واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روح سوختهقسمت اول( شعر مدرن کره)قسمت دوم :
4ــ پ.پ. هيون كه اكنون در پاريس زندگي ميكند، در 1928 در كره به دنيا آمد. در دانشگاه كلمبيا و مادريد تحصيلاتش را به اتمام رساند. با نشريه فرانس آيزر واتور همكاري ميكند. هيون مجموعه اشعار و قصههايش را در ليبل Libell انتشار داده است. شعر «روح سوخته» از اوست: روح مشتعل گشت; و جسم از ميان رفت; و من خود را در اتاقي كه تن خدايان دروغين در آن ميسوزد مييابم.ستارهاي را به آسمان پرتاب ميكنم تا ماه را بگيرد، تا حكايات بيشمار پيشين را در نهان بشنوم. 5ــ كيم كي ــ ريم شاعري از نهضت آوانگارد (پيشرو) در كره، در 1909 به دنيا آمد و بعد در دانشگاه پادشاهي توبوكو تحصيل كرد. شعر «پروانه و دريا» از اين شاعر را ميخوانيم:
پروانه و دريا پروانه سپيد از دريا بيم نداشت چرا كه از عمق، از عمق دريا به او چيزي نگفته بودند.دريا را دشتي سرسبز ميپنداشت. و بالهايش را به روي امواج ميخيسانيد، و چونان ملكهاي بينوا بر خود ميلرزيد.در فصل روييدن بنفشههاي ارغواني و آبي رايحهاي از گلها به روي دريا وجود نداشت، اما پرتو رنگ پريده ماه نو به روي شانههاي پروانه سايه افكنده بود. 6ــ كيم كوانگ ــ سو ــ در 1904 به دنيا آمد و تحصيلاتش را در دانشگاه توكيو به اتمام رساند. اشعار برگزيده اين شاعر با عنوان «دلتنگي» به چاپ رسيده است. شعر «فردگرايي» از اوست. فردگرايي در يك دره كوهستاني تنگدستي ــ اگر ريگي زاده شود و به گونه صخرهاي جسيم رشد نگيرد اگر چونان جويباري جريان نيابد، لحظه را غنيمت بدان تا به ابديتي لايتناهي سر بركشد. 7ــ لي اين ــ سو در دانشگاه لندن تحصيل كرد و از 1905 تا 1950 به روي دو كتاب پيروزي زيباشناسي در كره و ترجمهاي از تي. اس. اليوت به نام «سرزمين باير» وقت گذرانيد. شعر «دعاي صبحگاهي در بيابان» او را اثري فلسفي دانستهاند.
دعاي صبحگاهي در بيابان درخت بيبرگ دانش سايه نميگستراند، چرا كه فقط ميوههاي تلخي بر آن آويزان بود. همين كه در زير آن مينشستيم بر آن بوديم كه به سوي سايه برويم آيا از پيش اين خورشيد; غمگنانه بر فراز سرمان در ميغلتيد؟ و يا ميبايستي به اين ميراث خشمانگيز با آرامشي موقرانه سلام گوييم؟ بدانيد كه از چه راهي به اين وادي ويران، تلخ و گرمازده به بوتهزارها رسيديم. كاروان اميدها و افتخار در افق نامطبوعت، دعاهاي شب هنگام را با قانونهاي مقدس زيارت و قرباني دادن پايدار ميكند. و اكنون تو چه دادهاي؟ چه پاداشي دادهاي؟ به ما شيرهاي در اسارت و پلاسيده را دادهاي. ديگر فرصتي ميان ياس و شادماني وجود ندارد; سوال در اين است كه: چگونه ما اين هرج و مرج و آشفتگي، غم و غصه و ياد بودمان را به نظم درآوريم آه اي خداوند كه به ما در خورشيد قدرت دادهاي ما را در اين ره انكار كن و ناديده بگير. پ.پ. هيونP.P.Hyun/همايون نوراحمرتنظيم : بخش ادبيات تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]