بلکه بازتاب یک واقعیت اجتماعی است. با این حال، سینما و تلویزیون ما نتوانسته موقعیت و نقش پدر را آن گونه که هست و البته در طبقات اجتماعی و اقتصادی مختلف هم متفاوت است، بدرستی بازنمایی کند. نگارنده معتقد است دو فیلمی که در سال های اخیر تصویری رئالیستی تر از مقام و موقعیت پدر به تصویر کشیده است، یکی «به نام پدر» ابراهیم حاتمی کیاست و دیگری «آواز گنجشک های» مجید مجیدی. در فیلم اول شاهد تلاش یک پدر دلسوخته برای نجات جان دخترش هستیم که اوج زیبایی شناسی کنش پدرانه وی به سکانسی برمی گردد که پدر پای خود را در گودالی می گذارد که دخترش در آنجا مجروح شده و از خدا می خواهد پای او را به جای پای دخترش بگیرد؛ یکی از سکانس های بی نظیر تاریخ سینمای ایران که مفهوم پدر بودن را بخوبی به تصویر می کشد و به مخاطب تزریق می کند. در آواز گنجشک ها نیز با تصویر پدری زحمتکش و کارگر روبه رو می شویم که بار سنگین زندگی را بر دوش می کشد و دلسوزانه برای آسایش فرزندانش تلاش می کند. گریه پنهانی او در بستر بیماری وقتی متوجه می شود پسر نوجوانش برای بهبود وضع مالی شان کار می کند و دور از چشم پدر، دستمزدش را به مادر می دهد، به زیبایی رنج پدرانه را به تصویر می کشد. تنهایی، رنج های پنهان، گریه های درونی و سکوت پدرانه که مقتضای مرد بودن وی است، عناصر انسانی زیبایی را برای پردازش داستانی و سینمایی فراهم می کند که در برابر ارزش های عاطفی و عاشقانه مادر کم نیستند و می توانند دستمایه خوبی برای خلق آثار سینمایی ارزشمند و جذاب شوند. البته نقش پدرانه یا مادرانه در وضع های گوناگون طبقاتی و فرهنگی می تواند به خلق موقعیت های مختلفی منجر شود که عناصر انسانی متضادی را در خود پرورش دهد و تصویری مثبت یا منفی از این جایگاه بیافریند. چه بسا نقش پدر یا مادر در موقعیت های خاص، منفی و سیاه باشد و لزوما نمی توان تفسیری واحد، روشن و مثبت از این جایگاه خلق کرد. با این حال در یک تحلیل کلی و مرور اجمالی می توان نقش پدر در آثار نمایشی را به چند دسته عمده تقسیم کرد؛ پدرمسئول و فداکار، پدر سنتی و مقتدر، پدر رنج کشیده یا مستاصل، پدر معتاد و بی مسئولیت و پدر تنها و غمگین، اما در پس همه انواع تصاویر پدرانه، می توان ردپای احترام و اقتدار را در شمایل پدر جستجو کرد. سیدرضا صائمی / جام جم


شنبه 05 بهمن 1392 8:04





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن