واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: «هفت و پنج دقیقه» فیلمی به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل اسبق خانه سینماست که بعد از 9سال که از ساخت آن میگذرد این روزها در گروه هنر و تجربه بر پرده سینماها رفته است. این فیلم که به موضوع مهاجرت میپردازد، داستان زندگی زنان مهاجر در اروپاست که از فرط یاس، ناامیدی و استیصال در آستانه فروپاشی روحی و خودکشی هستند.
«هفت و پنج دقیقه» ظرفیت بسیار بالایی برای بررسی مباحث روانشناسی و جامعهشناسی جوامع در حال توسعه و همچنین جوامع غربی دارد و پس از دیدن آن احساس میکنی با کارگردانی مواجه هستی که تسلط بالایی برای آسیبشناسی فرهنگی در قاب سینما دارد. خوشبختانه حرفها و پیامهای فیلم منحصر به زمان ساختش نیست و با گذشت اینهمه سال که از زمان تولید آن میگذرد هنوز هم مخاطب را متاثر میکند. با عسگرپور که سالها مدیر عرصههای فرهنگی بوده و ساخت فیلمهایی چون «قدمگاه»، «اقلیما» و سریالهایی مانند «نفس گرم»، «شیدایی» و... را در کارنامهاش دارد درباره فیلم «هفت و پنج دقیقه» گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید. دغدغه تان برای ساخت فیلم «هفت و پنج دقیقه» چه بود؟ به نظرم ذهنیت و حال یک فیلمساز برای انتخاب یک طرح یا فیلمنامه به گذشته برمیگردد. به همین دلیل است که بعضی اوقات از بین طرحها یا فیلمنامههایی که به یک فیلمساز پیشنهاد میشود یکی را انتخاب میکند و خودش هم دلیل به روزی برای انتخاب آن ندارد! کمااینکه با جستجو درباره چرایی آن به مسالهای که مثلا سالها پیش در ذهناش داشته برمیگردد. من در فیلم «هفت و پنج دقیقه» با فیلمنامهای از آقای توحیدی مواجه شدم که در ابتدا قرار بود در ایران ساخته شود، اما با توجه به امکان ساخت آن در خارج از کشور، فیلمنامه را با محیط و مسائل آنجا وفق داده و در نهایت طبق شرایط کشور فرانسه ساخته شد. در این فیلم، مضمون فیلمنامه در وهله اول برای من جذاب بود. داستان آدمهایی که (بخصوص مهاجران) در جایی از دنیا که اتفاقا وضعیت معیشتی بدی ندارند به نقطهای از یاس، ناامیدی و سرخوردگی میرسند که خودکشی را تنها راه رسیدن برای آرامششان میبینند. آیا به خطرات ساخت فیلمی با محوریت مهاجران در کشورهای اروپایی فکر کرده بودید؟ کمااینکه فیلم شما چندین سال هم توقیف شد! فیلم ما هیچ وقت توقیفی نبود و پروانه نمایش آن دو سال بعد از ساختاش صادر شد. مشکل ما اختلاف دو تهیهکننده ایرانی و فرانسوی فیلم بر سر مالکیت آن بود و همین اختلافات چند سالی طول کشید و در واقع همین اختلافات باعث شد که آقای تخت کشیان (تهیه کننده ایرانی فیلم) برای اکران آن در ایران به مشکل بربخورد. البته پیش از این من حدود سال 75 سریال «خاطرات یک خبرنگار» به کارگردانی رسول صدرعاملی را در فرانسه تهیه کرده بودم. در آن کار من تجربه تولید فیلم در خارج از کشور را بهدست آوردم و با محدودیتها و مشکلات ساخت چنین آثاری آشنا بودم، اما مشکلات این فیلم به قدری آزاردهنده بود که حتی سکانسهای پایانی را با توجه به شرایط و امکانات موجود گرفتم، نه آنچه در فیلمنامه بود. این اختلافات عاقبت چگونه حل شد؟ طرف فرانسوی از پروژه کنار گذاشته شد و الان صاحبان فیلم همه ایرانی هستیم. نگفتید با توجه به اینکه «هفت و پنج دقیقه» را در اروپا ساختید، هنگام تولید آن به خطرات ساخت فیلمی با محور مهاجران در اروپا که به خودکشی میرسند فکر میکردید یا نه؟ نه، واقعا به این موضوع فکر نکرده بودم. کشور فرانسه که تمام فیلم «هفت و پنج دقیقه» در آن فیلمبرداری شده علیرغم مسائل و مشکلاتی که دارد، این حسن را هم دارد که خیلی کار را تفسیرپذیر به لحاظ سیاسی، اجتماعی و... نمیبیند و اینکه مثلا ما به دلایلی خاص سراغ این کشور رفتیم. همه به خوبی میدانند که در فرانسه آدمهایی با فرهنگهای مختلف جمع شدهاند و مهاجران بخصوص از کشورهای اروپای شرقی در آن زیادند. در فرانسه این تنوع فرهنگی بیشتر از سایر کشورهای اروپایی دیده میشد و ما به همین دلیل اینجا را انتخاب کردیم. در کل این فیلم را خیلی راحت میتوان فهمید و از زاویه سادگی میتوان به آن نگاه کرد. اگر شرایط ساخت آن در فرانسه مهیا نمیشد کلا ساخت این فیلم را منتفی میکردید؟ خیر، اگر شرایط ساخت این فیلمنامه در کشور دیگری غیر از فرانسه فراهم میشد آن را در جای دیگری میساختم، اما ترجیح خودم فرانسه بود. چون غیر از مواردی که گفتم در فرانسه به دلیل شناخت عمومی که نسبت به سینمای ایران وجود دارد ساخت فیلم برای ما راحتتر بود. در «هفت و پنج دقیقه» شما مفاهیم مختلفی مثل عشق، یاس، امید، غربت و... را کنار هم آوردید. فکر میکنید چقدر در تلفیق این مضامین موفق بودید؟ به نظرم به این نوع فیلمها و خاصه فیلم ما باید بیشتر توجه شود. چون ضمن مضمونی که دارد، اولین فیلمی است که تمام آن در خارج از کشور ساخته شد (البته بعد از ما فیلمهای دیگری هم این کار را کردند). اگر این فیلم در همان سالی که ساخته شد دیده میشد و اینهمه وقفه در اکران آن نمیافتاد قضاوت راجع به موفقیت درآوردن آن و مفاهیمی که کنار هم گذاشته بودم، برایم سادهتر بود. از آنجا که سبک و سیاق فیلم اروپایی است چقدر دیدگاهها و دغدغههای خود را به عنوان یک فیلمساز ایرانی در آن لحاظ کردید؟ طبعا من دیدگاه دینی خودم را به فیلم بردم و اصلا قصد فاصله گرفتن از آنها را نداشتم. در این فیلم دیدگاه ایرانی (بخصوص جنبههای اخلاقی) طبیعتا در فیلم حضور دارد و این اصلا در ذات کار هر فیلمساز ایرانی است، اما نکته مهم پایانبندی کار است و حس فرهنگی ما را در آنجا میشود دید. ما به جای یک پایان یاسآلود، پایانی امیدبخش برای آن در نظر گرفتیم که ناشی از دیدگاه معمولی است که در فرهنگ مان جریان دارد. «هفت و پنج دقیقه» چه جایگاهی در کارنامه کاریتان دارد؟ من به این کار بیشتر به عنوان یک کار تجربی نگاه میکنم. چون کار کردن با عوامل و با بازیگران خارجی سختیهای خود را به لحاظ فرهنگی دارد و این کار میتوانست زمینهساز کار دیگر فیلمسازان دیگر در خارج از کشور باشد که بخشی از آن اتفاق افتاد و بعضی دیگر نه. چگونگی انتخاب بازیگران ایرانی ما برای دو نقش ایرانی این فیلم حتما دو بازیگر ایرانی نیاز داشتیم که در ایران هم این فیلم را برای مردم جذاب کنند. با آقای کیانیان که قبلا سر فیلم «قدمگاه» تجربه همکاری داشتم و برای بازیگر دوم هم معیارمان فروش فیلم در گیشه داخلی بود. به همین خاطر در ابتدا بحث استفاده از آقای محسن نامجو با توجه به توانایی که در خواندن و نواختن داشتند، مطرح بود که ایشان از کشور رفت و بعد رسیدیم به آقای رضا عطاران. ساناز قنبری
یکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت 11:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]