واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سینمای ما - آرمین ابراهیمی: .نوشتن از این مجموعه ی خوبِ سرِ حال دیگر چندان سخت نیست.هوش مندیِ خالقِ این سریالِ مناسبتیِ ساده جایی رو می شود که می فهمیم رسیدن به چنین نتیجه ی جالبی بدون هیچ گونه اغراقٌ غلو و با نمایشِ نٌرمالٌ متعارف سریال های دیگر شروع شده.چند شخصیت دیده ایم، داستانی را سرخوشانه پی گرفته ایم، به شوخی ها خندیده ایمٌ مسیری را آمده ایمٌ ناگهان داریم با جنس تازه یی از سریال های طنز مواجه می شویم.داریم شیوه ی نویی از کٌمدی را تجربه می کنیم.یک نوع کمدیِ بسیار بدیع که روی خطی باریکٌ پیچیده از عناصر اشتراکی ِگوناگون پیش می رود.فیلمنامه ی بسیار خلاقانه و ساختاری منعطفٌ چیره، منتها سازنده گان این اثر می دانسته اند که رسیدن به چنین نتیجه یی تنها وقتی حاصل می شود که گام به گام پله به پله مخاطبِ گٌنگٌ از همه جا بی خبرشان را بکشانندٌ با خود بیاورندٌ این همه تنوع را ناگهانی به وی زورچپان ننمایند.حالا این تنوعی که ازش دم می زنیم چیست؟ با اطمینان کامل می شود گفت هفتاد درصد از مخاطبان این مجموعه که مٌشتی آدمِ بی کارِ ساده هستند (فارغ از این که اصلا آدم «ساده» و «پیچیده» چه نوع آدم هایی می باشند!) جٌز غافلگیری های مضمونی و شیطنت های بی خطر ثابتِ این دست سریال ها با مضامینٌ خطوط و خندیدن به جوک ها چیزی از باقی ماجراها سر در نمی آورند، و چه بهتر، چه بهتر که این قٌماش به خواسته های طبیعی خود که همانا سرگرم شدن باشد برسند و شب با آرامش بیشتری بخوابند! در مسیر این هدف نیز «رضا عطاران» از اعمال کوچک ترین پرداخت بصری پرهیز کرده.از قاب های تکراریِ پیشیانش استفاده نموده و محتملاً از آغاز سری سازی برای تلویزیون نیز دغدغه یی از این دست نداشته است. همانطور که دیگران ندارند. پس بنابراین بارِ هنرنمایی عطاران می ماند بر شانه ی بازی و اجرای داستان. و شاید از این هم محدود تر، فقط اجرا.چون بازیگرانی که او با آن ها سرٌ کار دارد (و اغلب هم از تیمِ آشنای کارهای قبلی اش هستند) تا یک محدوده ی مشخصی جای رشد دارند.هم به دلیلِ محدودیت های فٌرمیِ کار هم به خاطرِ مدیومِ محصوری که عطاران با آن سرٌ کار دارند.اما، هنرِ مهم عطاران و گروه نویسنده گان اش در نقطه یی کاملا غافلگیر کننده می روید؛ ایجادِ موقعیت هایی بسیار بی معنا و پیدا کردن معنا وٌ داستانٌ هیجان از دل همین مشخصات.هیجان، بدون دست زدن به روایت های تو در تو وٌ جفنگ که پیشتر در کارهای خود عطاران وجود داشته اند.داستان، بدون اعمالِ پیچ ها وٌ شخصیت های زائدِ آشنا.هیجانٌ داستان، بدون استفاده از کلیشه ها بدون استفاده از عناصری که تنها ویژه گی شان تزریقِ هیجاناتِ موقتیٌ پوچ است.در حالی که عطاران از همین شیوه ی بدیعِ –به حتم- پیچیده به شکلی از کمدی می رسد که در عین به کار بردن انواعِ گوناگونِ آن اثری درونی خلق می کند که هر برداشت اش (حتا دو سال پس از دیدار اولیه) می تواند بٌرشی باشد از زیستنِ واقعی در یک شهر واقعی با تناسباتِ قابل باور، هر چند هم که جامعه ی آن وقت دچار دگرگونی های آشکار شده باشد این اثر سندی خواهد بود از گذشته ی شهرِ جنون زده.حالا، باقی مانده ی آن میزان از مخاطبانِ بزنگاه، قدم به قدم با سریال پیش آمده اند و می توانند کم کم این ویژه گی های دیریاب را کشف نمایند.می توانند این ویژه گی ها را کشف کنند و در کنارش لذتی مظاعف از سریال شان ببرند.لذتیِ مظاعف؟ بله.این درصد از بیننده گان هوشمند وقتی می بینند پشتِ برنامه یی که هر شب می دیدند ریشه های محکمِ تفکر و خلاقیت وجود دارد، وقتی می بینند این کمدی آنی نیست که سراغ داشتند، آنی نیست که امثالِ «مهران مدیری» با آثار کم ارزش ناقص شان به خورد ایشان می دادند، لذتی چند برابر قبل خواهند برد.در عین حال، موضوعاتِ پوسیده یی مثل اعتیاد و طبقه چند برابر پیش برایشان مهم و قابل پی گیری می شود. حالا، رازِ عطاران چیست؟ منبع خبر : سینمای ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]