تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815723234




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سخن امروز ، حرف ديروز حكايت دهقان و قاضي نيكوكار


واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: سخن امروز ، حرف ديروز حكايت دهقان و قاضي نيكوكار
شبي از شب ها در گذشته هاي دور يا نزديك بيگانه اي سرزده خود را به خانه دهقاني مهمان كرد...
دهقان دو گوسفند داشت . مهمان يكي از آنها را ببرد و سرمايه كرد . چون روزگاري برآمد به جمع بازرگانان پيوست و با رجال شهر نشست و برخاست گرفت . اندك اندك آوازه كارهاي نيك او در شهر پيچيد و نامش چون عالمان بر سر زبان ها افتاد . حاكم شهر كه حسن شهرت و محاسن سفيدش را ديد او را به منصب قضا نشاند . از قضا ، روزي گذر دهقان به آن شهر افتاد و قاضي را بازشناخت . شكايت و شاهد به حاكم برد كه او همان است كه 20 سال پيش فلان شب گوسفند مرا دزديده است . حاكم قاضي را احضار كرد . قاضي چاره اي جز اعتراف نديد . حاكم در كار او حيران بماند و در انديشه فرو رفت . چوپان تا ترديد حاكم را دريافت ، پرسيد : حاكم مصلحتِ خود مي بيند يا مصلحتِ شهر ؟ حاكم پاسخي نداد . يكي از حاضران گفت : سكوت نشانه شرم از خوشنامي قاضي و سابقه مصاحبت با اوست ، عدل و حزم جاي مصلحت نمي گذارد چون مصلحت شمشير هزار لبه است ؛ عقل و قانون و شرع به عزل و مجازاتِ مجرم حكم مي كند هرچند كه خدا توبه مي دهد . حاكم باز پاسخي نداد... قاضي گناهكار در اين ميان دست خطي به حاكم داد . حاكم تا آن را خواند دستش لرزيد ، تازيانه اش افتاد و قلمش شكست . دهقان چون بديد لبخندي زد و گفت : خدا رحمتتان كند ! برخاست و برفت . فرداي آن روز به دستور حاكم و قاضي بر منابر و معابر اعلام كردند : بشر ، اشرف مخلوقات است ، گوسفند ، حيوان و گوشت پاره اي بيش نيست كه جز به كار كشتن و خوردن نمي آيد . دهقان بيايد تا به جاي يكي ، چهل گوسفند عوض بگيرد . اما هيچ كس ديگر نشاني از دهقان نيافت ...
( سردبير صبح سايت )
 شنبه 4 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن