تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821251737




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان ضرب‌المثلمن و گرز و ميدان افراسياب را مي دانيد؟


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: داستان ضرب‌المثل"من و گرز و ميدان افراسياب" را مي دانيد؟
شعر بالا به سادگي تكيه كلام اين و آن نشد بلكه مسبوق به سابقۀ تاريخي شيرين و عبرت انگيزي است كه شرح آن ذيلاً بيابد.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، اين ضرب المثل كه از حكيم فرزانه فردوسي طوسي است در موردي به كار مي رود كه پهلواني را از حريف و هماوردش بترسانند و او را به انصراف و امتناع از مقابله و محاربه با حريف و دشمن توصيه نمايند. پهلوان موصوف چون به نيروي قدرت و توانايي خود اطمينان دارد پوزخندي زده مصلحين خيرانديش را با اين نيم بيتي پاسخ مي دهد.

شعر بالا به سادگي تكيه كلام اين و آن نشد بلكه مسبوق به سابقۀ تاريخي شيرين و عبرت انگيزي است كه شرح آن ذيلاً بيابد.

به طوري كه مي دانيم فردوسي طوسي شاعر حماسه سراي ايران دربار سلطان محمود غزنوي را به علت اينكه نقض عهد كرده بود با خاطري ازده ترك گفت و به وطن مألوف خويش بازگشت. سالها از اين واقعه گذشت تا سلطان محمود غزنوي لشكر به هندوستان كشيد و در آنجا قلعه اي را محاصره كرد. چون از تسخير قلعه مأيوس شد قاصدي نزد كوتوال قلعه فرستاد و او را به اطاعت و تسليم دعوت كرد. سپس به وزير خود خواجه حسين ميكال (حسنك) گفت:"اگر جواب بر وفق مراد نيايد تدبير چيست؟" حسنك با اطمينان قاطعه اين شعر را خواند:

اگر جز بكام من آيد جواب
من و گرز و ميدان افراسياب

سلطان محمود پرسيد:"اين شعر از كيست كه در آن روح مردانگي وجود دارد؟" حسنك كه باطناً شيعي مذهب و از علاقمندان و طرفداران جدي فردوسي بود و هميشه به دنبال فرصت مي گشت كه آب رفت را به جوي باز آرد موقع را مغتنم شمرده جواب داد:"از بيچاره ابوالقاسم فردوسي است كه سي سال رنج برده چنان كتابي تمام كرد ولي متأسفانه بر اثر سعايت ساعيان و حاسدان مغضوب و مطرود گرديد." سلطان محمود بي نهايت متأثر شد كه چرا چنين شاعر بزرگواري را از خود آزرده و رنجيده خاطر ساخت. در آن موقع چيزي نگفت و چون به غزنين بازگشت فرمان داد دوازده شتر نيل بار كرده به طوس ببرند و ضمن عذرخواهي از ماوقع تحويل فردوسي دهند ولي معل الاسف هنگامي هديۀ سلطان از دروازۀ رودبار طبران وارد شد كه جنازۀ فردوسي را از دروازۀ رزان به گورستان مي بردند.

سه شنبه 19 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن