واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم:گور وربينسکي ، کارگردان جوان سينما در عرض مدت کوتاهي توانسته به يکي از بهترين و مطرح ترين فيلمسازان صنعت سينما درآيد. او با 43 سال سن ، کار فيلمسازي را از سال 1996 با فيلم «مراسم مذهبي» شروع کرد. در کارنامه اش نام فيلمهايي مثل «حلقه» (نسخه دوباره سازي يک اثر ترسناک ژاپني که با استقبال فراوان تماشاگران روبه رو شد) و سه گانه «دزدان دريايي کارائيب» به چشم مي خورد. سومين قسمت فيلم اخير با نام «در پايان دنيا» هفته پيش در سطح بين المللي اکران شد. قهرمانان سرشناس قصه فيلم اين بار روي عرشه کشتي اي که شبيه تايتانيک است با لرد کاتلر بکت (تام هولندر)، ديوي جونز (بيل نيگي) و آدميرال جيمز نارنيگتن (جک داونپورت ) رودررو مي شوند. آزادي يا اسارت؟ آيا دزدان دريايي کارائيب مي توانند خود را از طلسم هفت دريا نجات دهند؟ بزرگترين هدفتان از ساخت اين فيلم چه بود؟ بزرگترين هدفم؟ تاريخ اکران عمومي آن! ما 20 درصد صحنه هاي فيلم را فيلمبرداري کرده بوديم و براي فيلمبرداري بقيه آن فقط 10 ماه وقت داشتيم. در همين دوران هم بايد تمام کارهاي ديگر آن (مثل جلوه هاي صوتي و تصويري ، ميکس و تدوين و حتي موسيقي) را انجام مي داديم. قصه فيلم بايد به شکلي درست و سرراست تعريف مي شد. براي همين مجبور شديم شبهاي زيادي تا ديروقت کار کنيم. در اين شرايط فقط قهوه گرم بود که به دادمان مي رسيد. فکر مي کنيد در حال حاضر براي کارگردانان سينما ساخت يک سه گانه سخت تر شده است؟ براي مثال زماني که جورج لوکاس «جنگهاي ستاره اي» خود را در دهه 70 کارگرداني کرد، خبري از اينترنت نبود و علاقه مندان نمي توانستند قدم به قدم کارهاي او را دنبال کنند. حقيقتش را بخواهيد خيلي به اين جور چيزها توجهي نمي کنم. وقتي دارم فيلمي مي سازم همه توجهم معطوف به مسير پيشرفت کار است و مراقب آن هستم که اوضاع آن گونه که من مي خواهم و پيش بيني مي کنم پيش مي رود يا خير. در عين حال من از دو طرف با انتظارات و خواسته هاي تماشاگران و تهيه کنندگان فيلم هم روبه رو هستم. وقتي فيلمي مي سازي اين چيزها را هم بايد در نظر داشته باشي. فکر مي کنم بهترين راه براي برآورده کردن تمام انتظارات اين است که به آنها چيزي را ارائه کني که انتظارش را نداشته و نتوانسته اند آن را پيش بيني کنند. ما در قسمت اول فيلم چه کرديم؟ کاري کرديم که هيچ کس پيش بيني اش را نمي کرد. پس همين روش را براي 2 قسمت بعدي دنبال کرديم. در قسمت سوم فيلم کاراکترهاي متعدد و متنوعي حضور دارند. سرويس دهي يکسان به همه آنها و اين که همه شان را بدرستي به نمايش بگذاريد مشکل نبود؟ من کار کلي و بامفهوم انجام مي دهم. کاراکترها را به شکلي مصور طراحي مي کنم. براي همه آنها هم اهميت و اعتباري يکسان قائل هستم. براي مثال ديوي جونز در آغاز کار يک شبح بود. در آغاز کار مي خواستم او در دل دريا باشد و گروه همکارش هم کمي شبيه حيوانات به نظر برسند. در اين حالت ماهي هاي مرده به آنها آويزان بودند. در آن زمان برخي از طراحي هاي مربوط به ظاهر اين کاراکتر در مطبوعات به چاپ رسيد. در ارتباط با بقيه کاراکترها هم همين کار را کردم. اول طراحي مربوط به کاراکترها را داشتيم و بعد اين طراحي ها را روي بازيگران اين نقشها امتحان مي کرديم. بايد مي ديديم آنها در اين طراحي ها چگونه به نظر مي رسند و آيا همان چيزي هستند که ما مي خواهيم يا خير.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]