واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: يلداي خونين ...
روزهاي آخر پاييز سال 65 بود كه كم كم مردم كرمانشاه هم مثل همه ايراني ها براي گرفتن جشن شب يلدا آماده مي شدند.
![](http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1392/9/30/1857948_929.jpg)
به گزارش باشگاه خبرنگاران كرمانشاه
خريد ميوه و آجيل شب يلدا سنتي بود كه بايد مثل همه سالهاي برگزاري اين جشن انجام مي شد و شرايط جنگ هم تاثير روي اين قضيه نداشت.
ميدان وزيري كرمانشاه كه هنوز هم مركز خريد ميوه و تره بار است آن روزها نيز محل تجمع بسياري از مردم براي خريد ميوه شب يلدا شده بود...
روز آخر آذر سال 65 بود، آن زمان من به عنوان معاون امداد جمعيت هلال احمر كرمانشاه فعاليت مي كردم...
ساعت به 12.5 ظهر نرسيده بود كه اعلام كردند ميدان وزيري بمباران شده، تيم هاي امدادي به محض شنيدن خبر سريع حركت كردند، يك تيم از ميدان فردوسي اعزام كرديم و يك تيم هم خودمان بوديم كه از ميدان آزادي راهي شديم...
وقتي به محل رسيديم ميدان وزيري برايمان غير قابل تصور شده بود، ميدانيكه هميشه بوي ميوه و تره بار مي داد حالا رنگ و بوي دود و خون گرفته بود، وضعيت اسفباري بود، بيشتر شهدا و مجروحين زن ها و بچه هايي بودند كه براي خريد شب يلدا آنجا رفته بودند.
ساعت 3.5 ظهر كارمان تقريبا تمام شد و همه بچه هاي امداد خسته به پايگاه ها برگشتند، هنوز نفس تازه نكرده بوديم كه راس ساعت 4.45 اعلام دوباره بمباران ميدان وزيري را شنيديم!
اين بار فقط وزيري نبود، تمام محلات اطراف وزيري را هم زده بود. آن زمان كوچه اي بود به اسم كوچه يخچال كه نزديكي هاي ميدان وزيري قرار داشت، يادم هست كوچه يخچال درست مثل سردخانه شده بود و جنازه گوشه به گوشه آن افتاده بود.
شهدا تا آن لحظه 100 نفري مي شدند و 300 نفري هم مجروح به بيمارستانها منتقل كرديم. خوب يادم هست بيمارستان طالقاني كه بيشتر مجروحين را آنجا انتقال داديم، حتي زير زمين هايش را هم اتاق عمل كرده بود...
خستگي و غم خاطرات تلخ آن روز هنوز به جان تمام بچه هاي امدادگر بود كه به پايگاه رسيديم، داشتيم لباسهامان را عوض مي كرديم كه مدير عامل آن وقت هلال احمر از ما خواست تا جهت اطمينان از اوضاع ميدان وزيري باز هم به آنجا برويم و مطمئن شويم كسي آنجانياز به كمك ندارد.
ساعت حدود 11.5 شب بود كه به ميدان وزيري رسيديم...كورسوي چند چراغ در همان اطراف توجه مان را جلب كرد نزديكتر كه رفتيم ديديم عده اي از مردم تجمع كرده اند، كنجكاو شديم و جلوتر رفتيم، باور كردني نبود...
بعضي مغازه ها كه قسمت هايي از آنها سالم مانده بود چراغ روشن كرده بودند و به مردمي كه براي خريد ميوه شب يلدا آمده بودند ميوه هاي سالم مانده از بمباران ها را مي دادند.»
... حالا هفت هزار سالي مي شود كه آمدنش را جشن مي گيريم. جشني براي تولد دوباره خورشيد كه از فردا قرار است هر روز كه مي گذرد كمي بيشتر پيشمان بماند، جشني براي يلدا.../س
شنبه 30 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]