تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس كاغذى را كه روى آن بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم نوشته شده است از روى زمين برد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798350574




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دهه 1960، خیال بود، خیال/ تجربه یک لحظه ناب، و دیگر هیچ...


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: یادداشت امیر قادری درباره تاثیر وقایع «مه 1968» بر سینمای ایران و جهان سینمای ما - امیر قادری: موضوع این قدر جذاب است و برای نوشتن درباره‌اش این قدر منتظر مانده‌ام و صبر کرده‌ام که با این عجله و در ابن فرصت و جای محدود بهتر است تنها درباره یک جنبه‌اش بنویسم. درباره ابی فیلم «کندو»، وقتی با هزار بدبختی و کتک خوردگی، از هفت کافه عبور کرد، از جنوب تا شمال شهر، تا این که صندلی خودش را از دل آخرین کافه بیرون بکشد و رویش بنشیند، اما همه نکته جنبش 68 در این بود؛ حالا و بعد از این همه آرزو، تلفات، خشونت و درد، این صندلی را کجا بگذارد؟ اصلا باهاش چی کار بکند؟ به چه دردش می‌خورد؟ ××× این طوری است که تمام آن جنبش‌های مدنی و سیاسی دهه 1960 ( که نمونه و الگو و مظهرش شد: تظاهرات مه 1968 پاریس ) بیش و قبل از هر چیز، یک جور حرکت قدرت شکنانه جوانانه رومانتیک جلوه می‌کند، که شکست و بی‌نتیجه بودن‌اش از همان آغاز معلوم شده است؛ چه در برخی جنبش‌های اواخر دهه 1340 و اوایل 1350 ایران، چه در مبارزات نژادی و ضد جنگ در ایالات متحده، چه در بهار پراگ در چکسلواکی سابق و چه در جنبش‌های دانشجویی فرانسه. این مبارزان خیال‌پرداز جوان، بر علیه قدرت و جنگ، قد علم کردند در حالی که بعد از شکستن و پیروزی بر تمام این نهادهای قدرت حاکم، چیزی نداشتند که جایگزین‌اش کنند. تنها آرزوی جهانی پر از رویا و تخیل، جهانی مهربان و بدون جنگ، که در آن روح آدم‌ها، همراه با دود مواد روان‌گردان، بالاترین و عمیق‌ترین رهایی را تجربه کند. خب، این خودش فقط یک رویا بود، امکان پذیر نبود. هرج و مرج در این حد، تنها چیزی که می‌توانست از خودش به جا بگذارد، حس لحظه بود، همچون تک تک لحظات تابستان خیال‌انگیز 1967، که آمد و تجربه شد و رفت پی کارش، بی‌ این که امکان باز تولید داشته باشد. و نه تنها این، نه تنها دریغ و محرومیت، که کم کم آن روی سکه هویدا شد. این هرج و مرج رومانتیک، سویه دیگر خودش را نشان داد. خشونت و افسارگسیختگی که از دل آن لحظه‌های خیالی ناشی از پیروزی رویای جوانی بر نهادهای قدرت حاکم، زاده شد. وقتی فضای اثیری کنسرت‌های راک آن سال‌ها، به مرگ چند نفر در کنسرت مشهور رولینگ استونز ختم شد. وقتی جوان‌های عاشق، ناگهان با کابوس واقعیت رو به رو شدند و بار دیگر از خواب بیدار شدند و به زندگی روزمره برگشتند. دهه پر از حسرت 1970 که تمام شد، حالا نوبت سال‌های 1980 بود. دوران غلبه ریگانیسم و قوت گرفتن کانون‌های تمرکز و قدرت. از خانواده گرفته تا ابرقدرت غرب. رهبران و هنرمندان سال‌های پرآشوب گذشته، در دهه 1980 یا گوشه‌نشین شدند ( رابرت آلتمن )، یا مردند ( سام پکین‌پا و هال اشبی ) و یا جذب کانون‌های قدرت شدند و کانال‌های مناسب و مشخصی در دل این نهادها، برای تک و توک آرزوهای حالا دیگر کوچک‌شان به دست آوردند. دیگر کسی آرزوی جهان شاد و بی‌طبقه‌ای که بر آن تنها نیروی تخیل حکومت کند، نداشت. در همین حد تلاش برای حفظ محیط زیست بس‌شان بود. ××× پس سینما نیز همگام با این سه دهه حرکت کرد. دهه آرمان‌خواه (و اجازه بدهیم بگوییم: به شکلی دوست داشتنی و احترام برانگیز؛ معصوم و کور) 1960، فیلم‌های شاد و سرحال خودش را داشت. ( از جمله آثار ریچارد لستر با گروه بیتلز یا با کمی اغماض، فارغ‌التحصیل ) و همچنین فیلم‌هایی که سینما را به عنوان ابزاری برای تغییر جهان می‌دیدند ( مشخص‌ترین‌شان مستندهای کریس مارکر مثلا یا فیلم‌های ژان لوک گدار ). تا این که سرکوب‌های 1968 رسید. بهار پراگ، خزان شد و جنگ وبتنام ادامه یافت و ژنرال دوگل، پاریس را از دانشجوها پس گرفت. جنبش 68، به همه دلایلی که گفتیم، از درون و برون متلاشی شد و آدم‌هایی که طعم آن روزهای خیال‌انگیز با آرزوی رومانتیک خلق یک جهان آزاد، بی‌قدرت‌های سرکوب‌گر را در سر می‌پروراندند، سرخورده شدند. این شد که جوان‌های آخر فیلم «ایزی رایدر»، به عنوان یکی از نمونه‌ای‌ترین محصولات هنری موفق آن سال‌ها، وقتی در جست و جوی‌شان برای رسیدن به «آمریکای حقیقی» ناکام ماندند، همین طور و بی هیچ دلیلی، مرگ را تجربه کردند. این بی‌دلیل بودن مرگ‌شان در انتهای فیلم، به بن‌بست رسیدن همه آن رویاها را نشان می‌داد. ( نگوییم پوچ بودن، که به هر حال و برای لحظاتی هم که شده، آن آرمان‌ها را تجربه کرده بودند ). یا افراد «این گروه خشن» که حاصل زندگی‌شان جز مرگ، چیز دیگری نمی‌توانست باشد. این مرگ ناگزیر، در آثار دهه 1970 با شدت و قدرت بیش‌تری خودش را نشان داد. از جمله مثلا در «مرز ناپدید شدن» ساخته ریچارد سارافیان و «نشویل» و «مک‌کیب و خانم میلر» رابرت آلتمن و «رابین و ماریان» ریچارد لستر و «مترسک» جری شاتز برگ و «لنی» باب فاسی و «مکالمه» فرانسیس فورد کوپولا و البته شاهکار دست کم گرفته شده میکل‌آنجلو آنتونیونی «زابریسکی پوینت». به خصوص توجه کنید به پایان روشن‌گر این فیلم آخر که بعد از تجربه‌های فراتر از واقع میانه فیلم، آن چه بازه را می‌بندد؛ تنها نماهایی است از چند انفجار بزرگ. که همان قدر باشکوه‌اند که حسرت برانگیز. همان قدر زیبا که با تقدیری محتوم. دهه باشکوه – و تکرار می‌کنم رومانتیک – 1960، پایانی جز این چند انفجار زیبا نمی‌توانست داشته باشد. انگار که همه آن آرزوهای دلربا، تنها در خلاء امکان زندگی پیدا می‌کردند و تجربه‌شان چیزی در مایه‌های تجربه باشکوه و کوتاه و گذرا و آزاد لحظه انفجار بود. بازنده، آن‌ مردها و زن‌های قابل احترامی که لحظه شیرین انفجار را ابدی فرض کرده بودند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن