تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعا كردن را در هنگام رقّت قلب غنيمت شمريد، كه رقت قلب، رحمت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847288332




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آدم ساده‌اي هستم‌ ( گفت‌وگو با محمدرضا گلزار)


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: محمد رضا گلزار نيازي چنداني به معرفي ندارد ،‌بازيگري كه با حضور در آثار پر فروش سينماي ايران ،‌ثابت كرده توانايي جذب مخاطبان فراواني را دارد . او در عرصه بازيگري هر چند فرصت چنداني براي بروز توانايي هاي خود نداشته اما توانايي اومي‌توانست در همكاري با فيلمسازان با اعتبار سينماي ايران به خوبي جلوه‌گر شود، اما هر بار به دلايلي ناخواسته، اين امر مسير نشده است. در اين زمينه همين بس كه فيلمسازاني چون مسعود كيميايي، داريوش مهرجويي و نهايتاً بهرام بيضايي او را براي نقش‌‌آفريني در آثار خود برگزيده و مهر تأييدي بر قابليت‌هاي او در بازيگري زده‌اند. استقبال گسترده از اكثريت قريب به اتفاق آثاري كه گلزار در آنها به نقش‌آفريني پرداخته و كنجكاوي‌هايي كه در مورد او همواره وجود داشته است، و نهايتاً انبوه مطالبي كه در مورد او نوشته شده است بسياري از علاقه‌مندان سينماي ايران را با مسير فعاليت‌هايش آشنا ساخته است. اما در مورد خود او، محمدرضا گلزار بازيگر، چقدر اين اطلاعات كافي يا درست به نظر مي‌رسد؟ ظاهر امر حكايت از تداوم اين كنجكاوي‌ها در رابطه با او دارد. استقبال از فيلمي چون كه به زندگي او به عنوان نمونه‌اي از بازيگران صاحب نام سينماي ايران مي‌پردازد، بهترين دليل در اثبات اين مدعاست. به بهانه اكران عمومي به سراغ گلزار رفتيم. با توجه به دستمايه اين فيلم، تصميم گرفتيم كه علاوه بر پرداختن به فعاليت‌هاي حرفه‌اي او نيم‌نگاهي هم به اوضاع و احوال خودش داشته باشيم تا در خلال آن تصويري ملموس و واقعي از او به عنوان ستاره اي محبوب‌ترين ترسيم شود. ‌شايد اين سوالي كليشه‌اي به نظر برسد، اما خيلي‌ها مي‌خواهند بدانند محمدرضا گلزار چه جور آدمي است؟ مي‌خواهم از خود شما بپرسم كه چه جور آدمي هستيد؟ - خب، اگر بخواهيد قضاوت درستي در مورد من داشته باشيد، ديگران بايد اين را بگويند. مثل كساني كه من را از نزديك مي‌شناسند، رابطه كاري يا شخصي با من داشته‌اند . ‌بدون تعارف من همواره با يك تصوير مثبت روبرو شده‌ام. از سوي كساني كه با شما ارتباط داشته‌اند، اما مي‌خواستم خود شما در اين باره بگوئيد. من هم يك آدم ساده هستم. مثل همه و اگر تفاوتي در اين ميان باشد، به خاطر الطاف خاصي است كه خدا به من داشته است و به هر كسي هم يك جور تعلق مي‌گيرد. اين را بدون هيچگونه تظاهر يا شعاري مي‌گويم. من اعتقاد زيادي بر آن بالا (با دست به آسمان اشاره مي‌كند) دارم. اگر توفيقي هست حاصل لطف خداست. در هيچ خط ديگري هم نيستم. گاهي بعضي از دوستان از سر دلسوزي به من مي‌گويند اگر به فلان خط تمايل نشان بدهي يا با فلاني تماس بگيري بد نيست و با اين روابط موفق‌تر مي‌شوي و ... اما من هميشه در خط آن بالا هستم و جواب هم گرفته‌ام. از سعي و تلاش هم غافل نمي‌شوم. براي مردم و كساني كه به من ابراز محبت مي‌كنند علاقه و احترام بسياري قائل هستم. اگر جايگاهي در سينماي ايران داشته باشم، آن را تا حد زيادي مديون مردم و ابراز محبت بي‌دريغ آنها هستم. به همين خاطر جلب رضايت آنها برايم اهميت زيادي دارد، بنابراين سعي مي‌كنم هم روي پرده و هم در برخوردهاي واقعي زندگي آنها را راضي نگه دارم. اغلب فيلم‌هايم را هم در ميان مردم و سينما مي‌بينم. ‌اين مسئله براي شما موجب بروز مشكل نمي‌شود؟‌ چون هرچه آدم محبوبيت بيشتري داشته باشد، مردم هم انتظار بيشتري از او دارند. بنابراين بايد انرژي و وقت بيشتري را هم صرف آن كرد. خب، چنين مسائلي جزء جدايي‌ناپذير حرفه ماست و بايد با آن كنار آمد. من هم سعي كردم تا حد امكان با آن كنار بيايم. چند سالي است كه بخشي از زندگي من شده است. ‌فكر مي‌كنم جالب باشد به نمونه‌هايي از آن اشاره كنيد؟ از اين اتفاق‌ها براي من در طول روز بسيار مي‌افتد كه شكل‌هاي مختلفي دارند و نمونه‌هايي از آن در فيلم هست. مثلاً گاهي اوقات كه قرار است سر صحنه فيلمي بروم، دير هم شده است، عجله دارم خودم را برسانم سر صحنه، چون يك گروه براي كار منتظر من هستند، سر چهارراه با ابراز محبت بعضي از علاقه‌مندانم روبرو مي‌شوم. مي‌‌ايستم و از آنها تشكر مي‌كنم. از من مي‌خواهند كه براي دوست و آشنايانشان امضا بدهم. يكي، دو تا، سه تا، ده تا، بيست تا و ... اگر بيست و يكمي را امضا نكني و بگويي ببخشيد من ديرم شده و گروه منتظر من هستند، طرف ناراحت مي‌شود و ... . اصولاً‌ من هميشه سعي مي‌كنم وقتي كسي به من ابراز محبت كرد، هر طور هست پاسخگوي اين محبت باشم. حالا هر چقدر هم دردسر ساز مي‌خواهد باشد. اين بذل توجه و ابراز علاقه دوطرفه است. من هم براي مردم ارزش و علاقه بسياري قائل هستم. اگر خدا خواسته وموفقيتي را در ميان مردم نصيب من كرده، به توسط همين مردم بوده است. وقتي ما آمديم پيش شما، ديدم با حوصله جلوي دوربين عكاسي بوديد. احساس كردم دشوار است اين جور مورد توجه بودن، نه فقط در جلوي دوربين خبرنگاران و عكاسان، در ميان مردم، اينكه مدام آدم در معرض ديد باشد و به همين دليل آرامش و روال عادي زندگي آدم از دست برود. درست است، اين مسئله سختي‌هاي خاص خودش را دارد، اما ديگر به آن عادت كرده‌ام و از اينكه مردم به كاري كه انجام مي دهم علاقه نشان مي دهند و آن را تأييد مي‌كنند، خوشحال مي‌شوم و خستگي از تنم بيرون مي‌رود. در واقع براي مردم تلاش مي‌كنيم، حالا هرچقدر اين توجه بيشتر باشد، حكايت از موفقيت بيشتر دارد و نبايد از آن ناراحت شد. انتظارات آنها را هم بايد در نظر گرفت، حتي اگر مشكلاتي را هم در پي داشته باشد. به خاطر ابراز لطف بسيار زيادي كه مردم نسبت به من دارند، براي آنها وقت زيادي مي گذارم. بيش از آنچه كه مي توانيد تصور كنيد، شايد از جمله بازيگراني باشم كه بيشترين انرژي و وقت را براي مردم اختصاص مي‌دهند. با وجود مشكلاتي كه وجود دارد، سعي مي كنم در ميان مردم باشم، با آنها فيلم هايم را تماشا كنم، در برنامه هاي مختلف شركت كنم، مخصوصاً اگر احساس كنم اين برنامه ها از شكل عام‌المنفعه برخوردارند. معمولاً در چنين مكان هايي به دليل حضور جمعيت توجهات آنها بيشتر نيز هست. سعي مي‌كنم باحوصله به سوالات آنها جواب بدهم و اين علاقه و ابراز محبت دو طرفه باشد. گاهي اوقات اين مسئله ساعت‌ها طول مي‌كشد. تا آنجا كه گنجايش و ظرفيت مقابله با خستگي را داشته باشم با آنها هستم، در حد توانم. مردم براي من بسيار عزيز هستند. ‌اگر موافق باشيد، به گذشته برويم. همه ما در دوران كودكي يا نوجواني ذهنيتي خاص در مورد آينده خود داريم. اينكه مي‌خواهيم چه كاري را در آينده دنبال كنيم. شما در آن زمان چه ذهنيتي در مورد آينده داشتيد؟‌ در آن زمان درس خواندن براي من در درجه اول اهميت بود. از آن بچه‌هايي بودم كه درس و مدرسه براين اولويت اول بود و جزو بچه‌هاي درسخوان مدرسه بودم. علاقه زيادي به دندان‌پزشكي داشتم، اما پدرم علاقه داشت در رشته مهندسي مكانيك كه خودش هم خوانده بود تحصيل كنم. قبل از ديپلم چند بار در كنكور شركت كردم و رشته‌هاي مختلفي مثل مترجمي زبان و مهندسي مكانيك (سيالات) قبول شدم. با اينكه رشته رياضي مي‌خواندم، سال آخر تغيير رشته دادم و رفتم رشته تجربي. اين هم به خاطر كنكور تجربي بود كه مي‌توانستم توسط آن دندان‌پزشكي را انتخاب كنم. اين سال مصادف شد با تغيير نظام آموزشي و ضرايب خاصي كه در نظر گرفتند. به همين خاطر نتوانستم در رشته دندان‌پزشكي قبول شوم. برگشتم به سراغ مهندسي مكانيك كه سال قبل از ديپلم قبول شده بودم و در اين رشته تحصيل كردم. رشته‌اي كه خب پدرم هم بيشتر آن را دوست داشت. ‌موسيقي از كجا وارد زندگي شما شد؟‌ به موسيقي از سال‌هاي دور علاقه‌مند بودم و در كنار درس و مدرسه به طور جدي آن را دنبال مي‌كردم. موسيقي براي من نوعي جستجو براي كسب آرامش بود. ساختن لحظات لطيف و دلنشيني كه هم مي‌توانست در خلوت من شكل بگيرد و بعدها هم مي‌توانستم با ارائه آن به مخاطبان، تجربه مشتركي در اين زمينه داشته باشم. موسيقي در سطح خود تجربه منحصربه فردي است كه تأثير عميقي بر ذهن و روحيه آدم مي‌گذارد. از سال‌ها قبل پيانو را در حد حرفه‌اي مي‌نواختم بعد از آن گيتار را تا سطح حرفه‌اي دنبال كردم. الان هم مدتي است مشغول كار با پركاشن هستم و وقت زيادي را پاي آن مي‌گذارم. ‌در مورد همكاري با گروه آريان حرف بزنيد. گروه آريان براي من مثل كودكي بود كه خودم در تولد و رشد آن سهم داشتم. ‌شما هم جزو پايه‌ريزان گروه بوديد؟ بله، اين گروه با همكاري همه دوستاني كه در آن حضور داشتند، پايه‌ريزي شد و در زمان يك اتفاق مهم در موسيقي پاپ به حساب مي‌آمد. ما اولين كنسرت‌هايمان را در قشم و كيش برگزار كرديم. در آغاز راه بوديم، اما استقبال از آن غيرمنتظره و باورنكردني بود. ما كنسرت‌هايي را در چند روز پي در پي برگزار كرديم و هميشه هم سالن پر بود. چندين هزار نفر از آن استقبال كردند كه كار بي‌سابقه‌اي بود. هنوز هم فكر نمي‌كنم در ميان خوانندگان موسيقي پاپ كسان زيادي باشند كه بتوانند در چند روز پي‌درپي اين همه مخاطب را براي كنسرت خودشان بكشانند. همكاري با گروه آريان تجربه بسيار خوبي براي من بود و از آن بسيار راضي هستم. دوران خوبي را در كنار هم داشتيم. چه شد كه به اين همكاري پايان داديد و از آن گروه جدا شديد؟ كار موسيقي به صورت حرفه‌اي نياز به وقت و انرژي زيادي دارد. برگزاري كنسرت‌هاي مختلف نياز به تمرين دارد. ضبط آهنگ‌هاي جديد و برنامه‌هاي مختلف نياز به اين داشت كه به طور كامل وقت خود را به اين مسئله اختصاص بدهم، اما بعد از اينكه كار سينما را آغاز كردم، سرم بسيار شلوغ شد. خود سينما هم وقت و انرژي زيادي را از من طلب مي‌كرد. براي مدتي هر دو كار را به طور موازي پيش بردم، اما رفته‌رفته احساس كردم كه ديگر امكان چنين مسئله‌اي وجود ندارد و بايد يكي را به نفع ديگري كنار بگذارم. اين شد كه با وجود علاقه‌اي كه به موسيقي داشتم، مجبور شدم از گروهي كه به آن علاقه زيادي داشتم و احساس مي‌كردم خودم آن را بزرگ كرده‌ام، كناره‌گيري كنم. ‌رابطه شما با سينما چگونه بود، منظورم زماني است كه هنوز وارد كار سينما نشده بوديد؟‌ اصلاً به بازيگري در سينما فكر نمي‌كردم. مشغول كار موسيقي بودم. به سينما علاقه داشتم، اما نه خيلي حرفه‌اي و پيگير. آن طور كه لازمه كار باشد. مثل همه مردم فيلم تماشا مي‌كردم. فيلم‌هاي مختلف و نسبت به آن شناختي كلي داشتم. ‌با توجه به اينكه اشاره كرديد به سينما آنقدر علاقه‌مند نبوديد، چه شد كه بازيگري را انتخاب كرديد؟ به عبارت ديگر از چه زماني سينما براي شما جدي شد؟ اشاره كردم، پيش از كار در سينما، خيلي به آن علاقه‌مند نبودم، مثل هر آدم ديگري كه فيلم مي‌بيند من هم به تماشاي فيلم علاقه‌ داشتم‌، اما نه به صورت حرفه‌اي كه بخش مهمي در زندگي من را به خود اختصاص بدهد. پيش از كار در سينما هم ذهنيتي در مورد آن نداشتم‌، اما پس از بازي در سينما و پيشنهادهايي كه پي‌درپي مي‌رسيد، وارد اين كار شد و رفته رفته جذب آن شدم. با هنر تازه‌اي آشنا شده‌ بودم كه افق‌هاي تازه‌اي را براي كار هنري پيش‌روي من قرار داده بود. از همان كارهاي نخست در سينما به آن علاقه‌مند شدم و سينما شد يكي از مهمترين علايق من در زندگي و خيلي جدي پيگير آن شدم. زماني هم كه تصميم گرفتم ميان فعاليت حرفه‌اي در موسيقي يا سينما يكي را انتخاب كنم، آن‌قدر به سينما علاقه‌مند شده بودم كه آن را انتخاب كنم. البته اين بدان معنا نبود كه موسيقي را بطور كامل كنار بگذارم. به هرحال موسيقي يكي از علايق مهم من در زندگي است،‌ درست است كه در اين سا‌ل‌ها تحت‌الشعاع عشق تازه‌ من يعني سينما قرار گرفته است. ‌گويا هنوز هم فعاليت‌هايي در زمينه موسيقي داريد؟ بله من گروه تازه‌اي را ترتيب داده‌ام به نام داركوب كه در كنار سينما تا اندازه‌اي، فكر و وقت مرا به خود اختصاص داده است وقتي به فكر راه‌اندازي يك گروه تازه موسيقي افتادم، تصميم گرفتم كه به دنبال ارائه كار تازه‌اي باشم، با آنچه اين روزها شاهدش هستيم تفاوت‌هاي زيادي داشته‌ باشد. به همين لحاظ فكر مي‌كنم مخاطبان اين گروه با كاري تازه روبرو خواهند شد. گروه داركوب يك گروه پركاشن بند است بدون خواننده، و موسيقي‌اي كه ما در اين گروه ارائه مي‌كنيم تلفيقي است از موسيقي آفريقايي و موسيقي جنوب ايران. تصور من اين است كه با استقبال خوبي هم از سوي علاقه‌مندان موسيقي روبرو شود. با وجود اينكه ما در اين گروه خواننده به معناي متعارف آن نداريم. چند نوازنده با ساز‌هاي مختلف هستيم و يك نفر كه كارآوايي انجام مي‌دهد. ‌ظاهراً قصد ارائه يك كنسرت داشتيد كه منتفي شد؟ نه منتفي نشده و به تعويق افتاده است. كنسرت ما مجوز دريافت كرده، مجوز مكان را هم در دست داريم. قرار بود اين موسيقي را در سالن انديشه حوزه هنري اجرا كنيم و براي چند شب هم برنامه داشتيم. نزديك هفت هزار بليت هم فروش داشت تا مرحله چك سوند هم پيش رفته بوديم‌، اما در آخرين لحظه به ما اعلام كردند كه كنسرت برگزار نخواهد شد. بعد از آن تصميم گرفتم آن را در سالن وزارت كشور اجرا كنم، اما سالن براي آن زماني كه ما مورد نظر داشتيم‌، اجاره شده بود. الان دنبال سالن ديگري هستيم كه همين تعداد گنجايش را داشته باشد. ‌برگرديم به دنياي سينما. درباره شروع فعاليت‌هاي سينمايي شما، حرف‌ و حديث‌هاي فراواني وجود دارد، كه برخي از آنها هم مغرضانه هستند. فكر مي‌كنم بد نباشد خود شما در اين باره توضيح بدهيد؟ به خاطر دارم شما پيش از بازيگري در سينما هم چهره شناخته شده‌اي بوديد. حتي بيشتر از خواننده‌هاي گروه آريان كه خب بايد به دليل نوع كارشان بيشتر توي چشم باشند. (مي‌خندد) خب اظهارنظرها مغرضانه از لطف بعضي عزيزان است و من هم ديگر به آن عادت كرده‌ام. درست است به دليل ابراز لطف مردم و موفقيتي كه گروه آريان داشت در همان زمان هم مردم مرا از محبت خود بهره‌‌مند مي‌ساختند. من اصلاً برنامه‌اي براي بازيگري در سينما نداشتم و خود سينما هم اولويتي براي من به حساب نمي‌آمد. بازيگري من در سينما خيلي اتفاقي و ناخواسته پيش آمد. فروردين ماه 1379 سفري رفته بودم به شمال كشور كه به طور اتفاقي آنجا در يك رستوران ايرج قادري را ديدم. بواسطه آشنايي با فيلم‌ها و احترامي كه براي ايشان قائل بودم، نزدشان رفتم و خودم را معرفي كردم و از ايشان دعوت كردم كه در كنسرت ما كه 10 روز بعد برگزار مي‌شد، شركت كنند. قادري در همان‌جا به من پيشنهاد بازيگري در فيلمي را داد كه تصميم داشت جلوي دوربين ببرد. اين پيشنهاد براي من خيلي غيرمنتظره بود. به ايشان گفتم برنامه‌اي براي بازيگري ندارم و با اين مقوله نيز آشنا نيستم، كار من چيز ديگري است. اما قادري اشاره كرد كه براي فيلم خود مي‌خواهد از چهره‌هاي جوان و تازه‌اي استفاده كند و هنگامي كه با عدم تمايل من روبرو شد، پيشنهاد كرد كه من روي اين مسئله فكر كنم و بعد جواب بدهم. 10 روز بعد، هنگام برگزاري كنسرت، ايشان نيز در سالن بودند و در مورد پيشنهادي كه داده بودند، سوال كردند. چند باري هم به دفتر ايشان رفتم و سرانجام با وجود ترديدي كه براي بازيگري در سينما داشتم به دليل اينكه ايشان به عنوان يك پيشكسوت سينما، اعتبار حرفه‌اي زيادي دارند، قرارداد بستم. يك ميليون تومان براي دستمزد گرفتم كه در زمان خودش براي كار اول رقم خوبي بود. حالا كه فكر مي‌كنم، به نظرم اين خواست خدا بود كه خيلي اتفاقي آن روز در شمال مرا با قادري روبرو كرد و مسير تازه‌اي را در زندگي پيش روي من گذاشت و از ايشان نيز قلباً ممنون هستم. ‌از اولين تجربه خود در مقابل دوربين بگوييد، معمولاً چنين شرايطي براي كسي كه تا به حال جلوي دوربين نرفته، دشواري‌هاي خاص خود را دارد. به شدت هيجان‌زده بودم. كمي هم ترسيده بودم. كاري انجام مي‌دادم كه تجربه‌اي راجع به آن نداشتم اين هيجان هم طبيعي بود. از طرفي اولين صحنه‌اي هم كه قرار بود بازي كنم صحنه دشواري بود. در چنين مواردي اغلب فيلمسازان سعي مي‌كنند براي آشنايي بازيگر با كار ابتدا صحنه‌هاي راحتي را مثل صحنه‌هاي خارجي، لانگ شات در خيابان، راه رفتن و نظاير آن را بگيرند. بعضي از فيلمسازان حتي با بازيگران داراي تجربه نيز براي آشنايي بيشتر با يكديگر از چنين صحنه‌هايي آغاز مي‌كنند، هر كارگرداني به هرحال شيوه كار خودش را دارد‌، اما چنين صحنه‌هايي به خصوص براي كسي كه نخستين‌بار جلوي دوربين مي‌رود، خيلي كمك مي‌كند و از هيجان و احياناً ترسي كه دارد تا حد زيادي مي‌كاهد، اما به هنگام كار با قادري در سام و نرگس خوب يادم هست كه با اين صحنه كار آغاز شد كه من بايد مي‌دويدم داخل حياط خانه و دو نفر را كه با هم درگير بودند، جدا كرده و چند ديالوگ هم مي‌گفتم. جالب اينكه كاشي‌هاي كف حياط هم شيارهايي داشت كه پاي آدم بين آنها گير مي‌كرد و بايد مواظب بودم كه پايم داخل اين شيارها نرود. هيجان زيادي داشتم‌، اما به خودم قوت قلب دادم. به هر حال اين صحنه را گرفتند. فكر مي‌كنم حاصل كار هم چندان خوب نبود. ‌اين صحنه را تكرار كردند؟ نه ظاهراً قادري به آنچه در نظر داشت رسيده بود، چرا كه وقتي كات كرد، گفت: و بعد رفت سراغ صحنه بعد. ‌به نظر مي‌رسد در ابتداي دوران بازيگري‌تان آن حساسيت لازم را در گزينش نقش‌ها نداشتيد. اگر از موارد استثناء بگذريم، آثاري ديده مي‌شوند كه نه تنها حرفي براي گفتن نداشته‌اند، بلكه حتي مي‌توانسته‌اند به آتيه هر بازيگري لطمه بزنند. در ابتداي فعاليت من در سينما، هنوز با برخي افراد آشنا نبودم. بنابراين وقتي به من مي‌گفتند فلان كارگردان دستيار يكي از شاخص‌ترين فيلمسازان سينماي ايران بوده و قصد انجام كاري متفاوت دارد كه قرار است به جشنواره‌هاي خارجي فرستاده شود و جايزه بگيرد و ... . با چنين فرضي به تصور اينكه در فيلمي ارزشمند همكاري خواهم داشت، مي‌پذيرفتم يا وقتي مي‌گفتند قرار است نقش متفاوت و تازه‌اي به من بدهند، با مو‌هاي كوتاه، روي ويلچر و... با توجه به چنين توصيه‌ها و به تصور انجام كاري كه در نهايت فيلم خوبي خواهد شد مي‌پذيرفتم. هر چند كه قبول دارم در پاره‌اي موارد آنگونه كه بايد با دقت پيشنهادهايي كه به من مي‌شد را بررسي نكرده‌ام. من از فضايي ديگر وارد حيطه تازه‌اي به نام سينما شده بودم كه زمان مي‌برد تا با آن حيطه و افرادي كه در آن فعاليت مي‌كنند، آشنا شوم. ‌اما در سال‌هاي اخير هم گاهي اوقات با چنين انتخاب‌هايي در كارنامه شما روبرو بوده‌ايم؟ ببينيد هيچ بازيگري دوست ندارد در فيلمي كار كند كه سطح پاييني داشته باشد. همانطور كه گفتم گاهي اوقات انتظاراتي كه بازيگر نسبت به كيفيت فيلم دارد، درست از كار درنمي‌آيد. اين مسئله در مورد من هم مصداق پيدا مي‌كند، به‌خصوص در مورد فيلم‌هايي كه در سال‌هاي اخير بازي كرده‌ام. همه ما سعي خود را مي‌كنيم تا فيلم خوب باشد، چه كسي را سراغ داريد كه نخواهد فيلم‌هاي باكيفيت كار كند. به هر حال من به عنوان بازيگر به سهم خودم حتي در فيلم‌هايي كه حين كار احساس ‌كرده‌ام فيلم خوبي نخواهند شد، تمام سعي خودم را به كار مي‌بردم‌، اما به هرحال همانطور كه شما هم مي‌دانيد سينما يك كار گروهي است كه خوب يا بد بودن كار عوامل گروه روي يكديگر تأثير مي‌گذارد. منبع خبر : باني فيلم




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 489]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن