واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: لطفا دست سانسورچیها را باز نکن رامبد جان!/ در اکثر جاهای دنیا برای شنیدن برخی شوخی ها محدودیت سنی میگذارند
«این چه معنایی جز رسمیسازی بیادبی دارد؟ آیا خنداندن به هر وسیلهای میتواند هدف باشد؟ بیادبی از هر زبانی و در مورد هر فردی پسندیده نیست. این راه، راهی است که میتواند به مصداق دادن به دست سانسورچیها ختم شود. این راه درستی نیست آقای جوان! این چه راهی است که میروید؟»
روزنامه تماشاگران امروز نوشت: «اگر آزادی را به مثابه یک درخت بدانیم، تفاوت نمیکند که تنه این درخت قطور باشد یا نورسته. همواره دوگروه هستند که برای تبر زدن به آن در کمین هستند: گروهی هستند آنهایی که با این درخت مشکل بنیادی دارند و حضورش را برنمیتابند اما گروهی هستند که به این درخت حمله میکنند و برای بهره گرفتن از آن چنان افراط میکنند که جانش را میگیرند؛ آنهایی که این گونه از آزادیها سوءاستفاده میکنند، برای گروه اول هم این بستر را فراهم میکنند تا بهانه به دست بیاورند و تبر در دست بگیرند و ضربهها را تا آخرین محکم و محکمتر بزنند.
آن چه در برنامه خنداننده شو اتفاق افتاد، مصداق عینی از این دومین گروه بود. آن چیزی که ما در این برنامه و شوخیهای سخیف آن شاهد بودیم، تباه کردن یک فرصت برای ساختن برنامههای متناسب با سلیقه مخاطبانی بود که به فضای مجازی و شوخیهای آن عادت کردهاند.
با خودمان رودربایستی نداریم. این برنامه و سطح شوخیهای جنسی آن به اندازهای زشت و دور از عرف و ادب جامعه ایرانی بود که در بسیاری از خانوادههای ما، برای جملات و شوخیهایی به مراتب مودبانهتر، سرانه مصرف ملی فلفل بالا میرود اما در رسانه ملی بی هیج نشانی از حیا گفته شد، خندیده شد و تایید شد. متاسفانه این شوخی خیلی عریان بود و حتی در لفافهای از هوشمندی هم پیچیده نشده بود.
در این برنامه چیزهایی گفته شد که در اکثر جاهای دنیا برای شنیدن آنها محدودیت سنی میگذارند و قبل از شروع برنامه میگویند که افراد زیر فلان سال حق شنیدن آن را ندارند. یکی از این استندآپ کمدیها حتی از نظر سوژه هم نمیتوانست در یک برنامه آبرودار به آن پرداخته شود.
بقیه هم در میان شوخیهای آن چنان خطهای قرمز حتی عرفی را پشت سر گذاشته بود که انگار برنامهسازان هیچ شناختی از جامعه ایرانی و حساسیتهای آن ندارند. در بسیاری از شوخیها از نوعی اشتراک لفظ یعنی استفاده از یک کلمه در دو معنی استفاده شده بود که برای رسیدن به معنی دوم که نه از سر اتفاق خیلی وقیحانه بود، نیاز به هوش یا درنگ نبود... در یک مورد که یک شوخی با نام خانوادگی یک فرد خاص به بدترین شکل ممکن انجام شده بود که حتی از نظر انسانی هم نمیتوانست قابل قبول باشد، شوخیهای جنسی هم به وفور در این شوخی دیده میشد؛ شوخیهایی که بیادبهای جمعهای ما اگر بخواهند به زبان بیاورند، ۳۶۰ درجه گردن خود را میچرخانند تا احیانا در حوالی آن کودکی، بزرگتری، چیزی نشسته باشد. آن وقت در یک برنامه تلویزیونی با جامعه مخاطب عام گنجانده شده بود... این چه معنایی جز رسمیسازی بیادبی دارد؟
آیا خنداندن به هر وسیلهای میتواند هدف باشد؟ بیادبی از هر زبانی و در مورد هر فردی پسندیده نیست. این راه، راهی است که میتواند به مصداق دادن به دست سانسورچیها ختم شود. این راه درستی نیست آقای جوان! این چه راهی است که میروید؟»
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۸ - ۱۰ تير ۱۳۹۶ - 01 July 2017
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]