واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
در پي موفقيت مأموريت جديد به مريخ به مديريت فيروز نادري و همچنين با اعلام سياست جديد فضائي جرج بوش، من خوشحالم كه فضا را پس از سالها دوباره در صدر خبر ها مي ببينم. سي سال پيش وقتي اولين انسانها برروي كره ماه پا گذاشتند، يك پيش شرط تمام انديشه بشر يعني تفكر مقيد-به-زمينEarthbound از هم پاشيد.
منظور من از مقيد-به-زمين بودن چيست؟ درست است كه تئوري كپرنيكي گردش زمين به دور خورشيد، ديدگاه بطلميوسي زمين-مركزبين جهان را به دور ريخت، اما به طور ناخود آگاه، اثر جاذبه زمين بر فكر بشر، كماكان برقرار بود. اگر قبل از كپرنيك ما نگران بوديم كه از لبه زمين سقوط نكنيم، پس از وي، وقتي درباره حد زمان و مكان ميانديشيديم، هنوز نگران بوده ايم كه از لبه كيهان سقوط نكنيم.
بيشتر آنكه مقيد-به-زمين بودن هميشه به معني تقيد به يك مكان معين بر روي زمين بوده است، يك ده، يك شهر، يك كشور. در 1969، زمانيكه نيل آرمسترانگ به زمين از كره ماه نگريست، وي به هيچ نقطه اي برروي زمين متصل نبود. به عبارت ديگر، ديدن كره ارض به صورت واحد، شكل عاديnormal ديدن زمين از فضا است، ديدگاهي كه گلوبال است و ميتواند مبناي ارزش هاي انساني در دنياي فراصنعتي باشد.
انديشه بشر اساسأ طي هزاره ها، مقيد-به-زمين وانسان سانanthropomorphic بوده است.
انسان سان و يا انسان مركز بين به اين معني كه ما سعي ميكنيم جهان را به شكل ارزش ها و تجربيات انسان ها بفهميم. همانطور كه در نوشته متافيزيك و مذهب توضيح دادم، ما از اصطلاحاتي نظير *خالق* و *مخلوق* استفاده ميكنيم، چرا كه انسانها با ابزار سازي *خالقيني* بودند كه ميتوانستند با استفاده از ابزار ها اشيأ مختلف را بسازند، و محصول بدست آمده *مخلوق* آنها بود. بالاخره بسط دادن اين نگرش به همه جهان طي قرون در سيستمهاي فلسفي و مذهبي.
با اختراع هوش مصنوعي و ننوتكنولوژي ، ديدگاه انسان سانانه از جهان در حال تغيير است، و اين دليل آن است كه در جوامع پيشرفته، متافيزيك ديدگاه بودائي از جهان بيشتر مورد پسند شده است نا متافيزيك مذاهب ابراهيمي كه انسان مركز بين هستند.
سفربه فضا، هوش ماشيني، و ننوتكنولوژي باعث تغييرات ژرف در ديدگاه ما از جهان و خود، در تمدن هاي جديد ميشوند. البته اين تحولات جديد تكنولوژيك بر زندگي ما نيز از نظر تكنيكي تاثير ميگذارند. بدون كوششهاي سفر هاي فضائي در سالهاي 1950 و 1960، ماهواره هاي ارتباطاتي امروز وجود نميداشتند، كه امكان پخش برنامه هاي تلويزيوني در سراسر گيتي و تماس هاي تلفني بين المللي را ممكن كرده اند. امروزه حتي استخراج معدن در استروئيد ها و توليد برخي مواد در فضا ديگر رويا هاي داستان هاي تخيلي نيستند.
معهذا در اين نوشته موضوع توجه من اين است كه چگونه در پي اين تحولات، معني زندگي براي ما در حال تغيير است. اجازه دهيد ابتدا ديدگاه كنوني علم را از مبدأ و آينده جهان ذكر كنم.
امروزه اساسأ دو تئوري كيهان شناسي درباره مبدأ گيتي وجود دارد. اولي تئوري بيگ بنگBig Bang است كه از سالهاي 1930 با ما بوده است و دومي تئوري استدي استيتSteady State است كه از سالهاي 1940 مطرح بوده است. بيگ بنگ در مقايسه با تئوري دوم، آغاز و پايان براي جهان مي بيند، و به قول استيون هاكينگStephen Hawking، سوأل اينكه قبل از بيگ بنگ چه بوده نظير آن است كه بپرسيم شمال قطب شمال چيست، يك سوأل بي معني.
نيازي به گفتن نيست كه دانشمنداني هستند كه اين نطر را به چالش ميطلبند و فكر ميكنند اين ممكن است كه بپرسيم قبل از بيگ بنگ چه بوده است، چرا كه آنان بيگ بنگ را يك يكتائي انفصاليsingularity نميبينند، و با تئوري استرينگstring theory سعي در تعريف اين نقطه ميكنند. اما اطلاعات علمي موجود با تئوري بيگ بنگ بيشترسازگارند
سایت دانش سرا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]