واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سینمای ما - امیر قادری 1 از ميان محصولات متعلق به حوزه سرگرمي هاي عامه پسند مي شود فرهنگ واقعي موجود را يافت. پس وقتي اين هفته مي شنويم فيلم «زن ها فرشته اند»، فروش اش از مرز 600 ميليون تومان گذشته، و يادمان مي آيد که سازندگان فيلم، از توليدکنندگان اصلي محصولات سينمايي پرفروش اين سال ها هستند، و بعد وقتي خود فيلم را مي بينيم؛ خشک مان مي زند؛ اين فيلمي است پر از ارتباط هاي ضربدري عجيب و غريب و خيانت و آدم فروشي. گره هاي کوچک و دور همي که در طول داستان فيلم وجود دارند؛ معمولاً خيانت يک نفر به نفر ديگر است. اما هر کدام شان مي توانند در هر فيلمنامه ديگري، فاجعه اصلي داستان تلقي شوند. اين طوري داريم همه چيزمان را از دست مي دهيم. 2 عوض اش، براي اينکه سم تماشاي چنين فيلمي را از تن بيرون کنيد، پيشنهاد اين روزهاي من، فيلم هاي کلود سوته است. اين روزها براي درآوردن يک مجموعه مطلب درباره اش، دارم دوباره آثارش را مي بينم که بعضي هايشان در فرانسه دهه 1970 مي گذرند و به نظر مي رسد کارگردان توانسته جو و ريتم گفت وگوي تلفني ده دقيقه قبل تان را از آب دربياورد. نوشتن درباره اش يک چالش واقعي است. «بخش پيدا و پنهان کوه يخ» اثر هنري را در بهترين و کامل ترين شکل اش، در آثار استاد مي شود ديد، و مثل شاهکارهاي رابرت آلتمن، به نظر مي رسد بخش اصلي خلق فيلم به عنوان يک اثر هنري، در لحظه انتخاب بازيگر پيموده شده است. همان اتفاق جادويي؛ به عنوان تماشاگر با فيلم هايش همراه مي شويد و ناگهان حس مي کنيد بازيگر توي قاب، مثلاً در همان لحظه يي لبخند مي زند که انتظارش را مي کشيد. 3 البته قرار نيست «زن ها فرشته اند» را با شاهکارهاي کلود سوته مقايسه کنيم اما مي شود با کمدي رمانتيک هاي آن ور آب مقايسه کرد. از همان نوع عامه پسند و بازاري شان. تا ببينيد چطور از ساده ترين داستان هاي عاشقانه استفاده مي کنند تا کمبودهاي تمدن شان را جبران کنند و به شهروندان قانع و سر به زيرشان، حداقل در سالن سينما هويت ببخشند. بي اينکه نوجوان پانزده ساله يي که براي تماشاي يک کمدي تين ايجري به سينما مي رود، شست اش خبردار شود که چطور دارد براي زندگي آينده خود به عنوان يک شهروند سرحال و آماده کار، آماده مي شود. 4 در فيلم باردار، ساخته جان آپاتو، که يکي از همين کمدي رمانتيک هاست، زن و مرد اصلي فيلم، به سنت داستا ن هاي اين مدلي، زندگي هايي کاملاً متفاوت دارند. مرد يک ديونوسوس تمام عيار است. زندگي در يک خانه مجردي با رفقاي خود را به همه چيز ترجيح مي دهد و هيچ مسووليتي هم نمي پذيرد. زن اما منش آپولويي دارد. منظم و دقيق و رو به پيشرفت، با يک زندگي حساب شده. بعد وقتي اين دو نفر به هم بر مي خورند، داستان طوري پيش مي رود که مرد مجبور است کم کم بالغ شود و براي زن و فرزندش خانه تهيه کند و مسووليت بپذيرد، يعني خودش را کامل کند. اما زن به عنوان يک انسان خشک مسووليت پذير در حال ترقي در مسير سازمان هاي اداري، چطور کامل مي شود؟ اين طوري که وقتي قرار است بچه را به دنيا بياورد، دکتر مجبورشان مي کند براي راحت تر شدن وضع حمل، اندکي از مواد مصرفي مورد علاقه مرد در لحظات تفريح را براي شل شدن عضلات به بدن زن تزريق کنند. دو شخصيت اصلي اين کمدي رمانتيک عامه پسند پرفروش، اين طور متعادل و کامل مي شوند و ويژگي هاي برتر زوج مقابل شان را کسب مي کنند. 5 اين هفته پيش آمد و بيشتر درباره يک موضوع صحبت کرديم. اميدوارم هفته بعد، برگرديم سراغ همان قالب به هم ريخته قبلي. اين بار اما فقط براي اينکه زيادي هم با ستون مرتب و منظمي رو به رو نباشيم، حواسم رفت به ذکر اين جمله آدلاي استيونسن که ديروز يکي از بچه ها برايم نقل کرد؛ «براي اکثر مردم، مرگ در راه اصول، آسان تر از زندگي کردن بر اساس آنهاست.» سه شنبه,25 تیر 1387 - 3:22:13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]