واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: نسخه طنز فیلم «نقاب». این سرراستترین و کوتاهترین جملهای است که میتوان در وصف «نیش زنبور» گفت. فیلمی که با نوع پرداخت و به رغم تشابه، با رویکرد طنزآلود فاصلهاش را با «نقاب» حفظ کرده و این یادداشت هم قصد پرداختن به این شباهت را ندارد. فیلم بر اساس طرح اولیهای از رضا کیانیان به قلم سروش صحت نوشته شده که معمولاً آثارش در حیطه طنز تلویزیونی و سینمایی ارتباط خوبی با مخاطب برقرار میکنند و ادعای خاصی هم ندارند. محور اصلی «نیش زنبور» رابطه دو مرد کلاهبردار به نامهای اسد (رضا کیانیان) و رضا (رضا عطاران) است که با فریب پیره زنان ثروتمند پول به جیب میزنند. البته تناسب این زوج در کنار هم از وجوه قابل انتقاد فیلم است که به جنس بازی هر یک بازمیگردد و سابقه ذهنی مخاطب در باورپذیری آن نقش مهمی دارد. بر اساس این رابطه محوری فیلم آغاز و پایان ظریفی دارد. سکانس ابتدایی به معرفی زوج محوری اختصاص یافته در حالی که هر دو در حال آماده شدن برای رسیدن به یک قرار کاری هستند. با چند رفت و برگشت به خانه هر یک معرفی اولیه انجام شده و مشترک بودن مقصد هر دو برجسته میشود. همچنین در این معرفی نوع رابطه اسد و دخترش (بیتا سحرخیز) به گونهای پرداخت شده که ابتدا آنها زوجی با اختلاف سنی زیاد به نظر میآیند. در واقع کدهای دوگانه ارائه شده در این معرفی اولیه چند سکانس جلوتر جواب میگیرند که معلوم میشود آنها پدر و دختر هستند. اما کمی بعد وقتی اسد را در حال مخ زنی پیرزنی به نام مهین (پوراندخت مهیمن) میبینیم، تصور اولیه ما که مقصد و قرار اسد و رضا مشترک است نادرست از کار درمیآید. در واقع تبدیل شدن رضا به شرخری که با مأمور برای پول کردن چک برگشتی اسد آمده، تعریف جدیدی است که نمایشی بودن آن در همان سکانس لو میرود. به این ترتیب سکانس بعد که قرار است مخاطب را با رو کردن برگ برنده همدستی اسد و رضا غافلگیر کند، زودتر لو رفته و تأثیرگذاری لازم را ندارد. اما در همین معرفی اولیه که در چند مرحله انجام میشود، کدهایی ارائه شده که در فینال فیلم کارکرد ظریفی پیدا کرده است. در واقع سکانس پایانی چیزی جز کابوس اسد از تبدیل شدن به کتابخوان پیره زن پولدار نیست -که عاشق صدای اسد شده- و در همان ابتدای فیلم هم به صورت کابوس لحظهای او به تصویر درمیآید. ارتباط این آغاز و پایان از آنجا اهمیت دارد که میتواند چفت و بست لازم را در قصه ایجاد کرده و اطلاعاتی را که در بخش میانی ارائه میشود، برجسته کند. اما در فاصله این دو سکانس روایتی پر پیچ و خم از ادامه سیاهکاریهای این زوج کلاهبردار به تصویر درآمده که به گونهای میخواهند دیگری را از میدان به در کنند. هر جا هم قصه به بنبست رسیده، برای خروج از بحران سکانسی برای هنرنمایی اسد در مخ زنی پیره زنان با نامهای جعلی طراحی شده و این تکرار کارکرد و جذابیت موقعیت را از بین برده است. در این بخش نخ تسبیح حضور پیرزنی که عاشق صدای اسد شده، از مواردی است که مانع از دست رفتن خط محوری در قصه شده و زمینه لازم را برای رسیدن به پایان فراهم میکند. همچنین در بخش میانی شخصیتهای فرعی افسانه (مریلا زارعی) و مرجان (الیزابت امینی) طراحی شده که نسخه زنانه اسد و رضا هستند و گرهگشایی از ماهیت واقعی آنها بخش میانی را جذاب کرده است. در باقی پیچ و خمهای بخش میانی فیلم گرفتار موقعیتهای تکراری یا سهلالوصول است و نگاه طنز هم نمیتواند کنار هم قرار گرفتنشان را پذیرفتنی کند. مانند سکانس سخنرانی اسد در همایش خیرین مدرسهساز که حاضران را تحت تأثیر قرار میدهد. در حالی که قبلتر به این ویژگی شخصیتپردازانه او اشاره شده و حضورش از وجه منطقی با نگاه طنز هم پذیرفتنی نیست و تنها جذابیت لحظهای دارد. هر چند اشاره شد «نیش زنبور» نسخه طنز «نقاب» در اشلی دیگر است اما نکات مطرح شده گواهی است که این یادداشت در کشف این شباهت متوقف نمانده و برخی نقاط قوت و ضعف فیلم را ورای این وجه مورد توجه قرار داده است. منبع: 30nema.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]