واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: اخلاقش جديدا عوض شده، نگاهاش خيلي سرد شده، البته سرد بود سردتر شده، به خصوص وقتي ميريم خونه مادرش و بر مي گرديم بدتر مي شه اصلا يه شخصيت ديگه اي پيدا مي کنه انگار دوباره مامانش پيش يه رمال رفته وردي، طلسمي چه بدونم چيزي گرفته و به خوردش داده که ديگه به حرفم نيست و مثل سابق دوستم نداره و .... مادر شوهرم نمي دونه من از اون زرنگترم و نمي ذارم پيش تر از اين زندگيمو بهم بريزه . جديدا فخري خانم مي گفت يه رمالي رو پيدا کرده که معجزه مي کنه، طلسم مهر و محبت مي ده که طرف مجنون و ديونت مي شه و بله قربان گو تا آخر عمر... فخري مي گفت: اون رماله، با وردها و سحرهاش بود که تونست زندگي من و محسن را از طلاق نجات بده و محسن را غلام حلقه به گوشم بکنه ... گدايي خوشبختي در دکان رمالي شايد شما هم بارها در برخوردها و ارتباطات اجتماعي خود با چنين داستانهايي ،که متاسفانه داستان نيست وحقيقتي تلخ است ،مواجه شده باشيد و حتي شايد خودتان نيز به هنگام مواجه شدن با مشکلي در زندگي(شغلي، خانوادگي،ازدواج،بيماري و...) و متعاقب آن به هنگام استيصال از حل آن مسئله، خود و يا به پيشنهاد يک آشنا و دوست صميمي بر آن شده باشيد که با مراجعه به رمال ها و فالگيرها و استفاده از طلسم ها و وردهاي پيشنهادي آنان به هر طريق و به هر شيوه منطقي و غير منطقي، در صدد رفع آن مهم بر آئيد. در تجربه هاي دوستاني که بدان رواق عمل نموده و حتي شايد شخصاخود شما هم آن را تجربه کرده باشيد، بر همگان مبرهن شده است که با اجراي مو به مو و دقيق گفته ها و دست نوشته هاي آن رمال نه تنها مشکل حل نشده است، بلکه شرايط زندگي بسان سابق برقرار باقي مانده و تغييري نکرده، حتي وضعيت موجود نيز بدتر شده است؛ اينجاست که اين انديشه در ذهنتان متبلور مي شود. "حيف از آن همه پول بي زبون که مفتي مفتي با دستاي خودمان کف دست رمال هاي كلاهبردار و حيله گر مي گذاريم و هزاران آه و افسوس ديگر... شايد هم به اين انديشه برسيد که ، پس چرا فلاني مي گفت: نسخههاي خوشبختي فلان رمال حرف نداره و با آن نسخهها تونسته اوضاع زندگي اش را سرو سامان بده ... افراد در مواجه با اين نوع انديشه ها به دو صورت رفتار مي کنند گروهي توسل به رمالها و اعتقاد به نسخه هاي حلال کننده مشکلات و شفا بخش آنان را کذب و دروغي بزرگ قلمداد کرده و اشتباه ارتکاب و پذيرفتن موقتي آن را از طرف ديگران و يا خود، قبول نموده و بسان تجربه منفي که نتيجه اي آگاهانه و روشن گرانه اي داشته، در نظر مي گيرند و اين تجارب را درس عبرتي براي همگان مي پندارند و به يک ديدگاه سر سختانه و متعصبانه در اين باب دست انگاشته و به قول معروف پشت دست خود را داغ کرده و تا ابد دست رد به سينه اين هوس هاي تقلبي و ريا کارانه مي زنند، و به موجب آن، خود و اطرافيان را از دست آويز شدن به اين نوع ترفندها به عنوان مفيدترين و سازنده ترين روش حلال مشکلات به شدت نهي مي کنند. خداوند از زبان اهل جهنم به ما هشدار ميدهد: اگر سخنان خوب و دلسوزانه را ميشنيديم و خرد خود را به کار ميبستيم، اكنون در گروه دوزخيان بدفرجام نبوديم اما گروهي ديگر، که متاسفانه اکثريت قريب به اتفاق افراد را شامل مي شود، عليرغم مشاهده عواقب و پيامدهاي اين وعده وعيدهاي دروغين، حاضر به پذيرش کذب و بي فايده بودن اين نسخههاي خوشبختي، طلسم ها، وردها و... نبوده و از دکان اين رمال به دکان رمال ديگري روانه مي شوند. نکته جالب تر آن است که اين افراد، بي ثمر بودن و کار ساز نبودن اين اقسام از نسخه ها را به شانس و اقبال بد خود و حاد بودن مسئله شان و قصور و کوتاهي شان در عمل کردن به شيوه تاکيد شده از سوي رمال، به وقت نبودن انجام عمليات ورد و طلسم و... نسبت داده و در پي خريد و يا سفارش نسخه هاي بهتري از آن رمال معتمدشان هستند و حتي در صورت موفقيت آميز نبودن ترفندها و طلسم هاي اين رمال، در جستجوي رمال نام آشناي ديگري که دستش معجزه گر و شفاست، مي باشند و از افراد مختلف چنين فردي را سراغ مي گيرند تا اين آجيل مشکل گشا را به آنان معرفي کنند تا مبادا آنان از قافله ي گذران خوشبختي عقب بيفتند، غافل از آن که با دست خود تيشه به ريشه احساسات و افکار منطقي خود زده و روز به روز بيشتر در دام جهالتي که بدست خود پهن نموده اند، غرق مي شوند. گدايي خوشبختي در دکان رمالي اگر تورقي به صفحات حوادث روزنامه ها داشته باشيد و يا بيننده و شنونده برخي از گزارشات رسانه اي و يا محافل اجتماعي باشيد بي شک يکي از طرق مدرن کلاهبرداري را، کلاهبرداري توسط رمال ها بر خواهيد شمرد. به راستي تا کنون به اين مسئله انديشيده ايد که چرا برخي از افراد، علي رغم تبليغات رسانه اي و اجتماعي و وجود آگاهي و دانش در زمينه نتايج چنين اعتمادهاي ساده لوحانه و عوام مآبانه و از همه مهمتر سود جويانه براي عاملان امور، قربانيان چنين کلاهبرداريها يي مي شوند و به گرفتاري در دام اين شياطين زيبا صفت تن مي دهند؟ بهتر است براي روشن شدن مسئله مثالي بياورم؛ اگر کسالت مختصري پيدا کنيد ، ابتدا استراحت ميکنيد، اگر بهتر نشديد به مصرف دارو رو مي آوريد و حال اگر خوددرماني افاقه نکرد به موجب عقل و منطق به پزشک متخصص مراجعه خواهيد کرد. اما چرا ما ياد نگرفته ايم از اين فرايند عاقلانه براي رفع مشکلات فردي و خانوادگي مان استفاده نماييم ؟ چرا اجازه مي دهيم دردها کهنهتر و عميقتر شوند؟ و چرا آن زماني هم که به فکر حل مشکلمان مي افتيم ناعاقلانه ترين روش را انتخاب نموده و سراغ شعبدهبازان بيماردلي ميرويم که براي حل مشکلاتمان پول هنگفتني را از ما مطالبه مي کنند و ما آگاهانه و از سر ميل سرمايه زندگي آبرومندانه مان را در جيب آنها ميريزيم و بيش از بيش خود را در منجلاب مشکلات آبروريز و خانمانبرانداز سرنگون ميسازيم؟ تا کنون با خود انديشيده ايد چرا متوسل شدن به اين شعبدهبازان را به کمک خواستن از مشاوران آگاه و متخصص ترجيح مي دهيم؟ چرا تفکر عاقلانه خود را تحت سيطره غرايز وانديشه ساده لوحانه و نازل خود قرار مي دهيم؟ به نظر نگارنده برخي از عوامل ارتکاب به اين اشتباه عبارتند از: ضعف ايمان و اعتقادات ديني انگار فراموش کرده ايم "الا بذکر الله تطمئن القلوب" چاره ساز و درمانگر بسياري از طوفانهاي روحي و ناآرامي هاي رواني ماست. از معبود انديشه ها و حلال راستين مشکلات فاصله گرفته ايم و با دست آويز شدن به مسکن هاي موقتي و نامطمئن خود را فريب داده و دست در دست شياطين نفس گذاشته و از حرکت به سوي سازندگي و گام برداشتن هاي قطعي در جهت خوشبختي همراه با توکل دست شسته و به بي مصائب ترين و راحترين و نامطمئن ترين شيوه حل مشکلات چنگ مي زنيم و جالب تر آن است که خود اين افراد به درصد دستيابي به اهداف، از اين طريق واقفند و آن را در کمترين ميزان تخمين مي زنند اما با اين حال فريب غرايز را خورده و بر طبق احساسات و خواسته هاي غير منطقي خود انديشه و رفتار مي کنند . خداوند از زبان اهل جهنم به ما هشدار ميدهد: اگر سخنان خوب و دلسوزانه را ميشنيديم و خرد خود را به کار ميبستيم، اكنون در گروه دوزخيان بدفرجام نبوديم. اکثريت قريب به اتفاق ما، مهارت لازم براي حل مسئله و کنار آمدن با بسياري از مشکلات را نداريم و از سر بي حوصلگي و روياي "يک شبه ره صد ساله رفتن " دست آويز چنين افکار و اعمال وهم آلودي مي شويم تربيت نادرست و تلقين پيشينيان متاسفانه زنان و مردان، دختران و پسران ما به تناسب تربيت نادرست و عقايد نه چندان به واقع نزديک و ناموجه و حتي تلقين پيشينيان، اساطيري انديشه مي کنند و خرافه پرست پرورش يافته اند و عمل بر طبق خرافه و ساده انديشي را بر غايت نگري و دور انديشي ترجيح مي دهند و ادله خود براي عامليت به اين روش را به بزرگترها و قديمي ها نسبت مي دهند؛غافل از کمي انديشه بر اين که چرا به شيوه پيشينيان رفتار مي کنند و چرا پيشينيان مجبور بودند دست آويز چنين انديشه هاي در برخورد با مسائلشان باشند. اينجاست که بايد مباهات و تفاخر خود به پيشرفت دانش و فن آوري امروزي را نسبت به قديم به سخره گرفت، چرا که پيشينيان ما بر حسب اقتضاي شرايط اجتماعي، تحصيلي، عاطفي، سبک هاي زندگي و ... براي کسب آرامش و حفظ تعادل رواني خود راهي جزء توسل به تدابير خرافي بشر نداشته اما در جوامع مدرن و آگاه امروزي که براي هر مشکلي بابي گشوده است، ما چرا آنگونه رفتار مي کنيم ، کمي جاي انديشه دارد؟ نداشتن مهارت هاي زندگي گدايي خوشبختي در دکان رمالي اکثريت قريب به اتفاق ما، مهارت لازم براي حل مسئله و کنار آمدن با بسياري از مشکلات را نداريم و از سر بي حوصلگي و روياي "يک شبه ره صد ساله رفتن " دست آويز چنين افکار و اعمال وهم آلودي مي شويم. ويژگي هاي شخصيتي استيصال و درماندگي، ضعف اخلاقي، بي ثباتي اخلاقي، وابستگي افراطي، بي ثباتي هيجاني، رفتارهاي تکانه اي و به دور از تعقل و انديشه، ناتواني در انديشه مثبت و هدفمند و ... ريسک مراجعت افراد به رمال ها و احتمال درگيري با مشکلاتي همچون سوءاستفاده مالي و گاه ناموسي رمالان هوسران و فريبکار از افراد خامانديش و سادهدل را افزايش مي دهد. با توجه به مطالب فوق، بدون شک اين سوال به ذهنمان متبادر مي شود که اکنون با اين معضل دست آويزي افراد به رمال ها براي رهايي از مصائب زندگي، چگونه بايد مقابله نمائيم؟ بايد يادآور شويم اين مهم امکان پذير نخواهد بود مگر آنکه مسئولان امور مذهبي، آموزشي، تربيتي، درماني و اجتماعي دست در دست هم نهاده و با اتخاذ تدابير فرهنگي در جهت ارتقاء انديشه شهروندان در اين باب پا به صحنه عمل گذاشته و براي برطرف کردن اين معضل همکاري نمايند. بخش خانواده ايراني تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 260]