واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: فارس سینما-نفوذی فارغ از نقاط ضعف و قوتهایش واجد این ویژگی است که تصویر تازه تری از سینمای دفاع مقدس و قهرمان های جنگ ارائه می دهد. این تازگی البته در فرم و ساختار روایی قصه نیز مصداق دارد. شخصیت اصلی قصه که امیر جعفری با بازی خوب خود،جذابیت ویژ ه ای به آن بخشیده قهرمانی است که ابتدا در شمایل یک ضد قهرمان جلوه می کند. در واقع نفوذی فرایند تبدیل یک ضد قهرمان به قهرمان است. ضمن اینکه فضای جنگی فیلم هم به واسطه توجه به موقعیت اسارت و هم به دلیل شخصیت پردازی از آدم های جنگ به گونه ای است که با تصاویر و روایت های متعارف در این ژانر فرق می کند. واقعیت این است که جنگ تمام شده است اما سينماي جنگ همچنان باقي است و همواره اين پديده و رخداد تاريخي را در قالب داستان هاي مختلف بازنمايي مي كند و به تصوير مي كشد ، که اين خود گواه صادقي است كه هنر موجب جاودانگي و ماندگاري يك پديده و اتفاق مي شود. "جنگ" جداي از يک پديده سياسي- نظامي واجد عناصر دراماتيک است که همواره به دستمايه اي براي هنرمندان به ويژه در عرصه ادبيات و سينما بدل شده و آثار ارزشمندي در اين حوزه خلق کرده است. طي سال هاي اخير شاهد رويكردها و تاويل هاي تازه اي از جنگ بوده ايم كه اين واقع را در ژانرها و مضامين جديدي به تصوير كشيده و حتي افتخار پرفروش ترين فيلم تاريخ سينما را در ايران به نام خود ثبت كرده است . ضمن اين كه سينماي جنگ در اين سال ها با عبور از مفاهيم نظامي و ايدئولوژيك جنگ 8 ساله ايران و عراق به لايه هاي دروني تر و انساني اين اتفاق نفوذ كرده و مناسبت هاي عاطفي و انساني آن را دراماتيزه کرده است. اتوبوس شب کيومرث پوراحمد نمونه موفقي از اين معنا ست که اتفاقاً از هر دو حوزه ادبيات و سينما در حوزه جنگ بهره گرفته و به آفرينشي زيباشناختي دست يافته است . سينماي جنگ در کشور ما به واسطه آميختگي اين پديده با مفاهيم ايدئولوژيک و معنوي ، لايه هاي بيشتري از وجوه دراماتيک قضيه را در خود پرورش داده و قابليت هاي مضاعفي براي خلق و توليد آثار هنري دراين گونه فراهم کرده است.اما در اين ژانر سينمايي وجوه حماسي و ارزشي آن در گذشته پررنگ تر از مثلاً وجوه تراژيک، عاشقانه يا حتي طنز آن بود. البته سينما نيز مثل هر پديده اجتماعي ديگر تحت هژموني گفتمان زمانه خويش است و اتوريته آن در جهان رسانه اي شده امروز البته حساسيت ها را نسبت به آن بيشتر مي کرد و شايد اين يک اتفاق طبيعي بود که از آن گريزي نبود . اما تا سال ها بعد از جنگ - و حتي اکنون - گويي قرائتي غيرحماسي و ايدئولوژيک داشتن به مفهوم جنگ قابل تحمل نبود و خط قرمزها در اين حوزه آنقدر پررنگ بود که حتي کارگردان هاي جنگ مثل حاتمي کيا و مرحوم ملاقلي پور را نيز با چالش هاي جدي مواجه کرد، چنانچه رسول ملاقلي پور از ساختن فيلم جنگي صرف نظر کرد و حاتمي کيا نيز از تحميل تفسير حماسي بر قرائت تراژيک خود از جنگ سخن گفت. به هر حال سنخيت و آميختگي مفهوم و مصاديق جنگ با سياست ، مصلحت و باورها ، کار هنري در حوزه جنگ را نسبت به حوزه هاي ديگر با دشواري هاي بيشتري مواجه مي کرد. فاصله گرفتن جامعه از فضاي جنگي و حال و هواي دوران جنگ ، فرصت تازه را براي تجربه هاي نو و خلاقانه در اين ژانر سينمايي محدود کرد . اما در جشنواره بيست و هشتم شاهد نگاهي دوباره و ديگرگونه به اين مقوله بوديم که البته بخش عمده آن به تغييرات فرهنگي ناشي از تحولات سياسي مربوط مي شد . اما بخش ديگري از اين تازگي به برخي کارگردان هاي صاحب نام مثل کيومرث پوراحمد و خسرو سينايي به سينماي دفاع مقدس برمي گشت. کارگردان هايي که نخستين تجربه خود را در اين حوزه به نمايش مي گذاشتند و مهم تر از همه مخاطب را با تصوير و قرائتي تازه از مقوله جنگ روبه رو کردند. روايتي که البته به ديده برخي خوش نيامد و آن را برنتابيدند. مفهوم جنگ به دليل بار متضاد و پارادوکسيکالي که در خود دارد ، عنصر قهرمان و ضدقهرمان در آن پررنگ است. ارزش ها و انگاره هايي مثل دفاع از وطن، سرزمين و ميهن پرستي و البته شهادت و ايثار و جانبازي، عناصر مناسبي براي خلق داستان هاي اثرگذار و دراماتيک است که هر يک از اين عناصر به تنهايي مي تواند پشتوانه تئوريک و معنايي قدرتمندي براي قصه پردازي و توليد آثار هنري باشد. اما جنگ، مفهوم يا تجربه اي است که مفاهيم و گزاره هاي متضادي را در خود پرورش مي دهد و گاه به ضدخويش بدل مي شود ؛ يعني ما مي توانيم با سينمايي از جنگ مواجه شويم که اتفاقاً عليه جنگ موضع گرفته باشد. موضوعي که به دليل آميختگي مفاهيم ارزشي با جنگ هشت ساله ما ، فيلمسازي حوزه جنگ را به ميدان مين تبديل کرده که افراد بسياري را زخمي و از ميدان به در کرده است. گويي نقاط خطرخيز نه فقط در جنگ که در بازنمايي و تصوير جنگ نيز وجود دارد ؛ اما همزمان با تحولات فرهنگي - سياسي در جامعه و پذيرش نسبي تکثر و قرائت هاي مختلف از پديده هاي انساني اينک نشانه هايي از اين پلوراليسم معرفتي در حوزه سينماي جنگ نيز ديده مي شود و به تدريج شاهد روايت هاي تازه از سينماي دفاع مقدس هستيم : روايت هايي که قرار نيست بر اساس کليشه مرسوم دوقطبي ، کاراکترهاي خويش را در دو طيف متضاد خوب و بد ترسيم کند و نگاهي سياه و سفيد به آنها داشته باشد. نگاهي که ديگر تصوير صرفاً آرماني از سربازان خودي و تعريفي ضعيف از دشمن ارائه نمي کند و فراتر از اينها ، به مناسبات انساني و زيباشناختي موجود در پديده زشت جنگ توجه کرده و بيش از آن که مروج جنگ طلبي و روحيه اکشن باشد ، به لطايف انساني نهفته در آن و صلح مي پردازد.در اين روايت نو از سينماي جنگ ، مناسبات انساني از منظر فرهنگ ، هنر و انديشه مورد توجه قرار مي گيرد. در حقيقت از سطح ظاهري و مظاهر خشن، بي رحم و آهنين جنگ به لايه هاي دروني ، عاطفي و انساني آن برش مي خورد و لطايف و حکمت هاي نهفته در پس اين آتش و خون بازشناسي مي شود و اين بازخواني تا پرسشي دوباره از فلسفه جنگ پيش مي رود. در سال هاي اخير گويا با سيماي جديدي از سينماي جنگ مواجه مي شويم که جنگ را فراتر از چارچوب هاي رسمي و تکراري بازمي جويد و در اين بازنگري، بسياري از مفاهيم و انگاره ها و عناصر داستاني مغفول مانده را به تصوير مي کشد.«به نام پدر» حاتمي کيا، اتوبوس شب پوراحمد و مثل قصه سينايي، نمونه هايي از سينماي جديد جنگ هستند که از شعارزدگي و تک ساحتي بودن مي گريزند و جريان تازه اي در اين حوزه به وجود مي آورند. سينمايي که اگرچه در بستر جنگ و توپ و تفنگ روايت مي شود ؛ اما مفاهيم انساني و صلح آميز را به تصوير مي کشد. اتوبوس شب نشانه اي از توليد سينماي جديد جنگ است. از سوي ديگر ژانر كمدي كه مخاطبان زيادي هم در ايران دارد به سينماي جنگ پيوند خورد تا از زبان طنز به اين مقوله نگريسته شود و اتفاقا اين كار توسط كساني انجام شد كه خود تجربه سال ها حضور در جبهه را داشتند. سينماي دفاع مقدس نه صرفا به دليل مسائل ايدئولوژيك و سياسي حائز اهميت است كه از منظر سينمايي و حرفه اي نيز داراي جايگاه والايي است . بي شك اين سينما را مي توان يكي از دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي در عرصه هنر و به ويژه سينما دانست كه مسبوق به سابقه نبوده است و هيچ ردپايي در گذشته ندارد . از سويي به دليل مضمون و محتوايي كه در آن مطرح است مي توان آن را نمونه كاملي از سينماي ملي دانست كه به مستقيم ترين شكلي با مفاهيمي مثل مليت ، وطن و هويت ايراني نسبت معنادار دارد و برساخته تاريخ و فرهنگ ايراني و ملي است . از سوي ديگر به دليل حضور پر رنگ ايدئولوژي و ارزش هاي ديني در آن مي توان آن را به سينماي ديني و معناگرا هم مربوط كرد. در واقع سينماي دفاع مقدس از يك سو به دليل نسبتي كه با هويت ملي و مذهبي ما دارد و از سوي ديگر به خاطر قابليت هاي دراماتيك كه در مضامين آن نهفته است ، به عنوان يك ژانر اثرگذار و بومي همواره مي تواند خاستگاه داستاني و نمايشي خوبي براي سينماگران ما باشد تا همچنان تصويري تازه از آن را به نمايش بگذارند.اینک نفوذی را هم باید در امتداد روایت جدید از سینمای جنگ دانست که هم به مولفه های آشنای این ژانر وفادار است و هم تصویر و موقعیت جدیدی از آدم های جنگ و تاویل از انها ترسیم می کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 441]