واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سینمای ما - هفتهنامه «همشهري جوان» جلد اين شماره خود را به «دو ساعت گفتوگوي صميمانه با جومونگ در تحريريه» خود اختصاص داد و عكسي از هنرپيشه اين سريال پرمخاطب را كه گويا در دفتر اين نشريه نشسته، چاپ كرد.«ماجراي ازدواج دوم جومونگ در ايران»، «قهر سوسانو بعد از آمدن جومونگ به ايران»، «شماره تلفن سوسانو» به خط كرهاي و «داستان كامل قسمتهاي 550 تا 800 سريال» تيترهاي ديگر جلد اين شماره هفتهنامه مذكور را تشكيل ميدهد. در صفحه اول اين نشريه، عكس جومونگ در جمع اعضاي تحريريه همشهري جوان چاپ شده و با اشاره به حضور جومونگ در ايران نوشته: «چون قرار مصاحبه خيلي سريع جور شد، فقط از راديو جوان توانستم به اطلاع علاقهمندان برسانيم كه جومونگ روز سهشبنه اول ارديبهشت در دفتر ما مهمان است و هر كسي هر سؤالي دارد، از او بپرسد. به هر حال، جاي شما خالي؛ جومونگ به دفتر ما آمد و نشستيم با او درباره سريال و زندگي خصوصياش حرف زديم. البته او به بامزهبازيها و شوخيهاي ما عادت نداشت؛ زماني كه چيپس و ماست عصرانه ما را خورد و بعد از اتمام مصاحبه يك هندوانه اساسي با ما زد و جيگرش حال آمد، ديگر با ما دوست شد. اين مطلبي هم كه ميخوانيد، سوالات خوانندگان خوششانس ما از جومونگ در يك غروب بهاري دلنشين است.» و سپس سؤالهاي خوانندگان و پاسخها به آن را آورده است. اين هفتهنامه البته چند صفحه بعد با تيتر «جومونگ به ايران نيامد!» مينويسد: «جلد اين سه شماره همشهري جوان، تجربه ژانر قديمي در دنياي رسانهها بود؛ ژانر Fake News يا همان خبر قلابي كه يكي از ژانرهاي پرطرفدار روزنامهنگاري در دنياست.» و در بالاي آن، عكس واقعي يك از خبرنگاران كه سر او با فتوشاپ به جاي جومونگ گذاشته شده، چاپ شده است. همشهري جوان با اين بهانه، پروندهاي درباره عملكرد نشريات زرد منتشر كرده و به نقد آنها پرداخته است؛ هرچند قطعا صفحه اول اين شماره همشهري جوان نيز از جذابيتهاي نشريات زرد بهره برده و قطعا اين شماره آن نيز به همين دليل فروش خوبي داشته است! و حالا یادداشت «شبکه ایران» را میخوانید درباره نفوذ فراوان جومونگ در ایران: علیرضا سمیعی: گردهم نشستهایم. اما همه به تلویزیون نگاه میکنیم. این، میتواند عکسی تکراری از جمعهای خانوادگی ما باشد. آیا تماشای ساده مثلا سریال جومونگ باید مسبب دلنگرانی باشد؟ سال گذشته بارها اینجا و آنجا نقل رستاخیز سینمای کره در دهه اخیر بود. چشم حسودان کره و سینمای آنها کور! ولی آیا باید خونسرد و شلنگانداز از کنار این موضوع بگذریم. همواره این تصور وجود داشت که واقعیت، مجاز را میسازد. پس همیشه باور داشتیم که زندگیهای واقعی ما، فیلمها را میسازند. اما زندگی، همان چیزی است که در دهههای اخیر دستخوش تحولات عجیبی شده است. حال این دغدغه از آستین زندگی جدید بیرون پریده که بپرسیم فیلمها، چه رنگ و لعابی بر زندگی واقعی زدهاند و از این بیشتر سوال کنیم. آیا دوگانه واقعی-سینمایی هنوز به قوت گذشته باقی مانده است؟ من نظریههای محترم سینمایی را به یک سوی مینهم تا بتوانم بنویسم که پس از "مک لوهان" توجه به تاثیر رسانه و فضای مجازی بر زندگی واقعی بسیار جدیتر شد تا جایی که یکی از متفکرین معاصر یعنی "ژان بودریار" مفهوم "حاد واقعیت" را جعل کرد. "حاد واقعیت"، یا واقعیتر از واقعی ناظر به این حقیقت جدید است که امروزه آنچه در رسانه به نمایش در میآید نه تنها روگرفتِ زندگی واقعی نیست، بلکه حتی میتوان گفت گاه زندگی واقعی، روگرفت آن است. بودریار درباره جنگ اول خلیج فارس گفته بود: آنچه به عنوان جنگ از رسانهها پخش میشود، نه صرفا نمایش واقعیت، بلکه مجموعهای از تصاویر تالیفی و خودسرانه است که مجریان رسانه آن را میسازند. وی طی مقالاتی در باب سینما تصریح میکرد که واقعیت نه در دنیای بیرون که از خلال تصاویر و در فضای مجازی برساخته میشود. فضایی که واقعیتر از واقعی است. سریال مورد بحث میتواند مصداق خوبی برای موضوع باشد. به صورت طبیعی میدانیم که تمدن کره آنچنان باستانی و درخشان نبود. یا لااقل در قیاس با تمدن پر فراز و نشیب ایران حرف چندانی برای گفتن ندارد. ولی جهان جدید در حقیقت نتیجه قدرت این «صورت از عالم» است که باعث میشود از میان همه صورتهای ممکن «این» صورت محقق شود. و معالوصف در این صورت متحقق و امروزی، دیگر، تاریخ همان نوشتههای مضبوط در کتابهای آرام گرفته در کتابخانههای عریض و طویل نیست. بلکه آن چیزی است که در فیلمها و فضاهای مجازی به تماشا در میآید. فرهنگ معاصر جهانی تا حد زیادی نظر باز است و بیشتر دل به آن میبندد که میبیند. از همین روست که ما به درستی نگران فیلمهایی (از قبیل 300) هستیم که تاریخ ما را تحریف میکنند. نیچه گفته بود: «این هدفِ والا نیست که به جنگ تقدیس میبخشد، بلکه خوب جنگیدن، آن را مقدس مینماید.» درست و غلط این قول به کنار. اما راست این است که ما در دست و پا کردن فیلمها و سریال های خوش ساخت از تاریخ و تمدن خویش کم گذاشتهایم. اگر میتوانستیم دست مردم را بگیریم و آنها را از دامان تاریخ عبور دهیم تا خود شاهد آبادی خویش باشند، مشکلی در بین نبود. دلشوره از زمانی میآغازد که دریابیم گزارش تاریخ، امروزه بیشتر از راه تردستی فیلمسازان عیان میشود. حتی اگر کسانی به کمک آینه محدب سینما گذشته خویش را بزرگ جلوه دهند باز، ما مقصریم که در راست نگاه داشتن قامت پیشینه خود قصور کردهایم. مردم کره در فیلمهای خود تاریخ «ما» را تحریف نکردهاند. ولی به صورتی که به زودی تاریخ خود را در قالب فیلمهای خوش ساخت نسازیم ممکن است تحریف شویم؛ چه خواه ناخواه از خلال امواج سیما، مقایسه میشویم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 591]