واضح آرشیو وب فارسی:ايران: بحث روز قدرت زبان فارسي در داستان پردازي
سيدمحمود سجادي
نويسنده و پژوهشگر ادبيات
تاريخ بيهقي، تأليف ابوالحسن علي بن زيد بيهقي، از كتابهاي معتبر اواسط قرن ششم ه . ق كه جزو آثار ارزشمند نثر فارسي محسوب ميشود و مشتمل است بر تاريخ ولايت بيهق (سبزوار كنوني) و ترجمه احوال بزرگان و دانشمندان برخاسته از آن سامان، از جمله ابوالفضل بيهقي مؤلف تاريخ معروف بيهقي (يا تاريخ مسعودي).
از آنجايي كه موضوع سخن ما داستانپردازي و داستاننويسي در ايران است، در اين قسمت از داستانهاي منثور صحبت ميكنيم. به خاطر ارتباط نثر هر زمان از تاريخ ادبي كشورمان يا داستانهاي آن دوره، مجبوريم از بعضي كتب كه داراي نثري هستند كه ميتوان آن را نمونه نثر آن دوره دانست - ولو آنكه آن كتابها در تقسيمبندي متعارف جزو كتب شناخته شده داستاني نباشند - مورخ، داستانپرداز است، داستاننويس است، منتها داستاني را ميسرايد يا مينويسد كه عمدتاً بر وقايع اتفاقيه مبتني است و مورخ ميكوشد - حتيالامكان بيان واقعيت كند - كه البته در بسياري موارد اين كوشش را نكرده يا اينكه عندالاقتضا و بنا به ملاحظات حاكم بر زمان خود مبالغهگوييها و راست و دروغها و لفاظيهاي غيرضروري را مطرح كرده است. مورخ عليالقاعده نبايد خود را به دست
تخيلات و صحنهآراييهاي زيباشناسانه بسپارد، بلكه بايد آنچه را اتفاق افتاده، بگويد.
راحهالصدور تأليف ابوبكر محمد راوندي، اهل راوند كاشان، مهمترين كتابي است كه به زبان فارسي در تاريخ سلجوقيان نوشته شده و به دست ما رسيده. راوندي اين كتاب را در اواخر قرن ششم نوشته و در سال 603 هـ . ق به نام كيخسرو بن قلچ ارسلان از سلجوقيان روم تأليف كرده است.
مجمل التواريخ والقصص كتابي است كه تاريخ مختصر جهان عموماً و تاريخ ايران خصوصاً از ابتداي آفرينش جهان تا سال 520 هـ . ق را كه سال تأليف آن است، دربر ميگيرد. مؤلف كتاب ناشناس است، ولي گويا بنا بر قرائن اهل اسدآباد همدان بوده. اين كتاب در 25 باب نوشته شده و مؤلف در تأليف آن به تاريخ: «سني ملوك الارض والانبيا از حمزه اصفهاني نظر داشته و علاوه بر آن به مآخذ و كتب معتبر ديگر تاريخي يا روايي از قبيل شاهنامه مؤيدي، تاريخ طبري، تاريخ اصفهان، اسكندرنامه، شاهنامه فردوسي و گرشاسبنامه اسدي توسي مراجعه كرده و با دقت و امانت، اطلاعات مفيدي استخراج و پس از تنظيم و ترتيب آنها، با نثري زيبا و دلنشين ارائه كرده است. نثر كتاب با اينكه متعلق به قرن 6 هـ . ق است، اما رنگ و بوي نثر زيبا و پارسيگرايانه قرن 4 يا آغاز قرن 5 را دارد و اين موضوع مؤيد همين مطلب است كه او براي تهيه و تدوين اين كتاب به مراجع و مآخذ معتبر قرون 4 و 5 هـ . ق رجوع ميكرد.
داستانهاي قديم ايران در اين كتاب رنگ مشخص و چشمگيري دارند، از واژههاي عربي جز در مقدمه استفاده نشده و سبك و سياق نويسندگان دو قرن قبل خود و فارسي دري و سره دلنشين آنها را در ذهن متبادر ميكند. در جايجاي كتاب با بسياري از تركيبات كهن ايراني و اصطلاحات باقيمانده از دوران قبل از اسلام مواجه ميشوم. بهطور كلي - به گمان من - زبان فارسي داراي قابليت و توانشي نيروند و دلخواه براي نثرنويسي - انواع آن - و بيان داستانها و روايات و وقايع و سرگذشتها و تراجم احوال دارد.
در زبان فارسي نيرومنديهاي نظم و نثر - با همه زيباييهاي شگفتآورشان - بهطور موازي و همسان در عرصه پردامنه ادبيات حركت ميكنند. اين است كه پديده هنري داستانپردازي در ايران گاه به نظم است و گاه به نثر. شاعراني كه در زمينه نثر نيز توانا هستند يا بالعكس نويسندگاني كه قدرت شاعري دارند هرجا كه اقتضا كرده شعر سروده و داستانهاي مورد نظر خود را به زبان شعر بيان كردهاند و هر جا كه لازم ميديدهاند به زبان نثر - و بسياري مواقع با چاشني شعر و استشهاد به ابيات و قطعات شاعرانه - بيان مقصود كرده اند.
دوشنبه 25 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]