واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
انتقاد از مسوولان سازمان میراث فرهنگی
وقتی حسن روحانی، محمدعلی نجفی را برای ریاست بر سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی انتخاب کرد خیلی از دوستداران، کارشناسان و .....
تابناک: صدرا محقق در روزنامه شرق نوشت :
وقتی حسن روحانی، محمدعلی نجفی را برای ریاست بر سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی انتخاب کرد خیلی از دوستداران، کارشناسان و خبرنگاران این حوزهها نفسی از سر رضایت کشیدند چراکه رییسجمهور یکی از ژنرالهایش را به میراث فرستاده بود، اگرچه نجفی میراثی نبود اما سابقه درخشان مدیریتش در دیگر حوزهها نوید روزهای خوبی را میداد، آن هم پس از هشتسال تلخی که این سازمان در دولت گذشته تجربه کرده بود. اقداماتی که در این هشتسال از سوی نزدیکان احمدینژاد- به ترتیب مشایی، بقایی، احمدزاده، موسوی و ملکزاده- در این سازمان انجام شد خیلیها را اعم از کارشناس، فعال بخش خصوصی، کارمند، باستانشناس، دوستدار میراث فرهنگی و... دلزده کرد. اما در این میان تجربه مجموعهای از نارواترین برخوردها هم سهم خبرنگاران و روزنامهنگاران حوزه میراث فرهنگی و گردشگری شد. شکایت، اتهام دزدی از کاخ نیاوران، جوابیههای فاصلهدار از اخلاق حرفهای به گزارشها یا خبرهای منتشرشده و ممنوعیت مصاحبه با کارشناسان؛ تنها بخشی از تجارب آنها در هشتسال دولت احمدینژاد بود. وقتی نجفی به سازمان آمد خبرنگاران هم مثل خیلیهای دیگر به این امید خوشحال شدند که پس از سالها، روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی با تغییر رویکرد و بهبود سازوکار دستکم زخمهای باقیمانده از هشتسال گذشته را تسلی خواهد داد.
هنوز کمتر از چهارماه از آمدن نجفی به سازمان میگذرد اما بیهیچ حرف اضافه و تعارفی باید گفت حداقل، در روابط عمومی این سازمان بر همان پاشنه قدیم میچرخد. مجموعه رخدادهای چهارماه گذشته و شیوه مواجهه مسوولان این بخش از سازمان میراث، آنقدر ناپخته، بیبرنامه و مبتدیانه بوده که حاصل کار تداوم یاس و دلزدگی خبرنگاران این حوزه شده است. عدمارتباط درست با رسانهها، عدم برگزاری نشست خبری از سوی ریاست سازمان، خودی و غیرخودیکردن خبرنگاران، واکنشهای عجیب در برابر نقدهای کارشناسی و... تنها بخشی از این اقدامات در چهارماه گذشته بوده است.
شاید لازم به گفتن نباشد که روابط عمومی پیشانی هر دستگاه و نهادی است. عملکرد منفی این بخش، میتواند کارکردهای مثبت سازمانی مثل میراث فرهنگی را دود کرده و به هوا بفرستد. نمونه یکی از اقدامات حیرتانگیز روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی هفته گذشته و در هنگام سفر محمدعلی نجفی به استان کرمان و شهر بم رخ داد؛ اقدامی که خروجی یک برنامه خوب و کارشناسی را عملا ضایع کرد و اگر خبرنگاران کمی خوش شانسی نمیآوردند؛ معلوم نبود رییس و مسوولان سازمان، اکنون در چه وضعیتی قرار گرفته بودند.
داستان از این قرار بود که برای این سفر در روز چهارشنبه 11 خبرنگار از روزنامهها و خبرگزاریهای رسمی کشور برای پوشش برنامهای با عنوان «نشست تخصصی بم و یکدهه میراث جهانی» از سوی روابط عمومی برای پوشش خبری دعوت شدند تا همراه معاون رییسجمهور به بم سفر کنند. غروب روز پنجشنبه و پس از پایان مراسم، رییس سازمان و هیات همراه، مسوولان روابط عمومی و خبرنگاران باید عازم شهر کرمان میشدند. گروهی برای صرف شام، استراحت در هتل و آمادهشدن برای برنامههای فردا و خبرنگاران برای رسیدن به فرودگاه و برگشت به تهران با پرواز ساعت 9شب.
در این میان مسوولان سازمان در همه ردههای مختلف با ماشینهای دولتی و با تعداد سرنشینان اندک بین ساعت 4 تا 4:30 رهسپار کرمان شدند اما برای 11خبرنگار سهخودرو بینشهری، دو پژو و یک سمند از ترمینال کرایه شد. خودروهای حامل خبرنگاران ساعت حدود 5:30 عصر بم را ترک کرده و به جاده زده بودند، یک ساعت بعد و پس از رسیدن به دشتی وسیع به نام «سینه جونو» یکی از ماشینها که حامل چهار خبرنگار خانم بود از کار افتاد.
رانندهها تماس گرفته و موضوع را با هم در میان گذاشتند. کمی بعد راننده ما خودرو را چرخاند و 20کیلومتر برگشت تا رسیدیم به خودرو خرابشده. تلاش یکساعته در هوای یکدرجه زیرصفر دشت سینهجونو و در حاشیه جادهای که هر چند لحظه یک کامیون یا تریلی با سرعتی زیاد از آن میگذشت کارگر نشد.
در این میان تلاشها برای برقراری ارتباط با مسوولان سازمان، از رئیس گرفته تا مدیر روابط عمومی سازمان و دیگر مسوولان نیز کارگر نشد؛ نتیجه کار یا بیپاسخ گذاشتن پیامکها و تماسها بود، یا جوابهایی سربالا مثل «اتفاق است دیگر»، «چرا شلوغش میکنید»، «خودتان یک جوری مشکل را حل کنید» و... بود.
ساعت هشت شب شده بود و ما هنوز نصف جاده را هم نرفته بودیم، در نهایت خود رانندههای خوشمرام بمی مشکل را با سیم بوکسل حل کردند. رانندهها مجبور شدند خودرو خرابشده را با خودرویی دیگر بکشانند. مجبور شدیم با سرعتی کم 120کیلومتر باقیمانده تا کرمان را برانیم. ساعت 9:30 دقیقه در نهایت خودرو خبرنگاران به فرودگاه رسید تا به هواپیمایی که با التماس نگه داشته شده بود، برسند. در نهایت ماجرا با خوششانسی تمام شد و حادثهای ناگوار رخ نداد.
اما هیچ بعید نبود در آن بیابان با سرمای کشندهاش، در جادهای به نسبت خلوت که یکی از راههای ترانزیت قاچاق موادمخدر و کالاست، برای یکی از خبرنگاران حادثهای رخ دهد. آنگاه معلوم نبود رییس سازمان میراث فرهنگی و دیگر مدیرانش حالا مشغول چه واکنشهایی بودند. این ماجرا در شرایطی رخ داد که این سازمان متولی اصلی گردشگری در کشور است اما اولین سوالی که در ذهن ایجاد میشود، این است که چنین سازمانی چرا از برپایی یک تور رسانهای ساده برای 11خبرنگار عاجز است؟ با این وضع آیا میتوان امیدی به بهبود صنعت گردشگری کشور داشت؟ و آیا اداره روابط عمومی سازمانی مثل میراث محلی برای تجربه آموزی و آزمون و خطاست؟به نظر میرسد، شایسته است ریاست سازمان میراث قبل از آنکه خیلی دیر شود؛ فکری اساسی برای پیشانی سازمان تحت امرش کند.
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]