محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831164077
كيگفته چارخونه نگرفته؟
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: تلويزيون - همشهري جوان: اولين تجربه كارگرداني سروش صحت با ورود جواد رضويان، جان تازهاي گرفته، او از چنين نجاتدهندههايي استقبال ميكند. سر سروش صحت در اولين تجربه كارگردانياش حسابي شلوغ است. او به هر حال سنگ بزرگي را برداشته – ساخت طنز نود شبي- و ميخواهد ببيند در كارگرداني سريالهايي كه سالها تجربه نويسندگي در آنها را داشته موفق است يا نه. با سروش صحت، لابهلاي آماده شدن صحنههاي مختلف «چارخونه» حرف زديم و او با آرامش و متانت فوقالعادهاي سؤالات را با دقت و تامل جواب داد؛ انگار آن موقع، مهمترين كار در جهان، پاسخ به سؤالهاي ما بود.سروش صحت؛ اين اسم را بارها و بارها در تيتراژ سريالها و فيلمهاي مختلف به عنوان نويسنده و بازيگر ديدهايم اما اين بار اولي است كه عنوان حرفهاياش اين است؛ كار گردان. صحت در اولين تجربه كارگردانياش سراغ طنز نود شبي رفته، سخت نيست؟ «من سالها توي كارهاي هر شبي بودهام، و ميدانستم چقدر سخت است اما دانستن با اينكه لمس كني كار سخت است، فرق دارد. به هر حال براي تجربه اول، كار خيلي سنگين است. اگر به خير و خوشي تمام شود، تجربه خوبي را پشت سرگذاشتهايم؛ تجربه يك مسير پرپيچ و خم را. بايد روزي 40دقيقه ضبط كنيم، در شرايطي كه يك تا 2 روز هم از پخش جلوتر نيستيم». بعضيها ميگويند در چارخونه، بازيگرها شخصيتهاي قبليشان را تكرار ميكنند؛ «من با تكرار مشكل ندارم. اگر هر چيزي سر جاي خودش باشد، تكراري هم باشد خوب است اما اگر تازه هم باشد ولي سرجايش نباشد، بد است». درباره بازيگرهاي سريال حرف و حديثهاي زيادي وجود دارد. مثلا به نظر ميرسد ميشود بهتر از شفيعيجم استفاده كرد؛ «او يك بازيگر فوقالعاده است كه صدها تيپ مختلف را به آساني ميتواند خلق كند. هنوز همه فكرهايم راجع به او عملي نشده. او در مجموعه، شخصيت ثابتي دارد كه حامد است. قرار است اول حامد شناخته شود، بعد ايدههاي تازه را اجرا كنيم. او وزنه مهمي است و ما حساب ويژهاي رويش باز كردهايم تا در شرايط بحراني كمكمان كند. همين حرف درباره آقاي لولايي و رضويان هم صادق است». آيا حميد لولايي در اين كار هم تيپي مثل خشايار مستوفي خلق كرده؟ «ميگفتند در اين نقش تازه، با لولايي كاملا جديدي روبهرو شدهاند. آقاي لولايي بهترين گزينه براي كاركردن است و كار با او لذت زيادي دارد. چون با همه همراه و همدل است. من قبلا به عنوان نويسنده در كارهاي ديگر با ايشان همكاري كرده بودم ولي همدلي او را حالا بيشتر حس ميكنم؛ همدلياي كه در پشت صحنه نيز هست». حضور مريم اميرجلالي در كنار لولايي، به نظر خيلي شبيه كارهاي عطاران است، اين را كه به سروش ميگويم سري تكان ميدهد و ميگويد؛ «ما در طراحيهاي اوليه براي نقش شكوه، زني مقتدر و داراي اتوريته كه مهرباني، شيريني و جاذبه هم دارد را در نظر گرفته بوديم كه تمام اين ويژگيها در خانم اميرجلالي وجود دارد». سروش صحت معتقد است بهنوش بختياري براي اولين بار در چارخونه، نقش دختري سربههوا و شيرين را بازي كرده و ويژگيهايي دارد كه در بقيه نقشها ديده نشده. اما در چارخونه، يك نفر هست كه اولين كار طنز شبانه را دارد تجربه ميكند؛ بازيگري كه هميشه او را در نقشهاي جدي ديدهايم؛ اردلان شجاعكاوه. اصلا او چطور به جمع اضافه شد؟ «او با اينكه در كارهاي جدي بازي كرده بود اما در كارهايش ذاتا شيرين است. يك كار طنز مهمترين ويژگياش، شيريني دروني است، شجاعكاوه با سابقه بازيگري زيادي آمد و به ما اعتماد كرد. خوشحالم كه بازي او نظر مساعد مردم را جلب كرد و مردم هم بازي او را دوست دارند. او ميدانست دارد ريسك ميكند، مقداري نگراني داشت كه طبيعي بود ولي او چون حرفهاي است، درست برخورد كرد و با صميميت و انرژي زيادي با گروه همراه شد». خود سروش صحت هم كه سابقه بازي دارد، آيا او را در يكي از قسمتها ميبينيم؟ «من اميدوارم هم نويسندگي را ادامه بدهم، هم بازيگري و هم كارگرداني را، اما در اين كار بازي نميكنم چون نميرسم، بدو بدويم الان در پشت صحنه خيلي زياد است». آن اوايل وقتي تبليغات سريال پخش ميشد، محسن نامجو ميخواند اما حالا تيتراژ را كس ديگري ميخواند، فكر ميكنيد مشكل چي بوده؟ سروش صحت كه ميگويد؛ «هيچ مشكلي نبوده، از اول قرار بود در تيتراژهاي تبليغاتي صداي نامجو باشد اما در خود سريال، كس ديگري بخواند». بعضي وقتها به نظر ميآيد حرفها بداهه است. حتي برخي زمانها كه بازيگرها به خنده ميافتند، انگار كات داده نميشود؛ «قطع نكردن براي اين است كه ماجرا را شيرين ميكند و مثل زندگي واقعي ميشود. درباره بداهه هم ما در تمرينها از آنها استقبال ميكنيم و در تمرين نهايي آنها را فيكس ميكنيم. اينطور نيست كه سر صحنه هر كسي چيزي بگويد. ما در تمرين نهايي بداههها را چك ميكنيم، بچهها هم آنقدر حرفهاي هستند كه حواسشان باشد». تكيهكلام از چيزهايي است كه در كارهاي طنز نود شبي زياد سراغ داريم، الان خيلي از آنها در ذهن ما ملكه شده اما در چارخونه كسي تا حالا سراغ تكيهكلام نرفته؛ «من تاكيدي روي تكيهكلام ندارم. در زندگي عادي هم هيچكس در 5سالگي نميگويد خب من دلم ميخواهد تكيه كلامم تا 18سالگي، فلان چيز باشد. تكيهكلام ممكن است يواش يواش اتفاق بيفتد بدون اينكه دست خودمان باشد، ببينيم داريم كلمه خاصي را استفاده ميكنيم. در حالت كلي شايد از تكيهكلام استفاده كنيم و شايد مقطعي باشد اما هر چه باشد، اينها در خود كار به وجود ميآيد و برنامهريزي نميخواهد». شوخيها در بعضي صحنههاي چارخونه، خيلي كشدار و طولاني است؛ مثلا يك طنز موقعيت مثل افتادن ليوان،چند بار انجام ميشود و كار را از ريتم مياندازد؛ نكتهاي كه صحت بهراحتي آن را قبول ميكند؛ «بعضي مواقع از دستمان در ميرود و بايد حتما كنترل كنيم». اين روزها كه شما چارخونه را دنبال ميكنيد، جواد رضويان تكاني اساسي به آن داده. آيا واقعا به قول بعضي سايتها، رضويان براي نجات چارخونه آمده؟ «هركس بيايد ما را نجات بدهد استقبال ميكنيم، اصولا آدم بايد از نجاتدهندهها استفاده كند. هركس هر كمكي بتواند بكند ما از او استقبال ميكنيم و اين حتما كار را بهتر ميكند». به نظر كارگردان چارخونه، كار او توانسته مخاطب را جذب كند؛ «رضايت مردم خوب بوده و سير رضايت صعودي است. اگر برعكس شود ناموفقيم و اگر خط رضايت به يك شكل جلو برود يعني داريم درجا ميزنيم. اميدوارم هر روز بتوانيم از مردم انرژي بهتري بگيريم و روزبهروز بهتر شويم». دوست ندارم عصباني باشم مريم اميرجلالي ميگويدديگر نميخواهد يك تيپ خاص را تكرار كند. نقش شما شباهتهاي زيادي به نقشهاي قبليتان دارد. اين موضوع، خواست خودتان است يا ناخودآگاه اتفاق ميافتد؟ نه، من به هيچوجه نميخواهم ولي اين نقشي است كه از «خانه بهدوش» به اين طرف روي من مانده است؛ مادري مهربان و عصباني. در كار، دست شما باز نيست كه كمي تغييرش بدهيد؟ من كه نميتوانم، نويسندهها بايد تغييرش بدهند. من از همه خواستهام. آقاي سروش هم گفتهاند سعي ميكنند جاهايي كه لازم نيست عصبي باشم بهام تذكر بدهند. چون وقتي در متن نوشته شده شكوه با عصبانيت وارد ميشود، من چهكار ميتوانم بكنم؟ بايد با عصبانيت وارد شوم ديگر! وقتي حرص ميخوريد، واقعا حرص ميخوريد؟ وقتي در نقش فرو ميروم بايد حرص بخورم ديگر؛ يعني بازي نميكنم در آن لحظه. اذيت نميشويد؟ چرا نميشوم؟ به همين دليل است كه ديگر دوست ندارم اين نقشها را بازي كنم. البته براي مردم جاافتاده و به من ميگويند كه ما اين حرص خوردن تو را دوست داريم. آخر به اين فكر نميكنند كه چه فشاري روي من ميآيد؟ چون اصلا بازي نميكنم؛ در لحظه، شكوه ميشوم و حرص ميخورم. اين عصبانيت در خانه هم ادامه پيدا ميكند؟ نهخيلي اما در كل روي من تاثير گذاشته است؛ از «خانه به دوش» به اين طرف. مثلا گاهي با نوههايم كه صحبت ميكنم و چيزي را يك بار متوجه نميشوند، يكدفعه حالت تهاجمي پيدا ميكنم. به هر حال اين نقش جايگاهي است براي من. مثلا آقاي فردين در فيلمها تغيير ميكرد؟ يا چارلي چاپلين؟ ولي من دوست دارم تواناييام در جاهاي ديگري هم امتحان شود. پس اگر نقش متفاوت پيشنهاد شود، ميپذيريد؟ 100 در صد. چون از عهده كار برميآيم. من الان يك فيلم سينمايي به نام «دم صبح» آماده اكران دارم كه نقش يك زن روستايي را كه خوب نميتواند حرف بزند و پسرش در حال اعدام است، بازي ميكنم و من فقط با چشم و گريه اين نقش را بازي كردهام. به هر حال اميدوارم بتوانم نقش زنداني، معتاد و... را بازي كنم و مريم اميرجلالي فقط جيغ و داد نباشد. من اين را فقط از چشم نويسندهها ميبينم. خب، چرا كار را قبول ميكنيد؟ در بعضي كارها به خاطر عواملي كه برايم مهم هستند، توي رودربايستي ميمانم. تكيهكلام دوست ندارم فلامك جنيدي اولين كار صحت را يك مجموعه موفق ميداند. از نقش «رعنا» در چارخونه شروع كنيم و اينكه چرا بازي در اين نقش را قبول كرديد. دوست داشتم حتما با آقاي صحت و آقاي چگيني كار كنم و به دليل ويژگي خاصي در نقش نبود. وقتي كه من قرارداد بستم، يك طرح خيلي كلي از كار حاضر شده بود. راجع به نقش هم يك چيزي كه آقاي صحت خيلي اصرار داشتند، اين بود كه سادگي و خنگي نقشهاي قبليام در اين نقش نباشد و الان رعنا يك دختر امروزي، زرنگ و تحصيلكرده است. ولي طبيعتا يكي از ويژگيهاي كارهاي 90 شبي، اين است كه نقشها در طول كار بهدست ميآيند و من معتقد نيستم كه از اول چهارچوب خاصي براي نقش تعيين شود. بعد از نقش متفاوت شما در «شبهاي برره»، توقع بالا رفت و انتظار داشتيم كار بعدي متفاوتتر از آن باشد اما اين اتفاق نيفتاد. بعضي نقشها ويژگيهايي دارند كه به بازيگر كمك ميكند. مثلا در شبهاي برره، من نقش مادر كسي را بازي ميكردم (مهران مديري) كه در واقعيت از من بزرگتر بود و كلا متعلق به يك شهر خاص و غيرواقعياي بود. ولي چيزي كه اينجا عملا ميخواهيم، اين است كه همه نقشها عادي باشند و تمام اتفاقاتي كه هر روز براي همه ميافتد، در آن هم بيفتد؛ ضمن اينكه هنوز زود است راجع به نقش رعنا صحبت شود. چون در قصه هنوز نوبت رعنا نشده است. خب، اگر قرار باشد نقشها مثل آدمهاي عادي باشند، پس موضوعات جذابي بايد داشته باشيم. پس چرا كار جا نيفتاده و گل نكرده با اينكه مدتي از پخشاش گذشته؟ اِاِاِ... به نظر من كه گل كرده و اين براي خودم هم عجيب است. بازتابي كه در مردم ديدهام، نشاندهنده اين است كه كار خيلي گرفته و همين كه تماشاچي دلش تنگ شده و مثلا ميگويد 3 شب است كه چارخونه پخش نشده، به نظرم عالي است. من امروز رفته بودم بانك، كارمند آنجا به من گفت چرا اينقدر حامد را لوس ميكني؟ چرا هيچوقت تكيهكلام نداريد؟ سؤال جالبي است. تا حالا كسي ازم نپرسيده بود. حقيقتش دوست ندارم. نه اينكه تكيهكلام دوست ندارم؛ اتفاقا وقتي تكيهكلام يكي از همكارانم بجاست، خيلي هم تشويقش ميكنم. تكيهكلام بايد آواي خوب، ويژگي چندپهلو بودن و كاربردهاي مختلف داشته باشد و روي نقش بنشيند و به صرف اينكه يك تكيهكلام داشته باشيم، نبايد هر چيزي را تكرار كنيم. سروش صحت را بيشتر به عنوان نويسنده قبول داريد يا كارگردان؟ جوابش سخت است. چون با نوشتههاي سروش صحت 10 سال است كه آشنا هستم و الان به جرأت ميتوانم بگويم كه سروش صحت يكي از بهترين نويسندههاي تئاتر، فيلمنامه و بهخصوص طنز است. راجع به كارگرداني هم به نظرم به عنوان اولين كار، perfect است. گزارشي از پشتصحنه «چارخونه» بلوار آفريقا، حوالي پارك صبا؛ يك خانه شمالي قديمي و 3 طبقه، جايي است كه «چارخونه»ايها از كله صبح جمع ميشوند تا بعد از يك ماراتن طولاني يكروزه، يك قسمت از اين طنز نود شبي را تحويل بدهند. دور و اطراف خانه خلوت است و از داخل خانه هم صدايي نميآيد. به نظر مشكوك ميآيد همچين جايي محل فيلمبرداري يك سريال باشد. بالاخره از در نيمهباز خانه وارد ميشويم و ميبينيم كه حياط و نما آشناست چون بارها آن را در سريال ديدهايم. طبقه همكف به جز پاركينگ پر از ماشين، يك اتاق نسبتا بزرگ هم دارد كه شبيه كافيشاپهاست؛ ميز و صندلي دارد و در يك گوشهاش هم پيشخوان قرار گرفته. اينجا واقعا رستوران است چون عوامل دارند غذا ميخورند. روي ديوار، تلويزيون السيدي بزرگي روشن است، همه دارند بازي فينال بسكتبال آسيا را ميبينند و از شوتهاي ايرانيها بههيجان ميآيند. شجاعكاوه با هيجان ميگويد: «ايول، چقدر خوب بازي ميكنند، آفرين!». خيلي راحت است و به همه سلام ميكند و لبخند تحويل ميدهد. اما شفيعيجم پشت به تلويزيون، بيخيال نيمرو ميخورد. ابتداي پلهها يك تكه موكت است و جواد رضويان با همان لباس افغاني دارد نماز ميخواند. كسي از بالا صدايش ميكند: «آقا جواد!» رضويان بين 2 نماز نشسته؛ «5 دقيقه ديگه مييام». پلهها، نسبتا تنگ و باريك و تاريك است. در طبقه اول، در 2واحد آپارتمان باز است؛ در واحد سمت چپي، لولايي و اميرجلالي دارند با جديت متنهايشان را بلندبلند ميخوانند و در آپارتمان سمت راستي، عوامل دارند 2 دوربين و پروژكتورها را روي يك رختخواب تنظيم ميكنند. دستيار كارگردان همه را صدا ميزند و بعد فرياد ميزند؛ «سكوت، ضبط». رفتوآمدها كم ميشود و در آپارتمان سمت راستي بسته ميشود. سروش صحت همراه با چند نفر ديگر به اتاق ديگري ميروند و در را ميبندند. در گوشه هال كه رختخواب انداخته شده، تلويزيون كوچكي وجود دارد و يكي از عوامل كه بيلبيلكي در گوشاش است، روبهروي آن نشسته. كولر را هم خاموش ميكنند تا صداي آن تاثيري روي ضبط نداشته باشد. جواد رضويان زير پتو است و لولايي و اميرجلالي دوطرفش نشستهاند. تمرين نهايي انجام ميشود؛ شكوه براي شنبه گلگاو زبان درست كرده و دارد از عشقي كه منصور به او داشته ميگويد كه منصور زيرش ميزند. بعد از چند بار فرياد و سكوت، ضبط در سكوت شروع ميشود. پشت صحنهايها دارند به حركات رضويان ميخندند كه يكهو، پسر بيل بيلك بهگوش سر تپق زدن اميرجلالي داد ميزند كات... انگار صحت و فيلمبردار از داخل اتاق با او ارتباط دارند، اينطوري هال خلوتتر است. بلافاصله در تلويزيون كوچك، تصاوير عقب ميرود و در همان جا كه كات خورده، فيكس ميشود. پس تدوين هم سر صحنه و آنلاين است. كات دوم وقتي است كه اميرجلالي ميگويد: «منصور برايم ضجه ميزد». بنابراين رضويان چنان متعجب ميشود كه همه ميخندند جز لولايي كه كلا در هيچجا لبخندي به لبش نديديم. رضويان زير پتو دارد ميپزد. هي ميگويد: «گرمه، سرده». اميرجلالي هم بار سوم با گفتن بداهه «اين كيف چيه، غنچه قپينا كردي» جمع را ميتركاند. همه ميگويند اين چي بود گفت؟ بار چهارم بهخوبي و خوشي تصويربرداري انجام ميشود و با بيرون آمدن صحت از اتاق، اين سكانس هم تمام ميشود. عوامل دوربينها را جمع ميكنند و به سمت حياط ميبرند. فلامك جنيدي و بهنوش بختياري بلافاصله بعد از پايان كار و باز شدن در، وارد ميشوند و به همه سلام ميكنند. تا عوامل جاگير شوند، ميشود با همه گپ زد. شقايق فراهاني هم آمده و احوالپرسياي با اميرجلالي ميكند اما خيليها هنوز حواسشان به بسكتبال است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19609]
صفحات پیشنهادی
كيگفته چارخونه نگرفته؟
كيگفته چارخونه نگرفته؟ هموطن-اولين تجربه كارگرداني سروش صحت با ورود جواد رضويان، جان تازهاي گرفته، او از چنين نجاتدهندههايي استقبال ميكند. سر سروش صحت در ...
كيگفته چارخونه نگرفته؟ هموطن-اولين تجربه كارگرداني سروش صحت با ورود جواد رضويان، جان تازهاي گرفته، او از چنين نجاتدهندههايي استقبال ميكند. سر سروش صحت در ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها