تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836173631
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از انها در زير ميآيد. كيهان: جاى سکوت نبود «جاى سکوت نبود» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛ در خبرها آمده است که اکثريت اعضاي جامعه محترم روحانيت مبارز، دکتر احمدي نژاد را کانديداي اصلح براي رياست جمهوري دهم تشخيص داده اند ولي از آنجا که مطابق آئين نامه داخلي اين تشکل روحاني اعلام نظر رسمي نياز به دوسوم آراء دارد، جامعه روحانيت مبارز تصميم به سکوت گرفته و قرار نيست در انتخابات پيش روي از نامزد مشخصي حمايت کند. از سوي ديگر حضرت آيت الله مهدوي کني دبيرکل محترم جامعه روحانيت ضمن تائيد خبر فوق به نظر شخص خويش اشاره کرده و گفت: «بعد از جمع بندي به اين نتيجه رسيده ام که آقاي احمدي نژاد اصلح است و به ايشان راي مي دهم». اين اظهارنظر با توجه به مراتب برجسته علم و تقواي حضرت آيت الله مهدوي کني از دو زاويه قابل ارزيابي است؛ الف: آن که ايشان بر حفظ جايگاه نهاد محترم جامعه روحانيت مبارز به عنوان يک تشکل نقش آفرين در عرصه سياسي کشور تاکيد دارند و به همين علت ناديده گرفتن ضوابط و آئين نامه هاي درون سازماني را به مصلحت نمي دانند بنابراين در مصاحبه خويش نه فقط کمترين خدشه اي بر تصميم جامعه روحانيت مبارز وارد نکرده اند بلکه با توضيح درباره علت اين تصميم يعني نرسيدن به حد نصاب دوسوم آراء، نظر نهايي جامعه را در انطباق کامل با ضوابط و آئين نامه هاي داخلي اين تشکل نيز دانسته اند. ب: اقدام حضرت آيت الله مهدوي کني اما، از زاويه ديگري نيز قابل ارزيابي است و آن، اعلام نظر شخصي ايشان است که با نظر نهايي جامعه يعني سکوت درباره کانديداي اصلح متفاوت است. اين تفاوت از آن جهت معني دار است که آيت الله مهدوي کني دبيرکل جامعه محترم روحانيت مبارز است و به طور طبيعي بيش از ديگر اعضا نسبت به تصميم ها و مواضع جمعي جامعه روحانيت حساسيت دارند. بنابراين چرا عليرغم تصميم جامعه روحانيت به سکوت، ايشان اصرار داشته اند نظر شخصي خود را اعلام فرمايند؟ اين اقدام آيت الله مهدوي کني قبل از هر تحليل ديگري حکايت از آن دارد که ايشان به عنوان يک مجتهد برجسته، انقلابي و باتقوا، نظر نهايي جامعه روحانيت را با تکليف الهي خويش منطبق ندانسته و براي اداي تکليف، خود را ملزم به اعلام نظر شخصي ديده اند. بديهي است نمي توان از تمامي اعضاي محترم جامعه روحانيت مبارز انتظار داشت که برداشت و نظري مشابه حضرت آيت الله مهدوي کني داشته باشند، بلکه نظر يکايک آن عزيزان به عنوان روحاني متعهد و انقلابي قابل احترام است، اما براساس ديدگاه مبارک و بارها اعلام شده حضرت امام(ره) که نظري برخاسته از اسلام ناب محمدي(ص) است، حضور روحانيت متعهد در تمامي عرصه هايي که پاي اسلام و انقلاب و سرنوشت نظام در ميان است، ضروري و غيرقابل اجتناب است. امام راحل(ره) مي فرمايند: «خدا را سپاس مي گزاريم که از ديوارهاي فيضيه گرفته تا سلول هاي مخوف و انفرادي رژيم شاه و از کوچه و خيابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه ها و ميادين مين، خون پاک شهداي حوزه و روحانيت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پايان افتخارآميز جنگ تحميلي نيز رقم شهدا و جانبازان و مفقودين حوزه ها نسبت به قشرهاي ديگر زيادتر است و... اين نشان مي دهد که روحانيت براي دفاع از اسلام و کشور اسلامي ايران تا چه حد مهيا بوده است».صحيفه امام(ره)، جلد21، صفحه 276 اکنون با توجه به توصيه هاي اکيد حضرت امام(ره) و جايگاه و نقش تعريف شده روحانيت در اسلام که خوشبختانه هميشه - جز مواردي اندک و کم شمار- الگو و راهنماي روحانيت معظم و فداکار بوده است، بايد -با عرض پوزش- خطاب به جامعه محترم روحانيت مبارز گفت؛ موضع رسمي اين جامعه محترم هرچه باشد، «سکوت» نمي تواند و نبايد باشد. ممکن است گفته شود وقتي جامعه روحانيت در حمايت از هيچيک از 4 کانديداي مطرح به حد نصاب دوسوم نرسيده است، چاره اي جز سکوت ندارد! که در پاسخ بايد گفت؛ مگر اعلام نظر در اين باره منحصر به معرفي يکي از 4 نامزد حاضر در صحنه است؟! که نقطه مقابل آن سکوت باشد؟! جامعه محترم روحانيت مبارز مي تواند-و ضرورت دارد- که به عنوان وظيفه روحاني خود چنانچه براي معرفي يک کانديدا به نتيجه واحد و حدنصاب دو سوم نرسيده است، طي بيانيه اي معيارها و ملاک هاي مورد قبول اسلام و انقلاب براي انتخاب نامزد اصلح را به اطلاع عموم برساند و از اين طريق به مردم براي گزينش کانديداي اصلح کمک کند، بي آن که از نامزد مشخصي نام ببرد. اين معيارها به آساني از ميان آموزه هاي اسلامي و رهنمودهاي فراوان و همه جانبه حضرت امام(ره) قابل استخراج و ارائه به مردم است. به عنوان مثال؛ ساده زيستي، مردم دوستي، پاکدستي، نداشتن سابقه همراهي با دشمنان اسلام و انقلاب، حمايت از محرومان، ايستادگي در مقابل باج خواهي قدرت هاي استکباري، شجاعت در برخورد با مفسدان اقتصادي، تاکيد بر حفظ عزت و اقتدار نظام در عرصه هاي بين المللي، تواضع در مقابل مردم و سرسختي در برابر زورگويان، عدالت پروري، پرهيز از فريبکاري با مردم ، جلوگيري از غارت بيت المال،دوري از تجمل گرايي، دفاع از گفتمان امام و انقلاب، نهراسيدن از تهديد دشمنان، همراهي با توده هاي محروم و مستضعف و... آيا معيارهاي ياد شده- که فقط اندکي از بسيارهاست- مورد تاکيد حضرت امام(ره) براي انتخاب اصلح نبوده و نيست؟ اگر هست- که هست- به يقين انتظار از جامعه محترم روحانيت مبارز آن است که براي کمک به مردم در انتخاب اصلح، اين معيارها و ملاک ها را به صراحت و روشني اعلام کرده و به آگاهي مردم برساند. و بالاخره، علاوه بر آن که «سکوت» در شرايط حساس کنوني زيبنده جامعه محترم روحانيت مبارز نيست و اعلام معيارها و ملاک ها براي انتخاب اصلح انتظار طبيعي و منطقي مردم از روحانيت است، اين درخواست از آن جهت نيز ضروري است که مبادا برخي جريانات ناسالم به اين توهم دامن بزنند که مثلاً در ميان اعضاي محترم جامعه روحانيت مبارز-خداي نخواسته- افرادي نيز يافت مي شوند که اعلام معيارهاي مورد نظر امام راحل(ره) را به زيان نامزد مورد علاقه خود تلقي مي کنند! که صد البته نمي تواند چنين باشد، اما، دوري از موضع اتهام نيز واجب است. اعتماد ملي: چرا به کروبي راي بدهيم؟ - 2 «چرا به کروبي راي بدهيم؟ - 2 سازماندهي»عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد ملي به قلم سيد عطا الله مهاجراني است كه در آن ميخوانيد؛ حکومت مردم سالاري بدون سازماندهي و تحزب، تعارفي بيش نيست. مگر آنکه مرادمان از مردمسالاري، همان حضور نمايشي و البته مديريت شده مردم در استقبال و بدرقه باشد. چنين حضوري را ميتوان حضور در سطح خواند. حضور ديگر، حضور تاثيرگذار مردم در تصميمگيريهاست. مهمترين رکن و نماد اين حضور مشارکت در انتخابات است. آقاي کروبي پس از برگزاري انتخابات دوره نهم، در انديشه تاسيس حزب بر آمد. حزب اعتماد ملي را تاسيس کرد. اعتماد ملي را به عنوان روزنامهاي تاثيرگذار با تکيه بر تجربه مطبوعات دوران اصلاحات منتشر کرد. درصدد تاسيس شبکه تلويزيوني بر آمد که ناگاه پايش به سنگي برآمدي! در واقع همان سخناني را که ديگران به عنوان طرح و نظر و يا مسامحتا نظريه مطرح کردهاند و ميکنند، آقاي کروبي عمل کرد. در انتخابات دهم، آقاي کروبي گام مهم ديگري برداشت افق نگاه خود را از گستره حزب اعتماد ملي فراتر برد و افرادي از خارج حزب را براي همکاري دعوت کرد. بدون شک شاخصترين اين جمع آقاي کرباسچي است. با اعلام کرباسچي به عنوان معاون اول باز هم کروبي نشان داد که در مبارزه انتخاباتي يک گام بسيار مهم از رقباي خويش فراتر رفته است. پس از انقلاب ما شاهد تلاش و موفقيت و نوآوريهاي مديران درجه اولي بودهايم. آقاي مهندس نعمت زاده که در همين هفتههاي اخير نسيم مهرورزي بر ايشان وزيد، از زمره همان مديرانند. کرباسچي در عرصه مديريت شهري و مديريت اجتماعي-فرهنگي؛ در حقيقت پديده مديريت در کشور ماست. مديريت مدرن و متکي بر دانش و تجربه و بهره گيري از افرادي که در کار خود صلاحيت تمام دارند. پس از کرباسچي، تمامي شهرداران تهران در حقيقت کارهايي که در زمان او بنيان نهاده شد، تکميل کردند. نمونه آخرش برج ميلاد بود. و البته در کشور ما اين حکايت همچنان باقي وجاري است که: «دشمن طاووس آمد پرّ او» کروبي با اين دو مشخصه بسيار مهم: اول: سازماندهي حزبي دوم: افقي فراتر از حزب داشتن و در تصلب حزب گرفتار نشدن و سرانجام به عنوان تعيين مصداق، انتخاب کرباسچي به عنوان نامزد معاون رئيسجمهور، نشان داد که به درستي ميداند که چه خط مشي و برنامهاي را بايد پيش ببرد و از چه افرادي استفاده کند. اين نگاه درست سازماني در امر حکومت را ميتوان تفسيري از سخن امام علي (ع) دانست. ايشان به فرزندان خود توصيه ميکنند که: «امر» را سازمان دهيد و منظم کنيد. امر به معناي کارهاي حکومتي است. پيامبر هم که از سوي خداوند ماموريت يافت تا با مردم در باره «امر» مشورت کند. وشاورهم في الامر، به همين معناست. تفاوت سازماندهي و کار و بار هياتي، شبيه اين است که فردي انبوهي از مصالح ساختماني را در جايي برف انبار کرده است. نه نقشهاي دارد و نه ميداند کار را از کجا بايد آغاز کرد. و فرد ديگري بر اساس نقشهاي با مديريت انساني متناسب، از همان انبوه مصالح خانهاي بنا ميکند. در روزگاري به سر ميبريم که نقش فرد به حداقل خود رسيده است. سازماندهي و برنامه است که کار را پيش ميبرد. مديريت ژاپني که قرار بود ما هم به آنها برسيم کليدش،مديريت جمعي و سازماندهي امور است. رسالت: فردا و پس فرداي انتخابات «فردا و پس فرداي انتخابات» عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد مهدي انصاري است كه در آن ميخوانيد؛دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري پيش روي ماست . انتخاباتي كه ، باز هم همچون ادوار قبلي، چنان در حال رقابتي و پيچيدهتر شدن است كه پيشبينيهاي مبتني برنظرسنجيها و سنجشها كارساز نميافتند و بيشتر به گمانهزنيها توسل جستهايم كه سرنوشت آن هم بويژه در قبال مردم ما معلوم است . با اين وصف بايد تاكيد كرد كه به واقع مردم ما ميدانداران اصلي انتخابات هستند. البته وقتي ازمردم به عنوان «ميداندار انتخابات» سخن ميگوييم ذهن و فكر ما به سوي جمع محدودي از افراد و گروههاي اجتماعي و طبقاتي و ... با فلان تيپ و ظاهر و بهمان انديشه و ذهنيت در پايتخت و ديگر شهرها نرود. قدري بايد چشمها را بازتر كرد و با ديدي وسيعتر به فضاي فكري و روحي جامعه نگريست، همه مردم را بايد ديد! مردم به همان معنا كه گفته شد، ثابت كردهاند كه در شناخت و تحليل واقعيات كشور و حتي تلاش براي ساخت كشورشان هميشه چند قدم از فعالان سياست و احزاب سياسي و ... جلوتر بودهاند. آنها بيتوجه به دعواهاي بيسرانجام و بياخلاقيهاي سياسي كه در نظرشان چيزي جز فرصت سوزي نيست، با صداقت و هوشياري به ميدان آمده و ميآيند و با شعور بالا و آراي حيرت آور خود، تمام پيشبينيها و سناريوهاي محافل حزبي و نظرسنجي را نقش برآب ميكنند.به هر روي انتخابات در كشور ما يك فرايند پيچيده و غيرقابل پيشبيني است . اگر از منظر يك نظارهگر بيروني و فارغ از هرگونه گرايش و دلبستگي سياسي و جناحي به انتخابات در كشورمان بنگريم ، خواهيم ديد هر قدر رگههاي بياخلاقي و نقدهاي غيرمنصفانه در فضاي انتخابات بيشتر ميشود گويي شناخت حق و حقيقت از باطل دشوارتر ميگردد و انصاف رنگ ميبازد. لذا شايسته نيست در چنين تصميمسازي مهمي - يعني انتخابات - كه مردم با آن مواجهند عرصهاي غبارآلود ايجاد شود؛ چه، اين بزرگترين ظلم در حق ملت است و با آموزههاي ديني و انساني ما هم سازگاري ندارد. واقعا بهاي يك انتخابات مگر چقدر است كه بايد همه چيز را زير سوال برد و همه را تخريب كرد و به هر شيوه سياهنمايانهاي متوسل شد تا خود را به اثبات رسانيد؟ البته اگر در مواجهه با هوشمندي ملت ايران ، امكان اثباتي وجود داشته باشد!! وقتي كه عرصه به سوي تخريب، بداخلاقي و نفي گذشتهها و شكست رقيب به هر قيمت سوق داده ميشود، بايد هزينههاي اين سياهنمايي و خدشهدار شدن ذهن و فكر نسلهاي جديد و احيانا القاي نااميدي و ياس به حال و آينده انقلاب را از كدام منبع پرداخت؟! پس تفاوت ما با نظامهاي سياسي غيرديني و رقابتهاي انتخاباتي مبتني بر شيوههاي ماكياوليستي كه در مغرب زمين رايج است ، در چيست؟ آيا رواست كه يك انتخابات با اين همه هزينه مواجه شود؟! مسابقه در تخريب، شايعهافكني، ايهام آفريني و مبهمگويي در برخي موضوعات و مسائل جاري كشور، كه تامل در خصوص آنها تنها در حوزههاي كارشناسي شايسته و بايسته است ، در حقيقت ظلم به افكار عمومي ملتي است كه در آستانه يك تصميم خطير ديگر در مسير تعالي و «شدن» است. تقواي سياسي در نظام اسلامي اقتضا ميكند كه در سايه اخلاق انتخاباتي ، يك انتخابات اخلاقي رقم بخورد بهگونهاي كه در فردا و پسفرداي انتخابات همه بتوانيم بدون شرمندگي و بدون بقا بركينهها و چركين شدن دلها، رقابتها را به رفاقتها تبديل كنيم و شادمان از اينكه انرژي انتخاباتي مردم و نشاط ايشان موجب مشاركت آگاهانه و بالاي مردم شده است . چه بهتر اينكه مجموعهاي مدون از نقدها و برنامهها و سياستها را هم كه در طول ايام رقابت با شور و شوق و صرف وقت كارشناسي بسيار از فكر و زبان نامزدها و كارشناسان و نمايندگان ايشان منتشر شده جمعآوري گردد و به عنوان يك سرمايه راهبردي و فكري در اختيار منتخب ملت قرار داده شود. آنچه گفته شد يك نگاه آرماني يا خيال پردازانه به عرصه رقابتهاي انتخاباتي نيست. اين ،يعني يك نقطه مطلوب در انديشه سياسي اسلام كه در آن هدف اعتلاي مادي و معنوي جامعه اسلامي است و مقام و مسئوليت ، امانتي براي خدمت به خلق خدا و ابزاري براي بسط عدالت و برپايي امنيت عمومي است و بيشك هر سطح عدول از آن،به مثابه بداخلاقي سياسي خواهد بود و بيانگر فاصلهگيري ما از اخلاق و تقواي سياسي قلمداد خواهد شد. فردا و پس فرداي انتخابات هم بايد روي ديدن همديگر را داشته باشيم ، پس از آداب و اصول و اخلاقيات انتخابات در يك نظام اسلامي فاصله نگيريم. ابتكار: آراسته، آرام و اميدوار «آراسته، آرام و اميدوار»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمدعلي وكيلي است كه در آن ميخوانيد؛به رسم چند شب گذشته دوشنبه شب ساعت 21/45 مردم ايران نظاره گر پخش مصاحبه انتخاباتي دکتر احمدي نژاد از شبکه يک سيماي جمهوري اسلامي بودند مصاحبه اي که بحکم قرعه در آخرين نوبت قرار گرفت و اين امتياز را داشت که مردم قبل از آن، حرف هاي رقيبان آقاي احمدي نژاد را شنيده و ديده بودند و با پخش مصاحبه ايشان براي ارزيابي کار کمي راحت تر شده بود. ما هم به رسم چند روز گذشته سعي کرديم در دايره انصاف، برداشت و تحليل خود را از مصاحبه ها به خوانندگان ارائه نمائيم.اگر بخواهم به صورت خلاصه برداشت خود را در خصوص مصاحبه دکتر احمدي نژاد عرضه بدارم در دو بخش به آن اشاره مي کنم. 1- از نظر شکلي: کمتر کسي تصور مي کرد در اولين مصاحبه انتخاباتي دوره دهم دکتر احمدي نژاد بدون کاپيشن معروفش در قاب جادوي تلويزيون ظاهر شود کاپيشن احمدي نژاد به يک نماد تبديل شده بود و بخشي از تفاوتهاي ايشان در انتخابات گذشته مربوط به ظاهر ساده با پوشش کاپيشن بود. تا جائيکه بعضيها بخشي از پيروزي ايشان در انتخابات گذشته را در همان کاپيشن جستجو مي کردند به همين دليل به سرعت به يک مدل در صحنه جهاني تبديل شد و چشم مردم به آن شمايل عادت داشت اما بر خلاف انتظار ديديم که کت سرمه اي به همراه پيراهن سفيد جاي کاپيشن را گرفته است. حال بايد ديد انتخاب اين بار ايشان همچون آنروز هم سحرانگيز و تاثيرگذار خواهد افتاد. ياد دارم چندي پيش يکي از سايت هاي خبري دو عکس مقايسه اي از دکتر احمدي نژاد را کنار هم منتشر کرد عکسي از چهار سال پيش (زمان انتخابات دوره نهم) و عکس ديگر مربوط به سال سوم رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد بود. تفاوت دو عکس در اين بود که در عکس اول هيچ کدام از موهاي دکتر سفيد نبود و آثار سفيدي مو در آن وجود نداشت و موها بدون روتوش و رنگ مو، مشکي بودند اما عکس دوم (که فاصله زماني زيادي با عکس اول هم نداشت) موهاي سفيد آقاي احمدي نژاد را نشان مي داد که البته حکايت سختي ها و بار سنگين مسئوليت را نشان مي داد و به همين دليل هم تاثير گذار بود اما چهره دوشنبه شب با روتوش و رنگ مو سفيدي موها را که نشان ميزان زحمت و تلاش چهار سال گذشته بود را پاک کرده و البته زيبا به نمايش گذاشته بود. به همين دليل براي حقير ثابت نيست که کدام چهره براي توده مردم دلنشين تر خواهد بود برداشت اوليه نگارنده اينکه مردم با چهره کاپيشن و موهاي جوگندمي ايشان بيشتر انس دارند نکته ديگر شکلي به لحن آقاي احمدي نژاد بر مي گردد لحن ايشان در اين مصاحبه بسيار آرام، متين و همراه با قاطعيت بود بطوريکه اعتماد بنفس بالاي ايشان را به نمايش مي گذاشت و به نظر حقير نمره قابل قبولي از اينجهت گرفته اند و طبيعي است که در جايگاه نامزد رياست جمهوري کشوري چون ايران با لکنت زبان و ترديد و اما و اگر نمي توان اعتماد ايجاد کرد و انصافا ايشان از اين نظر کم نظير هستند. 2- از نظر محتوايي: تصور بخشي از مردم اين بود که چون زمان مصاحبه آقاي احمدي نژاد بعد از مصاحبه ديگر نامزدها بود بنابراين انتظار داشتند ايشان به تمام نقدهاي که در شب هاي قبل از طرف رقبا عليه ايشان انجام گرفت پاسخ دهد در حاليکه برنامه مصاحبه نامزدها قبل از زمان آزادي تبليغات ضبط شده بود و مصاحبه ها ناظر به صحبت يکديگر نبود اگرچه محور صحبت ها قابل حدس بود بنابراين محتواي مصاحبه ظاهرا به هدف پاسخگويي تهيه نشده بود و ايشان تلاش کرد با کلان نگري، افق هاي آرماني را ترسيم کند که البته همواره از ايشان شنيده ايم. از جمله امتيازات مصاحبه وي انتخاب واژه «ملت» بود که حدود صد مرتبه در بين صحبت تکرار شد و البته تکرارش کمي مضر بود در حاليکه ديگر نامزدها از واژه «من» يا «ما» بيشترين استفاده را مي بردند. بنابراين جوهر محتواي صحبت کلان نگر بود و از نگاه کلان به دنيا و ايران و تاثير اين هر دو بر هم پرداختند پس اوج صحبت تجليل و تحليلي بود که از تمدن ايران، ملت ايران و افق هاي پيش رو داشتند اما ناگهان فرودي داشتند به مسايل اجرايي و ذکر شاخصه هايي که به نظر نگارنده تناسب لازم با آن اوج را نداشت به هر حال بايد به مردم گزارش عملکرد داد اما تناسب فراز و فرود مي بايست رعايت شود. خلاصه احمدي نژاد پريشب مثل هميشه اميدوار، با اعتماد به نفس بالا، قاطع و البته خوش تيپ تر از هميشه بود. جمهوري اسلامي: استقلال جوهر قوه قضائيه «استقلال جوهر قوه قضائيه»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛ ماجراي ركسانا صابري جاسوسه اي كه به دليل جمع اوري اطلاعات براي آمريكا در تهران توسط معاونت ضدجاسوسي وزارت اطلاعات دستگير و در دادگاه انقلاب به 8 سال زندان محكوم شد ولي در دادگاه تجديدنظر مجازات وي به 2 سال حبس تعليقي تبديل و سريعا آزاد گرديد و به آمريكا رفت هر چند ممكن است به لحاظ فردي چندان مورد توجه كساني كه بايد به اين قبيل امور اهتمام بورزند قرار نگيرد لكن از نظر استقلال قوه قضائيه نظام جمهوري اسلامي و ممنوعيت مداخله قوا در وظايف و اختيارات يكديگر داراي اهميت زيادي است . ركسانا حداقل مرتكب سه جرم شده بود كه هر سه اثبات شده اند و در پرونده وي منعكس هستند كه عبارتند از 1 ـ جاسوسي براي آمريكا2 ـ روابط نامشروع جنسي براي جمع اوري اطلاعات3 ـ خريد و مصرف مشروبات الكلي اين مجرم فقط به خاطر جرم اثبات شده جاسوسي براي آمريكا به 8 سال زندان محكوم شد . قطعا ساير جرائم وي نيز محكوميت هائي مي توانست داشته باشد كه چون از بحث اصلي ما جداست از پرداختن به آن ها خودداري مي نمائيم . فقط اشاره به اين نكته را لازم مي دانيم كه افرادي به خاطر آن جرم هاي ديگر تحت تعقيب قضائي قرار گرفته اند و جالب است كه عامل اصلي يعني خود اين خانم جاسوسه آزاد شده است ! نكته مهم در ماجراي ركسانا صابري اينست كه قوه قضائيه اين جاسوسه را بدون آنكه امتيازي براي كشور بگيرد آزاد ساخته است . محكوميت اوليه به 8 سال زندان تعزيري و همچنين توصيه هائي كه از خارج قوه قضائيه براي آزادي وي شد همگي نشان مي دهند اين اقدام چيزي نبود كه قوه قضائيه بدون فشار و دخالت ديگران به آن مبادرت كرده باشد. نكته اصلي و بسيار حساس ماجرا نيز همين است .در اين چند خبر اگر دقت شود اهميت و حساسيت ماجرا روشن خواهد شد. 1 ـ ركسانا صابري هنگام ورود به فرودگاه واشنگتن گفت : در دوراني كه در زندان ايران بودم با زمزمه كردن سرود ملي آمريكا به خود قوت قلب ميدادم . 2 ـ سخنگوي وزارت خارجه آمريكا در پاسخ سئوال خبرنگاران كه پرسيدند آيا آزادي ركسانا صابري به ماجراي ديپلمات هاي ايراني كه دو سال قبل در اربيل عراق توسط نظاميان آمريكائي ربوده شدند و هنوز در زندان آمريكائي ها هستند مربوط است گفت اين دو موضوع هيچ ربطي به همديگر ندارند. 3 ـ سخنگوي قوه قضائيه جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به سئوال خبرنگاران كه پرسيدند چرا ركسانا صابري كه در دادگاه بدوي به 8 سال زندان محكوم شده بود تبرئه شد گفت : او تبرئه نشده بلكه دادگاه تجديدنظر محكوميت او را كاهش داده و به دو سال حبس تعليقي تبديل كرده است . اين هر دو سخنگو راست گفته اند. آمريكا هيچ امتيازي به ايران در قبال آزادي جاسوسه « ركسانا صابري » نداده و دادگاه تجديدنظر نيز او را تبرئه نكرده بلكه محكوميت او را كاهش داده و به دو سال حبس تعليقي كه نتيجه آن آزاد شدن است تبديل كرده است . لكن نكته مهمي كه باقي ميماند پاسخ به اين سئوال است كه جاسوسه اي كه تا آخرين لحظه بازداشت سرود ملي آمريكا را زمزمه مي كرد و با اعلام اين مطلب در مقابل دوربين هاي خبري وفاداري خود به آمريكا را نشان داده و به جاسوسي براي آمريكا افتخار كرد چرا مشمول كاهش محكوميت و تبديل 8 سال حبس تعزيري به 2 سال حبس تعليقي شد. مسئولان قوه قضائيه براي اين اقدام غيرمتعارف و غيرقابل قبول هرچه توجيه بتراشند افكار عمومي بهيچوجه نمي تواند چنين تغيير ناگهاني در تصميم دادگاه را امري طبيعي تلقي كند. علاوه بر اين علت سرعت عمل دادگاه آنهم بلافاصله بعد از توصيه هائي كه از خارج قوه قضائيه شد و اخبار آن توسط رسانه ها منتشر گرديد نيز سئوال ديگري است كه جواب منطقي ندارد. اينكه دستگاه قضائي احكام پرونده ها را در كوتاه ترين زمان صادر كند بسيار مطلوب است اما در شرايطي كه پرونده هاي مردم براي تجديدنظر چند ماه و حتي يكسال و بيشتر در نوبت ميمانند تبديل حكم 8 سال زندان تعزيري يك جاسوسه به حكمي كه نتيجه آن آزادي كسي است كه جاسوسي وي براي آمريكا محرز است آنهم در كوتاه ترين زمان هيچ توجيه قابل قبولي ندارد. اين واقعيت را نيز قابل درك مي دانيم كه در يك نظام حكومتي گاهي تصميماتي براساس مصالح حكومت و منافع كشور گرفته مي شود كه آزاد ساختن زندانيان نيز مي تواند يكي از آن تصميمات باشد لكن اين موضوع نيز از نظر قانوني راهكار روشني دارد كه اگر به آن عمل شود در آنصورت ايراد و اعتراضي وجود نخواهد داشت . متاسفانه در ماجراي ركسانا صابري به اين راهكار قانوني نيز توجهي نشده و همانگونه كه تاكيد كرديم هيچ امتيازي نيز در قبال اين اقدام به دست نيامده است . آنچه در ماجراي ركسانا صابري موجب تاسف است اينست كه مسئولان قوه قضائيه با تاثيرپذيري از ساير قوا استقلال اين قوه را به خطر مي اندازند و اعتماد مردم را به دستگاه قضائي كشور دچار خدشه مي كنند. استقلال قوه قضائيه جوهر اين قوه است و اعتماد مردم نيز سرمايه اصلي دستگاه قضائي است . هيچكس حق ندارد با رفتار خود استقلال قوه قضائيه را ناديده بگيرد و اعتماد مردم به اين دستگاه را خدشه دار كند. افراد مي آيند و مي روند و هرگز مالك قوه قضائيه نيستند. آنها بايد امانت داراني باشند كه با عملكرد صحيح و قانوني خود بر اعتبار اين دستگاه بيافزايند نه آنكه آنرا دچار لطمه نمايند و از اعتبار آن بكاهند! دنياي اقتصاد: سياست تثبيت نرخ ارز و آثار آن بر توليد و صادرات «سياست تثبيت نرخ ارز و آثار آن بر توليد و صادرات»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم دکتر مهدي تقوي است كه در آن ميخوانيد؛بر اساس نظريه برابري قدرت خريد، نرخ ارز تابعي از نسبت شاخص قيمت داخل به خارج يا نسبت تورم داخل به خارج است. بنابراين، تفاضل مثبت نرخ تورم داخل با خارج بايد باعث تقليل ارزش پول داخل و افزايش ارزش پول خارج شود. در نظام نرخ ارز شناور بدون مداخله دولت، عرضه و تقاضاي پولها در بازارهاي ارز رابطه بين دو پول را مشخص ميکند. در نظام نرخ ارز شناور با مداخله، که شناور کثيف خوانده ميشود، دولت به خاطر برخي ملاحظات اقتصادي در بازار ارز مداخله ميکند. مثلا ارزش پول داخلي را با وجوداينکه به خاطر بيشتر بودن نرخ تورم داخل از خارج بايد کاهش يابد، ثابت نگاه ميدارد. ارزش بيش از حد پول داخل باعث ميگردد که به خاطر کاهش نيافتن ارزش پول داخلي واردات ارزان و صادرات گران شود. اثر مداخله دولت در بازار ارز بدين شکل، قدرت رقابت صادرکنندگان و صادرات را کاهش و به دليل عدم افزايش قيمت واردات، تقاضا براي واردات را افزايش ميدهد. بدين ترتيب، خالص صادرات که تفاوت بين صادرات و واردات ميباشد، کاهش يافته و باعث کاهش درآمد ملي ميشود. در نظام شناور بدون مداخله، بيشتر بودن نرخ تورم داخل در مقايسه با تورم در کشورهاي شريک تجاري، با تقليل ارزش پول داخلي و افزايش ارزش پول شرکاي تجاري باعث افزايش صادرات کشور و کاهش واردات ميشود و تراز جاري پرداختهاي خارجي را بهبود ميبخشد. افزايش صادرات توليد داخل را بالا ميبرد و اشتغال در داخل را افزايش ميدهد. کاهش واردات نيز باعث افزايش مصرف کالاهاي داخلي شده و همين اثر مثبت را بر نرخ رشد، توليد ملي و اشتغال ميگذارد. در سالهاي اخير، مداخله دولت در بازار ارز باعث ارزش بيش از واقع و مصنوعي ريال در برابر ساير پولها شده است. قاچاق کالا و واردات کالاهاي رقيب توليد داخلي نيز باعث ورشکستگي بسياري از توليدکنندگان و بستن بسياري از واحدهاي توليدي شده است. در حال حاضر، بسياري از توليدکنندگان به دليل عدم امکان رقابت با واردات، توليد خودشان را رها کرده و خود واردکننده همان توليدات شدهاند و بعضا با همان نام توليدکننده، کالاي خود را به نام مواد اوليه يا کالاي واسطهاي وارد کرده و فقط آن را بستهبندي و به بازار روانه ميکنند .اين واردکنندگان شکل توليدکنندگي خود را حفظ کردهاند؛ چون از مزاياي آن بهرهمند ميشوند، ولي در عمل توليد واقعي و اشتغال آفريني ندارند؛ مثال دراين باب بسياري از ماشين سازان ما و توليدکنندگان لوازم خانگي و ... هستند. صادرات سنتي، مانند فرش و خشکبار ميرود که از بابت سياست تثبيت نرخ ارز در ده سال گذشته لطمات کلي ببيند؛ زيرا در ده سال گذشته با تورمهاي دو رقميبين 12 تا 25درصد حداقل هزينههاي توليد اين اقلام حدود 200درصد افزايش يافته است. در حالي که افزايش نرخ دلار ( ارزهاي خارجي ) در حدود 15درصد بوده است (مثلا دلار از 830تومان به 975تومان رسيده است) که به دليلاين فشار تورميو عدم جبران آن از محل افزايش قيمت ارز، صادرکنندگان عملا توان رقابتي خود را از دست دادهاند و کاهش شديد صادرات فرش طي يکي دو سال گذشته نمونه بارز آن است و ميرود که اقلام خشکبار و کالاهاي ديگر به آن درد مبتلا گردند. يکي از دلايل کاهش صادرات فرش و خشکبار در سال 87 نسبت به سال 86 همين روند سياست تثبيت نرخ ارز بوده است. براي افزايش نرخ رشد، کاهش بيکاري و افزايش درآمد ملي، دولت بايد بيشتر به صادرات توجه كند و با سياستهاي مناسب ارزي و تجاري قدرت رقابت صادرکنندگان را در بازارهاي خارج افزايش داده و با تعيين استانداردها و آزمايشگاهها و تشويق سرمايهگذاري در بستهبندي مناسب محصولات صادراتي سهم صادرات غيرنفتي را از کل صادرات افزايش دهد. با نرخ ارز مديريت شده فعلي و موجود، صادرات ديگر مقرون به صرفه نبوده و صادرکنندگان و توليدکنندگان کالاهاي صادراتي، به واردکننده تبديل خواهند شد واين خطر بزرگي براي اقتصاد مملکت محسوب ميشود. سرمايه: پتروشيمي غيرنفتي نيست «پتروشيمي غيرنفتي نيست»عنوان سرمقالهي روزنامهي سرمايه به قلم مجتبي خسروتاج است كه در آن ميخوانيد؛ محمود احمدي نژاد در اولين برنامه تبليغاتي خود در صداوسيما رشد صادرات در دولت نهم را سه برابر اعلام کرد اين در حالي است که براساس آمارگمرک ايران، صادرات غيرنفتي با احتساب محصولات پتروشيمي و بدون ميعانات گازي در سال هاي 84 ، 85 ، 86 و 87 به ترتيب 5/10، 13 ، 3/15 و 1/18 ميليارد دلار بوده است که رشد صادرات هرکدام از سال هاي 85 ، 86 و 87 نسبت به سال ماقبل خود به ترتيب، 8/23 ، 7/17و 3/18 درصد است بنابراين رشد صادرات در دولت نهم 7/17 تا 8/23 درصد بوده است که بخش عمده اي از اين رشد صادرات نيز ناشي از صادرات محصولات پتروشيمي است. بايد به اين نکته توجه کرد که رشد صادرات محصولات پتروشيمي نيز عمدتاً از دو عامل نشات مي گيرد يکي راه اندازي واحدهاي پتروشيمي که در دولت آقاي خاتمي سرمايه گذاري و در دولت نهم به بهره برداري رسيد و ديگري اثرات افزايش قيمت محصولات پتروشيمي طي سال هاي گذشته به دليل رشد شديد قيمت نفت و فرآورده هاي نفتي بوده است. ميزان صادرات محصولات پتروشيمي نيز در سال 84 حدود 3/2، در سال 85 حدود 96/2، در سال 86 معادل 5/5 و در سال 87 حدود 2/7 ميليارد دلار بوده است که بخش زيادي از ارزش صادرات غيرنفتي را تشکيل مي دهد. با توجه به وضعيت صادرات ساير کالاهاي غيرنفتي همچون فرش و صنايع دستي، منسوجات، فلزات و مصنوعات فلزي که مرتباً روند نزولي داشته اند و تحول چنداني در صادرات غيرنفتي ساير محصولات مشاهده نشده است و معلوم نيست گزارش سه برابر شدن صادرات غيرنفتي براساس کدام صادرات و تجزيه و تحليلي صورت گرفته است. در عين حال صادرکنندگان کالاهاي غيرنفتي نيز مدعي هستند صادرات آنها به دليل فضاي نامناسب کسب و کار بازار، کاهش پيدا کرده است و از آن رضايتي ندارند بنابراين رشد بي سابقه قيمت نفت، انرژي و صادرات محصولات پتروشيمي طي سال هاي 84 لغايت 87 و بالا بودن قيمت پايه محصولات صادراتي طي سال هاي مذکور از نظر اينجانب مهم ترين دليل رشد 7/17 تا 8/23 درصدي صادرات در اين سال ها بوده و هيچ گاه صادرات غيرنفتي در اين سال ها رشد سه برابري نداشته است. مردم سالاري: چهار سال کافي نيست؟! «چهار سال کافي نيست؟!»عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري به قلم يوحنا نجدي است كه در آن ميخوانيد؛ با نزديک شدن به زمان برگزاري دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، طيف هايي از اصولگرايان چنين استدلال مي کنند که "چهار سال"، زمان کافي و مناسبي براي تحقق اهداف يک دولت نيست و از اين رو معتقدند که فرصت دوباره اي را بايد براي دولت نهم مهيا کرد تا يک دوره ديگر نيز بتواند بر سر کار باقي بماند و اهداف خود را تحقق بخشد. به راستي اين استدلال از چه پايه هاي متقن و قابل دفاعي برخوردار است؟ آيا براستي از راي دهندگان مي توان انتظار داشت که بنا به اينگونه دلايل در پاي صندوق ها حاضر شوند و از يک جريان سياسي حمايت کنند؟ ناگفته پيداست که نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري در ادوار مختلف، برنامه ها و وعده هاي متفاوتي را به راي دهندگان ارائه مي دهند و افکار عمومي نيز تحقق آنها را در بستر زماني چهار ساله ارزيابي و درباره آنها داوري مي کنند. به عبارت بهتر، مدت زمان چهار سال را مي توان يک "پيش انگاره زماني" براي تمامي راي دهندگان دانست و مردماني که در روز انتخابات پاي صندوق هاي راي حاضر مي شوند مشخصا انتظار دارند که وعده هاي نامزدها در همين چارچوب زماني مشخص پيگيري شود. از اين رو دست کم، اين انتقاد اساسي بر استدلال فوق وارد است که از همان ابتدا براي تنظيم و تحقق آنها بازه زماني مشخص و واقع بينانه اي در نظر گرفته نشده بود; که اينک اين چنين دوره ديگري را طلب مي کنند. از سوي ديگر، چه ضمانتي وجود دارد که دولت نهم و همفکران شان در پايان دوره دهم نيز اين استدلال را ارائه دهند که "هشت سال"، زمان کافي و مناسبي براي تحقق اهداف دولت نيست؟ اين همه در حالي است که اصل يکصد و چهاردهم قانون اساسي صراحتا تاکيد مي کند که "رئيس جمهور براي مدت چهارسال با راي مستقيم مردم انتخاب مي شود و انتخاب مجدد او به صورت متوالي تنها براي يک دوره بلامانع است" و آنگونه که از صراحت قانون اساسي مشخص است، رئيس جمهور بايد وعده ها و برنامه هاي خود را در همين بازه زماني، مدون کند; چه مشخص نيست که براي دوره بعد برگزيده شود. اگرچه تا کنون تعريف مدون و مشخصي از اصولگرايي ارائه نشده است و هرکس از ظن خود يار آن شده است، اما اگر با رويکرد هرمنوتيکي نيز به اصولگرايي نظر کنيم بي ترديد هيچ تعريفي از اصولگرايي نبايد ناقض و نافي قانون اساسي کشور باشد. در نتيجه، اين استدلال که چهار سال زمان کافي براي تحقق اهداف دولت نيست، حتي با روح قانون اساسي نيز سازگار نيست و از جرياني که هم اکنون بر مسند "قوه مجريه" تکيه زده اند و طبق قانون اساسي "مسئوليت اجراي قانون اساسي را برعهده دارد"، انتظار نمي رود که اينچنين دور از روح قانون اساسي کشور، استدلال کنند. اکنون چهار سال از عمر دولت نهم مي گذرد و زمان مناسبي فرا رسيده است تا افکار عمومي با تامل بر کارنامه دولت و عدم تحقق وعده هايي همچون "بهبود اوضاع معيشتي و رنگين ساختن سفره هاي مردم" به استمرار و يا اصلاح شرايط کنوني راي دهند. با اين وجود از همفکران دولت نهم انتظار مي رود که براي توجيه ناکارآمدي و وعده هاي معطل مانده، دلايل واقع بينانه اي ارائه دهند; چه اين ديدگاه و اينگونه استدلال هاي نخ نما شده نشان مي دهد که اگر براي يک دوره ديگر هم هدايت قوه مجريه را به دست گيرند، باز هم گشايشي بر تنگناهاي کنوني ايجاد نخواهد شد. فراموش نکنيم که با گسترش راه هاي اطلاع رساني همچون اينترنت و فضاي مجازي و همچنين تجربه سال هاي عصر اصلاحات و اصولگرايي، اينک راي دهندگان و بويژه طبقه متوسط شهرنشين به سادگي و توده وار در پاي صندوق هاي راي حاضر نخواهد شد و براي کنش سياسي خود، به دلايل عقلاني و واقع بينانه اي نيازمند است. از اين رو، استدلال هايي که اين روزها از اردوگاه اصولگرايان به گوش مي رسد و دوره ديگري را براي تحقق اهداف زمين مانده خود طلب مي کنند، نه تنها دعوتي براي حضور مردم در پاي صندوق هاي راي نيست بلکه از شور سياسي و نشاط انتخاباتي خواهد کاست; اين دود به چشم همه خواهد رفت. قدس:«مسکو - حماس » در برابر « فتح - واشنگتن» « مسکو - حماس در برابر فتح - واشنگتن »عنوان يادداشت روز روزنامهي قدس به قلم مهدي شکيبايي است كه در آن ميخوانيد؛رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين و دبيرکل جنبش فتح فردا عازم واشنگتن مي شود تا درباره بسياري از مسائل با باراک اوباما رئيس جمهور جديد آمريکا ملاقات نمايد. سفر ابومازن که براي نخستين بار پس از قبضه کاخ سفيد توسط دموکراتها صورت مي گيرد يک هفته پس از سفر بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل به واشنگتن انجام خواهد شد. اهميت سفر «عباس» صرفاً ديدار با سکاندار جديد کاخ سفيد نيست، بلکه از تغيير و تحول در توازن قواي درون فلسطين، منطقه و حتي صحنه بين المللي حکايت دارد. هم ابومازن و هم کاخ سفيد به نوعي نيازمند به اين سفر هستند. نياز ابومازن به اين سفر از آن روست که اين روزها به دليل مشکلات داخلي فتح و در واقع شورش برخي از جناحهاي فتح عليه او باعث شده است حس نياز او به حمايت از واشنگتن افزون گردد. ائتلاف ابومازن و فياض (تکنوکرات دانش آموخته آمريکا) در تشکيل حکومت جديد در رام ا... و جلوگيري از ورود شخصيتهاي جنبش فتح به درون کابينه در کنار استفاده از شخصيتهاي مستقل در اين کابينه باعث بروز نوعي چند دستگي ميان جنبش فتح شده است. جناحهاي سنتي، جوانان و مقاومت فتح اينک رو به روي جناح ائتلاف ابومازن- فياض قرار گرفته اند. سنتي هاي فتح را فاروق قدومي از نزديکان عرفات رهبري مي کند، رهبري جوانان فتح را مروان البرغوثي عهده دار است و رهبري جناح مقاومت فتح را فرماندهان گردانهاي الاقصي برعهده دارند. هرسه جناح نسبت به نگاه ابومازن به فياض انتقاد شديد دارند و وي را فردي کاملاً آمريکايي و بيگانه با ساختار فتح مي دانند.اين امر باعث شده است برگزاري ششمين کنگره سراسري فتح براي تعيين دبيرکل جديد اين جنبش نيز با چالش عدم برگزاري رو به رو شود. مقاومت جناحهاي ياد شده در کنار موقعيت ضعيف ابومازن در برابر گروه هاي مقاومت اسلامي فلسطين نظير حماس و جهاد بيش از پيش جايگاه وي را کاهش داده است. از همين رو او به حمايت جديد واشنگتن نياز دارد تا جايگاه خود را با حمايت سياسي آمريکا بازسازي کند. از سوي ديگر کاخ سفيد نيز براي سامان بخشي به موازنه قواي متحدش در خاورميانه نياز مبرم دارد، از اين رو از وي براي سفر به واشنگتن دعوت کرده است. اين دعوت از يک سو با هدف تقويت جايگاه ابومازن در درون فتح و از سوي ديگر براي تقويت جايگاهش در برابر جنبش حماس که از مقبوليت بالايي در نزد مردم برخوردار است، صورت مي گيرد. تضعيف جايگاه ابومازن در درون فتح به خودي خود جايگاه فتح را در برابر جريان مقاومت در فلسطين تضعيف مي کند و همزمان اين تضعيف بر تقابل جريان مقاومت در منطقه با جريان سازشکار تأثيرگذار خواهد بود، بخصوص اينکه در شرايط کنوني، منطقه خاورميانه در آستانه برگزاري انتخابات سرنوشت ساز لبنان است. پيروزي جريان هشت مارس در لبنان که همه نظرسنجي ها برآن تأکيد دارد، بي گمان معادلات را به نفع جريانهاي مقاومت در منطقه تغيير خواهد داد، موضوعي که مقامهاي آمريکايي و اسرائيلي را بشدت نگران کرده است. اسرائيلي ها تمايل دارند با پيروزي جريان 14 مارس در لبنان بتوانند منافع خود را درمنطقه با اطمينان بيشتري پيگيري کنند. اين منافع عبارت است از به کارگيري توانايي دولت لبنان براي مديريت نزاع اسرائيلي- سوري، نزاع اسرائيلي- فلسطيني و همچنين نزاع اسرائيلي- ايراني. در چنين شرايط حساسي حمايت دولت روسيه از جنبش حماس برنگرانيهاي واشنگتن و ابومازن افزوده و سفر رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين را به آمريکا براي هماهنگيهاي بيشتر ضروري کرده است. «سرگئي لاوروف» وزير خارجه روسيه در حاشيه نشست کشورهاي عضو کنفرانس اسلامي در دمشق اعلام کرد که مسکو به حماس نياز مبرم دارد و معتقد است هيچ روند صلحي در خاورميانه به انجام نخواهد رسيد، مگر با حضور جنبش حماس. وي برخلاف آمريکا که حماس را گروه تروريستي تلقي کرده است آن جنبش را جنبشي مردمي و تأثيرگذار در فلسطين معرفي کرد. اين مواضع صف بنديهاي جديدي را در خاورميانه همراه با نگرانيهاي شديد براي جبهه موسوم به ميانه روها يا سازشکاران رقم زده است. آفتاب يزد: نقد از نقاد ...! «نقد از نقاد ...!»عنوان سرمقالهي امروز روزنامهي صداي عدالت است كه در آن ميخوانيد؛نامزد اصلي اصولگرايان در انتخابات سال 1384 که با رويکرد نقد دولتهاي قبلي به ميدان آمده بود، در رقابتهاي رياست جمهور امسال اسير شعارها و برنامههاي تبليغاتي خود شد. محمود احمدينژاد که در انتخابات رياست جمهوري دوره نهم با شعارهاي معيشتي بويژه آوردن نفت بر سر سفره مردم موفق به پيروزي شده بود، امسال اسير تاکتيک خود ساخته خويش شد تا بيش از همه طعم تلخ انتقاد و تخريب عملکردها را در حوزه اجرا و عمل بچشد. وي که به صراحت لهجه و انتقادات از عملکرد دولتهاي پيشين شهرت دارد، با در پيش گرفتن سياست تهاجمي قدرت را بدست گرفت و امروز اين سياست را به رقيبان خود واگذار کرده و چارهاي جز دفاع از عملکرد چهار ساله خويش ندارد. رئيس دولت نهم در سال 1384 به نماد تغيير وضع موجود شهره شد و طرفدارانش او را به عنوان منادي عدالت و حمايت از محرومان شناختند تا بالاخره توانست نامزد اصلي عرصه قدرت و ثروت را از دور رقابتها خارج کند، اما امسال با چهار سال گذشته تفاوت زيادي پيدا کرده و او با اعمال سياستهاي ساختارشکنانه، انتقاد بسياري از اقتصاددانان، کارشناسان و صاحبنظران را برانگيخته، به گونهاي که براي اولين بار در تاريخ انقلاب اسلامي تمامي نامزدهاي اين دوره از انتخابات با در پيش گرفتن رويهاي مشابه، به شدت عملکرد دولت را زير سؤال بردند و او را به بيکفايتي در عرصه مديريتي متهم کردهاند. احمدينژاد اما مانند سنوات قبل همچنان به پاسخهاي پوپوليستي ميپردازد و ميکوشد به جاي دفاع منطقي و اصولي از کارنامه خويش، منتقدانش را به عنوان کارشکن در سطح جامعه معرفي کند و مانند هميشه باز سخن از افشاگري به ميان آورده و خطاب به مخالف خود آنها را به افشاگري تهديد ميکند. در حال حاضر آقايان موسوي، کروبي و رضايي سه نامزدي هستند که همگي عليه احمدينژاد و سياستهاي ناکارآمد وي موضعگيري کردهاند. مهندس موسوي وي را به ضديت با برنامهريزي، بيقانوني و بيتوجهي به توليد ملي، کروبي او را به اتلاف منابع و ضديت با بخش خصوصي و رضايي نيز وي را به ايجاد ناامني اقتصادي و سوءمديريت اقتصادي متهم ميکنند. انگار وقايع تاريخي دوباره درحال تکرار شدن است. اگر چهار سال پيش احمدينژاد بيرحمانه دستاوردهاي دولتهاي قبل را ناديده ميگرفت و آنان را به کارشکني و بيلياقتي متهم ميکرد، امسال ورق برگشته و سه نامزد ديگر مانند او دست به کار شده و سرسختانه سياستها و برنامههاي او را نقد کرده و زير سؤال ميبرند تا به مصداق اين واقعيت پي ببرند که "از هر دست بدهي، از همان دست پس ميگيري"! به گفته آگاهان سياسي و کارشناسان، اتخاذ شيوه يکسان تبليغات سه نامزد اين دوره از انتخابات عليه نامزد اصلي اصولگرايان، ناشي از طرح و ايده احمدينژاد است که در دوره قبل از سياستهاي تهاجمي براي حمله به رقيبان خود استفاده کرد، و در اين دوره بايد تاوان آن را بپردازند، زيرا هرکس که باد بکارد، مسلماً طوفان درو خواهد کرد. اکنون بايد به انتظار نشست و ديد که انتقادات تند و گزنده نامزدها از رئيس دولت نهم و پاسخهاي افشاگرانه احمدينژاد به آنها چه نتيجهاي منجر خواهد شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري «تحقق ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري «تحقق ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز اير ان در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير مي آيد. جام جم «تحقق يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز اير ان در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير مي آيد. جام جم «تحقق يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران- روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران- روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور-برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز ...
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور-برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز آفتاب يزد«فرهنگ هفت رنگ!» عنوان يادداشت روز روزنامه آفتاب يزد به قلم مرتضي طلايي رئيس كميسيون فرهنگي، اجتماعي شوراي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز آفتاب يزد«فرهنگ هفت رنگ!» عنوان يادداشت روز روزنامه آفتاب يزد به قلم مرتضي طلايي رئيس كميسيون فرهنگي، اجتماعي شوراي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير مي آيد. جام جم: درِ باغ شهادت.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير مي آيد. جام جم: درِ باغ شهادت.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي « در رثاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي « در رثاي ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها