واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: متولد 1325، فارغالتحصیل هنرستان کمالالملک و از شاگردان حسین شیخ از شاگردان مستقیم کمالالملک است. مرتضی رازفر را شاید به طور مستقیم نتوان از جمله نقاشان انقلاب نامید، اما نقاشیهایش از جمله آثاری است که در روزهای پر تب و تاب انقلاب دست به دست بین جوانان انقلابی در راهپیماییها چرخیده و تصاویر بهیادماندنی از آن روزهای خون و پیروزی را در قاب تصاویر برایمان به یادگار گذاشته است. حالا اما او در گوشهای از این شهر و در آپارتمانی زندگی میکند که اتاق کوچک آسانسورش را به کارگاهی از روزهای خوب تهران و طبیعتی که از یاد رفته است بدل کرده. با او درباره نقاشیهایش در آن روزها و تاثیری که هنر بر پیروزی انقلاب و همین طور انقلاب بر هنر داشته است، صحبت کردهایم.
در آثار هنرمندانی که به نقاشان انقلابی شهرهاند هنوز ردپایی از آن روزها دیده میشود، حال آنکه هنرمندان دیگری در روزهای انقلاب برای نیل به این پیروزی همگام مردم بودهاند. فکر میکنید در خلق اثر هنری، انقلاب چه تاثیری بر هنر و به عکس، هنر چه تاثیری روی انقلاب داشته و کدام پر رنگتر و موثرتر بوده است؟ به نظرم در زندگی روزمره و در هر دورهای، هنر، نمک زندگی است و اگر نباشد، بسیاری از جریانها اتفاق نمیافتد. خط، نقاشی، پوستر، اگر در میان آن سیل مردم و راهپیماییها از شریعتی تا انقلاب، از انقلاب تا آزادی و در همه جای ایران وجود نداشت، چه خاطره تصویریای برای ما باقی میماند؟ همین پرچم را که همه ما در هیأتها و مراسم عزاداری به دوش میکشیم و دست میگیریم، کار هنرمندان است. دنیای بدون تصویر، زودتر از خاطر میرود. آن روزها را خیلی از مردم با همین تصاویر و هنر به یاد دارند. شاید هنر تاثیر عمیقتری بر ایجاد یک سیر فکری داشته باشد. هر چند به تبعِ آن، زمانه نیز تاثیر خود را بر محیط و زندگی و هنر خواهد گذاشت. هنرمندان خالق یادها هستند و همهشان به اندازه و نوبه و توانایی خود در انقلاب شریک بودهاند. گرچه اتمسفر و محیط و مرکزیت در میزان این فعالیت تاثیر گذاشته باشد؛ خیلیها بیرون از تهران بودند و کمک کردند و شرکت داشتند و آثارشان هم در این انقلاب حضور داشت. بعضیها هم بعدها اضافه شدند و این راه را ادامه دادند. آن نقاشیها که شما میکشیدید و دست انقلابیون میدادید که در راهپیماییها از آن استفاده کنند، امروز کجاست؟ از هیچکدامشان خبر ندارم. اغلبشان بین مردم دست به دست شد و شاید از بین رفت. تابلوهای خط، نقاشی و طراحی از روحانیون و شهدا در میان انبوه مردم دست به دست میشد. برای هدفی که مردم در آن روزها به دنبالش بودند شاید آن پوسترها ارزش هنری نداشت. فقط آنهایی ماندگار شدند که همراه نقاش و هنرمندش به راهپیمایی رفتند و به دست همان هنرمند به خانه بازگشتند و نگهداری شدند. اما اغلب این آثار تاریخ مصرف داشتند و هنرمند حساسیت خاصی برای حفظ و حراست از آن نداشت. آثار من نیز به همین شکل بین مردم راه پیدا کرد. هنرمندان روی مقوا و پارچه سفید و چیزهای دیگر نقاشی میکردند و خط مینوشتند و در باد و باران و راهپیماییها آن آثار روی زمین میافتاد و زیر دست و پا میماند و از بین میرفت. آن دوره بردن این آثار به خانه نیز کار چندان راحتی نبود. از چه تکنیکی برای خلق آثار خط و نقاشی استفاده میکردید؟ تکنیک من برای خلق این نقاشیها اغلب مداد شمعی بود و خط را هم با رنگ پارچه، روی پارچه مینوشتم؛ چون بسرعت خشک میشد، از این رنگ استفاده میکردیم. این رنگ بسیار رقیق بود و خیلی زود خشک میشد. معمولا این آثار را مسجد سفارش میداد و باید سرعت عمل در کشیدن و نوشتن آن بالا بود، چون نه شرایط دپوی آن وجود داشت و نه زمان زیادی برای خلق اثر هنری. چه میکشیدید و چگونه به جوانان انقلابی میسپردید؟ آیا به شما سفارش کار داده میشد؟ تصاویری از سیدجمالالدین اسدآبادی، امام خمینی(ره)، دکتر مصدق، روحانیون مبارز و شهدای انقلاب. یا خودجوش تصویری میکشیدم یا سفارش داده میشد. مثلا نحلههای فکری مختلف سفارشهایی درباره عکس و تصویری از امام و شهدا میدادند یا مسجد پارچهنویسیهایی میخواست. گاهی این آثار دست به دست میشد و از جاهای دیگر سر درمیآورد. گاهی مردم میگفتند پوسترت را در میدان آزادی دیدیم یا فلان جا نقاشیات را دیدیم که همه اینها در آن روزها برایم جالب بود. شعارنویسی و نقاشیهای دیواری شاید نوعی گرافیتی در زمان انقلاب بود. از بین آن دیوارنویسیها اثری هم دیدهاید که چشمتان را گرفته و در یادتان مانده باشد؟ بله. زمان آن زمان دیوارهای خیابانها و کوچه پسکوچههای این شهر پر بود از شعار و عکس امام که با شابلونهایی که طراحان و نقاشان کشیده بودند، روی دیوارها نقش شده بود. من در طراحی برخی از آن شابلونها نقش داشتم. اغلب نوشتهها، عکسها و طرحها نیز چون روی دیوار اسپری میشد و قالبی از پیشتعیینشده و از پیش طراحیشده داشت، به نظرم خوب بود. حتی در آن زمان از برخی که نظرم را جلب کرده بود، عکاسی کردم. هنر متعهد، هنر انقلاب هنر متعهد دیگر تنها یک شعار نیست؛ اصلا بسیاری معتقدند هنر غیرمتعهد نداریم و به هر حال هر هنری، رسالتی بر دوش دارد. ماجرای هنر انقلابی اما یکسره چیزی جز تعهد نیست. روزهای پرالتهاب و پرشور منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، چنانچه رابطهای دوسویه با هنر داشته است و سالهاست به مناسبتهای مختلف بررسی میشود؛ رابطهای که نشان از تاثیرگذاری هنر بر انقلاب و تاثیرپذیری از آن دارد. مرتضی رازفر، یکی از نقاشان پرکار روزهای پیش از پیروزی انقلاب، از آنها بوده که برای تاثیرگذاری هنرش، از هر آنچه یک هنرمند نقاش میتواند برای کنش اجتماعی عرضه کند، فروگذار نکرده است. او حتی میگوید برای رسیدن به موج مردمی، گاه برخی ملاحظات هنری را هم نادیده میگرفته تا هنرش مستقیما در راستای انقلاب به کار برده شود. همین رویکردها بود که باعث شد پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 شاهد موجی تازه از نقاشیهای مرتبط با انقلاب باشیم. حسین زندهرودی و حسین خسروجردی، شاید از برجستهترین نقاشان هنرهای تجسمی متاثر از انقلاب بودند؛ نقاشیهای فیگوراتیو، که حماسی بود و جهانی را بازتولید میکرد که انقلاب آن را آفریده بود.
شنبه 16 بهمن 1395 ساعت 11:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 205]