واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: بسیاری از جوامع توسعهیافته از سالها پیش سواد رسانهای را مد نظر قرار داده و تدریس آن را آغاز کردهاند اما در کشور ما چندی است که این مقوله مورد توجه قرار گرفته و گرچه کمتر کسی است که درباره سواد رسانهای چیزی نشنیده باشد اما معمولا تعریف روشن و درستی درباره این نوع سواد نداریم و از ابعاد و مختصاتش به اندازه کافی مطلع نیستیم. به این منظور با کارشناسان و متخصصان رسانه و ارتباطات گفتوگویی داشتهایم و تعریف آنها را درباره سواد رسانهای جویا شدهایم.
نگاه انتقادی، ثمره سواد رسانهای دکتر گیتا علیآبادی رئیس دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها بهصورت کلی میتوان سواد رسانهای را درکی دانست که متکی بر مهارت باشد؛ یعنی شما مهارت آن را داشته باشید که بفهمید از میان پیامرسانها، کدام یکی واقعا رسانه هستند، چه چیزی تولید میکنند و چه محتوایی دارند. به عبارتی سواد رسانهای توانایی تشخیص رسانه از پیامرسان را در اختیار کاربران قرار میدهد و این دو را تفکیک میکند. در تشریح کارکرد سواد رسانهای میتوان گفت این سواد، هوشمندی ویژهای برای هر فرد به وجود میآورد که بتواند در برابر رسانهها و انواع محتوای رسانهای، رفتار هوشمندانه و درستی داشته باشد. سواد رسانهای به مخاطبان رسانهها و پیامرسانها یاد میدهد در برابر هیچ محصول و محتوایی از هر نوعی که هست، منفعل نباشند و براحتی تحت تاثیر قرار نگیرند. سواد رسانهای ابزاری است برای مواجهه با انواع رسانهها؛ از رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون گرفته تا تبلیغات بازرگانی، پوستر، سینما، روزنامه، شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی. هرکدام از این رسانهها محتوا یا پیامی منتقل میکنند و اگر شما بهعنوان مخاطب سواد رسانهای داشته باشید، میتوانید به هر پیام و محتوای این رسانهها نگاه انتقادی داشته باشید و درستی و نادرستی آنها را به کمک الفبای سواد رسانهای تشخیص بدهید. به عبارتی سواد رسانهای ابزاری است برای درک درستی یا نادرستی محتوا و پیامی که از طریق رسانهها به مخاطبان ارائه میشود؛ محتوایی که میتواند صوتی یا بصری باشد یا به صورت فیلم منتقل شود و مخاطب را به شیوههای رفتار هوشمندانه در قبال محتوای رسانهها مسلح کند. ارتقای قوه تشخیص مخاطب نتیجه سواد رسانهای است و ابزاری برای ایجاد ارتباط بین موضوعات و علت نشر آنها. ممکن است نتیجه یک تحقیق یا پژوهش موافقان و مخالفانی داشته باشد اما کسی که به سواد رسانهای تجهیز شده، میتواند تشخیص بدهد که تحقیق مورد نظر صرف نظر از مخالفتها و موافقتها آیا توانسته به نتیجه مطلوب برسد یا نه! در واقع سواد رسانهای این هوشمندی را ایجاد میکند که رابطهای بین محتوا و نتیجه وجود دارد یا نه، این رابطه چگونه و به چه سمت و سویی است. 5 سوال کلیدی دکتر حسین افخمی عضو هیات علمی دانشگاه علامهطباطبایی سواد رسانهای تعاریف متعددی دارد، اما بهصورت کلی به معنی توانمند کردن شهروندان در ارتباط با رسانههاست و این توانمندی در پاسخ به پنج سوال ایجاد میشود: یک: این پیام از چه فرآیندی عبور کرده است؟ دو: رسانهای که این پیام را پخش میکند چه ویژگیهایی دارد و مالکیت آن را چه کسی یا کسانی دارا هستند؟ سه: ویژگیهای خود رسانه چیست و چه نوع بیانی دارد؟ به عبارتی پیامهای این رسانه در چه قالبها و ژانرهایی ارائه میشود؟ چهار: رسانه مذکور چه بردی دارد و چه گروهی از مخاطبان را دربر میگیرد و آیا من در این گروه مخاطبان جای میگیرم یا خیر؟ پنج: هر پیام از رسانه مذکور با ویژگیهای خاص خودش چه تاثیراتی بر من خواهد داشت؟ هر مخاطب به عنوان کسی که در معرض پیام قرار میگیرد، به کمک پاسخ این سوالات میتواند حق انتخاب داشته باشد که چه پیامی را بپذیرد و چه پیامی را نپذیرد و این همان سواد رسانهای است. همچنین قابل ذکر است که سواد رسانهای حق دسترسی ایجاد میکند و در بسیاری از کشورها این حق به رسمیت شناخته شده است. حق دسترسی به دو معناست: یکی اینکه رسانهها حق دسترسی و انتشار آزادانه اطلاعات را داشته باشند و دوم اینکه، امکان اظهارنظر برای مخاطب وجود داشته و زمینه بیان نظراتش در دسترس او قرار گرفته باشد. این همان چیزی که تعاملی شدن نام گرفته است، مثلا اگر در تلویزیون درباره مخاطبانی صحبت میشود که دانشجو هستند و دیگرانی درباره این مخاطبان که من هم جزئی از آنها هستم، تصمیم میگیرند، خودم بهعنوان دانشجو نیز حق اظهارنظر داشته باشم و این امکان برایم فراهم شده باشد که نظرم را بگویم. قابل ذکر است که سواد رسانهای در رسانههای چاپی، الکترونیکی و مجازی اشکال متفاوت دارد و در دنیای مجازی سواد رسانهای با سواد اطلاعاتی ترکیب شده است. از سالها پیش و با گسترش نفوذ رسانهها، سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی در بسیاری از کشورهای دنیا تدریس میشود. واکسیناسیون رسانهای دکتر حسین امامی پژوهشگر رسانههای نوین سواد رسانهای مهارتی است برای اندیشیدن به شیوه انتقادی و به تعبیری تفکر انتقادی که مخاطب چه بیننده باشد، چه شنونده، چه خواننده مهارتی پیدا کند که هر پیامی را منفعلانه قبول نکند و در برابر پیامها قدرت تصمیمگیری، مقاومت و انتقاد داشته باشد. رسانهها در تلاشند که افکار عمومی را به سمت خودشان جلب کنند و بسیاری از جدلها و کشمکشهای رسانهای به این دلیل است که هر رسانهای میخواهد طرفداران بیشتری داشته باشد، پیامش را به گستره وسیعتری از مخاطبان انتقال بدهد و افکار عمومی را آنگونه که میخواهد به سمت خود بکشاند و با خودش هماهنگ کند. سواد رسانهای ابزاری است که مخاطب را در برابر پیامهای رسانهای واکسینه میکند و به تعبیری بلای جان رسانههاست؛ چرا که از مخاطب در مقابل اطلاعات نادرست و جهتدار محافظت میکند،زیرا مخاطب مجهز به سواد رسانهای، میتواند حرف هر رسانهای را نپذیرد و عملکرد رسانهها را تحلیل و بررسی کند. به عنوان مثال در اصول روزنامهنگاری و نگارش رسانهای آمده که از صفت در خبر استفاده نشود. وقتی مخاطب این نکته را بداند و ببیند که رسانهای از صفت در اخبارش استفاده میکند، متوجه میشود یا رسانه فریبکار است یا اصول اولیه را نمیشناسد و در نتیجه به چنین رسانهای اعتماد نخواهد کرد. سواد رسانهای در یک تعریف کلی، نوعی واکسینه کردن مخاطبان نسبت به برخورد منفعلانه در قبال پیامهای رسانهای است. عصر سواد دیجیتالی و چند رسانهای دکتر امیر سپنجی مدرس دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات بهصورت اجمالی میتوان گفت سواد رسانهای قدرت درک و تجزیه و تحلیل انتقادی رسانههاست. سواد رسانهای قدرت نقد، تجزیه و تحلیل را در اختیار مخاطب قرار میدهد به نحوی که در هر سنی هر پیامی را که رسانههای مکتوب، صوتی و تصویری یا سایبری در اختیارش قرار میدهند بسادگی نپذیرد و راجع به منبع، محتوا و نحوه ارائه پیام و ویژگیهای مختص پیام به استنباط و درک درست برسد. سواد رسانهای برای افراد مختلف در سنین متفاوت فرق دارد. از یک کودک چهار یا پنج ساله توقع نداریم که در مقابل پیامهای رسانهای درک و تشخیص دقیقی داشته باشد، اما مخاطبان بزرگسال رسانهها باید درک و دانش لازم را برای تجزیه و تحلیل پیامها و عملکرد رسانهها داشته باشند. درباره اهمیت سواد رسانهای همین نکته کافی است که بدانیم این مقوله از سال 1920 در انگلستان و کانادا تدریس میشود، یعنی از زمانی که نه فضای سایبری بوده و نه پیامرسانهای موبایلی و نه حتی شبکههای اجتماعی. زمانی که آنها این درس را برای دانشآموزان مدارس ابداع کردند، با کتاب و مطبوعات و تا حدی رادیو سروکار داشتند. روز به روز که کمیت و کیفیت رسانهها ارتقا یافت، ویژگیهای تازهای از رسانهها بروز کرد و به تبع آن دانش و سواد رسانهای نیز پیچیدهتر شد. به مرور سینما و تلویزیون به سپهر رسانهها وارد شدند و شبکههای مختلف و متعدد تلویزیونی ایجاد شد. تلویزیون ازسال 1960 تا امروز همچنان فضای اصلی قلمرو رسانهای دنیا را به خود اختصاص داده است یعنی استنباط و درک پیام تلویزیونی و تصویری با کتاب و مطبوعات تفاوت دارد. بنابراین پیچیدگی رسانهها به پیچیدگی سواد و دانش مخاطب منجر شد و شکل دیگری گرفت. از سال 2000 میلادی به بعد با رسانههای سایبری سر و کار داریم رسانههایی که به هیچ عنوان مجازی نیستند بلکه کاملا بر وجوه واقعی افکار و زندگی مخاطبان تاثیر میگذارند. طبیعی است که در چنین شرایطی سواد رسانهای اهمیت بیشتری پیدا میکند. آذر مهاجر
سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت 01:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]