واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: هيلاري: القاعده بايد ريشه كن شود زماني كه حوادث 11 سپتامبر 2001 روي داد، من يك سناتور بودم. در آن زمان ميخواستم شاهد دستگيري يا كشته شدن بن لادن و ايمن الظواهري باشم، اما در اين مسير آمريكا با محدوديتهايي روبرو بود. ایسنا: هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا در مصاحبهاي با شبكه سي.بي.اس، به بيان ديدگاههايش در مورد افغانستان و استراتژي آينده آمريكا دراين كشور پرداخت. متن مصاحبه هيلاري كلينتون با شبكه سي.بي.اس: خانم هيلاري كلينتون بگذاريد از شما در مورد تصميمي كه پيش روي رييس جمهور آمريكاست سوال كنم. او قرار است تصميم سرنوشت سازي در مسير رو به جلو در افغانستان اتخاذ كند. تا چه حد اين تصميم براي سياست خارجي آمريكا مهم به شمار ميرود؟ بله فكر ميكنم يكي از بهترين راهها براي حركت در اين مسير است. چون رييس جمهور در يك روند مشورتي قرار دارد. به بهار بازگرديم، زماني كه ما سياستي را به دست گرفتيم كه آن را (از دولت بوش) به ارث برده بوديم و قصد داشتيم به آن ثبات بدهيم. او فرماندهانش را تغيير داد و با افزايش نيروها موافقت كرد. او گفت كه ميخواهيم انتخابات افغانستان موفق برگزار شود و سپس به امور كلي افغانستان رسيدگي ميكنيم و فكر ميكنم اين روندي مهم براي او به شمار ميرود كه تصميم نهايي را اتخاذ كند. در اين راستا اوباما بايد همه چيز را در نظر بگيرد. او بايد شرايط منطقهاي و تاريخي را در نظر بگيرد. بايد اين را در ذهن داشته باشيم كه اين منطقه از جهان داراي مناطقي است كه در امنيت طولاني مدت ما تاثير گذار است. پيامدهاي طولاني مدت سياست خارجي آمريكا چيست؟ اول از همه القاعده در حال متلاشي شدن است، اما هنوز هم فعال است. بايد القاعده ريشه كن شود. پاكستان نيز به اين موضوع پي برده كه ثبات و بقايش و حفظ قلمرواش در گرو مبارزه با طالبان است. برخي از اعضاي اين گروه با القاعده هم پيمان هستند. ميدانيم كه گروه طالبان در حال تجهيز دوباره و سرعت بخشيدن به فعاليتهايش در افغانستان است. اهداف نهايي آنها ممكن نيست آشكار شود؛ اما مطمئنا اگر آنها بتوانند كنترل بخش اعظم افغانستان را به دست آورند يا افغانستان را سرنگون كنند، اين دليل وجود خواهد داشت كه بار ديگر متصور شويم كه طالبان دوباره به پناهگاههايي كه القاعده زماني در اختيار داشت، دست مييابد. ميدانيم كه پاكستان تسليحات هستهاي دارد كه چالش جدي به حساب ميآيد.بنابراين تلاش ميكنيم تا اين موضوع را بررسي كنيم كه منافع آمريكا در چه جهتي بهتر است. اين اولين هدف ماست. اين كه چگونه از حملات عليه كشورمان جلوگيري كنيم؛ چگونه از حمله به منافعمان و همپيمانانمان جلوگيري به عمل آيد؟ اينكه از تبديل شدن افغانستان به پناهگاه امن براي حملات آينده و فعاليتهاي شبه نظاميان جلوگيري كنيم و اين كه چگونه با پاكستان براي حمايت و ثبات دولتش همكاري كنيم. زماني كه حوادث 11 سپتامبر 2001 روي داد، من يك سناتور بودم. در آن زمان ميخواستم شاهد دستگيري يا كشته شدن بن لادن و ايمن الظواهري باشم، اما در اين مسير آمريكا با محدوديتهايي روبرو بود. اين بدان معنا نبود كه جوامعي كه نميخواست تغيير كند، ما آن را تغيير بدهيم. لازم است براي هر كسي كه در انتخابات رياست جمهوري افغانستان انتخاب ميشود و احتمالا كرزاي خواهد بود، اين را مشخص كنيم كه كمك ما به او و دولتش انتظاراتي به همراه دارد كه لازم است اجرا شوند. اوباما خواهان مشاهده نتايج مثبت است. اين در مورد پاكستان نيز صدق ميكند. در اين راستا به دنبال يك استراتژي جامعتر براي حمايت از دولت پاكستان هستيم، اما اين موضوع نيز مهم است كه مردم پاكستان اين را درك كنند كه داشتن يك پاكستان امن و با ثبات به نفع منافع آينده اجتماعي و اقتصادي آنهاست. آيا نسبت به بحثهايي مبني بر اين كه آمريكا نسبت به تعهدش در قبال اين منطقه از استواري لازم برخوردار نيست و اين كه اين موضوع پيام منفي به همپيمانان و دشمنانتان بدهد، نگران نيستيد؟ اميدوارم كه اين گونه نباشد، چون اين مطمئنا آن چيزي نيست كه در حال رخ دادن است. آنچه در حال رخ دادن است روندي مشورتي است. روند انتخابات افغانستان نيز طولاني شده است. به نظر من بايد اين روز سريعتر پايان يابد تا يكسري تصميم گيريها اتخاذ شود. فكر ميكنيد اوضاع در افغانستان در حال وخيمتر شدن است؟ فكر ميكنم شرايط متفاوت شده است. مطمئنا همانگونه كه مشاهده ميكنيم، ژنرال استانلي مك كريستال در ارزيابي خود اعلام كرده كه اوضاع در حال وخيمتر شدن است. طالبان در حال شدت بخشيدن به اقداماتش است و مجهزتر شده و گستردهتر از پيش فعاليت ميكند. در همين حال فكر ميكنم تحولات مثبتي رخ داده كه ممكن است مورد توجه قرار نگرفته است، چون در راس اخبار قرار نگرفته است. تغييرات زيادي در افغانستان طي هشت سال رخ داده است. خيلي از افراد به ويژه كودكان، زنان و دختران به مدرسه بازگشتهاند، دانشگاهها بازگشايي شدند و اكثر افغانستان تحت كنترل است. اگر هم بخشي تحت كنترل دولت نباشد تحت كنترل نيروهاي محلي است نه گروه طالبان. بنا بر اين تصويرهاي مختلفي را شاهد هستيم. به نظر ميرسد كه اختلافاتي درون دولت در مورد اوضاع افغانستان وجود دارد. از سويي ژنرال مك كريستال ميگويد كه اوضاع در حال وخيمتر شدن است و از سوي ديگر به نظر ميرسد ژنرال جيمز جونز مشاور امنيت ملي آمريكا، اين فوريت را كم اهميت جلوه داده است. اين گونه فكر نميكنم. ژنرال مك كريستال درخواست اعزام 40 هزار نيرو را مطرح كرده است. به نظر شما آيا بايد وي اين نيروها را داشته باشد؟ ببينيد من توصيهام را به رييس جمهور ميگويم. اين گوشهاي از ارزيابي كلي است. در اين ارزيابي به انجام اقدامات نظامي اشاره شده است، اما بايد اين اقدام در كنار تحولات غير نظامي انجام شود تا يك استراتژي سياسي جامعتر ايجاد شود. ما بايد همه چيز را بررسي كنيم. آنچه معتقدم اين است كه پرزيدنت اوباما در حال گوش دادن به شرايط و اظهار نظرهاست. با ژنرال مك كريستال نيز ديدار داشته است، اما در نهايت رييس جمهور است كه به عنوان فرمانده كل قوا بايد تصميم نهايي را بگيرد. نظر شما در مورد ايدههايي همچون ايده جو بايدن درمورد يك استراتژي نظامي محدود با استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين و حملات ضد تروريستي عليه القاعده چيست؟ يعني حضور نظامي آمريكا محدود ميشود. آيا ايده خوبي است؟ فكر ميكنم جو بايدن بررسي دقيقي انجام داده و اين ايده را مطرح كرده است. اما فكر ميكنم اين مهم است كه همه ما نقشمان را ايفا كنيم. اين فقط جو بايدن نيست كه در مورد افغانستان ايده ميدهد. همه ما در كنار ميز هستيم و ميگوييم "فكر ميكنيم اين كار بايد انجام شود". ميتوان ايدههاي عراق را در افغانستان به اجرا درآورد؛ اما بايد پذيرفت كه افغانستان، عراق نيست. عراق دولت مركزي دارد كه بسيار بر اوضاع مسلط است. در كل سوابقي نيز ازيك ارتش قوي و كارآمد دارد. اين چيزي است كه افغانستان ندارد. بايد اين دو موضوع را در افغانستان عملي كرد. هدف در افغانستان و پاكستان اين بود: ريشهكني، نابودي و شكست كامل القاعده و جلوگيري از بازگشت آنها به افغانستان. آيا تحقق اين هدف بدون ايجاد ثبات در افغانستان و به شكل امنيت و فرصت اقتصادي براي مردم افغانستان امكان دارد؟ هيچ موضوعي در رابطه با خروج از افغانستان مطرح نيست. شرايط در افغانستان نسبت به چند سال پيش بهتر شده است و بايد يكسري مسائل ديگر نيز بهبود يابد. در كنار ايجاد دولتي كارآمد، به دنبال آموزش نيروي امنيتي موثر هستيم تا از قلمرو افغانستان حفاظت كند. با امنيت است كه ميتوان واقعا به مردم افغانستان كمك كرد. آمريكا چگونه ميتواند از رييس جمهوري در افغانستان حمايت كند كه مردمش به او اعتماد ندارند؟ ما بايد انتظارات بيشتري از كرزاي داشته باشيم. از سال 2003 با او همكاري داشتهايم. آنچه را در دولت افغانستان شاهد هستيم فراگير است. ما با كشورهاي ديگر نيز در ارتباط هستيم كه دولتشان توانايي ندارد و متهم به فساد است و نميتواند انتظارات مردمش را برآورده كند. بايد راه همكاري بهتر را پيدا كنيم. برخي به كرزاي اعتقاد دارند و برخي ندارند، اما همه بايد به دنبال يك دولت قوي باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]