تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به خدايى كه جانم در اختيار اوست، وارد بهشت نمى شويد مگر مؤمن شويد و مؤمن نمى شو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819309141




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اعتراض به ورود بي‌رويه محصولات چيني فقط مانده «وطن» از چين بياريم


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: اعتراض به ورود بي‌رويه محصولات چيني فقط مانده «وطن» از چين بياريم
جام جم آنلاين: ورود به رويه انواع محصولات ريز و درشت چيني به كشور نه تنها خشم توليدكنندگان و صنعتگران را برانگيخته بلكه صداي اعتراض اهل ادب و فرهنگ را نيز درآورده است. اين اعتراض را به زيبايي تمام مي توان در شعري از "مهدي استاد احمد" ديد كه سروده است:" فقط مانده، وطن، از چين بياريم."


استاد احمد، اين شعر را در سومين جشنواره طنز مكتوب قرائت كرد كه شب گذشته با حضور علاقمندان و دست اندركاران طنز در تهران به كار خود پايان داد.

متن كامل گزارش «برنا نيوز» را از اين مراسم پيش رو داريد:

وقتي در هواي دلچسب پاييزي قدم زنان به سمت تالار انديشه حوزه هنري مي‌روي و جماعت اخموي كچل را مي‌بيني كه از زاويه ساختمان تالار به سمتت سرك مي‌كشد ياد دومين جشنواره طنز مكتوب مي‌افتي و سوز و سرما و برفي كه راه را براي جماعتي بند آورده بود. جلوتر كه مي‌روي طبق آنچه كه در ذهنت مانده توي بنر اين جماعت اخمو به دنبال آن چهره قرمز خندان مي‌گردي كه تنها در بين جمعيتي نشسته است.

*توجهت به پيش درآمد مراسم اختتاميه جلب مي‌شود و دونفري كه با هيبت «طيب حاج رضايي» تئاتر «تهران قديم» را در محوطه بيروني حوزه هنري اجرا مي‌كنند. اما به همان دليل هميشگي يعني كمي وقت و ازدحام جمعيت در ابتداي سالن ادامه اجراي نمايش به بعد از مراسم اختتاميه موكول شد و ميهمانان براي شروع مراسم به تالار انديشه رهسپار شدند البته بماند كه عده اي براي اينكه جاهاي بهتري را در سالن نصيب خود كنند از خير ديدن نمايش گذشته پيش از سايرين رهسپار تالار انديشه شده بودند...

* فيلمي از زير و بم "سومين جشنواره طنز مكتوب" البته به شكلي طنز پخش شد كه در اين فيلم ناصر فيض دبير جشنواره با تاكيد ويژه گفت: طنز شوخي نيست و مساله اي بسيار جدي است كه در جامعه ما هم به خوبي جا افتاده و اين را مي توان از تعداد آثار ارسالي به دبيرخانه فهميد. مدير مالي جشنواره هم كه در ميان انبوهي از پول هاي ريخته شده روي ميز بود معتقد است كه مشكل مالي نداشته‌اند...

* حسن بنيانيان، رييس حوزه هنري با لهجه اصفهاني تهراني گفت: ما اصفهاني ها هر وقت مي خواهيم حرف جدي بزنيم خودش طنز مي شود. طنز حرف جدي است كه بايد شيرين زده شود. ما اصفهاني ها لهجه شيريني داريم، حرف جدي هم بزنيم مي شود طنز ديگر!

عمر ما رو تموم نكن

* "قاسم رفعيا" با لهجه زيباي مشهدي 4 قطعه شعر را خواند كه با استقبال گرم ميهمانان روبرو شد.

خودتو پشت شيشه پنجره تان قيوم نكن

تو معلوم ميني اونجه خيال خوم نكن

وابزار پنجرتون تا يه كم هوا بياد

رد نرو عشوه نيا عمر مارو تموم نكن..

چي مگي مي خواي بري بيبين چه حرفا مي زني

خيلي مالي نيستي صغرا خودتو گم نكن

مثل اينكه زبون آدميزادم نمو شنوي

پس به تهراني ميگم "وقت منو حروم نكن"...

گنبد امام رضا(ع)

وي در ادامه يكي اشعارش كه درباره اما رضا(ع) سروده بود را قرائت كرد. شعري مملو از بلاف‌هاي مخصوص شاعر كه جماعتي را مسرور و مستفيض كرد. تاجايي كه مجري مجبور شد بگويد كه:

در بين اين جماعت اراذل و اوباش يا امام رضا

تو به فكر گنبد خودت باش يا امام رضا

و اما شعر...

"موره ميبيني كه شر و با صفايم

بچه محله امام رضايم

چند روزه كه تو نخ كفترايم

بچه محله امام رضايم

چشم موره گيريفته چنتا كفتر

گفته خودش: چنتاشه خواستي وردر

الان درم خادماره مپايم

بچه محله امام رضايم

كفتراره كه بردم از روگنبد

مرم مو واز تونخ رفت و آمد

تو نقشه او گنبد طلايم

بچه محله امام رضايم

گنبده نصب شب مده به دستم

او گفته: هر وخ كه بييي مو هستم

گنبدشه اگر بده رضايم

بچه محله امام رضايم "

از شعار نهراسيد

* حامد تأملي طنز نثري را با نام "كارگاه آموزشي: دانشجوي سياسي در 24 ساعت" براي حضار خواند: "...از شعار نهراسيد شعارهايتان بايد محكم و حماسي ادا شوند. شعارهاي قابل قبول و تاثير گذار عبارتند از: زنداني سياسي آزاد بايد گردد، دانشجو مي ميرد ذلت نمي پذيرد، دودورو دورو استقلال... دودورو دورو آزادي،و مخصوصا شعار مرسوم و اصلي"هوووووووووووو..." اين شعار روي مخ طرف مقابل مي رود... براي اينكه قطعا شما رو بگيرند، برويد و يك ريش تراش بدزديد و مستقيما خود را به وزارت ...( اسمشو نبر) معرفي كنيد. قطعنا دستگير خواهيد شد و به زندان خواهيد افتاد..."

* پاي "احمد مطر" شاعر عراقي كه به خاطر شعرهاي بسيار گزنده و طنز آميزش در ميان سران عرب، مشهور است هم به اختتاميه جشنواره طنز مكتوب كشيده شد. شهرام شكيبا يكي از سروده هاي مطر با نام "گمشدگان" را خواند.

رئيس‌جمهور از برخي شهرهاي ميهن بازديد كرد
و هنگام ديدار از محله ما فرمود:
«شكايت‌هاتان را صادقانه و آشكارا باز گوييد
و از هيچ‌كس نترسيد!
كه زمانة هراس گذشته است.»
دوست من ــ حسن ــ گفت:
«عالي جناب!
گندم و شير چه شد؟
تأمين مسكن چه شد؟
شغل فراوان چه شد؟
و چه شد آن كه داروي بي‌نوايان را به رايگان مي‌بخشد؟
عالي‌جناب!
از اين همه
هرگز، هيچ نديدم!»
رئيس اندوهگنانه گفت:
«خدا مرا بسوزاند!
آيا همه اين ها در سرزمين من بوده است؟!
فرزندم!
سپاسگزارم
كه مرا صادقانه آگاه كردي،
به زودي نتيجه نيكو خواهي ديد.»
سالي گذشت
دوباره رئيس‌ را ديدم،
فرمود:
«شكايت‌هاتان را صادقانه و آشكارا باز گوييد
و از هيچ‌كس نترسيد!
كه زمانه هراس گذشته است.»
هيچ‌كس شكايتي نكرد،
من برخاستم و فرياد زدم:
«شير و گندم چه شد؟
تأمين مسكن چه شد؟
شغل فراوان چه شد؟
چه شد آن كه داروي بينوايان را به رايگان مي‌دهد؟
و با عرض پوزش، عالي‌جناب!
دوست من حسن
چه شد؟»

از چين بياريم

* "مهدي استاد احمد" شعري با نام "ته چين" را خواند كه الهام اين شعرش را از سفري كه به ماسوله داشت گرفته بود پيش از خواندن شعرش گفت: چندي قبل سفري به ماسوله داشتم كه در بازار سنتي ماسوله بجاي اينكه صنايع دستي ماسوله باشد صنايع دستي سنتي كشور چين بود..."

"نه تنها پيرهن از چين بياريم

كه اقلامي خفن از چين بياريم

براي رفع مشكل از جوانان

در اين فكريم زن از چين بياريم!...

دكانها مملو از پوشاك چيني است

از اين پس رختكن از چين بياريم...

ولي، شايد، اگر، داريم، اما

يقينا، واقعا از چين بياريم...

به جاي رستم دستان و سهراب

اساطير كهن از چين بياريم

پر طاووس در دنيا گران است

دماغ كرگدن از چين بياريم...

ترقه، فشفشه، باروت، موشك

خطرناكه حسن! از چين بياريم...

خلاصه جنس كشور گشته چيني

فقط مانده وطن از چين بياريم"

* محمدعلي معلم دامغاني، شاعر معاصر نيز با توضيح اينكه در 30سال گذشته فرهنگ كشور با پشتوانه دهها يا صدها كتاب منظوم و منثور حمايت شد، گفت: گزارش اين 30سال نشان مي‌دهد كه اهل قلم بيكار نبوده اند اما مسوولان فرهنگي كشور بايد براي 30سال آينده برنامه ريزي، حمايت و هدايت كنند و دوست و دشمن را معرفي كرده و مانع شناخت آنان نشوند. سي سال گذشته بدون برنامه ريزي و تنها با حمايت فرهنگ غني ما گذشته است.

* نمايش طنز "قتل هاي ساده و بچه هاي خوب" به نويسندگي و كارگرداني "رحيم بهبودي" و بازي "محمدرضا عليمرداني"، "رضا مرادي نژاد" و "رحيم بهبودي" يكي از زيباترين قسمت‌هاي مراسم ديشب بود كه حسابي جماعت حاضر در مراسم را سر ذوق آورد. داستان‌هاي اين نمايش به نوعي به كشتن ختم مي‌شد و بازيگران قطعا بعد از پايان هر قسمت مي‌مردند. البته احتمالا به اين علت كه جشنواره طنز مكتوب در بخش‌هاي اين جشنواره بخشي ويژه با موضوع تروريسم را گنجانده بود اين داستان‌ها به قتل و خون و خون ريزي منتهي مي‌شد...

زندگي بي عشق

* "خدايا! ما را در معرض آزمايش‌هاي عظيم خودت قرار بده. از همان آزمايشاتي كه بندگان بزرگ خود مثل يوسف را قرار دادي. البته توقع موفقيت هم نداشته باش...خدايا! مي‌داني كه من از زندگي بدون عشق بيزارم. پس كاري كن كه عاشق دختر رييسم بشوم و او هم عاشق من بشود و با هم ازدواج كنيم..."

اينها قسمتي از نوشته طنز مهدي كرمي با نام "دعاهاي برگزيده" بود كه با استقبال پر شور حضار روبرو شد.هرچند هميشه طنز و خنده با هم عجين هستند اما در مراسم اختتاميه طنز كتوب اين خنده از يك لبخندِ ساده شروع مي شد و گاه تبديل مي‌شد به مصداق بارز ريسه رفتن، روده بُر شدن، غش كردن و ... .

* "رحيم رسولي" با شعر " الا تهراني ها انصاف ميكن جاي من اينجاست" و "سعيد نوري" با "شيوه هاي نوين تربيتي"

همچنين حال و هواي طنز و خنده را در فضا حفظ كردند.

"بچه كه بودم به من آموختند

فحش نبايد بدهي گوسفند!

بي ادبي بوده از اين خانه دور

حرف ركيكي نزني بي شعور...

گفت نبايد به كسي زور گفت

من چه كنم با توي گردن كلفت...

منحني تربيتم رشد كرد

حيثيت و شخصيتم رشد كرد

حاصل اين شيوهي ارزنده من

اين من خوش ذوق ولي بد دهن"

ماشين مشدي ممدلي

*برگزار كنندگان مراسم خوش سليقگي هم نشان داده و با برپايي موسيقي زنده جشنواره طنز مكتوب را با موسيقي عجين كردند. در اين مراسم گروه موسيقي" آوا" به سرپرستي و خوانندگي "احمد بهبودي" تصنيف هاي قديمي و كوچه بازاري دهه هاي 40 كه فضايي طنز داشتند را اجرا كردند.

"ماشين مشدي ممدلي ، ارزون و بي معطلي
اين اتولي كه من ميگم ، فورد قديم لاريه
رفتن توي اين اتول ، باعث شرمساريه
نه بابِ كورس شهريه ، نه قابل سواريه
بار كشيده بس كه از ، قزوين و رشت و انزلي
ماشين مشدي ممدلي ، ارزون و بي معطلي

ماشين مشدي ممدلي ، صندلياش فنر داره
بليت فروشي مشدي و شوفر بي هنر داره
بهر مسافرينِ خود ، زحمت و دردسر داره
رفتن با اتول بود ، باعث كوري و شلي
ماشين مشدي ممدلي ، ارزون و بي معطلي"

*

"يــكــي يــه پــول خروس؛ ما بابا
يـكـي يـه پـول خروس؛

ازقندو شكر ساخته‌ام جوجه خروس
بابا جان يكي يه پول خروس
ماما جان يكي يه پول خروس
آقايان يكي يه پول خروس

به به، به به، به به
به به چه خروسي
چه قشنگ است و ملوس
بابا جان يكي يه پول خروس
آقايان يكي يه پول خروس
ماما جان يكي يه پول خروس"

* بعد از اهداي جوايز، جماعت خندان و خوشحال كه دقايق پاياني را بيشتر به علت دريافت كتاب طنز مكتوب كه آثار برگزيدگان بطور كامل در آن آورده شده بود در سالن انديشه مانده بودند به سمت درهاي خروج رهسپار شدند اما باز همان مسئله هميشگي يعني بي برنامه‌گي يا شايدم عدم پيش بيني سبب شد ملتي بيرون تالار انديشه براي گرفتن كتاب از سر و كول هم بالا بروند تا فضا همچنان طنزآميز باقي بماند!
 سه شنبه 28 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن