تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):امّتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812968806




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دست های به درد بخور


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دست های به درد بخور
دست های به درد بخور
یک روز فیل و مار و قورباغه و موش از راهی می‏گذشتند که یک تکه بزرگ پنیر دیدند. موش گفت: «جانمی جان! پنیر! «بعد یک تکه از پنیر را با دست کند و آن را در دهانش گذاشت. فیل گفت: «یک تکه هم به من می‏دهی؟» موش گفت: «بفرما بخور!» فیل گفت: «تو با دست‏هایت، یک تکه برایم جدا کن.» موش پرسید: «مگر خودت دست نداری؟» فیل جواب داد: «من چهار تا پا دارم و با خرطومم غذا را بر‏می‏دارم و توی دهانم می‏گذارم، اگر خرطومم را جلو بیاورم ممکن است همه پنیر را بردارم و برای شما چیزی نماند! «موش یک تکه از پنیر را جدا کرد و فیل آن را با خرطومش گرفت و توی دهانش گذاشت. قورباغه گفت: «یک تکه هم به من می‏دهی؟» موش گفت: «تو که دست داری، بیا و خودت یک تکه را جدا کن و بخور! «قورباغه گفت»: «من دست‏هایم برای جست‏ زدن است نه برای غذا خوردن، من با زبان دراز و چسبناکم غذا را می‏گیرم و آن را توی دهانم می‏برم. اگر زبانم را بیرون بیاورم ممکن است تمام پنیر را بگیرم و بخورم! «موش یک تکه‏ی دیگر از پنیر جدا کرد و قورباغه با زبانش آن را گرفت و خورد. حالا نوبت مار بود که کمی پنیر بخورد. اما مار نه خرطوم داشت نه دست داشت و نه زبان بلند و چسبناک. موش گفت: «تو چه طوری غذا می‏خوری؟ «مار گفت: «من می‏توانم هر چه قدر که می‏خواهم دهانم را باز کنم و لقمه‏های خیلی بزرگ را هم توی دهانم جا بدهم. اما مثل قورباغه و فیل نمی‏توانم غذا را تقسیم کنم، چون دست ندارم. حالا خودت یک تکه برایم جدا کن و گرنه ممکن است همه پنیر را بخورم! «موش یک تکه از پنیر را جدا کرد و آن را به مار داد. اما پنیر خیلی بزرگ بود و  همه آنها می‏توانستند باز هم پنیر بخورند. همه خوشحال بودند که موش دست دارد. دست‏هایی که موش با آنها پنیر را تکه تکه می‏کرد.
دست های به درد بخور
دوست خردسالانتنظیم: بخش کودک و نوجوان***********************************مطالب مرتبطیعنی شادی و سبزی و زندگی دماسنج کتاب در قندون لب خندون قصه های پنج انگشت مرغ مگس خوار من شغال هستم خرچنگ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 823]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن