محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
دکتر عرفان فدایی وکیل پایه یک دادگستری
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1802448115
دكتر مهدي فهيمي (پژوهشگر، محقق و مدرس طب سنتي و اسلامي) در مصاحبه اختصاصي با روزنامه جمهوري اسلامي: طب سنتي و طب نوين دو بال پرواز براي خدمت به مردم هستند
واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: دكتر مهدي فهيمي (پژوهشگر، محقق و مدرس طب سنتي و اسلامي) در مصاحبه اختصاصي با روزنامه جمهوري اسلامي: طب سنتي و طب نوين دو بال پرواز براي خدمت به مردم هستند
اشاره:
دكتر مهدي فهيمي رئيس انستيو بين‌المللي طب سنتي و اسلامي ايرانيان ماد، عضو انجمن علمي طب سنتي ايران و محقق، پژوهشگر و مدرس طبس سنتي ايراني و طب اسلامي است.
اين مصاحبه به مناسبت ارجاع پرونده طب سنتي ايران به يونسكو انجام شده است.
* آقاي دكتر، ابتدا خلاصه‌اي در باره طب سنتي ارائه بدهيد تا وارد سوالات بعدي بشويم
- ما در بحث طب ايراني زيرشاخه‌هاي متفاوتي را داريم. طب ايراني اجزاء زيادي دارد و اگر بخواهيم تعريف كنيم طب ايراني را از نظر سازماني حداقل پنج وزارتخانه و هفت سازمان بايستي دست به دست هم بدهند تا طب ايراني بتواند نقش خودش را ايفاد كند. ما يك موسسه خصوصي هستيم كه در تلاش هستيم براي جمع‌بندي اجزاء طب ايراني آنها را بتوانيم كنار هم جمع كنيم و در قالب ارائه خدمات طب سنتي و اسلامي اين كا را انجام بدهيم. ما فعاليتمان را از سال 1385 به صورت مؤسسه شروع كرديم. من از سال 1371 علاقه‌مند به بحث طب ايراني و اسلامي شدم. آن زمان دانشجوي رشته پزشكي دانشگاه شهيد بهشتي بودم. همزمان با گذراندن دوره پزشكي نوين، به صورت مطالعه آزاد شروع كردم به تحقيق و پژوهش در طب سنتي و اسلامي و اولين مطب‌هايي كه در ايران راه افتاد، مطب‌هايي بود كه به اتفاق بنده و دوستان در همان قالب طب سنتي فعاليت خود را شروع كرد و امروز به لطف خدا ما مي‌بينيم كه گرايش مردم به اوج خودش رسيده، اما ارائه خدمات طب سنتي و اسلامي توسط دولتمردان ساماندهي نشده و اين خلاء بايستي با به ميدان آمدن پزشكان و كمك دولت جهت اينكه خواسته مردم برآورده شود پر بشود.
* قبل از اينكه خدمت شما براي مصاحبه برسيم، با يكي از پزشكان فوق‌تخصص غدد و ديابت و استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران مشورت كردم و گفتم كه مي‌خواهم با يكي از پزشكان طب سنتي مصاحبه كنم، به نظر شما چه سوال يا سوالاتي از ايشان بپرسيم؟ آقاي دكتر به من پيشنهاد داد و گفت: اولين سوالي كه از ايشان مي‌كنيد بپرس كه طب سنتي براي آپانديس چه راه حلي دارد؟ چه مي‌تواند بكند؟
- نگاه ما به طب سنتي اين نيست كه ما مدعي باشيم تمامي امراضي كه براي نوع بشر حادث مي‌شود را طب سنتي مي‌تواند جواب بدهد. اما من اين را مي‌خواهم از همين دوست بزرگوار بپرسم اينها با تمام تحصيلاتي كه داشته‌اند و شركتهاي داروسازي كه همگي با تمام قدرت عليه ديابت برخاسته‌اند، براي ديابت چه كرده‌اند؟ چه كار توانستند براي كنترل ديابت در كشور بكنند. آيا اين نقص است؟ آيا اين نقص جامعه پزشكي مدرن است كه نتوانسته ديابت را در كشور كنترل كند؟
* اين آقايان و خانمهاي پزشكان ممكن است بگويند مردم ايران در خوردن شيريني‌هاي مضر و نوشابه‌هاي پر از قند مصنوعي و ساير غذاهاي غيربهداشتي افراط مي‌كنند، كم تحرك هم هستند و با اتومبيل همه كارهايشان را انجام مي‌دهند، دشمن پياده‌روي هستند. اين مشكل مردم ايران است نه پزشكي مدرن...
- به هر حال اين مشكل پابرجاست. اما ما مدعي هستيم كه فيزيوپاتولوژي ديابت از نظر طب سنتي تعريف شده است و ديابت در زماني كه بدن سرد مي‌شود اتفاق مي‌افتد و همين‌طور در زماني كه كبد گرم مي‌شود. گياهان بسياري را در خلقت خداوندي داريم كه مي‌تواند قند خون را تنظيم كند و گياهان زيادي داريم كه مي‌توانند ترشح انسولين در بدن را بالا ببرند. اين مقدمه را آوردم تا بگويم نه طب كلاسيك (100) است و نه طب سنتي. ما در مملكت بحث‌مان بر سر اين است كه مردم ما دچار يك سري عوارض و بيماريهايي مي‌شوند و بايستي حق انتخاب برايشان باشد. خيلي وقت‌ها مثل‌آپانديس بخشهاي جراحي به كمك مردم مي‌آيد، اما در بخش بيماريهاي مزمن طب سنتي به كمك مردم مي‌آيد. مثلا در مورد بيماري "آرتروز" يا دردهاي مفصلي طب سنتي خيلي گزينه‌هاي مناسبي را دارد. در صورتي كه طب كلاسيك آخرين فاز و آخرين هنرش براي درمان آرتروزها و دردهاي مفاصل اين است كه "پروتز" بگذارد. ما فازهاي بازتواني را در تمام بيماريها در طب سنتي به تمام معنا داريم. بخصوص براي بيماريهاي داخلي و غدد. و مشكلات عديده‌اي كه مردم در بعد بيماريهاي روح و روان دارند، طب سنتي كمكهاي بسياري مي‌تواند بكند. نسخه‌هاي شفابخش بسياري داريم. اين نيست كه اگر امروز طب سنتي براي آپانديس راه‌حلي ندارد، اين نقص طب سنتي باشد. اين خيانتي بوده كه دولتمردان پذيرفتند كه به مملكت بشود در 150 يا 200 سال قبل. آنجايي كه تمامي فعاليتهاي طب سنتي در كشور محدود شد و قرار بر اين شد حكيمان ما ممنوع‌الفعاليت بشوند و فقط كساني كه ديپلم طب از فرانسه گرفته‌اند بيايند و بحث بهداشت و درمان را راه‌اندازي كنند. اما يك سوال مي‌كنم از دوستان بزرگوار. ذكرياي رازي يك جراح بوده و الكل را كشف كرده است. تمام دنيا اعتراف دارند. ذكرياي رازي جراحي چشم انجام مي‌داد و چون مجبور بود وسايلش را استريل كند تا عفونت در چشم اتفاق نيفتد مجبور به اختراح الكل شد. ما ابزار جراحي‌مان را در طب سنتي نابود كرده‌اند. ما در شهر سوخته كه 3700 سال قبل باستان‌شناسان تخمين زده‌اند، پروتز چشم پيدا كرده‌ايم. جواني كه كور شده بود، داخل چشمش پروتز گذاشته‌اند در حدود بين 3 تا 4 هزار سال قبل "كرايوتومي" در ايران انجام شده است و كسي كه فشار مغزي‌اش بالا بوده، بخشي از جمجمه‌اش را برداشته‌اند و جراحي پيشرفته مغز انجام داده‌اند. لازم نيست خيلي به دور دست‌ها برويم. در انتهاي همين خيابان اميرآباد تهران ما موزه پزشكي را داريم. هر انديشمند و دانشمندي مي‌تواند آنجا برود و ابزار جراحي طب ايراني را در آن موزه ببيند. اما آيا ما بيمارستان در طب سنتي داريم؟ خير! يكي از معضلات ما اين است كه طب سنتي بايستي حقانيت خودش را در مقابل مافياي طب نوين ثابت بكند و مافياي طب نوين هيچ امتيازي براي اين رشته قائل نمي‌شود. و يقيناً اين مافيا، مافيايي است كه در بحث تجارت ابزار و وسائل پزشكي و در بحث تجارت و واردات دارو و... فعال است. و تمام تلاش خود را معطوف به سركوب طب سنتي كرده و مي‌كنند.
* ريشه اصلي اختلاف پزشكان هوادار طب نوين و پزشكان هوادار طب سنتي چيست؟
- اگر به بحث محتوايي بپردازيم بين اين دو دسته هيچ اختلافي وجود ندارد. يك سري داشته‌هايي را كه براساس آزمون و خطا طب كلاسيك به دست آورده، ما در خدمت مردم قرار مي‌دهيم. يك سري يافته‌هايي كه براساس طب اخلاطي و مزاج‌شناسي است و هزاران سال جامعه بشري از آن سود برده، آن را هم در طب سنتي در اختيار مردم بايد قرار بدهيم به نظر من اينها دو بال پرواز براي خدمت‌دادن به مردم هستند. مگر اينكه كسي با خصومت بخواهد به موضوع نگاه بكند. اما در قالب اين حرفهاي علمي، بنده پزشكي هستم كه در دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي درس خوانده‌ام و دكتر‌ايم را گرفته‌ام، اما در طول ماه شايد كمتر از يك قلم آنتي‌بيوتيك براي بيماران نسخه بنويسم، شايد كمتر از 5 درصد بيمارانم را داروهاي شيميايي بدهم و 95 درصد مراجعين به مطب من توسط داروهاي گياهي دارند معالجه مي‌شوند. اين شيوه نسخه‌نوشتن من تقابل با طب كلاسيك نيست بلكه براي حل مشكلات مردم، من آمده‌ام از طب سنتي فرمول پيدا كرده‌ام و از اين طريق با عوارض كمتر و شيوه سهل‌الوصول‌تر و باتوجه به استراتژيي كه الان مملكت من بايد داشته باشد و واردات بايد كمتر شود و نياز به غربيها بايد كمتر شود، كار مي‌كنم.
ما مي‌بينيم كه تمام اجزاء براي خدمت‌رساني پزشكي در كشور خودمان ايران وجود دارد. ما از ابزار و وسائل طب كلاسيك بهره مي‌گيريم و در جايي هم كه مجبور باشيم يقيناً از داروهاي شيميايي كمك مي‌گيريم، اما تمام تلاشمان اين است كه گرايش به سمت سلامت را در مردم زياد كنيم و آن سيستم "درمان محور" در طب كلاسيك را بياوريم به سمت سيستم "سلامت‌محور" در طب سنتي. اين يك مبارزه بزرگ است. مدل نگاه ما در طب سنتي "سلامت‌محور" است، اما در طب كلاسيك "درمان محور" است. "درمان محور" ]سيستم درمان‌محور[ وابستگي شديد به بيگانگان بخصوص در زمينه دارو به وجود مي‌آورد، هزينه‌هاي سرسام‌آور را به مردم و دولت و بودجه عمومي كشور وارد مي‌كند. در طب سنتي معمولاً علت‌شناسي مي‌شود. يك حكيم نياز به شرح حال مفصل و معاينه مفصل دارد. در طب سنتي بخش پاراكلينيك بخش كوچك است، بخش كلينيك و شرح حال بخش مفصلي است. بر عكس در طب كلاسيك مطب و كلينيك بخش بسيار بسيار كوچكي است، اما براي پاراكلينيك بخشهاي زيادي تعريف شده است. نكته جالب اينجاست كه تمامي ابزار مورد نياز در پاراكلينيك به نحو مستقيم يا غيرمستقيم وابستگي به خارج از كشور دارد و يك تجارت در درمان را مي‌بينيم كه اتفاق مي‌افتد.
* وضعيت طب سنتي در ساير كشورهاي جهان چگونه است؟ آيا در ساير كشورها هم بين طب كلاسيك و طب سنتي چالش وجود دارد؟
- امروزه دنيا به سمت استفاده از علوم طب سنتي پيش مي‌رود. در بخش گياهان دارويي آماري كه منتشر شده در كشور كانادا 90 درصد مردم دارند از داروهاي گياهي استفاده مي‌كنند. در آمريكا 85 درصد.
* آمار ايران چطور...
- در ايران مردم درخواست بالا دارند. يك سنجش افكاري مركز پژوهشهاي مجلس انجام داده است. مردم درخواست دارند، اما مركز يا مراكز طب سنتي نداريم. برعكس مراكزي كه براي طب كلاسيك براي دسترس مردم هست بسيار زياد است. اما مردم علاقه زيادي براي مراجعه به اين مراكز ندارند.
* در فصلي از سال قرار داريم كه بيماريهاي سينوزيتي و سرماخوردگي و... فراوان است. طب سنتي براي اين بيماريها چه مي‌تواند بكند و تفاوت آن با درمانهاي طب كلاسيك چيست؟
- سينوزيت يك نوع از عوارض سرماخوردگي است، اتفاقي كه حادث مي‌شود معمولاً به علت برخورد سرما با بدن، حرارت سطحي در بدن كم مي‌شود و به خاطر اينكه در فصول سرد و يا در مواجهه با سرما بدن تمايل دارد كه گرمي خودش را در نقطه مركزي متمركز كند، كبد گرم مي‌شود و سطح بدن سرد مي‌شود. وقتي اين اتفاق مي‌افتد، حرارت خون بالا مي‌رود و در نقاطي مثل پوليپ‌هاي بيني كه مجراي سينوسها به آنجا باز مي‌شود احتقان ايجاد مي‌شود، وقتي احتقان ايجاد شد، ترشحات سينوسها تخليه نمي‌شود و بعد ما دچار حالت سينوزيت مي‌شويم. اعتقاد طب كلاسيك به اين هست كه ما بايد خلط‌آور بدهيم، بازكننده مجاري بدهيم، آنتي‌بيوتيك بدهيم تا آن ترشحات عفوني نشود. اما وقتي ما مي‌آئيم در طب سنتي براي همين سرماخوردگي مي‌گوئيم چون بدن با سرما مواجه شده و دچار سردي شده است، بهتر است كه سطح بدن را گرم كنيم، پس ماساژ با روغن‌هاي گرم يا اسانس‌هايي مثل اسانس نعناع و پونه كه مي‌توانند در سطح بدن حرارت توليد كنند را توصيه مي‌كنيم. در شقيقه‌ها و پشت گردن ماساژ مي‌دهيم و يا بوخور و بوئيدن را توصيه مي‌كنيم و به هيچ عنوان از داروهاي شيميايي استفاده نمي‌كنيم. يك نمونه "نپرودردين" هست كه بازكننده مجاري بيني است و متاسفانه پزشكان طب كلاسيك به بيماران مي‌دهند و عوارض به شدت وحشتناكي دارد. بعلاوه اينكه بعضي از گياهاني كه ما در مورد سينوزيت كاربردش را مي‌بينيم و تحقيقات آن هم در دانشگاه پزشكي مازندران با موفقيت انجام شده است، استفاده از گياه مرزنجوش است. مرزنجوش يك آنتي‌بيوتيك كامل است، هم يك رقيق‌كننده خلط است و هم ريه‌ها و مجاري‌اش را باز مي‌كند. وقتي ما به سراغ اين گياهان مي‌رويم، مي‌بينيم كه همگي آنها مي‌توانند خدمات كامل پزشكي به ما ارائه دهند. استفاده از آويشن به عنوان يك درمان كامل در سرماخوردگي است. گياه چهارتخمه ياچهارگل نيز در درمان سرماخوردگي موثر است.
* حالا بحث گياهان پيش آمد. يك سئوالي رامطرح كنم. مخالفان شما مي‌گويند تجويز گياهاني مثل مرزنجوش، آويش، چهارتخمه يا چهارگل براي بيماران مايه دردسر است. معلوم نيست اين گياهان باعث فشار خون يا افت فشار مي‌شوند. معلوم نيست قند را پايين مي‌آورد يا بالا مي‌برد. و... پاسخ شماچيست؟
- مگر آتروواستاتين راكه اول واردكردند مي‌دانستند چه ثمرات يا مضراتي دارد؟ تحقيقات كردند، هزينه كردند، ما دركشورمان مي‌بينيم كه بودجه وزارت بهداشت صرف تحقيقات اثر آتروواستاتين بر چربي‌هاي خون مي‌شود. يك كمپاني غربي مي‌خواهد دارويش را بفروشد، ايران مي‌آيد بودجه مي‌گذارد تاثمرات اين دارو رابه مردمش گوشزد كند. اماهمين وزارت بهداشت حاضر نيست براي ثمرات گياهاني مثل مرزبخوش و آويشن و... هزينه كند. ما در طب سنتي باهزينه‌هاي بسياركمتري مي‌توانيم درباره ثمرات گياهان دارويي كاركنيم. بسياري ازكمپاني‌هاي خصوصي ايراني آمده‌اند و راسا اين تحقيقات را انجام داده‌اند و الان به نتيجه رسيده‌اند. در ايران دولت هيچ هزينه‌اي براي طب سنتي نكرده و نمي‌كند.
* اينكه دولت ايران مصمم به حمايت از طب سنتي و گياهان دارويي نيست، چه ربطي به بيمار دارد؟ بيماران تكليفشان چه مي‌شود؟
- غربيها آمدند يك دارويي درست كردند به نام "تالي دوميد". تالي دوميد را يك وقتي به بيماران مخصوص (زنان حامله) مي‌دادند و مي‌گفتند هيچ ايراد و عوارضي ندارد تااينكه يك‌باره در افرادي كه تالي دوميد مصرف كرده بودند نقص عضو‌هاي مادرزادي به شدت زياد شد. افرادي كه دست نداشتند به دنيا آمدند، پا نداشتند به دنيا آمدند. وقتي ديدند كه اين عارضه در جامعه اروپا به شدت زياد شد، بررسي كردند ديدند تالي دوميد مي‌تواند باعث نقص عضو مادرزادي شود. اسم اين گروه را گذاشتند "نسل تالي دوميدي". يعني نسلي كه عوارض تالي دوميدي را برداشته است. يقينا عوارض داروهاي گياهي و.. خيلي كمتر ازداروهاي شيميايي است و صد البته براي تحقيقات و پژوهش‌ها بايد دولت كمك كند. دولت‌هاي اروپايي براي كشف عوارض تالي دوميد بسيج شدند. بودجه ريختند، هزينه كردند، يك نفر پزشك كه نمي‌تواند براي يك جامعه 70 ميليوني هزينه تحقيقات و پژوهش بدهد. وظيفه دولت است كه اين كارها رابكند. اروپايي‌ها برري و پژوهش مي‌كنند. ما نمي‌خواهيم براي طب سنتي هزينه كنيم.
* يكي ديگر از مواردي كه مخالفان شما مطرح مي‌كنند بحث اخباري‌گري در طب سنتي و اسلامي است. آنها معتقدند كه برخي از پزشكان طب سنتي پيرو شيوه اخباريون در مذهب هستند. استدلال آنها اين است كه پزشكان طب سنتي در برخي از موارد به احادث غير مستند و حتي جعلي استناد مي‌كنند و آنهارا منبع و منشاء استفاده از برخي خوراكي‌ها و گياهان قرار مي‌دهند.
- اگر به عنوان طب اسلامي اشاره داريد، بنده هيچ تاكيدي ندارم كه مااز عنوان طب اسلامي استفاده كنيم. وقتي بنده مي‌آيم برخي بايدها و نبايدهاي قرآني و اسلامي رارعايت مي‌كنم عملا دارم از طب اسلامي بهره مي‌برم. در كشورهاي منطقه به ويژه كشورهاي حاشيه خليج فارس، چون تاريخ طب ندارند و اساسا تاريخي و قدمتي ندارند، اينها آمده‌اند متوسل شده‌اند به اينكه مراكز و بيمارستان‌هاي طب اسلامي راه انداخته‌اند. شمااگر تشريف ببريد مدينه، مراكز خيلي بزرگي را مشاهده مي‌كنيد كه به عنوان طب اسلامي راه انداخته‌اند. ما هم در ايران به خاطر اينكه از اين قافله عقب نمانيم اصرار دارند كه در كنار طب سنتي حتما عنوان اسلامي هم بيايد.
مسئله بعدي اينكه اگر ما را متهم به استفاده از احاديث جعلي مي‌كنند، ما مي‌گوئيم آنها چرا به كتب جعلي غربيها استناد و مراجعه مي‌كنند. مگر رساله طب سنتي ما قانون ابوعلي سينا نيست. چرا قانون بوعلي سينا دزديده شد و در غرب به اسم هريسون منتشر شد. آقاي هريسون آمد كتاب قانون بوعلي سينا را برداشت ترجمه كرد و يادش رفت كه بنويسد ترجمه از ابوعلي سينا.
حالا پزشكان ما كتاب جعلي هريسون را به زبان انگليسي مي‌خوانند، درحالي كه اصل كتاب متعلق به ابوعلي سينا است. و بدتر از همه همين هريسون و گروه وابسته به او آمدند هزاران داروي كشنده شيميايي را وارد بخشهاي اين كتاب كردند. البته ما دنبال دعوا نبايد بگرديم. ماايراني هستيم. در بين كشورهاي داراي تمدن ما جزو سه كشور اول در دنيا هستيم. ايران،مصر و چين و هند كه دركنار هم بودند. وقتي ما بين سه كشور اول دنيا و در بين دارندگان تمدن در طب هستيم، چرا دعوا كنيم. كسي كه باطب سنتي مخالفتي مي‌كند مخالفت با تمدن و تاريخ ميهن خود مي‌كند. همين اخيرا مصاحبه‌اي از پروفسور سميعي در آلمان پخش شد. ايشان در آن مصاحبه مي‌گفتند كه من سي سال است كه ناهار نمي‌خورم. آموز‌ه‌هاي طب سنتي وعده ناهار را قبول ندارد. پرفسور سميعي هم روش طب سنتي را انتخاب كرده است. پروفسور سميعي در اين مصاحبه تاكيد مي‌كند كه هم نماز مي‌خوانم و هم به آداب اسلامي در اين كشور مقيد هستم و هم به طب اسلامي و سنتي پاي‌بند هستم.
*دربارة اين نكته كه آقاي دكتر سميعي گفته‌اند ناهار نمي‌خورند، بيشتر توضيح دهيد.
- در طب سنتي عمدة غذاي ما بايد در وعده صبح و عشا باشد. ما در طب سنتي وعده‌اي به نام وعده ناهار نداريم. در لغت‌نامه دهخدا هم ناهار به معناي وقت نخوردن، وقت استراحت كردن، وقت صفرابري است. يعني وقت اين است كه حرارت بدن را بياوريم پايين. در صبح حرارت بدن انسان پائين است. بايد خوب غذا خورد. ما ايرانيها در وعده صبح غذاهاي شيرين مي‌خوريم كه اين يك سنت كاملاً علمي و منطقي است. در وعده ناهار حرارت خلقت بالاست، چون خورشيد نزديكترين وضعيت را به زمين دارد. نياز به خوردن زياد نداريم، اگر پرخوري كنيم حرارت بدنمان بالا مي‌رود، كبد به هم مي‌ريزد. وقت غروب و وقت عشا بهترين وقت غذا است. چون هم انرژي از دست دادة روز را به دست مي‌آوريم و هم انرژي لازم را براي مبارزه با سردي شب ذخيره مي‌كنيم. بنابراين ملاحظه مي‌كنيد كه در طب اسلامي و سنتي عمدة غذا بايد در صبح و عشا باشد و چيزي به نام ناهار تعريف نشده است. ما ايرانيها خسارت سنگيني را بابت خوردن ناهار پرداخت مي‌كنيم. اين ضرب‌المثل هم كه مي‌گويد شام را با دشمنت بخور، دست كاري شده و غلط مصطلح گرديده است. شام بايد خورده شود و مثل صبحانه بايد كامل باشد، منتهي در اول شب. نخوردن شام باعث تحليل قواي عضلاني مي‌شود. در طب سنتي ما دووعده غذا داريم: چاشت و شام و يك وعده غذايي هم تحت عنوان "غليان ضغف" داريم. بهترين فرمول براي اينكه قند خون افراد بالا نرود همين است.
*يكي ديگر از انتقاداتي كه به طب سنتي مي‌شود دستوراتي است كه دربارة گوشتخواري مي‌دهيد. مخالفان شما معتقدند كه در طب سنتي گوشتخواري به طور افراطي مورد توجه قرار مي‌گيرد. بخصوص كساني كه گرايش به گياه‌خواري دارند، افراط در گوشتخواري را از سوي طب سنتي محكوم مي‌كنند.
- بنده اعتقادي به افراط در گوشتخواري ندارم. با پرخوري گوشت مخالفم و بايد در اين زمينه اعتدال را رعايت كنيم. البته هضم و جذب گياه بسيار سريعتر در بدن انجام مي‌شود. و همين‌طور محصولات گياهي. اعتقاد ما بر اين است كه اولويت ما در تهيه غذا بيشتر گياه و كمتر گوشت باشد.
* يكي ديگر از مواردي كه مخالفان شما مطرح مي‌كنند بحث آسپرين‌هاهست. آنها معتقدند كه در زندگي امروز صنعتي و مشكلات ناشي از آن، اين آسپرين‌ها هستند كه به داد بشر براي جلوگيري از سكته‌هاي مغزي و قلبي شتافته و جلوي لخته شدن خون و غليظ شدن آن را مي‌گيرد. آنها مي‌گويند طب سنتي چه معادل و جايگزيني براي آسپرين‌ها دارد؟
- استفاده از ميوة انار، سماق، زغال اخته و مشتقات اينها كاملاً مي‌تواند نقش آسپرين‌ها را ايفا كند. ممكن است بعضي از اوقات همه اينها در دسترس ما نباشد، اما يقيناً خوراكي مثل سماق كه به طور جدي با آسپرين رقابت مي‌كند و تمام طول سال در كنار ماهست و ما مي‌توانيم آن را در دستور غذايي‌مان قرار بدهيم. ما ايرانيها از قديم‌الايام از سماق استفاده مي‌كرديم. سماق اسيد اوريك را پائين مي‌آورد و خون را پاك مي‌كند. گوشت اسيداوريك را بالا مي‌برد و جرم خون را سنگين مي‌كند.
* طب سنتي نسبت به مصرف هورمونها در توليد گوشت و مرغ چه عكس‌العملي دارد؟ ديدگاه شما نسبت به اين موضوع چيست؟
- ايران اولين كشور وارد‌كننده سم در دنيا است. متأسفانه در مصرف سموم شيميايي ما اولين كشور در جهان هستيم. غالب ميوه‌هاي ما آلوده به سموم شيميايي هستند. در بين كشورهايي كه مواد افزودني به مرغ و گوسفندانشان مي‌زنند، هنوز اعلام نشده است كه ما چه رتبه‌اي داريم، اما يقيناً ما رتبة بالايي داريم.همين كه اعلام نمي‌كنند معلوم مي‌شود رتبه بسيار بالا و خطرناكي داريم. بنابراين، نه ما به عنوان افرادي كه طب سنتي را مهر تائيد برايش مي‌زنيم، بلكه در تمام دنيا اين عكس‌العمل وجود دارد. مردم نسبت به افزودنيها چه به گياهان و چه به پروتئين‌ها نگران هستند. همان‌طور كه آلودگي جيوه در درياها به حدي بالا رفته كه ما وقتي ماهي هم مي‌خواهيم از دريا بگيريم باز تا حدي نگران هستيم. اينجا انتخاب ما بين بد و بدتر است. مردم بين خوب و خوبتر قدرت انتخاب ندارند. چون غذاهاي ارگانيك در كشور ما تعريف نشده است. فرمول پرورش مرغ در ايران يك فرمول آلوده است. ما بايد به سمت پرورش مرغ‌هاي بدون هورمون برويم. ما با كمك يكي از دانشجويان دورة دكتري تغذية دام و طيور كاري را شروع كرده‌ايم تا جايگزين واكسن از بين گياهان است. ما در تلاش هستيم كاري كنيم كه مرغ‌ها را ديگر واكسن نزنند و آنتي‌بيوتيك جايگزين توليد كنيم. اين يك طرح ملي دارد مي‌شود. دانشگاه‌هاي هلند اعلام كرده‌اند كه از اين طرح حمايت خواهند كرد.
* به طور خلاصه بفرمائيد خواسته‌هاي شما از دولت چيست؟
- معاونت طب سنتي در وزارت بهداشت قرار بود بيايد و يك سري كارهايي را انجام بدهد. مثل آموزش عطارها، آموزش پزشكان، آموزش مردم، بيمه شدن داروهاي گياهي، بيمه شدن خدمات طب سنتي، گسترش مراكز طب سنتي در كشور. اينها هيچ كدام اتفاق نيفتاده و متأسفانه ما مي‌بينيم پرونده طب سنتي ايران براي ثبت در ميراث فرهنگي يونسكو به صورت غير كارشناسي توسط تيم طب سنتي در كشور فرستاده شد به يونسكو و قرار است آذرماه اين پرونده در كشور آذربايجان مورد بررسي قرار بگيرد. اينها نشانة اين است كه ما در مورد طب سنتي داريم كم كاري مي‌كنيم. در صورتي كه در كشوري مثل چين براي تبليغات طب سنتي خودش بالغ بر دويست و پنجاه ميليون دلار فقط هزينه تبليغات طب سنتي كرده است. در دولت قبلي، دولت رسماً در مقابل طب سنتي ايستاده بود و هزينه مي‌كرد كه طب سنتي موفق نشود.
درخواست ما از دولت اين است كه از طب سنتي حمايت كند.
*آيا متوليان و پزشكان طب سنتي تصميم ندارند تشكلي شبيه تشكل سازمان نظام پزشكي تأسيس كنند؟
- ما در دولت قبلي آمديم و يك تشكلي به نام شوراي عالي طب سنتي تأسيس كرديم. وقتي جلسات تشكيل شد، بلافاصله از وزارت بهداشت وقت نامه‌اي آمد و گفتند بيائيد شوراي عالي طب سنتي را زير نظر ما تشكيل بدهيد. جلسات شوراي عالي طب سنتي در ابتدا در هيئت وزيران و به رياست معاونت اول رئيس‌جمهور تشكيل شد. ما حصل اين ماجرا به اينجا رسيد كه قرار شد يك معاونت طب سنتي تأسيس كنند. آنها گفتند سازمان بايد برود مجلس و مجلس بايد مجوز بدهد. دولت مخالفت كرد و قرار شد معاونت ايجاد شود. معاونت كه تشكيل شد، هيچ كاري انجام نشد و همة كارها فروكش كرد. همين پرونده يونسكوي ما اگر شكست بخورد، اولين مسئوليتش به عهده معاونت طب سنتي وزير بهداشت است و بعد از آن رئيس دانشكده طب سنتي خواهد بود.
* در گفتگوهايتان اشاره به مافياي دارو داشتيد براي اين اظهارنظرتان دلايل و مستنداتي هم داريد؟
- تمام علائم موجود به نفع مافياي واردات دارو است. اگر كسي علامتي و سندي دارد كه مافياي واردات دارو در ايران وجود ندارد، بيايد بگويد و سند ارائه بدهد. دنيا دارد به سمت طب سنتي مي‌رود، ولي در ايران هنوز به اين طب بها داده نمي‌شود. هر چه از طب سنتي فاصله بگيريم،به سمت واردات بيشتر داروهاي خارجي پيش مي‌رويم. و خدمت به مافياي واردات دارو خواهيم كرد. گل‌محمدي ما كه در قمصر كاشان به عمل مي‌آيد هيچ كجاي دنيا نمونه و مشابه ندارد.
* اين واقعيت است يا فقط شعار و خودبزرگ بيني است؟
- واقعيت است.
* پس چرا دنيا اعتنايي به اين موضوع ندارد؟
- چرا توجه دارند. آلان 100 سي سي گلاب بسته‌بندي شده را كمپاني ايران دارد به قيمت 100 دلار مي‌فروشد. ما لياقت اينكه بخواهيم وارد ميدان صادرات بشويم نداشتيم. زعفران ما كشور اسپانيا را دچار تحول بزرگ اقتصادي كرده است. اولين توليدكننده زعفران در دنيا ايران است، اما اولين صادر‌كننده زعفران در جهان اسپانيا است. زعفران را از ما مي‌خرند و بسته‌بندي مي‌كنند و به دنيا با نام اسپانيا مي‌فروشند. مشكل ما مديران ما هستند. مديران ما خود كم‌بين هستند. هر چه ما داريم به صورت فله‌اي و ارزان خارج مي‌شود و به صورت قطره‌اي و بسيار گران وارد كشور مي‌شود.
*درباره زالودرماني كه در طب سنتي از آن استفاده مي‌شود، توضيحاتي بدهيد. آيا اين روش در جهان امروز مورد استقبال و تأئيد هست يا نه؟ جايگاه جهاني زالودرماني چيست؟
- ما در طب سنتي از زالو درماني دفاع مي‌كنيم. اما اين دفاع محدود به ما نيست. آلان در تمام دنيا از زالودرماني استفاده مي‌شود. جراحاني كه در دنيا با مكانيزم كار زالو آشنا هستند مي‌گويند خداوند يك موجود كوچكي را آفريده، كه وقتي يك جراح دچار يك مشكل بزرگ مي‌شود آن به كمكش بيايد و آن موجود چيزي نيست جز زالو. چون جايي كه بافت به سمت مرگ جلو مي‌رود گذاشتن زالو روي آن بافت باعث مي‌شود حيات به آن برگردد.
روز به روز استفاده از زالو در علوم جراحي دارد بيشتر مي‌شود. خيلي جاهاي دنيا زالودرماني دارد جايگزين جراحيهايي مثل جراحي قلب باز مي‌شود. ما در ايران تجربة اين كار را داريم. موارد بسياري داريم كه افرادي دچار علائمي بودند كه دلالت بر اين مي‌كرد كه بايد جراحي قلب باز بروند، زالودرماني كردند و نتيجه گرفتند. در بين كساني كه پايشان مي‌خواهد قطع شود، زالودرماني اعجاز مي‌كند.
* در مورد بيماري آرتروز يا دردهاي مفصلي طب سنتي خيلي گزينه‌هاي مناسبي را دارد. در صورتي كه طب كلاسيك آخرين فاز و آخرين هنرش براي درمان آرتروز و دردهاي مفاصل اين است كه "پروتز" بگذارد.
* ما در شهر سوخته كه 3700 سال قبل باستان شناسان تخمين زده‌اند پروتز چشم پيدا كرده‌ايم.
* در كشور كانادا 90درصد مردم و در آمريكا 85 در صد مردم از داروهاي گياهي براي درمان استفاده مي‌كنند.
* گياه مرز نجوش يك آنتي‌بيوتيك كامل است. هم رقيق كنندة خلط است و هم مجاري ريه‌ها را باز مي‌كند.
* اين ضرب‌المثل كه مي‌گويد شام را با دشمنت بخور دست‌كاري شده و غلط مصطلح گرديده است. شام بايد خورده شود و مثل صبحانه بايد كامل باشد منتهي در اول شب. نخوردن شام باعث تحليل قواي عضلاني مي‌شود.
* استفاده از ميوه انار، سماق، زغال اخته و مشتقات اينها كاملاً مي‌تواند نقش آسپيرين‌ها را ايفا كنند.
* سماق به طور جدي با آسپيرين رقابت مي‌كند. سماق اسيداوريك را پائين مي‌آورد.
* ايران اولين كشور وارد كنندة سم در دنيا است. متأسفانه در مصرف سموم شيميايي اولين كشور در جهان هستيم. غالب ميوه‌هاي ما آلوده به سموم شيميايي هستند.
* الان 100 سي سي گلاب قمصر كاشان را كمپاني ايراني دارد به قيمت 100 دلار مي‌فروشد.
* زعفران ايران اقتصاد اسپانيا را متحول كرده است. اولين توليد كنندة زعفران در دنيا ايران است، اما اولين صادر كنندة زعفران در جهان اسپانيا است.
* ثروتهاي گياهي ما را به صورت فله‌اي و ارزان از ما مي‌خرند و به صورت قطره‌اي و بسيا رگران به خودمان مي‌فروشند.
* مافياي واردات دارو در ايران، مانع رشد و اعتلاي طب سنتي است
سه شنبه 19 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[مشاهده در: www.jomhourieslami.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]
-
گوناگون
پربازدیدترینها