محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829281312
جولیا رابرتز؛ لبخند، وقار، شفقت
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: ماهنامه همشهری سینما 24 - محسن آزرم، ایثار قنواتی:
در مصاحبه ای گفته بود: «گاهی به این فکر می کنم که اگر روزگاری بازیگری نکنم چه کار دیگری از من بر می آید. لیوان بزرگی را پر از قهوه می کنم و گوشه ای می نشینم و سعی می کنم جوابی برای این سوال پیدا کنم. به شغل های زیادی فکر می کنم. به آدم های دور و برم؛ یا آدم هایی که می شناسمشان.
فکر می کنم اگر شغل آنها را به من بسپارند از پس آن کارها بر می آیم یا نه. می دانم که خیلی از آنها دوست دارند جای من باشند ولی شک دارم اگر مجبورشان کنند هر روز جای من از خواب بیدار شوند و با چشم های خواب آلوده ای که باید خستگی شان را پنهان کرد سر صحنه فیلمبرداری حاضر شوند باز هم ترجیحشان این باشد که شغلمات را با هم تاخت بزنیم.
درست است که بازیگری کار سختی است و گاهی از دست خودم دلخور می شوم که چرا این شغل را انتخاب کرده ام ولی دست آخر به این نتیجه می رسم که کار دیگری از دستم بر نمی آید. این وقت هاست که لیوان بزرگ قهوه ام را می نوشم و به فیلمنامه هایی فکر می کنم که برایم فرستاده اند».
نیازی به فکر کردن نیست؛ جولیا رابرتز شغل درستی را انتخاب کرده؛ بهترین کار ممکن.
ماگنولیاهای پولادین
Steel Magnolia, 1989
یک سال قبل از این که جولیا رابرتز ستاره شناخته شده هالیوود شود، برای بازی در فیلمی به نام عجیب «ماگنولیاهای پولادین» نامزد اسکار بهترین بازیگر مکمل زن شد. داستان درباره دغدغه ای زنانه است. زنی به نام شلبی (جولیا رابرتز) بیماری دیابت دارد و بچه دار شدن برایش خطرناک است. اما نامزدش جکسون (مک درمت) بچه دوست دارد و مدام حرف از بچه دار شدن می زند. شلبی عصبی و نگران است اما مادرشوهر آینده اش به او اطمینان می دهد که اتفاق ناخوشایندی نخواهدافتاد. در آن زمان بازی رابرتز در نقش زنی که تلاش می کرد در کنار تشکیل خانواده دغدغه های خودش را هم داشته باشد، بسیار تحسین شد.
زن زیبا
Pretty Woman, 1990
زن زیبا یکی از پرفروش ترین فیلم های جهان در سال 1990 بود و در کمال تعجب به جای کنجکاوی برای ستاره مشهور و محبوب آن زمان، ریچارد گر همه برای تماشای بازی جولیا رابرتز در این فیلم به سالن های تاریک سینما می رفتند. رابرتز برای بازی در «زن زیبا» لقب ستاره هالیوود را گرفت. او که از دنیای مد پا به سینما گذاشته بود برطبق سنت هالیوود که اگر بخت یار کسی باشد می تواند یک شبه ره صدساله برود، بعد از بازی در نقش خیابان گردی به نام ویوین وارد به یکی از ستاره های زن سینما تبدیل شد. رابرتز تا به حال سه بار نامزد جایزه بفتا شده که یک بارش به خاطر همین فیلم بوده.
ناتینگ هیل
Nottingill, 1999
در این ده سالی که جولیا رابرتز به یکی از ستاره های هالیوود تبدیل شده بود، تقریبا هر سال دو فیلم سینمایی بازی کرد. «ناتینگ هیل» داستانی شبیه به خیلی از فیلم های آن روز هالیوود داشت . زنی زیبا، مشهور و ثروتمند عاشق مرد معمولی اما خوش قلبی می شود. رابرتز در «ناتینگ هیل» نقشی شبیه شخصیت خودش را بازی می کند. بازیگر معروف آمریکایی به نام آنا اسکات که برای بازی در فیلمی به لندن می رود و در یک کتاب فروشی با ویلیام (هیو گرانت) آشنا می شود. آشنایی ای که روزهای خوشش دوام چندانی ندارد.
ارین براکوویچ
Erin brockovich, 2000
«ارین براکوویچ»، سودربرگ را نامزد اسکار بهترین کارگردانی و جولیا رابرتز را برنده اسکار، گلدن گلوب و یک بفتای دیگر کرد. رابرتز در «ارین براکوویچ» نقش مادر سرگردانی را دارد که بعد از بازنده شدن در یک پرونده حقوقی از وکیلش می خواهد که کاری برای او دست و پا کند. از آنجایی که کسی ارین را جدی نمی گیرد، وکیل هم در دفترش یک کار دم دستی به او می سپارد. اما رابرتز به کمک شخصیت پردازی فوق العاده سودربرگ به کار می چسبد، خودش را از سرگردانی نجات می دهد و یک تنه یکی از پرونده های مهم دفتر حقوقی جناب وکیل را حل می کند.
یازده یار اوشن
Ocean’s 11, 2001
این دومین همکاری استیون سودربرگ با جولیا رابرتز بود. اما این بار رابرتز نقش چندانی در فیلم نداشت و به جایش ستاره های دیگر سینما مانند جرج کلونی و برد پیت داستان را پیش می بردند. رابرتز در «یازده یار اوشن» نقش تس اوشن، همسر سابق دنی اوشن (جرج کلونی) را بازی می کند؛ اوشن، خلاف کار سابقه داری که نقشه دردیدن 150 میلیون دلار را از گاوصندوقی در لاس وگاس می ریزد.
سودربرگ در این فیلم تصمیم می گیرد هم به سینمای محبوبش ادای دین کند و هم دل کمپانی های هالیوودی را به دست بیاورد. نتیجه فیلم بسیار دیدنی و سرگرم کننده ای از آب درمی آید که سودربرگ را مجاب می کند در سال های 2004 و 2007 «دوازده یار اوشن» و «سیزده یار اوشن» را هم بسازد.
نزدیک تر
Closer, 2004
«نزدیک تر» متفاوت ترین فیلم سال 2004 بود. فیلمی که نظر خیلی از منتقدان و جشنواره های مهم سینمایی را به خود جلب کرد. با وجود این که جولیا رابرتز و جود لاو بازیگران اصلی آن بودند، اما بازیگران مکمل زن و مرد ناتالی پورتمن و کالیو اوون، برنده جایزه گلدن گلوب، نامزد اسکار و جایزه بفتا شدند. مایک نیکلوز «نزدیک تر» را از یک نمایشنامه معروف انگلیسی اقتباس و کارگردانی کرد.
دن (جود لاو) نویسنده ای است که عاشق آلیس (ناتالی پورتمن) می شود. اما بعد از آشنایی با عکاس باسابقه ای به نام آنا (جولیا رابرتز) نظرش عوض می شود و عاشق آنا می شود. «نزدیک تر» بیشتر از این که داستان عشق های بی سرانجام باشد، داستان حیرانی مردی است که نمی تواند به چیزی غیر از سرگردانی تن دهد.
جنگ چارلی ویلسون
Charlie Wilson’s War, 2007
جولیا رابرتز بعد از دو سال دوباره جلوی دوربین مایک نیکولز ایستاد. نیکولز «جنگ چارلی ویلسون» را براساس زندگی نامه سیاست مداری به همین نام ساخت. رابرتز در این فیلم نقش زنی به نام هرینگ را بازی می کند که در گذشته مجری تلویزیون بوده و حالا، هم ثروتمند است و هم به سیاست علاقه دارد. علاقه او به سیاست باعث می شود با چارلی ویلسون (تان هنکس) نماینده دموکرات ها آشنا شود. او ویلسون را از مردی خوش گذران به سیاست مداری مسئولیت پذیر تبدیل می کند.
آگوست: اوسیج کانتی
August, Osage County, 2013
بازی در «اوسیج کانتی» جولیا رابرتز را نامزد بهترین بازیگر مکمل زن جایزه های اسکار، گلدن گلوب، بفتا و بیست جایزه دیگر کرد. رابرتز از تمام این جشنواره ها دست خالی بیرون آمد، اما بازی در نقش باربارا وستون یکی از بهترین بازی های کارنامه او به حساب می آید. «اوسیج کانتی» براساس نمایشنامه ای به همین نام ساخته شده و داستانش درباره خانواده از هم پاشیده ای است که بعد از ناپدیدشدن پدربزرگشان، بعد از سال ها دوباره دور هم جمع می شوند.
مانی مانستر
Money Monster, 2016
داستان فیلم درباره شخصیتی تلویزیونی به نام لی گیتس (جرج کلونی) است که به وسیله یکی از بینندگان برنامه تلویزیونی اش به نام کایل بودول (جک اوکانل) گروگان گرفته می شود. کایل تمام پولش را با برنامه گیتس از دست داده و با گروگان گرفتن او خواهان بازگشت پول از دست رفته اش است.
جولیا رابرتز در این فیلم نقش پتی فین را بازی می کند و برای اولین بار مقابل دوربین جودی فاستر می ایستد. «مانی مانستر» هشتمین تجربه کارگردانی جودی فاستر است. این فیلم بعد از حدود سه ماه اکران در سینماهای امریکا و اروپا فروش بدی نداشته و باید منتظر ماند و دید سهمش از جایزه های سینمایی امسال چه خواهدبود.
۱۴ آذر ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها