واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ سیدجعفر قنادباشی:در مسیر نابودی !
اگر به روابط رژیم صهیونیستی و عربستان رجوع کنیم، موارد بسیار مشخصی وجود دارد که نشان میدهد رابطه علنیشده فعلی، در گذشته بهانحاءمختلف برقرار بوده است.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس روزنامه «حمایت» در یادداشتی به قلم «سیدجعفر قنادباشی» نوشت: رسانههای صهیونیستی چند روز پیش خبری را در مورد دیدار «دوری گلد»، مدیرکل وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی با یک هیئت سعودی به ریاست «انور عشقی»، افسر پیشین سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی منتشر کردند. دیداری که با واکنشهای منفی فراوانی بهخصوص از سوی رهبران جنبشهای فلسطینی همراه بود. روزنامه صهیونیستی هاآرتص ادعا کرده است که این سفر برای تبلیغ صلح عربی و ایده پادشاه پیشین عربستان برای حل مسئله فلسطین صورت گرفته و اهداف تجاری نیز داشته است. با توجه به پیشینه رابطه عربستان با رژیم صهیونیستی، ابتدا لازم است سابقه ارتباطات این دو رژیم و اهداف این رابطه موردبررسی قرارگرفته و سپس به نتایج آن اشاره گردد. 1- اگر به روابط رژیم صهیونیستی و عربستان رجوع کنیم، موارد بسیار مشخصی وجود دارد که نشان میدهد رابطه علنیشده فعلی، در گذشته بهانحاءمختلف برقرار بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موشه دایان، وزیر خارجه وقت رژیم صهیونیستی از این رویداد بزرگ با عنوان «زلزله» در منطقه یادکرد که باید به آن پرداخته شود. لذا مقامات تلآویو با کمک آمریکا و غرب، صدام را برای جنگافروزی علیه انقلاب اسلامی حمایت کردند که درنتیجه با پول و کمکهای مالی سعودی، جنگ تحمیلی 8 ساله را آغاز کرد. اخیراً نیز اطلاعات جدیدی از جنگ 33 روزه افشاشده که ثابت میکند رژیم سعودی برای ضربه زدن به حزبالله لبنان، به ارتش صهیونیستی کمک کرده است. در جریان جنگ سوریه هم، اسناد غیرقابلانکاری از حمایت ریاض از تروریستهای تکفیری وجود دارد که همزمان از کمکهای پزشکی، لجستیکی، نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در نبرد علیه جبهه مقاومت بهره میبرند. بااینکه رژیم صهیونیستی، دشمن مسلمانان و قدس شریف است اما به دلیل هماهنگیهای دقیق ریاض و تلآویو، هیچیک از گروههای تکفیری، تابهحال کوچکترین تعرضی به رژیم صهیونیستی نکرده و حتی شامل حمایتهای بیشائبه رژیم کودک کش بودهاند. از سوی دیگر، روابط مصر و رژیم صهیونیستی از سه سال پیش از زمان به قدرت رسیدن عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور این کشور بهبودیافته و قاهره تمایل دارد که بهطور علنی تلآویو را بهعنوان شریک استراتژیک خود معرفی کند. این در حالی است که روی کار آمدن دولت جدید مصر به کمک نظامیان، با همراهی و پشتیبانی بیشائبه عربستان صورت گرفت و این همگرایی بین اهداف این دو رژیم در مصر، از هماهنگیهای مشخص در سیاستهای راهبردی نشان دارد. صرفنظر از سیاستهای بعضاً اشتباه اخوانالمسلمین، روی کار آمدن دولت مرسی این زمینه را فراهم آورد که مصر 80 میلیون نفری، در مقابل رژیم صهیونیستی قرار گیرد اما نظامیان موردحمایت عربستان با چراغ سبز تلآویو، دست به کودتا زده و زمام امور را در دست گرفتند. ارسال کفن از سوی عربستان به نوار غزه بهجای کمکهای حیاتی و ضروری را باید نشانه مهم دیگر هماهنگی و ارتباط عربستان و رژیم صهیونیستی علیه آرمان فلسطین و جهان اسلام به شمار آورد. این اقدام، گویای مخالفت آشکار عربستان با دفاع مجاهدین فلسطینی در برابر حملات دشمن بود و ثابت کرد که تضعیف روحیه رزمندگان و مردم، به دلیل جهتگیری یکسان مقامات این دو رژیم بوده است. 2- بنابراین، علنیسازی روابط و قبحزدایی از آن، دفعتاً و ناگهانی رخ نداده و با توجه به برخی سوابق ذکرشده، سالها پیش مقدمات آن فراهمشده بود. اما سؤال اینجاست که چه نیازها و ضرورتهایی عربستان را به این پیوند شوم سوق داده است؟ پاسخ را باید در دو مؤلفه «تزلزل در داخل» و «سست شدن پایههای مشروعیت منطقهای و جهانی» جستجو کرد. از منظر سیاسی، مشروعیت حکومتها به مردم آن کشور، مردم منطقه، ارتش یا قدرتهای بزرگ وابسته است و در مورد عربستان، تمام این موارد یا سست شدهاند و یا رو به واگرایی رفتهاند. نارضایتی مردم عربستان اکنون فقط مختص بخشهای شیعهنشین نیست بلکه اهل سنت این کشور نیز به لحاظ اوضاع نابسامان اقتصادی و رشد فقر، به جمع مخالفین پیوستهاند. در سیاستهای منطقهای، تروریستهای دستپرورده سعودی، به خانه برگشته و نهتنها منطقه را ناامن کردهاند بلکه به حریم نبوی نیز تجاوز نمودهاند. ازنظر قدرت نظامی هم ناکارآمدی ارتش سعودی در جنگ یمن ثابتشده و از زاویه حمایت قدرتهای جهانی، امروز از کمترین پشتیبانی از سوی غرب برخوردار است. درنتیجه، عربستان در جریان پروژه عادیسازی رابطه با رژیم صهیونیستی، تلاش میکند با باجدهی، لابیهای صهیونیستی و نفوذ آنان را در مطبوعات غربی، رسانههای جهانی و ساختارهای آمریکا خریداری نماید تا از این طریق کسب مشروعیت کند. از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی سالهاست که به دنبال عادیسازی روابط و به رسمیت شناختهشدن از سوی کشورهای عربی بوده و در حال حاضر از جهالت عربستان که تصور میکند امتیازدهی، پایههای حکومتش را استوار میکند، بهره میبرد. مقامات تلآویو بهخوبی میدانند که برای نزدیک شدن به برخی کشورهای عربی، باید ابتدا پدرخوانده آنها را راضی کند و به همین دلیل، اگر بگوییم که نیاز تلآویو به برقراری رابطه با عربستان، بیش از نیاز ریاض به این رابطه نیست، قطعاً کمتر از آن نیز نخواهد بود. بنابراین، بهترین عنوان برای دیدار و سفر اخیر میان مقامات سعودی و صهیونیستی، «اجرای پروژه علنیسازی روابط سعودی – صهیونیستی» بر مبنای نیازهای این دو رژیم است. 3- نکته بسیار مهم اینجاست که با توجه به شرایط هفتههای اخیر در منطقه، ناآرامیهای بیشتر و حتی جدیتری برای عربستان پیشبینی میشود. به این معنا که هر کشوری تلاش کرده با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کند، دستخوش ناآرامیها و قرار گرفتن در برابر تهدیدات امنیتی شده است. حکومت ترکیه، وقتی بهاشتباه تصور کرد که میتواند با ازسرگیری رابطه با رژیم کودک کش، بخشی از مشکلات اقتصادی و امنیتی خود را مرتفع کند، با کودتا مواجه گردید و این قاعده درباره عربستان نیز صدق میکند. دولت پیشین مصر، باوجود شعارهای ضدصهیونیستی بهتدریج به رژیم صهیونیستی نزدیک شد و سرنگون گردید، همین خطر، دولت جدید مصر را هم تهدید میکند. مرزهای حکومت اردن نیز به دلیل پیروی از سیاستهای صهیونیستی، امروز گرفتار حملات تروریستی قرارگرفته و به همین علت، نگارنده این یادداشت بر این باور است که خطراتی مشابه بهزودی دامنگیر عربستان سعودی خواهد شد. همه اینها به این دلیل است که رژیم صهیونیستی طبق فرمایش معمار کبیر انقلاب اسلامی (ره)، غدهای سرطانی است و مشخص است که این بیماری، کشورهای گرفتار و مبتلابه آن را تا سر حد مرگ و سرنگونی پیش خواهد برد. توصیه ما به مسئولین سعودی این است که با دستوپا زدن در باتلاق صهیونیستها، بیش از این کار را برای خود دشوار نکنند و بدانند که کمترین آسیب از ناحیه رابطه با رژیم اشغالگر قدس، عبارت است از زوال و نابودی حتمی. انتهای پیام/ز
95/05/07 :: 05:32
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]