واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: به مناسبت روز تجليل از شهيد تندگويانمبارزات شهيد تندگويان؛ از غربت اسارت تا قله شهادت
انقلاب اسلامي مردم ايران، به رهبري حضرت امام خميني(ره)، تنها يك تحول سياسي و اجتماعي نبود، بلكه علاوه بر همه مشخصات بارز يك انقلاب تمام عيار مردمي، كارگاهي براي انسان سازي نيز بود؛ كارگاهي كه در پرتو تعاليم روحبخش اسلام و رهبري امام(ره)، جواناني به جامعه تقديم كرد، كه به اسوه هايي سترگ براي نسل هاي بعد بدل شدند. در اين ميان دانشجويان و نخبگان دانشگاهي، جايگاه ويژه اي دارند. متخصصانِ متعهدي كه در روزهاي سخت انقلاب و پس از آن، بار سنگين ايجاد تحول اداري و مديريتي در كشور را به دوش گرفتند و زمينه تحقق آرمان كشوري آزاد، آباد و سربلند را فراهم كردند. شهيد محمدجوادتندگويان، يكي از اين نخبگان مبارز است كه زندگي سراسر مجاهدت او، نمايانگر عشق پايدارش به اسلام و انقلاب اسلامي است.
روايت زندگي يك مبارز
مهندس شهيد، محمدجواد تندگويان، 22 خرداد سال 1329 هجري شمسي در خانواده اي متدين متولد شد. پدرش جعفر تندگويان، فردي مذهبي و از طرفداران آيت ا...كاشاني بود. به همين دليل، محمدجواد نخستين درس هاي دين و سياست را در محضر پدر و در منزل ساده و بي آلايشي در خاني آباد، محله اي در جنوب تهران، فرا گرفت. شهيدتندگويان از همان كودكي پاي ثابت مجالس مذهبي در مسجد بينايي و هيئت هاي بني فاطمه و فاطميون خاني آباد بود. او پس از يادگيري قرآن، به دبستان اسلامي وارد شد تا مرحله تحصيل و رشد علمي خود را آغاز كند. اشتياق او به آموختن سبب شد تا رتبه نخست دانش آموزان مدارس جنوب تهران را به دست آورد و همزمان با قيام 15 خرداد سال 1342، به دبيرستان اسلامي جعفري برود. او از همان زمان، به نهضت اسلامي پيوست و با توجه به زمينه هاي خانوادگي اش، به سرعت، به فردي موثر در جريان نهضت تبديل شد. شهيدتندگويان همزمان با تحصيل در دبيرستان براي كسب درآمد، به تدريس پرداخت. او با همكاري دوستان جوانش و تعدادي از روحانيان، هيئتي در خاني آباد تأسيس كرد كه علاوه بر حضور بزرگاني نظير جهان پهلوان تختي در آن، با ايجاد صندوق قرض الحسنه، به رفع مشكلات عمومي مردم مي پرداخت. شهيدتندگويان پس از اتمام دبيرستان در كنكور شركت كرد و در حالي كه ظرفيت پذيرش دانشجو در دانشگاه هاي آن دوره ميزاني در حد 6 درصد داوطلبان بود، توانست براي سه دانشگاه تهران، شيراز و صنعت نفت آبادان، اجازه تحصيل دريافت كند. او ابتدا دانشگاه تهران را انتخاب كرد و در آزمون اعزام متخصصان بانك ملي به انگليس نيز موفق شد، اما به دليل گرايش هاي مذهبي با بورس او موافقت نشد و روي برگه مصاحبه او نوشتند:«نامبرده به علت تعصبات شديد مذهبي صلاحيت اعزام به خارج از كشور را ندارد.» پس از اين اتفاق، شهيدتندگويان به دانشكده صنعت نفت آبادان رفت؛ دانشكده اي كه به دليل تأسيس انجمن اسلامي دانشجويان، در شرايط پر اختناق آن دوره، براي او جاذبه فراواني داشت. اين در شرايطي بود كه برخي از دانشجويان اين دانشكده از اعضاي فرقه ضاله بهاييت بودند و حتي رئيس دانشكده از اعضاي اين فرقه انتخاب شده بود. تندگويان در چنين شرايطي با كمك دوستانش در انجمن اسلامي دانشجويان، موجي مذهبي را در دانشكده به وجود آورد كه با دعوت از دكترعلي شريعتي و سخنراني هاي معروف او در اين دانشكده، به اوج خود رسيد. اين تلاش ها از نظر ساواك پنهان نماند و تندگويان پس از آغاز به كار در پالايشگاه تهران، در آبان سال 1352 هجري شمسي، توسط ساواك بازداشت شد و تحت بازجويي و شكنجه شديد قرار گرفت و سرانجام به يازده ماه زندان محكوم شد.
زندان هم مجالي براي خودسازي است
او در زندان نيز دست از كار نكشيد و در تمام مدت حبس، روزه هاي مستحبي و دعاي كميل خود را ترك نكرد و مي كوشيد با قرار گرفتن در كنار جوانان، آن ها را از تأثير مخرب ماركسيست ها دور كند. او پس از آزادي از زندان بار ديگر فعاليت هاي مبارزاتي خود را آغاز كرد و توانست با وجود محدوديت ها، در سال 1356 هجري شمسي در آزمون ورودي مركز مطالعات مديريت ايران قبول شود و كارشناسي ارشد مديريت را از اين مركز دريافت كند.
برگزيده شدن به عنوان وزير نفت از سوي شهيد رجايي
تندگويان در روزهاي اوج گيري انقلاب، فعاليت هاي خود را گسترده تر كرد و پس از پيروزي انقلاب، به دليل نياز مبرم حكومت نوپاي جمهوري اسلامي، از سوي وزارت نفت به عنوان نماينده وزير در مناطق نفت خيز جنوب، به اين مناطق اعزام شد؛ مسئوليتي كه تا زمان نخست وزيري شهيدرجايي ادامه داشت. تندگويان در اين مسئوليت، ضمن مقابله با فعاليت هاي خرابكارانه گروهك ها در حوزه هاي نفتي، تمام تلاش خود را براي راه اندازي صنايع كليدي نفت به كار بست. تلاش هاي خستگي ناپذير او سبب شد تا با وجود جوان بودن، توسط شهيدرجايي به عنوان وزيرنفت برگزيده شود. او در مسند مديريت نيز همراهي با كاركنان و در كنار آنها بودن را ترك نكرد و پيوسته در كنار نيروهاي زحمت كش صنعت نفت، در جنوب كشور، حضور داشت و گاه خود شخصاً به رفع مشكلات فني مي پرداخت. در يكي از همين بازديد ها در 9 آبان سال 1359 هجري شمسي بود كه به همراه تعدادي از همكارانش، به اسارت نيروهاي بعثي درآمد.
از غربت اسارت تا قله شهادت
دوران اسارت غريبانه تندگويان، داستان مقاومت مردي است كه تا پاي جان بر سر آرمان هاي خود ايستاد. او با وجود شكنجه هاي شديد دژخيمان بعثي، هرگز حاضر به همكاري با آن ها نشد و پس از تحمل يازده سال رنج شكنجه و غربتِ اسارت، به فيض شهادت نائل آمد. با پايان گرفتن جنگ تحميلي، پيكر او به وطن بازگردانده شد و در 29 آذر سال 1370 هجري شمسي، پس از برگزاري مراسم تشييع باشكوهي در تهران، در بهشت زهرا(س) به خاك سپرده شد.
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]