واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: نگاهی دیگر به فیلم اصغر فرهادی و موفقیت های جهانی شاید روزی از «جدایی نادر از سیمین» به عنوان موجی تازه در سینمای ایران یاد شود سینمای ما - محمد محمدیان: آن چه جدایی نادر از سیمین را ماندگار کرده ساختار پازل گونه فیلم/فیلم نامه آن است.که جدایی یا جا به جایی قطعه ای از آن، سبب می شد جدایی نادر از سیمین را نبینیم!...و شاید این اندازه تحسینش نکنیم. اصلا همین پازل به مفاهیمی که فیلم دنبال کرده کمک رسانده.و این قطعه ها را کارگردانی اصغر فرهادی، بازی های ساره بیات، لیلا حاتمی، شهاب حسینی، پیمان معادی، مریلا زارعی، بابک امینی، سارینا فرهادی (چه قدر بازی درخشان دارد این فیلم) و البته تدوین هایده صفی یاری تکه تکه کنار هم چیده اند. شروع این بازی هم با نقد کردن ساده یک چک پول در آغاز فیلم توسط سیمین رقم می خورد، چیزی که به عمد روی آن تاکید نشده و تا پایان نیز اشاره ای به آن نمی شود تا سادگی خلق سوتفاهم های ساده زندگی را خود تماشاگر پیدا کند و لذت که نه، غبطه به خورد! مهمترین ویژگی جدایی نادر... را باید حرکت در مسیر جستجوی حقیقت از دروغ دانست. و مرز واقعیت و دروغ که چه زیبا فیلم نشان مان می دهد بس باریک است و در فاصله سنی کودک تا پیرمرد این دروغ چه ها که نمی کند.در سکانسی که بچه دوباره به خانه بر می گردد تا کیف جامانده اش را بردارد، پلانی بدجوری تماشاگر را به فکر می برد.جایی که کودک چشم در چشم پدر پیر گویی از روزگار اطراف شان کلافه شده اند: راستی چرا برای خلق حقیقت های مجازی این قدر باید دروغ گفت و حقیقی نشانشان داد. پدر آلزایمر گرفته پس از سبقت آدم ها برای پاک نشان دادن خود چه زیبا از کلام می افتد: همان دو کلمه حرفی هم که می زد حالا دیگه نمی زنه! یا جایی که در پزشک قانونی نادر لباس پدر را باز می کند تا جراحاتی را به نمایش بگذارد، گویی اعتراض پدرش را نسبت به خود درک و از كارش صرف نظر می کند. حتی دختر(که فرزند فیلم ساز هم هست و به نظر می رسد در واقع به نوعی حضور مستقیم تر کارگردان در میان آن جمع را دارد رقم می زند) با وجود برجسته کردن دروغ بزرگتر ها و سوال و جواب کردن آن ها،خود در مقابل دادگاه نیز از بیان حقیقت سر باز می زند.گویا خود فیلم ساز هم نمی داند که بالاخره حق را باید به کی بدهد!و همین زیبایی نمایش حقیقت که سر انجام نزد کیست جدایی نادر...را به یکی ازآ ثار شاخص سینمای ایران تبدیل کرده است. این تحقیر شدن انسان در مقابل دروغی که ساخته و پرداخته خودش است و رودر رویی مقابل وجدانش و عدم مقاومت برابر آن را فرهادی چه دیدنی ترسیم کرده. نادر حتی تاب نگاه کردن در چشم دختر خود را هم ندارد که دروغی سرهم کند ، زن کارگر توان دریافت پولی که به حق نیست و از عذاب آن نگران است را در خود نمی بیند و معلم که دوباره می رود شهادتش را تغییر می دهد و...حتی سیمین که جریان پول گمشده را می داند چیزی نمی گوید تا در این "مجموعه دروغ ها" سهمی برای خود خریده باشد! جایی خواندم که به جوایز اخیر این فیلم با دیده شک و تردید نگریسته بود.این که فیلم در کارگردانی ، فیلم نامه و بازی هایش اثر بسیار شاخصی است بعید می دانم کسی تردید کند.در سکانس پایانی فیلم و در دادگاه نیز مرد با وجود از دست دادن پدر باز حاضر به ترک وطنش نیست.فیلم هم که نمایش مشکلات زندگی فقط "یک خانواده" است که با بحران رو به رو شده و این انحطاط را حتی در خانواده آن کارگر با مشکلاتی که شوهرش دارد هم کمتر می بینیم ، پس بسط مشکل های زندگی نادر و سیمین به کل خانواده های ایرانی! که چرا فیلم ، زندگی ایرانی ها را سست نشان داده هم که نظر درستی نیست، پس مشکل چیست! یادمان باشد جدایی نادر از سیمین فیلم بزرگی است. به همین دلیل و روح تازه اش به کالبد سینمای ایران و موفقیت ها و استقبال از فيلم در داخل و خارج ،شاید روزی از آن به عنوان موجی تازه در سینمای ایران یاد شود! خوشحالم در زمانه ای زندگی می کنم که اصغر فرهادی کارگردانش است و نادر و سیمینش را روی پرده دیدم. منبع : سینما امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]