واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «يتيمخانه ايران»، روايتي باشكوه از تاريخ تاريك انگليس
فيلم «يتيمخانه ايران» دقيقاً امروز را نشانه رفته است. اين فيلم در وهله اول، نمايي واقعي از سيطره بيگانه بر كشور را نمايش ميدهد.
نویسنده : مهدي خرامان
فيلم «يتيمخانه ايران» دقيقاً امروز را نشانه رفته است. اين فيلم در وهله اول، نمايي واقعي از سيطره بيگانه بر كشور را نمايش ميدهد. در شرايطي كه عدهاي در داخل، جاهلانه يا ظالمانه، نگاه اميدوارانه به غرب را تبليغ ميكنند، اين فيلم به خوبي نشان ميدهد كه در دورهاي كه دولتهاي غربي حضور پررنگي در ايران داشتند، بزرگترين فجايع و بيشترين فقر در كشورمان غالب شد.
ژانر تاريخي، يكي از قديميترين گونههاي سينمايي محسوب ميشود كه اغلب فيلمهاي مهم تاريخ سينما نيز در همين ژانر قرار ميگيرند.
كشورهاي صاحب صنعت سينما و به ويژه امريكا، با ساخت فيلمهاي باشكوه تاريخي، علاوه بر هويتسازي براي خود، به طرح برخي از مسائل امروزين، در قالب روايتهاي كهن ميپردازند. اين درحالي است كه سينماي ما به رغم برخورداري از منبع عظيم و پر فراز و نشيب تاريخ كشورمان، كمتر از اين وادي بهره برده است. فيلم «يتيمخانه ايران» از معدود تلاشهاي موفق سينماي ايران در توجه به موضوعات مهم تاريخي است.
اثر جديد ابوالقاسم طالبي، كارگردان فيلم جنجالي «قلادههاي طلا» حلقه مفقودهاي از تاريخ جنايات دولت انگليس عليه مردم ايران است. قطعهاي كه به رغم عمق تراژدي و وسعت فاجعه، در كمتر متن و كتاب تاريخي به آن اشاره شده است. در سالهاي نخست روي كار آمدن رژيم پهلوي و بين سالهاي 1917 تا 1919 ميلادي (مقارن 1296 تا 1298هجري شمسي) قواي روس و انگليس، كشور ما را اشغال ميكنند. در اثر اين اتفاق، قحطي بسيار بزرگ و وسيعي در سرتاسر ايران شايع شد. آن وضعيت ناشي از اعمال سياستهاي مستقيم انگليس در ايران بود به طوري كه مستشاران انگليسي حتي اجازه دسترسي مردم به دارو را هم نميدادند! در اثر اين مسائل بيش از 9 ميليون نفر يعني حدود نيمي از كل مردم، در اثر بيماري و گرسنگي درگذشتند! از اين واقعه به عنوان «هولوكاست ايراني» ياد ميكنند.
از معدود اشارهها به اين مقطع از تاريخ كشورمان ميتوان به مجموعه مستند «اشغال» به كارگرداني سعيد مستغاثي، مستند «خاطرات خانه متروك» ساخته محمدعلي فارسي و يكي از قسمتهاي برنامه «راز» نادر طالبزاده اشاره كرد. اين درحالي است كه غربيها درباره هولوكاست ادعايي خود كه كم و كيف آن هنوز اثبات نشده، تاكنون صدها فيلم ساختهاند. در دو دوره اخير مراسم اسكار نيز دو فيلم با محوريت هولوكاست جايزه بخش فيلمهاي غيرانگليسي را كسب كردند.
«يتيمخانه ايران» اولين اثر جدي در فضاي هنري- رسانهاي ماست كه ماجراي قحطي بزرگ را به تصوير كشيده است. ابوالقاسم طالبي سعي كرده در اين فيلم يك «وسترن ايراني» را متبلور سازد. مهمترين شاخصه فيلمهاي وسترن، قهرمانمحوري است. قهرماني كه به طور همزمان با نيروهاي ديوسيرت و جغرافيا و محيط سخت و پرالتهاب پيرامون خودش مبارزه ميكند. در فيلمهاي وسترن، قهرماني كه نماد و نمود تمدن و فرهنگ امريكايي است به جنگ و نبرد با جنايتكاران و بدكاران ميرود و با خلق حماسههايي يا پيروز ميشود يا به مرگي زيبا و پرابهت ميرسد. در «يتيمخانه ايران» هم قهرمان فيلم با بازي خوب عليرام نورايي، با ديدن ظلم و ستم اشغالگران انگليسي، اسلحه به دست ميگيرد و براي نجات مردم خودش جانفشاني ميكند. صحنههاي اكشن فيلم با فضاهاي باشكوه و فاخر در مناطق جنگلي، شهري و بياباني در هم آميخته است. بازسازي زندگي و فضاي جامعه در مقطع تاريخي مدنظر فيلم، كاملاً باورپذير و نزديك به واقع از آب درآمده است. هدايت بازيگران و موقعيتها در سكانسهاي شلوغ و پر از جمعيت، يكي از دشوارترين عملياتهاي سينمايي است كه كارگردان اين فيلم از پس آن به خوبي برآمده است. اوج قدرت ساختاري فيلم، خلق نماهاي تكاندهنده مرگ دستهجمعي مبتلايان به وبا و طاعون است. نماهايي كه تاكنون در هيچ فيلم ايراني ديگري نمونهاي شبيه آن ديده نشده و صرفاً در فيلمهاي هاليوودي قابل تماشا است.
اما علاوه بر ساختار قابل توجه «يتيمخانه ايران» بايد به محتواي بهروز اين فيلم هم اشاره كرد. آنچه بايد گفت اين است كه فيلمهاي تاريخي، علاوه بر بازگويي يا افشاي واقعيتهايي درباره گذشته، در اصل به شرايط و جامعه امروز ميپردازند. درواقع، سينماي تاريخي، بازخواني زمان حال در آينه گذشته است. فيلم «يتيمخانه ايران» هم دقيقاً امروز را نشانه رفته است. اين فيلم در وهله اول، نمايي واقعي از سيطره بيگانه بر كشور را نمايش ميدهد. در شرايطي كه عدهاي در داخل، جاهلانه يا ظالمانه، نگاه اميدوارانه به غرب را تبليغ ميكنند، اين فيلم به خوبي نشان ميدهد كه در دورهاي كه دولتهاي غربي حضور پررنگي در ايران داشتند، بزرگترين فجايع و بيشترين فقر در كشورمان غالب شد.
«علمدار» شخصيت غايب فيلم و منجي آينده است كه نام آن را بارها از زبان قهرمان فيلم ميشنويم. فيلم نشان ميدهد كه نبود يك علمدار باتدبير و شجاع در كشور و قرار گرفتن پادشاهان بيلياقت و ترسو بر سر كار، نتيجهاي جز تاراج ثروتها و مرگ امنيت در كشور نداشته است. سكوت افراد به ظاهر روشنفكر در برابر جنايتهاي بيگانان نيز يكي ديگر از مسائلي است كه در فيلم بارها به آن اشاره ميشود. جرياني كه به خاطر دلبستگي به غرب، هيچ گاه حاضر به افشاي بسياري از حقايق، ازجمله همين ماجراي قحطي بزرگ نشدند!
هر چند كه «يتيمخانه ايران» به ويژه در زمينه فيلمنامه دچار ضعفهايي هم هست. ازجمله اينكه شخصيت مستشار انگليسي كه در پي شكار محمدجواد بنكدار است، بسيار سادهلوح و پيش پا افتاده به نمايش درآمده و آن پيچيدگي و مكار بودن كه از يك نظامي انگليسي انتظار ميرود، در او ديده نميشود. همچنين صحنه كشتن او توسط بنكدار در سكانسهاي پاياني فيلم نيز غيرمنطقي اتفاق ميافتد و باورپذير نيست. اما در مجموع، «يتيمخانه ايران» به رغم برخي ضعفها اما يك گام رو به جلو و پيشرفت در كارنامه كارگرداني ابوالقاسم طالبي و همچنين يك فيلم قابل احترام و اميدبخش در سينماي ايران است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]