واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - در حالی که اخیرا سازندگان فیلمهای هنری هم به ساخت فیلمهای خونآشامی رو آوردهاند، این نگرانی هست که این موجودات نامیرا دیگر مانند سابق مفرح نباشند. به گزارش خبرآنلاین، میتوانید این طور فکر کنید که فیلمهای خونآشامی این روزها واقعا بخشی از جریان روز سینما هستند.سری فیلمهای «گرگ و میش» در گیشههای فروش صدها میلیون دلار به دست آوردهاند و در این روند سینماروهایی را جذب کردهاند که قبلا از فیلمهای خونآشامی بیزار بودند.بین ادوارد کالن رنگپریده، اما خوشتیپ فیلمهای «گرگ و میش» با بازی رابرت پاتینسن که به شیوه خاص خود به بلا سوان ابراز عشق میکند و خونآشامِ با گونههای گودرفته، کچل و غارتگر فیلم «نوسفراتو: یک سمفونی وحشت» (فریدریش ویلهلم مورنا، 1922) با بازی ماکس شرک - که اقتباسی غیرمجاز از رمان «دراکولا» نوشته برام استوکر بود - یک دنیا تفاوت وجود دارد. خونآشام ماکس شرک با گوشهای خفاشوار و دستانی چنگالوار وقتی بیدار شد موشها و مگسها را در اطراف خود داشت. یک منتقد فیلم در همان سالهای 1920 نوشت: «انگار که باد سرد روز قیامت به نوسفراتو وزیده باشد» و این قطعا حسی نیست که طرفداران نوجوان پاتینسن با دیدن شخصیت او در «گرگ و میش» پیدا میکنند.ماکس شرک به نقش کنت اورلوک خونآشام در کلاسیک صامت «نوسفراتو: یک سمفونی وحشت» در هشتاد و شش سال بین «نوسفراتو» و اولین «گرگ و میش» (2008)، فیلمهای خونآشامی به دفعات احیا شدهاند. از یک سو، بلا لوگوسی بود که در فیلمهای ترسناک دهه 1930 استودیو یونیورسال نقش یک دراکولای عبوس هرچند کمی «اواخواهر» را بازی میکرد، کسی که با آن لهجه غریب اروپای شرقی بیشتر شبیه یکی از پیشخدمتهای «گی هوسار» (یک رستوران مجار در لندن) به نظر میرسید.بعد کریستوفر لی آمد که با چهرهای زیبا و محبوب زنان در دهههای 1950 و 1960 در فیلمهای استودیو همر نقش یک کنت اشرافی را بازی کرد.ما فیلمهایی داشتیم که از موضوع خون آشامها برای فروش استفاده کردهاند، همین طور فیلمهای تینایجری («بافی قاتل خونآشام» و «پسران گمشده»)، فیلمهای کمدی، انیمیشن، فیلمهای تقلیدی نوستالژیک، مجموعههای علمی تخیلی، خونآشامهای سوئدی («بگذار فرد مناسب وارد شود») و حتی فیلمهایی درباره باله خونآشامها («دراکولا: برگهایی از خاطرات یک دوشیزه»). ژانر خونآشامی همیشه در میان ژانرها بیشترین تغییر را داشته است. هرچند یک گرایش به شکلی فزاینده آشکار است. کارگردانان فیلمهای هنری الان به دنبال راههایی هستند که داستانهای خونآشامی را مطابق اهداف خود تغییر دهند و بیشباهت با چیزی که بود به تصویر بکشند.آنها بجای ساختن فیلمهایی درباره نوجوانان ناراضی و شورشی به مردهوارها رو آوردهاند. همزمان با کار این دسته از فیلمسازان ژانر خونآشامی یک جور اعتبار تازه و - آن طور که طرفداران پر و پاقرص بحث میکنند - نه چندان مطلوب پیدا کرده است.ماه پیش در جشنواره فیلم کن، چند کارگردان برجسته از برنامههای خود برای ساخت فیلمهای خونآشامی گفتند. جیم جارموش چهره شاخص فیلمسازان مستقل آمریکا تایید کرد خود را برای ساخت فیلمی خونآشامی با بازی تیلدا سوئینتن، میشائل فاسبیندر و میا واسیکووسکا و حضور جان هرت در نقش اصلی آماده میکند. او درمورد جزئیات فیلم چیز چندانی نگفت و تنها از آن به عنوان «یک داستان عاشقانه خونآشامی-سرداب کلیسایی» یاد کرد که در «ویرانی رومانتیک» دیترویت و طنجه روی میدهد.داریو آرجنتو استاد ایتالیایی سینمای وحشت هم به فکر ساخت «دراکولای سهبعدی» است که در آن روتگر هائر نقش ون هلسینگ را بازی میکند و توماس کرشمان هم احتمالا به نقش کنت ظاهر خواهد شد.بلا لوگوسی در فیلمهای ترسناک دهه 1930 استودیو یونیورسال به نقش دراکولا ظاهر میشددر همین حال، نیل جردن که سال 1994 تام کروز و براد پیت را در فیلم «مصاحبه با خونآشام» کارگردانی کرد اعلام کرد قصد دارد با فیلم هشت میلیون پوندی «بیزانس» بار دیگر به دنیای خونآشامها بازگردد. فیلمنامه را مویرا بوفینی بر مبنای نمایشنامه «یک داستان خونآشامی» خودش نوشته و سیرشا رونان و جما آرترتن در آن بازی میکنند.استفن وولی (که «بیزانس» را با همکاری لیز کارلسن تهیه میکند) گفت فضای این فیلم شباهت زیادی به «دسته گرگها» (1984) دارد که جردن بر مبنای داستانی کوتاه نوشته آنجلا کارتر ساخت. او گفت: «این فیلم تا حد زیادی نگاهی زنانه دارد. درمورد «بیزانس» موضوع فیلم خونآشامها هستند، در حالی که داستان آنجلا کارتر درباره گرگنماها بود.»داستان «بیزانس» درمورد دو زن جوان است که از یک شهر ساحلی در بریتانیا سر در میآورند. آنها در حال فرار هستند و به نظر میرسد پایشان در یک جنایت گیر است. آنها یک مادر و دختر هستند. کارلسن میگوید: «نکته عجیب و غریب این است که این دو تقریبا هم سن و سال هستند. مادر 24 ساله است و دختر 16 ساله. آنها خیلی زود به خون آشام تبدیل میشوند.»وقتی خبر ساخت «بیزانس» اولین بار اعلام شد، یک وبلاگنویس عصبانی در وبسایت Slashfilm نوشت: «چیزی که دنیا اکنون نیاز دارد یک فیلم خونآشامی دیگر است، همان طور که من به دو سوراخ در گردنم نیاز دارم.» این مسئله کاملا درست است که به دنبال موفقیت سری فیلمهای «گرگ و میش» ساخت فیلمهای خونآشامی بیش از پیش در دستور کار قرار گرفته است.چیزی که اکنون تغییر کرده این است که چه کسی این فیلمها را میسازد. کارگردانان فیلمهای هنری اروپایی و آمریکایی ژانر خونآشامی را پذیرفتهاند. این پذیرش صرفا به این خاطر نیست که آنها فکر میکنند میتوانند دم کت «گرگ و میش» را بگیرند و جلو بروند، بلکه اعتقاد دارند فیلمهای خونآشامی راهی برای پرداختن به مضامین و موضوعات مورد علاقهشان هستند.در فیلمهای این دسته از فیلمسازان، خونآشامها نه غارتگرانی خفاشگونه هستند که به سبک نوسفراتو ماکس شرک، مرگ و طاعون را با خود این سو و آن سو میبرند و نه کنتهای ترانسیلوانیایی گوشهگیر و شنلپوش. تغییر اساسی این است که خونآشامها اکنون کاملا بیشباهت با قهرمانان مرد و زن یا حداقل، ضدقهرمانان مرد و زن هستند که همه از آن حمایت. فیلمهای خونآشامی دیگر آنقدر که درباره دغدغههای نوجوانان یا ترس از پیر شدن یا غریبههای دمدمیمزاج رنگپریده، حقهبازی و علاقه به یک زندگی شبانه پرجنب و جوش هستند، درباره وحشت نیستند.برگزارکنندگان جشنواره فیلم ونیز تایید کردهاند که «خاطرات شبپره» ساخته مری هارون سپتامبر امسال اولین بار در دنیا در لیدو روی پرده میرود. این فیلم با بازی لیلی کول بر مبنای رمان ریچل کلاین ساخته شده و سازندگان آن گفتهاند در آن مرز بین یک فیلم خونآشامی و یک درام هنری روانشناختی کاملا مبهم است.داستان درباره دختری جوان به نام ربکا است که متاثر از خودکشی پدرش و با امید یک شروع تازه در یک مدرسه شبانهروزی دخترانه مشغول تحصیل میشود. او در این مدرسه به یک دختر اسرارآمیز و زیبا به نام ارنسا از اروپای شرقی برمیخورد و کمکم به این فکر میافتد که او باید یک خونآشام باشد.یک فیلم خونآشامی دیگر که به سرعت جایگاهی در حد یک فیلم «کالت» پیدا کرد، «ما شب هستیم» است، یک تریلر ترسناک آلمانی درباره لنا، دختری 18 ساله که لوییس، رهبر یک گروه سهنفره از خونآشامها او را گاز میگیرد. زندگی خونآشامی جدید لنا ابتدا هیجانانگیز است، اما وقتی او عاشق یک پلیس مخفی میشود، آرامآرام از وجود قانونشکن خود متاسف میشود. «ما شب هستیم» همان قدر که درمورد برلینیهای جوان است، یک فیلم خونآشامی سنتی است.کریستوفر لی در دهههای 1950 و 1960 در فیلمهای استودیو همر نقش یک کنت اشرافی را بازی کرددر همان حال که ژانر خونآشامی رو به پیشرفت میرود و مورد پذیرش کارگردانان فیلمهای هنری قرار میگیرد، طرفداران سینمای وحشت ممکن است به زودی احساس تنهایی کنند. نمیتوانید تصور کنید فیلم خونآشامی جیم جارموش، میشائل فاسبیندر را در حالی نشان بدهد که شنل به تن اطراف یک قصر ترانسیلوانیایی پرسه میزند یا تیلدا سوئینتن در آن وانمود کند اینگرید پیت در یکی از فیلمهای دهه هفتادی استودیو همر است.سمبولیسم بسیار زیاد، عمیق بودن بسیار زیاد شخصیتها، توجه بسیار زیاد به سبک بصری و ارجاعات بسیار زیاد به مسائل روانشناختی میتواند باعث دلزدگی سینماروهایی شود که زنندگی دلهرهآور و قدیمی را ترجیح میدهند.بنابراین از همین حالا میتوان انتظار واکنشهای شدید را داشت. شخصیتهای «ماکس شرک»وار که هرچه فیلمهای خونآشامی بیشتر بین منتقدان محبوبیت پیدا کردند، در حاشیه رفتند، اکنون قرار است بار دیگر ظهور کنند.آن صحنه روی کشتی در «نوسفراتو» که «شبح» از خواب بیدار میشود و روی عرشه میآید و خدمه را میکشد، کیفیت کابوسوار خود را حفظ کرده است.ما از گذشته «شبح» چیزی نمیدانیم یا از آنچه باعث شد او به «پرنده مرگ» تبدیل شود. تنها چیزی که میدانیم این است که او تجسم شر و تهدید است و فقط لازم است همین را بدانیم. «باد سرد روز قیامت» که منتقدان معاصر در «نوسفراتو» تشخیص دادند، در گروه جدید فیلمهای خونآشامی هنری قابل احساس نیست، مگر آنکه کارگردانان این فیلمها حاضر باشند وارد خباثت و نیهیلیسمی شوند که در تمام لحظههای فیلم بزرگ فریدریش ویلهلم مورنا جاری است.ایندیپندنت / 27 مه / ترجمه: علی افتخاری5858
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]