واضح آرشیو وب فارسی:فارس: درآمدی بر رویکرد زکریا اخلاقی به شعر عرفانی و اشراقیشاعر مشرق اشراق
در روزگار ایسمها و جریانهای موجگونه با شاعرانی خاص روبه رو میشویم که دریچه شعرشان به آفاق معرفت گشوده شده است چنان که در میان غزلسرایان روزگار ما بی شک میتوان زکریا اخلاقی را از سرآمدان کم نظیر این جریان دانست.
خبرگزاری فارس- گروه کتاب و ادبیات: رویکرد به عرفان، اشراق و شهود، تاریخی دیرپا و کهن، دارد و گرچه مختص به شعر پارسی نیست اما در شعر این دیار و این زبان جلوه هایی درخشان دارد. عرفان از قدیم الایام از جنبه های مهم محتوایی ادب فارسی بوده است و این مساله در ادب فارسی حتا نسبت به ادبیات عرب نیز از غلطت بیشتری برخوردار بوده است، این مساله چنان است که برخی معتقدند در هر حال تغزل در ادبیات عرب احیانا حالت تعشق و توصیف زن را رها می کند و جنبه های ملکوتی و الهی به خود می گیرد معذلک توجه کلی غزل همان توصیف زن و معشوق مجازی است، لکن در ادبیات فارسی ملاحظه می شودکه کسانی مانند عطار مولوی و سنایی به طور کلی متوجه جنبه های لاهوتی غزل می شوند و شماره اینگونه شعرا و نویسندگان کم نیست (1) . گرچه امروز به سبب زندگی در وضعیت مدرن و پسامدرن، رویکرد به مفاهیمی از قبیل عرفان عمومیت گذشته را ندارد اما هستند شاعرانی که مسیر شهود و اشراق را برگزیده و در جاده ی عرفان قدم می زنند. از سوی دیگر برخی از متفکران غربی به این نتیجه رسیدند در عصری که کشتن فردیتها نوعی ارزش تلقی میشود، بازگشت به گذشته یا مذهب وعرفان تنها دریچهی نجاتبخش انسان معاصر است .(2) ماکس هورکهایمر یکی از اعضای بلند پایهی مکتب فرانکفورت آلمان معتقد بود که در عصری که سخن از حذف فردیتهاست باید به ارزش فردیت ایمان داشته باشیم. او خود را با چیزی که آن را "گرایش به سمت جهانی عقلانی شده، خودکار و کاملاً اداره شده" مینامید در تعارض میدید. عقیده داشت در عصری که تمایل به حذف استقلال فرد وجود دارد جز تمایلات مذهبی، هیچ امیدی برای آزادی ولو محدود وجود ندارد. (3) اینچنین است که در روزگار ایسم ها و جریان های موج گونه با شاعرانی خاص روبه رو می شویم که دریچه ی شعرشان به آفاق معرفت گشوده شده است چنان که در میان غزلسرایان روزگار ما بی شک می توان زکریا اخلاقی را از سرآمدان کم نظیر این جریان دانست. بسیاری از آنان که درباره ی شعر او نظر داده اند در باب شباهت نگاهش با نگره ی عرفانی حاکم بر آثار سهراب سپهری سخن گفته یا نوشته اند. خود او نیز این مساله را کتمان نمی کند و در گفت و گویی پیرامون شروع شاعری و تاثیر پذیری اش به این نکته اشاره کرده است: آن زمانی که من سرودن شعر را شروع کردم، مرحوم نصرالله مردانی یکی از غزلسرایان خیلی خوب انقلاب بود. یعنی تصویرسازی های فوقالعاده قشنگی داشت و در صور خیال نظیر نداشت. البته دوستانی مثل آقای امین پور به ایشان ایراد میگرفتند که در زمینه مضمون و مفهوم کمتر کار میکند و بیشتر عکسبرداری از طبیعت دارد و در یک نقدی که آقای امین پور در آن سالها به قیام نور نصراله مردانی داشتند و خیلی نقد قشنگی بود، به این جهات پرداخته بودند. ولی از این جهات که بگذریم تصویرسازی، ترکیبسازی و صور خیال شعر نصرالله مردانی فوقالعاده قوی و زیبا بود و حرف اول را میزد و من این نوع زبان و این نوع تخیل را میپسندیدم. شعرهای اولیه من هم تحت تأثیر ایشان بود. بعدها هم یک مقداری تحت تأثیر سهراب سپهری بودم چون طبیعتگرایی عرفانی ایشان را میپسندم، ترکیب طبیعت و عرفان باهم جلوه های زیبایی را در شعر به وجود میآورد. سهراب سپهری این کار را کرده بود. سهراب قبل از ورود من به عرصه شاعری یعنی سال ۵۹ از دنیا رفته بود و من از سال ۶۰ وارد عرصه شعر و شاعری شدم؛ سهراب خیلی اجتماعی نبوده، عارف مشرب و منزوی و گوشهگیر بوده و روحیه خاصی داشته است.تلفیق طبیعت با عرفان در شعرهای او خیلی جلوههای زیبایی دارد. شعر پشت دریاها یا شعر آب را گل نکنیم یا شعر نشانی و خیلی شعرهای دیگر سهراب دارای این ویژگی است.(4) علی ایحال آنچه در مجالی اندک و فرصتی کوتاه می تواند مورد اشاره قرار گیرد نگاه امروزین و ملموس او به مسایل معرفتی است که در ساخت ترکیب های تر و تازه ی اشراقی و شهودی خود را نشان می دهد امری که حاصل آشنایی او با دو عالم متفاوت است نخست عالم شعری ترکیب ساز و خیال پرور مرحوم مردانی و دیگر عالم اندیشه ورز شهودی و عرفانی مرحوم سپهری. حاصل این کار را می توان در ترکیب هایی که اخلاقی می سازد دید: جنگل های لاهوتی چه نزدیک است جنگل های لاهوتی، نمی بینی تجلی های دور از دست آن طاووس در دست است حشر سبز بهار امد تماشایی است حشر سبز قامتها گلستانها شده آیینه نبض قیامتها سیب تجلی ای بلوغ شاخه ها در اشتهای ما تصرف کن از میان سبز ها سیب تجلی را تعارف کن سفره ی سبز تجلی بوسه زد تیغ شهادت بر گلوی تشنه او سرخ رو بر سفره سبز تجلّی رهنمون شد اشارات زلال اشارات زلالی از طلوع زاده ی نرگس پیاپی می وزد از سمت میقاتی که می گویند بارخوانی همین چند بیت از چند اثر معروف اخلاقی را به عنوان نمک این نوشتار تلقی می کنم نمکی که هم ملاحت دارد و هم شیرینی، و ما را با عالم معرفتی شاعری روبه رو می کند که با زبانی تر و تازه و دلنشین پنجره ی شعرش را به آفاق عرفان گشوده است. به این ویژگی می توانید ده ها نکته ناب دیگر را بیفزایید. موسیقی بی نظیر غزل هایش، حسی لطیف که در سرتاسر غزل هایش موج می زند، قافیه های تازه ای که به قول دکتر شفیعی کدکنی در موسیقی شعر (آنجا که از وظایف قافیه می گوید) معانی تازه ای را تداعی کرده و این نقطه قوتی دلنشین در شعر اوست. و...و...و... این یادداشت قرار نیست نقطه آخری داشته باشد اینجا دقیقا نقطه آغازی است برای شمای مخاطب که دوباره سراغ دفترهای شعر اخلاقی بروی و سیر و سلوک خویش را در رودخانه شعر او آغاز کنی رودخانه ای که تو را به اقیانوس معرفت خواهد برد... 1-سجادی، دکترسیدجعفر. تجلی عرفان در ادب فارسی. تهران نهضت زنان مسلمان. دفتر 69. ص 29 2- سایت سهراب http://sohrabeghashang.blogfa.com/cat-135.aspx 3- مقدادی، بهرام. فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی. انتشارات فکر روز. تهران ۱۳۷۸ 4- وبلاگ هنر اسلامی http://www.yasin60.blogfa.com/post-170.aspx یادداشت : هاشم کرونی انتهای پیام/و
95/04/15 :: 00:12
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]