تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802713921




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سرمقاله روزنامه‎هاي ۲۶ آذر؛ از بحث ادامه دار توافقات ژنو و بودجه تا كالبدشكافي اهانت به مسي


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: سرمقاله روزنامه‎هاي ۲۶ آذر؛ از بحث ادامه دار توافقات ژنو و بودجه تا كالبدشكافي اهانت به مسي


روزنامه شرق در يادداشتي به قلم داريوش قنبري نماينده اصلاح‎طلب مجلس هشتم به دستاوردهاي تحركات ديپلماتيك دولت اشاره كرد و نوشت: بعد از روي كار آمدن دولت يازدهم شاهد تغييراتي در نوع نگاه ايران به مسائل ديپلماتيك بوده‌ايم كه اين تغيير نگرش در حوزه سياست خارجي و مسائل ديپلماتيك، تا حدود زيادي با استقبال كشورهاي اروپايي و امريكا مواجه شده است. گرچه بعضي‌ها تحت تاثير اعمال تحريم‌هاي جديد اين‌گونه وانمود مي‌كنند كه تحركات ديپلماتيك كشور نتيجه چنداني نداشته است اما اين را هم نمي‌توان گفت كه شكستي رخ داده است. فعاليت‌هايي كه تاكنون صورت گرفته و مسائلي كه به پيش مي‌رود و تغيير در نوع نگاهي كه نسبت به ايران شكل گرفته، كاملا مثبت است. بنابراين نبايد توفيقاتي كه حاصل شده است را با تفسيرهاي نادرست ناديده بگيريم و فضا را براي تندروها و افراطيون باز كنيم تا آنها نتيجه مذاكرات را به شكست بكشانند و مذاكره‌كنندگان ما را ناكام بنامند.

قنبري در ادامه اين يادداشت آورد: نبايد فراموش كرد كه مذاكره و گفت‌وگو برگ برنده‌ ما خواهد بود و مزيت نسبي ما در ديپلماسي همين گزينه است. نبايد به مسيرهاي غيرديپلماتيك رفته و روند فعلي را تغيير دهيم. روندي كه اكنون شروع شده است به موفقيت خواهد انجاميد و تهديدات را از كشور دور خواهد كرد. از واكنش‌هايي كه رقبا و دشمنان‌مان در منطقه نشان مي‌دهند مي‌توانيم اين ارزيابي را داشته و حتي مطمئن باشيم كه راهي كه در پيش گرفته‌ايم به موفقيت ختم خواهد شد. تغيير در نوع نگرش كشورها به ايران و اعزام هيات‌هايي به كشور ما نشان‌دهنده اين است كه آنها قصد دارند مسائل را از طريق ديپلماتيك حل و فصل كنند. از طرفي ايران نيز با هدف پيشبرد منافع ملي راه‌ گفت‌وگو و مذاكره را باز كرده است و نبايد اجازه دهيم كه اگر در عرصه ديپلماسي مشكلي پيش آمد بهانه‌يي به دست تندروها بيفتد. در چنين شرايطي بايد از تندروها پرسيد كه ما چه گزينه‌يي را مي‌توانيم جايگزين ديپلماسي كنيم؟ آيا توقف مذاكرات به نفع ما خواهد بود يا دست طرف مقابل را براي ايجاد فشار بيشتر بازخواهد كرد؟

اين نماينده مجلس هشتم در بخشي از يادداشتش به سفر هيأت پارلماني اروپا به ايران اشاره كرد و نوشت: سفر هيات پارلماني اروپا و رفت و آمد اين‌گونه هيات‌ها به كشور ما مي‌تواند فعاليت‌هاي ديپلماتيك را تقويت و آينده روشني را براي ما، در راستاي دستيابي به منافع ملي‌مان ترسيم كند. ضمن اينكه اين نوع از سفرها با هماهنگي‌هاي لازم با مراجع ذي‌ربط صورت مي‌گيرد بنابراين هدف اين سفر هيات پارلماني اروپايي مطمئنا در ارتباط با مسائلي است كه بين ايران و كشورهاي اروپايي وجود دارد، مسائلي همچون برنامه هسته‌يي و حقوق بشر كه مي‌تواند محور گفت‌وگوها قرار گيرد. صرف اين‌گونه سفرها بيانگر تحركاتي است كه كشور و سياستمداران در مسير ديپلماتيك نشان مي‌دهند. اكنون به نظر مي‌رسد كه جمهوري اسلامي ايران مشكلاتي كه در گذشته دچار آن شده بود، فاصله گرفته و روابط ديپلماتيك بين ما و كشورهاي اروپايي روز به روز بيشتر مي‌شود كه همه اين موارد نشان از نوعي تحول در دستگاه ديپلماسي دارد كه زمينه را براي انجام رفت و آمدها مهيا كرده است و مطمئنا اين‌گونه تحركات ديپلماتيك تاثير خاص خود را در تغيير نگاه ساير كشورها به ايران هم خواهد گذاشت. به قطع و يقين اين‌گونه سفرها موجب پيشبرد منافع ملي و ارتقاي وضع ديپلماتيك ايران در منطقه خواهد شد و از تصميماتي كه در جهت تضعيف ايران گرفته مي‌شود ممانعت خواهد كرد.

نقد حقوقي يك تصميم

ستون حرف اول امروز- سه شنبه- روزنامه شرق نيز به يادداشت علي خرم نماينده پيشين در مقر اروپايي سازمان‌ملل اختصاص يافت.

خرم در يادداشتش تفاهم ژنو را نتيجه يك تلاش مستمر، پيگير و حرفه‌اي از سوي تيم مذاكره‌كننده ايراني و در راس آن وزير خارجه با گروه«1+5» معرفي كرد و نوشت: اگر تغيير راهبرد ايران كه در اثر انتخابات 24 خرداد پيش آمد نبود و اگر تغيير استراتژي ايالات‌متحده نسبت به خاورميانه در پيش نبود، شايد اين تفاهم نيز نمي‌توانست به اين سرعت و در اين سطح محتوا به نتيجه برسد. خوشبختانه همزماني دو اتفاق فوق، كمك كرد تا ايران بتواند در تدوين اين تفاهمنامه به فرم دلخواه برسد. گروه مقابل ايران از سال 1382 در تلاش بود تا پرونده هسته‌اي ايران به شكل مسالمت‌آميز فيصله يابد. در آن ‌سال‌ها تروييكاي اروپايي پيشقراول بودند و با وجود تلاش‌ها، از همكاري آمريكا بهره نبردند.

اين‌بار برخلاف آن مقطع، ايالات‌متحده پيشقراول به نتيجه رسيدن اين تفاهم جهت حل ديپلماتيك و مسالمت‌آميز پرونده هسته‌اي بود. از اين جهت كه منافع و امنيت ملي ايالات‌متحده نيز ايجاب مي‌كرد اين پرونده به شكل مسالمت‌آميز حل شده و ادعاهايي در مورد گزينه نظامي كه بيشتر مورد علاقه تندروها پيرو نظرات رژيم اسراييل بود مبنا قرار نگيرد. بنابراين آنچه به اسم تفاهم ژنو در اختيار داريم، حاصل‌جمع كار گروهي و يك نزديكي تاريخي بين منافع و امنيت ملي و شايد آمريكا محسوب شود. در گروه «1+5» با ايران دو بازيگر اصلي وجود دارند؛ ايران و امريكا با وجود خصومت 35‌ساله، منافع دو كشور را در تغيير نگاه گذشته ديده و تمايلات منطقي آنان، پيشبرنده لوكوموتيو مذاكرات است. در اين تفاهم طرفين تلاش كردند روي مشتركات تكيه كرده و برخلاف هشت‌سال گذشته كه دو كشور ايران و آمريكا در چارچوب گروه «1+5» نتوانستند به تفاهم عملي دست يابند اما اين‌بار اين تفاهم، تا حدي دربرگيرنده نظرات دو كشور بود. ايران در راهبرد جديد تصميم گرفته است اعتماد‌سازي را در حدي كه نقاط ابهام آژانس و اعضاي دايم شوراي امنيت زدوده شود، پيش ببرد. بنابراين ماحصل تفاهم ژنو، دوره اعتماد‌سازي است كه اميدواريم بتواند با كمترين مشكل، سپري شود.

خرم با استناد به تفاهم نامه، در بخش پاياني يادداشتش يادآور شد كه بر اساس اين تفاهمنامه، طرف غربي بايد بر تحريم‌هاي گذشته متوقف شود و ايران هم تا اين تاريخ - 24 نوامبر - بر توسعه هسته‌اي متوقف شود. به عبارت ديگر طرفين با «فريز»، فرصتي براي ادامه كار فراهم آوردند. از اين بابت هم اتحاديه اروپا و آمريكا، هيچ تحريم جديدي را به كار نگيرند. پس از آن، اقداماتي از سوي اتحاديه اروپا ديديم كه برخي از بانك‌هاي ايراني را از تحريم خارج كرده و برخي ديگر را قرار دادند. توضيح آنان اين بود كه اين نتيجه اقدامات گذشته در چارچوب مصوبات بوده كه اكنون به نتيجه رسيده است. چهارشنبه گذشته نيز ايالات‌متحده اسامي تعدادي از شركت‌ها و افراد ايراني را اعلام كرد كه وزارت خزانه‌داري در ارتباط با نقض تحريم‌هاي قبلي شناسايي كرده بود. اگرچه اعلام اين اسامي از نظر كلي مي‌تواند براي ما به نوعي ناخوشايند و غيرقابل‌قبول باشد اما اگر قرار باشد ايران و 1+5 پشت ميز مذاكره بنشينند و تحريم‌هاي اعلام‌شده را بررسي كنند، در نگاه حقوق بين‌الملل بايد، استارت اين اقدامات پيش از 24 نوامبر زده شده باشد كه ناقض تفاهمنامه ژنو نباشد. اين اتفاقا مي‌تواند مبنايي باشد تا حسن‌نيت طرف آمريكايي يا اروپايي را بسنجيم. اگر ثابت شود استارت اين اقدامات، پيش از اين بوده نشان مي‌دهد ايران و طرف مقابل، به تعهدات خود پايبند بوده و همين نتيجه‌گيري مي‌تواند ضامن بقاي اين تفاهمنامه قرار گيرد و نشان دهد، طرف‌هاي مقابل قصد تخريب آن را ندارند.

كالبدشكافي پديده اهانت به «مسي»

اميدعلي مسعودي استاد ارتباطات دانشگاه علامه در روزنامه شرق به كالبد شكافي اهانت‎هايي كه پس از هم تيم شدن ايران با آرژانتين در رقابت‎هاي جام جهاني از سوي كابران ايراني فيسبوك روانه صفحه مسي شد، پرداخت و نوشت: بحث‌هاي زيادي در صدسال اخير پيرامون گروه‌هاي اجتماعي به‌وجود آمده است تا رفتارهاي ناشناخته جمعي از انسان‌ها را بشناسند. از اين ميان مطالعات دو دانشمند حايز اهميت است: نخست «گابريل تارد» كه «همگان» را چونان جمع نامجاور كه تنها همبستگي‌شان جنبه معنوي و فكري دارد، معرفي مي‌كند و ديگري «گوستاو لوبون». لوبون معتقد است كه «افراد چه وضع زندگي و كاروبار و خلق‌وخوي و هوش‌شان شبيه به هم باشد و چه نباشد، همين كه به انبوهي [جماعت] مبدل شدند، نوعي روح جمعي در آنها پيدا مي‌شود. اين روح وادارشان مي‌كند طوري احساس و فكر و عمل كنند كه با احساس و فكر و عملشان هنگامي كه تنها هستند، فرق دارد.» بر اين اساس تنها تجمع فراوان افراد باعث شكل‌گيري انبوه خلق يا جماعت نمي‌شود بلكه در اين شكل‌گيري «بعضي عوامل تحريك‌كننده» هم ضروري است. همين عوامل باعث مي‌شود تا فرد شخصيت واقعي‌اش را در شخصيت هيجان‌زده جمع گم كند و خود را در اختيار حركت ناشناخته جمعي مي‌گذارد. به باور لوبون سه‌چيز باعث پديده جماعت سرگشته مي‌شود: اول احساس قدرت شكست‌ناپذيري كه ترس از مجازات را در افراد از بين مي‌برد. دوم پديده سرايت رواني و تقليد است كه باعث تسري يك حركت با سرعت غيرقابل باور در ميان جماعت مي‌شود. سوم تلقين‌پذيري زياده از حد است. سرايت نيز معلول همين تلقين‌پذيري به‌حساب مي‌آيد.

گوستاو لوبون چهار نوع انبوه خلق يا جماعت را از هم تفكيك مي‌كند:

1- جماعت اتفاقي: بر اثر يك حادثه مانند جشن و آتش‌بازي يا تصادف اتومبيل افرادي دور هم جمع مي‌شوند.

2- جماعت قراردادي: جماعتي كه در استقبال از يك شخصيت سياسي يا گروه‌هاي ورزشي و هنري در مسير آنان تجمع مي‌كنند تا بر اساس رسوم و عادات و قراردادهاي اجتماعي از ميهمان استقبال كنند.

3- جماعت نمايشي: مانند رقص و پايكوبي جوانان در پيروزي تيم فوتبال ايران و ورود به جام‌جهاني در كوي و برزن.

4- جماعت فعال: كه آن را انبوه خلق روانگرا هم ناميده‌اند. حادثه‌اي اتفاق مي‌افتد. توجه تعدادي به حادثه جلب مي‌شود. احساس مشترك بين آنها پديد مي‌آيد و سپس يك هيجان عمومي باعث مي‌شود تا افراد كنترل شخصي خود را از دست بدهند و تحت‌تاثير ديگران به كنش و واكنش بپردازند و يك «واحد جمعي» را شكل دهند.

در هر حال براي پديدارشدن جماعت برخلاف همگان، تجمع و مجاورت فيزيكي افراد بي‌نام‌ونشان ضروري شمرده مي‌شود اما با رشد شگفت‌انگيز فناوري ارتباطات، اكنون براي شكل‌گيري جماعت حضور مجازي افراد، جايگزين حضور فيزيكي‌شان در دنياي واقعي شده است.

واقعيت اين است كه حضور جوانان و علاقه‌مندان به فوتبال تحت‌تاثير عواملي چون افزايش قيمت بليت، كمبود امكانات بهداشتي و رفاهي در استاديوم‌ها، بداخلاقي برخي تماشاگران، شايبه تباني داوران با مربيان، ممنوعيت ورود بانوان وخانواده‌ها به استاديوم‌ها، دوري راه و وضعيت نامناسب حمل‌ونقل، سبب شده‌اند تا استاديوم‌ها كه روزي محل تخليه هيجان‌ها و احساسات اهالي فوتبال بود از جمعيت تهي شوند و جمع مجاور به‌سمت جمع نامجاور ميل كند. نمونه‌اش برگزاري دومسابقه اخير استقلال تهران بود كه با تعداد اندكي تماشاگر برگزار شد. تماشاگران با ترك استاديوم‌هاي واقعي به سرزمين مجازي وبلاگ‌ها، وب‌سايت‌ها وشبكه‌هاي اجتماعي وارد مي‌شوند و براي رقيبان تيم ملي در جام‌جهاني كري مي‌خوانند و جماعت احساسي به بازيكني چون «ليونل مسي» هجوم مي‌برند، بي‌آنكه بدانند اين هجوم به نفي فرهنگ غني آنها در نزد ديگران مي‌انجامد. جماعت فعالي كه صفحه فيس‌بوك اين بازيكن سرشناس آرژانتيني را با بدترين كلمات آغشتند، تحت‌تاثير روح جمعي و از دست دادن كنترل جمعي به چنين اقدامي دست يازيدند. پس در اين‌باره سرزنش كردن افراد با توجه به شخصيت‌هاي فردي‌شان اساسا دليلي ندارد بلكه بايد به نقد ريشه‌هاي شكل‌گيري جماعت مجازي يا همان همگان گابريل تارد پرداخت و سپس به درمان درد اهانت جمعي همت گماشت.

متن و واقعيت يك سند

روزنامه كيهان به قلم سعداله زارعي به نقد اسنادي پرداخت كه به نحوي انعكاس دهنده سياست‎هاي آمريكا در قبال كشورهاي منطقه از جمله ايران است.

زارعي در اين يادداشت نوشته است: چند روز پيش، خبرگزاري‌ها متني را منتشر كردند كه مربوط به ديدار اخير جان‌كري وزير خارجه آمريكا با ملك‌عبدالله پادشاه عربستان بود. در اين متن مفصل، وزير خارجه آمريكا تحولات سوريه و مصر را موشكافي كرده و از پادشاه عربستان خواسته است كه ديدگاهها و مواضع خود را در مورد روند تحولات اين دو كشور اصلاح نمايند. از آنجا كه همواره درباره اينكه موضع واقعي و عملياتي آمريكايي‌ها درباره ايران، سوريه، مصر و عربستان چيست، اختلاف ديدگاههايي وجود دارد، بررسي اين متن مي‌تواند تا حدي به فهم دقيق‌تر مواضع آمريكايي‌ها كمك كند:

1- براساس آنچه در خبرگزاري‌ها آمده است، متن مورد اشاره، اولين بار توسط «بهجت سليمان» سفير سوريه در اردن منتشر شده است. اين موضوع سؤالات و ابهاماتي را در مورد واقعي بودن يا نبودن متن پديد آورده است. در اين بين بعضي از تحليل‌گران با اشاره به «منبع نقل» گفته‌اند كه متن به احتمال زياد،‌ داستان‌سرايي كساني است كه متن به نفع آنان است. اما واقعيت اين است كه مي‌توان بين منبع نقل و منبع نشر تفاوت قايل شد يعني مي‌توان احتمال داد كه يكي از دو طرف مي‌خواسته از طريق انتشار چنين متني روي جمعبندي حريف اثر بگذارد به اين معنا كه انتشار اين متن مي‌تواند كشورها و دولت‌ها و مردمي كه از سياست واقعي و عملياتي طرف افشا كننده متن ناراحتند را به اشتباه بياندازد. با اين وصف اينكه چنين سندي وجود خارجي دارد، مي‌تواند واقعيت داشته باشد ولي اينكه چنين سندي واقعي باشد مي‌تواند مورد بحث قرار گيرد.

2- در اين سند جان‌كري مي‌گويد ما تا آخر از بقاء رژيم حسني مبارك در مصر حمايت كرديم و براي بقاء آن روي رياست جمهوري «عمر سليمان» رئيس دستگاه امنيتي مبارك تأكيد داشتيم ولي خود مبارك با طرح آمريكا همراهي نكرد و در نهايت ارتش مصر نتوانست در مقابل مخالفين مبارك كه يكپارچه و فراگير به ميدان آمده بودند، كاري انجام دهد و آمريكا هم قادر نبود از طريق اقدام نظامي مانع سقوط حسني مبارك شود. اين سند به نقل از كري مي‌گويد، آمريكا نقشي در روي كارآمدن اخوان‌المسلمين نداشت و اصولاً با پيروزي آنان هم موافق نبود ولي نمي‌توانست در مقابل آنان كاري انجام دهد در عين اينكه آمريكا تماس سري با سران ارتش را در طول دوران حكومت كوتاه اخوان‌المسلمين حفظ كرد. اما واقعيت با آنچه در اين سند آمده تفاوت اساسي دارد. اين درست است كه طرح آمريكا براي حفظ رژيم مبارك و نيز به قدرت رساندن عمر سليمان به شكست انجاميد ولي اينكه ارتش با يك جمعبندي دروني و با نگاه به مخالفت فراگير مردم با مبارك، در مرحله پنجم تا بيست و دوم بهمن ماه 1389 وارد ميدان نشد واقعيت ندارد چرا كه همين ارتش در دوره رياست جمهوري كوتاه و قانوني محمدالمرسي كه به هر حال از حمايت نيمي از مردم برخوردار بود، مداخله كرد و مرسي را بركنار كرد و خود زمام امور را به دست گرفت و با مشت آهنين مخالفين را خاموش كرد. بنابراين، اين عبارت منسوب به جان كري با واقعيت تطبيق نمي‌كند. اگر بپذيريم كه متن مذاكرات يا گزينشي از متن مذاكرات يا متني خيالي از مذاكرات توسط آمريكايي‌ها و از طريق واسطه به سفير سوريه در اردن داده شده است، اين بخش از متن براي متقاعد كردن مخالفان انقلاب مصر و بخصوص مخالفان اخوان‌المسلمين تنظيم شده و البته هدف اصلي هم متقاعد كردن سران دولت‌هاي عربي بوده است.

3- در اين سند به تحولات سوريه و مواضع دولت آمريكا در اين خصوص پرداخته شده است و اين مهمترين بخش سند به حساب مي‌آيد. در اين سند، جان كري خطاب به ملك‌عبدالله مي‌گويد «ما از مخالفان نظام سوريه بخاطر همسويي با سياست عربستان و ديگر متحدان عرب خود حمايت كرديم و حتي از رساندن سلاح به آنان هم خودداري نكرديم ولي از اول كه پاي سلاح به ميان آمد، آن را نتيجه‌بخش نمي‌دانستيم و حالا هم اعتراف مي‌كنيم كه در تحقق ميداني و نظامي ناتوان بوده‌ايم.» اينكه سياست نظامي و تروريسم در سوريه به بن‌بست رسيده، درست و دقيق بوده، محرمانه و كتمان‌پذير هم نيست اما اينكه آمريكايي‌ها مخالف استفاده از سلاح و تروريزم بوده و صرفا با سياست‌هاي عربي همراهي كرده‌اند، درست نيست. چرا كه پرونده سوريه از همان آغاز و چند سال پيش از آغاز در دست آمريكايي‌ها بود و الان هم در دست آمريكايي‌هاست. اگر سعودي، قطر و تركيه هم در سوريه نقشي ايفا مي‌كنند خارج از چارچوب كلي نيست. اسناد زيادي وجود دارند كه نشان مي‌دهد تصميم حمله به سوريه در سال 2007 و پس از پايان يافتن كميته تحقيقات وينوگراد گرفته شد و آمريكايي‌ها با كمك رژيم صهيونيستي و دولت‌هاي انگليس و فرانسه طرحي را كه شامل اقدامات نظامي هوايي و اعزام مزدوران مسلح بود، تهيه و براساس آن تمرين‌هاي خود را شروع كردند. طرح مشترك غربي‌ها با رژيم صهيونيستي عليه سوريه از آغاز بر مبناي اقدامات امنيتي و نظامي استوار بود. از اين رو اعتراف آمريكايي‌ها به شكست در سوريه در واقع نشانه استحكام سوريه و جبهه مقاومت و پيروزي آن بر طراحي پيچيده و هماهنگ غرب است. مگر نه اين است كه آمريكا در شهريور ماه گذشته عزم خود را به حمله مستقيم نظامي جزم كرده بود؟ اعتراف به شكست در سوريه در كنار تاكيد بر راه حل سياسي به جاي راه‌هاي نظامي امنيتي و دعوت از آل‌سعود براي پيوستن به اين راه حل نشانه آن است كه آمريكا به راه‌حل سياسي نيز اعتماد ندارد و از طريق وارد كردن سران عرب به اين روند، تلاش مي‌كند تا انسجام جبهه آمريكا پس از شكست در سوريه حفظ شود. در اين سند، آمريكايي‌ها، رژيم عربستان را در وضعيت اعتراض به عدم همراهي آمريكا با عربستان و بي‌خبر گذاشتن آن معرفي مي‌كنند و حال آنكه مسئله اصلي با خبر يا بي‌خبر بودن مقامات عربستان نيست بلكه مسئله اصلي ناتواني عربستان است. واقعيت اين است كه عربستان نه تنها بي‌خبر و خارج از «معادله» نبوده بلكه بار اصلي مالي بحران سوريه و صورت‌حساب جنايات را سران عربستان پرداخت كرده‌اند. مشكل آمريكا اين است كه عربستان فقط پول دارد و قادر نيست در مقابل اعتبار و تحرك جبهه مقاومت كاري انجام دهد. عربستان شايد بتواند يك پروسه را متوقف كند ولي نمي‌تواند به يك پروسه شكل بدهد. بلي عربستان در مسير پيروزي مردم بحرين مانع ايجاد كرده ولي نتوانسته به يك روند مردمي و منطقي شكل بدهد. در يمن نيز عربستان با طرح موسوم به «مبادره (تلاش) خليجي»، تلاش كرد انقلاب را به انحراف بكشاند ولي آيا توانست يك قدرت را جايگزين انقلاب نمايد كمااينكه عربستان در عراق از همه ظرفيت اطلاعاتي و عملياتي خود براي توسعه تروريزم استفاده كرد ولي پس از حدود 10 سال به كجا رسيد آيا توانست در عراق روندي را به وجود آورد؟ براساس آنچه در اين سند آمده، جان كري عربستان را به نقش‌آفريني در روندي (سياسي بر اساس طرح ژنو 2 سوريه) دعوت كرده كه هيچ ظرفيتي براي نقش‌آفريني ندارد و در همه پروسه‌هاي سياسي منطقه‌اي در مقابل جبهه مقاومت باخته است.

4- بر اساس آنچه در اين سند آمده است، جان كري به ملك عبدالله گفته است كه شما 2 الي 3 ماه براي «هر كاري كه مي‌خواهيد در سوريه انجام دهيد» فرصت داريد و «اگر دستاوردهايي را محقق كرديد، خيلي خوب است.» اگر سند را واقعي تلقي كنيم و اين بخش از آن را مبناي سياست آمريكا در هفته‌هاي آينده تا برگزاري اجلاس ژنو 2 در بهمن‌ماه آينده بدانيم، بايد در انتظار تشديد اقدامات تروريستي در سوريه باشيم. اما جداي از اينكه آمريكا و رژيم‌‌هاي عرب و غيرعرب وابسته به آن، ظرفيت زمين مانده‌اي ندارند و نمي‌توانند كار مهمي كه صحنه سوريه را به نفع آنان تغيير دهد، انجام دهند در عين حال نوعي فرافكني از سوي آمريكايي‌ها نيز به حساب مي‌آيد. در واقع دستگاه سياست خارجي آمريكا مي‌خواهد وانمود كند كه اگر در سوريه اتفاق مهمي به نفع معارضان مسلح نمي‌افتد به دليل كم‌كاري كشورهاي عربي است در حاليكه آمريكا و اعراب سه شيفته كار كردند ولي حريف جبهه مقاومت نشدند. الان پس از نزديك به سه سال از آغاز بحران سوريه، كسي ترديد ندارد كه دولت اسد بحران را پشت سر گذاشته و توان و مقاومت آن در برابر فشار فزوني گرفته است. همين دو روز پيش يك موسسه رژيم صهيونيستي نوشت دولت سوريه با قطع ارتباط معارضه با لبنان و تسلط بر شريان‌هاي ارتباطي در مركز و شمال و فاصله انداختن ميان مخالفان، توانسته است معارضان مسلح را به حاشيه براند.

5- در بخش ديگري از آنچه به عنوان سند مذاكرات منتشر شده، به موضوع ايران هم پرداخته شده است. در اين ملاقات گويا ملك عبدالله از اين كه در جريان تحولات روابط ايران و آمريكا نيست گلايه كرده و جان كري هم در اين مذاكره گفته است كه: «ما آمريكايي‌ها در ميان خود اتفاق نظر داريم كه در حال حاضر سياست آمريكا بايد از مبارزه و جنگ در هر مكاني دوري كند و تا حد امكان، مسائل را از طريق ديپلماسي و گفت‌وگو حل و فصل كند» و سپس ادامه داده است: «از شما پنهان نمي‌كنم كه توافق با ايران تقريبا حاصل شده و منافع عربستان و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس در چارچوب توافق و گفتگوست» و اضافه كرده: «قطار تحولات به حركت خود ادامه مي‌دهد و هيچ قدرتي قادر به توقف آن نخواهد بود.» اگر بپذيريم كه چنين گفتگويي صورت گرفته و يا اگر بپذيريم كه اين عبارات- چه در مذاكره ميان عبدالله و كري مطرح شده و چه مطرح نشده- توسط وزارت خارجه آمريكا با واسطه به بيرون درز كرده بيانگر آن است كه آمريكا با نفي جنگ و درگيري جديد مي‌خواهد به آن دسته از كشورهاي منطقه‌اي و بين‌المللي كه نگران وقوع جنگ جديدي از سوي آمريكا هستند، خبر دهد كه جنگي در كار نيست و البته اين نه به دليل بد بودن طبع جنگ بلكه به دليل ناتواني آمريكايي‌ها از اداره جنگ جديد و به سرانجام رساندن آن است. وجه ديگر اين بحث آن است كه آمريكا مي‌خواهد وانمود كند آنچه درباره به پايان رسيدن معارضه ايراني- آمريكايي شنيده‌ايد، واقعيت دارد و ماجراي نيويورك و ژنو داستان نيست. اين در حالي است كه اولا مذاكرات مورد اشاره به سرانجامي نرسيده و چشم‌انداز آن هم تاريك است ثانيا طرف ايراني تصميمي براي حل و فصل اختلافات خود با آمريكا نگرفته است و مگر مي‌تواند درباره فلسطين، عراق، لبنان، سوريه، افغانستان، بحرين، يمن و... موضع حمايتگرانه خود را تغيير دهد. مگر اينها موضوعاتي سياسي و قابل معامله‌ا‌ند؟ بله البته قطار تحولات در حال حركت است و هيچ قدرتي قادر به توقف آن نخواهد بود ولي اين قطار را آمريكايي‌ها هدايت و حتي سوزن‌باني نمي‌كنند بلكه مشكل آمريكا اين است كه هرچه به سمت اين قطار سنگ پرتاب مي‌كند، قطار متوقف نمي‌شود.

در يك جمعبندي مي‌توان گفت آنچه در اين سند آمده است، جمعبندي واقعي آمريكايي‌ها از شرايط منطقه نيست بلكه تصويري است كه آنان دوست دارند ملت‌ها با آن تصوير درباره سياست‌هاي آمريكا قضاوت كنند متاسفانه بعضي از رسانه‌هاي داخلي ايران اين سند را نشانه عقلاني شدن سياست منطقه‌اي آمريكا ارزيابي كردند در حالي كه حداكثر اين است كه اين سند اعتراف به شكست سياست‌هاي گذشته و هراس آمريكا از شرايط آينده است.

با اقتدار عمل كنيم ترسي باقي نمي‌ماند

حميدرضا ترقي در روزنامه قانون همچون روال روزهاي گذشته روزنامه‎ها به كارشكني‎ها و مسائل اخير مذاكرات هسته‎اي اشاره كرد و نوشت: اين مخالفت‌ها و كارشكني‌ها از زواياي مختلفي قابل بررسي هستند. مسئله مخالفت با مذاكرات هسته‌اي، به طور كلي از طرف دو طيف مطرح مي‌شود، طيف اول دشمنان خارجي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران مانند اسرائيل و عربستان سعودي و همين‌طور جناح‌هاي تندروي سنا و كنگره در آمريكا، جمهوريخواهان و نئوكان‌هايي كه عمدتا تحت تاثير لابي‌هاي صهيونيستي در اين طيف قرار مي‌گيرند. طيف دوم مخالفان، درون كشور هستند كه نسبت به روند مذاكرات نگراني‌هاي مهمي دارند. البته نبايد فراموش كنيم كه اين نگراني‌ها از جنس و قماش مخالفت‌هاي خارجي نيستند و برخي از آن‌ها دلسوزان مردم و جمهوري اسلامي هستند كه نگرانند در اين مذاكرات امتيازاتي كه رد و بدل مي‌شود به نفع كشورمان نباشد و اين امتيازدهي منجر به تضييع حقوق ملت ايران شود، حقوقي كه ما با دادن شهداي بسياري به دست آورده‌ايم. طيف دوم نگران هستند توافق ژنو از خطوط قرمز نظام كه نتيجه مجاهدت‌هاي بسياري از عزيزان از ابتداي انقلاب تاكنون بوده، رد نشود. همچنين عزت و اقتدار جمهوري اسلامي ايران كه در سطح جهاني و بر اثر مخالفت با استكبار و صهيونيسم بدست آمده است و نور اميدي را در دل مسلمانان تحت ستم اين رژيم روشن كرده است، دچار خدشه‌اي شود.

از سوي ديگر در آن طرف ميز مذاكرات نيز فشار زيادي روي دولت آمريكا وجود دارد. اين فشار ناشي از خواسته‌هاي تندرو‌ها و لابي‌هاي رنگارنگ صهيونيستي است. خواسته اصلي دشمنان كوردل نظام جمهوري اسلامي ايران بر اين محور استوار است كه ملت ايران را از رسيدن به حقوق حقه خود بازدارند و بر اين تلاشند كه جلوي پيشرفت سياست‌هاي اصلي ايران را كه سال‌هاست بر آن پا فشاري مي‌كند، بگيرند . از سوي ديگر در مقابل اين فشار‌ها برخي دولتمردان آمريكايي واكنش‌هايي نشان مي‌دهند كه بيشتر كاربرد داخلي دارد و در مقابل گفتمان جمهوريخواهان مي‌خواهند قد علم كنند. اين مواضع به نوعي براي مردم ايران نيست اما در دنياي فعلي كه دنياي فضاي آزاد اطلاعات است و اخبار به شكل جهاني منتشر و پخش مي‌شود، اين مواضع به گوش ملت ايران هم مي‌رسد و از اين رو نمي‌توانند نسبت به اين مسائل بي‌تفاوت بمانند.

با توجه به فرموده مقام معظم رهبري ما با بي‌اعتمادي كامل ولي با قدرت مذاكرات را پيش مي‌بريم و انشا.. كه چيزي را از دست نمي‌دهيم. بايد توجه داشت كه وقتي ما سخن حق را مي‌گوييم، و حقوق ملت مان را طلب مي‌كنيم نبايد ترسي در دل باقي بماند.اما بحث مهم اين است كه ما چگونه به حقوق خود مي‌رسيم؟ در دنياي كنوني، حق دادني نيست بلكه گرفتني است پس ما بايد حق خود را از كساني‌كه قصد دارند ما را از اين حقوق منع كنند، بگيريم.

واقع گرايي شرط اصلي بودجه‌نويسي

مهدي تقوي در روزنامه تهران امروز نوشت: دولت لايحه بودجه سال 93 را سر موقع تقديم مجلس كرده است. اين به موقع بودن باعث شده پس از سال‌ها شاهد در گرفتن بحث‌هاي جدي كارشناسي بين نمايندگان مجلس و نمايندگان دولت و كارشناسان اقتصادي در مورد رديف‌ها و منابع و درآمدها و هزينه‌هايي كه براي سال 93 در نظر گرفته شده باشيم. در اين بين نكته‌اي كه در يكي دو روز گذشته بيشتر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته حرف‌هاي برخي نمايندگان مجلس در مورد خوشبينانه بودن منابع درآمدي براي سال 93 است. به‌اعتقاد اين دسته از نمايندگان در لايحه بودجه 93 پيوند بيش از حد خوش‌بينانه‌‌اي ميان درآمدهاي عمومي بودجه كه بالغ بر 195هزار ميليارد تومان است، با تحولات خارجي ايجاد شده است. البته در ابتدا بايد گفت اعداد و ارقامي كه در لايحه بودجه ذكر مي‌شود به نوعي پيش‌بيني از وضعيت آينده است و نمي‌توان هيچ‌كدام از آنها را قطعي در نظر گرفت.

در اين مدت نمايندگان بسياري از غير واقعي يا واقعي بودن بودجه حرف به ميان آورده‌اند. نمايندگان دولت و وكلاي مجلس بايد اين موضوع را در نظر بگيرند كه اين اعداد و ارقام يك نوع پيش‌بيني است و شرايط مختلفي از جمله وضعيت سياست‌هاي داخلي و خارجي و شرايط اقتصاد جهاني و... بر آن تاثير‌گذار است. حالا كه بودجه سر موقع به مجلس رفته امكان كار كارشناسي بيشتر روي اين سند مالي مهم وجود دارد. قاعدتا دولت براي تنظيم اين بودجه از كارشناسان زبر دست استفاده كرده است و آنها هم اين قدر تجربه دارند كه مدعي نيستند اعداد و ارقام ذكر شده در بودجه صد در صد تحقق مي‌يابد. بنابراين در تعديل كردن و تغيير و تحولاتي كه در مجلس هم قرار است روي رديف‌هاي بودجه انجام شود بايد از نظرات كارشناسي كساني كه مسئول بودجه ريزي براي سال 93 بوده‌اند استفاده شود. در واقع هر كدام از طرفين براي نظرات شان در مورد بودجه استدلال‌هايي دارند و هر دو طرف هم بايد اين استدلال‌ها را بشنوند. يكي از موضوعاتي كه ممكن است در اين لايحه مورد مناقشه باشد درآمدهاي نفتي و قيمت تعيين شده براي هر بشكه نفت است. در واقع اين بخش از بودجه به دليل وابسته بودن بخش عظيمي از منابع درآمدي به آن از اهميت زيادي برخوردار است.

اين استاد دانشگاه در پايان يادداشت خود به راهكار از بين بردن كسري بودجه اشاره كرد و نوشت:ما در اين زمينه گزارش‌هاي مهمي از سازمان‌هاي بين‌المللي و منابع داخلي در اختيار داريم كه بهتر است نمايندگان مجلس و دولت اين گزارش‌ها را به دقت مورد توجه قرار دهند و هر چه ما پيش‌بيني‌مان از قيمت نفت و وضعيت بازار آن دقيق‌تر باشد. در مورد كسري بودجه كم‌تر به مشكل بر مي‌خوريم و ضمن اينكه وضعيت وصول درآمدهاي مالياتي در سال‌هاي گذشته هم بايد مورد توجه قرار گيرد. مجلس بايد تلاش كند قانون بودجه را طوري تنظيم كند كه اتكاي دولت به درآمدهاي نفتي كمتر و منابع درآمدي از محل ماليات‌ها افزايش يابد البته در اين بين نبايد تكاليفي هم بر دوش دولت گذاشته شود كه امكان انجام ضعيف باشد.

سه شنبه 26 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن