واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پيشنهاد فارس براي مطالعه آخر هفته/ كتاب «سنگ و سيب»داستانهاي امروزي به لهجه فارسي دري
خواندن كتاب «سنگ و سيب» نوشته حسين حيدر بيگي براي آن گروه از خوانندگان ادبيات كه به موضوع داستانهايي با لهجه فارسي دري، آن هم به قلم يك نويسنده مهاجر افغاني علاقه دارند خالي از لطف نيست.
خبرگزاري فارس- گروه كتاب و ادبيات: پيشنهاد پايان هفته، مجموعه داستان «سنگ و سيب» اثري از نويسنده معاصر افغاني، حسين حيدربيگي است كه در گروه سلسله كتاب هاي تحت عنوان ادبيات معاصر افغانستان توسط نشر عرفان(محمد ابراهيم شريعتي افغانستاني) چاپ و منتشر شده است.
مجموعه حاضر حاوي داستانهايي است كوتاه كه با لهجه فارسي دري نوشته شده و عناوين آنها از اين قرار است: نيمروز خاكستري، گال وان، خرس، سنگها و سيب نورس، باتور، سيم آخر، دره مارتو، گاو سنگها، حاج اسماعيل خصيگر، من مردهام، آيه سرخگان و وقتي بهار بيايد. حسين حيدربيگي از داستان نويسان معاصر افغانستان است كه طي سال هاي اخير توانسته با حضور در محافل ادبي هنرمندان مهاجر افغانستان گام هاي محكم و مؤثري در جهت معرفي اين قشر از هنرمندان افغاني بردارد.
حيدر بيگي در مهرماه سال گذشته (۱۳۸۲) در جشنواره قند پارسي، در بخش مسابقه داستان نويسان جوان افغانستان در تهران توانست رتبه دوم را به دست آورد. وي كه سالها مقيم ايران بوده است، داستان نويسي را به عنوان دغدغه اصلي خود در حوزه نوشتن تجربه مي كند.
ناشر در مقدمه كتاب آورده است: «ملت ما درگذر از توفان اين سال ها، اگر كلاهي بر سرش مانده باشد، آن نيست مگر مشتي تجربه نيك و بد زندگي كه در آثار مكتوب اين نسل سرگشته اعم از نظم و نثر ثبت شده است. اگر براي ضبط اين خون نگاشته ها فكري نشود، ممكن است در محشر فرداي تاريخ اين آب و خاك، عريان محشور گرديم.»
مجموعه داستان «سنگ و سيب» شامل دوازده داستان كوتاه با عناوين: «نيمروز خاكستري»، «گال وان»، «خرس»، «سنگ ها و سيب نورس»، «باتور»، «سيم آخر»، «دره مارتو»، «گاوسنگ ها»، «حاج اسماعيل خصي گر»، «من مرده ام!»، «آيه سرخكان» و «وقتي بهار بيايد» است كه تمامي آنها در فضاهاي جغرافيايي داخل افغانستان به وقوع پيوستهاند.
حسين حيدربيگي با آنكه سالهاست به عنوان يك مهاجر در سرزمين ايران زندگي كرده اما ترجيح داده است پس زمينه و بستر داستانهايش را در سرزمين مادري خود يعني افغانستان قرار دهد. تصويري كه حيدربيگي با داستان هايش از سرزمين افغانستان ارائه ميدهد، با تصاوير رسانههاي ديداري و شنيداري جهان از افغانستان متفاوت است. اين نويسنده محوريت داستانهايش را بر روي مضامين كليشهاي رايج كه اين روزها از سرزمين افغانستان ارائه مي شود و در آن پديدههايي همچون «جنگ» و «قحطي» به عنوان محورهاي اصلي در اين سرزمين معرفي مي شود، قرار نداده است.
محوريت مضامين داستانهاي حيدربيگي روابط عام انساني در موقعيت جغرافيايي افغانستان و در زمان حال است.محل وقوع اغلب حوادث در داستان هاي اين كتاب در محيط هاي باز و بافت هاي روستايي است. از زندگي شهري و همچنين دغدغههاي انسان معاصر شهرنشين در داستانهاي اين كتاب خبري نيست. ساكنان روستاهاي كوچك و بزرگ افغانستان، اغلب قهرمانان داستان هاي مجموعه «سنگ و سيب» هستند.
محور اصلي اغلب داستانها بر روي مضامين و دغدغه هاي فردي استوار است. هيچ يك از آدمهاي حاضر در داستانها به منافع عام و همگاني نميانديشند، بسياري از آنها بر اثر قرار گرفتن در يك شرايط ويژه زماني و مكاني، تنها منافع فردي را لحاظ قرار مي دهند و براي حفظ آن معمولاً حوادث و اتفاقات غيرمنتظره اي را تجربه مي كنند.
با آنكه نويسنده سعي كرده از پرداختن به چهره «فقر» آن هم به صورت عريان پرهيز كند اما سايه اين مفهوم (فقر) بر تمامي داستان هاي كتاب گسترده شده است. به دنبال اين گستردگي همه گير واژه فقر در پيكره داستان هاي حيدر بيگي، ناخودآگاه ذهن مخاطب به جست وجوي علل اين پديده مي پردازد و در ابتداي اين جست وجو اولين گزينه مخاطب پدپده ديگري به نام جنگ است كه مفهوم فقر يكي از پيامدهاي ويرانگر آن محسوب مي شود، همچنين در داستان هاي اين كتاب پديده جنگ حضور مستقيم ندارد. اما عواقب و پيامدهاي گوناگون آن در ساير روابط انساني به وضوح ديده مي شود.
در داستان كوتاه «نيمروز خاكستري» نويسنده سعي كرده به جنگ نگاه دور و غير مستقيم تري داشته باشد: جسد يكي از مردان نظامي كه در زير آوار برف (سقوط بهمن) قرار گرفته، توجه حيواني وحشي (روباه) را به خود جلب مي كند. روباه در وهله اول به جسد نزديك نمي شود، از آن هراس دارد (جفتش به دست آدم ها كشته شده) آنچه از ذهن روباه مي گذرد، بيشتر دغدغه هاي انساني است كه به اين صورت نمود پيدا كرده.
مرور ذهنيات روباه چشم انداز جغرافيايي منطقه و همچنين آدم هاي مستقر در آن حوالي را مشخص مي سازد. در زمان هاي ترديد روباه در دوري گزيدن و يا نزديك شدن به جسد، اتفاقات در حال وقوع در آن منطقه كه بيشتر محل تردد نظاميان است، براي مخاطب روايت مي شود. سرانجام روباه به جسد نزديك مي شود و قسمت هايي از دست قطع شده جسد را مي خورد ولي با وضع اسفناك و چندش آوري آنچه را خورده بالا مي آورد. در اين بخش نويسنده تلخي و تراژيك بودن قضيه را براي خواننده يادآوري مي كند.
جداي از مضامين داستان هاي كتاب، در بخش زبان روايي، مخاطب فارسي زبان ايراني، در حين غريب بودن نوع مكالمه به نوعي از لذت خواندن، در زمان مطالعه اين داستان ها نيز دست مي يابد. شاخه اي از زبان فارسي كه شيرين و لذت بخش است. در اين گونه زباني اسامي اشيا و اماكن و همچنين شخصيت ها براي فارسي زبان هاي ايراني در وهله اول غريب مي نمايد و گاه نوع تلفظ افعال و همچنين دستور زبان فارسي نيز به گونه اي غريب و ناآشنا صورت مي گيرد.
تمامي اينها قابليت هاي معنايي زبان فاخر فارسي را يادآوري مي كند. البته استفاده از اين گونه زباني براي نويسنده اي كه زادگاهش سرزمين افغانستان است، امري طبيعي است. شايد شهروندان افغاني از اين موضوع تعجب نكنند اما براي مخاطبان ايراني اين موضوع تازگي دارد كه در حين خواندن يك داستان با حوادث و اتفاقات لازمه، گونه ديگري از زبان فارسي را نيز تجربه مي كنند كه در همسايگي سرزمين ايران از قرن ها پيش رواج دارد. در مجموع كتاب «سنگ و سيب» اعلام حضور نويسنده جوان افغاني، حسين حيدربيگي است كه با كوله باري از تجربه از سرزمين حادثه خيز افغانستان به جمع داستان نويسان فارسي زبان پيوسته است.
چاپ اول (1382) مجموعه داستان«سنگ و سيب» نوشته حسين حيدربيگي در 82 صفحه، با شمارگان3000 نسخه عرفان(محمد ابراهيم شريعتي) در تهران چاپ و منتشر شده است.
علاقهمندان براي تهيه اين اثر ميتوانند با شماره تلفنهاي 88300245 و88811053تماس حاصل نمايند.
انتهاي پيام/و
جمعه 22 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]