واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: زندگی آدمی در جهان آمیخته با تنگناها و گرفتاریهایی است كه گاه روح و روان او را اسیر اندوههای جانكاه میكند و تحمل زندگی را بر او دشوار میسازد. در چنین اوضاعی، یكی از راههای مؤثر برای رفع ملال، گفتوگو با یك دوست صمیمی و درد دل با اوست، كه همچون مرهمی موجب تسكین آزردگیهای ضمیر میشود. هر انسانی به همدم و گوش شنوا نیاز دارد تا بتواند روحش را با وجود او آرامش بخشد و در مواقعی به وسیله گفتگو با او احساس تنهایی را رها کند . انسان هایی که به وجود خدا اعتقاد ندارند نوعی احساس پوچی را در خود می یابند و در ناخوداگاه خود به دنبال یک همراه می گردند . و حال اینکه هیچ موجودی نمی تواند ظرفیت لازم و کافی را برای همرازی و همراهی داشته باشد . نیاز به دعا و مناجات با معبود نیز از همین واقعیت برمیخیزد كه انسان در زندگی با دردها و رنجهایی روبهرو میشود كه نه خود و نه دیگران را قادر به رفع آنها نمیبیند. همین آگاهی به ضعف و نقص خود و دیگران و احساس تنهایی است كه او را به سوی نیایش با خداوند میراند، تا با توسل به قدرت بیانتهای خداوند، كاستیهای خویش را جبران كند و همچون قطرهای به اقیانوس بیكران هستی بپیوندد و به آرامش و قرار دست یابد. علی (ع) در نامهای به فرزند خویش، امام حسن (ع)، میفرماید: «بدان، آن كسی (خدایی) كه گنجینههای آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازه داده است كه او را بخوانی و تضمین كرده كه دعای تو را پاسخ دهد... و میان تو و خودش كسی را قرار نداده و تو را به سوی دیگرانی روانه نكرده كه واسطه بین تو و او باشند.» تفاوت خدای ادیان و خدای فیلسوفان از همین نقطه آغاز میشود. ما در دعا باید خواستههای واقعی خود را با خدا در میان نهیم نه این که خواسته های دیگران را تکرار کنیم. خدایی كه خالق همه موجودات جهان است، از میان همه مخلوقات توجه خاصی به انسان دارد و بسیار به او میپردازد. به او مهر میورزد و بر او خشم میگیرد، دعای او را میشنود، توبهاش را میپذیرد و او را به حال خود وانمیگذارد. ارتباط زبانی و گفتوگوی انسان و خدا یكی از بدیعترین جلوههای هستی انسان است. خداوند خطاب به پیامبر اكرم (ص) میفرماید: «و چون بندگانم درباره من از تو پرسش كنند (بگو) من نزدیكم و چون بخوانندم دعای دعاكننده را اجابت میكنم...» (سوره بقره، آیه 186). دعا اگر این بیان مشفقانه خداوند نبود، شاید كمتر كسی درک می کرد که می توان با خدا همسخن شد و نیز کمتر کسی جرئت می کرد که بدین کار مبادرت ورزد. و همین وعده الهی می تواند تکیه گاه و آرام بخش خوبی برای افراد باشد تا با اعتماد به آن روح خود را سبک کنند و در همه حال احساس تنهایی و بی پناهی نداشته باشند . باور به داشتن پشتیبان و ان هم پشتوانه ای با قدرت بی انتها آدم ها را بر آن می دارد تا با آرامش درونی بیشتر تلاش کنند و بتوانند از نوعی غرور درونی به خاطر یک حامی و دوست برخوردار گردند . در این حال دیگر میزان یأس و ناامیدی کم شده و انگیزه و امید افزایش می یابد . علاوه بر این لحظات دعا به دلیل قرار گرفتن شخص در مسیر انرژی های مثبت و جذب کننده حالاتی از شادی و امید را برای فرد به وجود می آورد. این موضوع برای همه ما ملموس و به یاد ماندنی است و تجربه آن برای هر کس امکان پذیر. پژوهش های روان شناختی از آرامش روان و قلب کسانی می گوید که باورهای مذهبی داشته و به یک سرچشمه و منشأ ازلی اتصال روحی دارند . اعتماد به نفس در افراد دیندار و معتقد بالاتر بوده ورنگ واقعی تری به خود می گیرد . دعا كردن یعنی خواستن و طلب كردن چیزی كه واقعاً خود را نیازمند آن مییابیم، نه تكرار خواستههای دیگران. به تعبیر دیگر ما در دعا باید خواستههای واقعی خود را با خدا در میان نهیم نه این که خواسته های دیگران را تکرار کنیم. خدا كه مقام تشریفاتی نیست كه در گفتوگو با او چیزی بر زبان آوریم كه در دل نداریم. خداوند از نهانیهای ضمیر همه ما آگاه است و در هنگام دعا کردن ما بیش از آنكه به الفاظ و كلام ما بنگرد، به حال درونی ما نظر میكند. بنابراین، با آنكه دعا كردن به زبان توصیه شده است، باید دانست كه دعا كردن اساساً كار دل است و نه زبان. تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]