واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: ژاله صامتی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است و آثار سینمایی نظیر گیلانه، رفیق بد، ضدگلوله و دراکولا را بر پرده نقرهای و مجموعههایی همچون «فردا دیر است» و «آژانس دوستی» را در قابکوچک در کارنامه خود دارد. او همچنین از بازیگران شناخته شده و موفق تئاتر است و به کارگردانی در این عرصه نیز روی آورده است. این بازیگر پس از مدتها به تلویزیون بازگشته و در حال ایفای نقش در سریال «نفس» به کارگردانی جلیل سامان است. صامتی برخلاف بسیاری از هنرمندان از فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و حاشیههای آن دور است. با این بازیگر درباره تجربه کمنظیر دوری از فضای مجازی در دنیای امروز و دغدغه این روزهایش گفتوگو کردیم.
فضای مجازی چقدر در زندگی شما نقش دارد؟ اگر خودم را با بیشتر آدمهای امروز مقایسه کنم، میتوانم بگویم که هیچ نقشی ندارد. از تلگرام استفاده میکنم که تقریبا 30 روز یکبار به آن سر میزنم و حداکثر نیم ساعت برایش وقت میگذارم. اینستاگرام هم دارم ولی شاید باورتان نشود که تا به حال صفحهام را باز نکردهام. هنوز ترجیح میدهم روزنامه و مجله بخوانم و اخبار گوش بدهم. این روند جدید برایم جذاب نیست و نتوانستهام به آن عادت کنم. ظاهرا یک صفحه رسمی در اینستاگرام دارید که چندان هم فعال نیست؟ بله، اما خودم تا به حال به این فضا نرفتهام و اگر فعالیتی صورت گرفته، احتمالا از طرف دخترم بوده است. هیچ علاقهای به این فضا ندارم و حضور در آن حتی وسوسهام نمیکند. چرا همچنان به شیوه قدیمی و سنتی ارتباط پایبند هستید؟ به نظرم ابزارهای قدیمی ذهن را فعالتر نگه میدارند. وقتی میخواهند فیلمنامه را برایم ایمیل کنند، میگویم لطفا برای من روی کاغذ بفرستید. هنوز حس واقعی بودن آن نوشته و دست زدن به کاغذ برایم جذاب است. وقتی میخواهم از روی یک صفحه مجازی مطلبی را بخوانم، حس خوشایندی ندارم. احساس میکنم آن نوشته جان ندارد و دارم سر خودم را کلاه میگذارم. ابزارهای جدید امکان برقراری ارتباط با دوستانی را که از شما دور هستند، آسانتر میکند. این کارکرد نیز شما را جذب نکرده است؟ خیر، شاید به این دلیل که اطرافیانم این شرایط را ندارند. با تمام کسانیکه میخواهم ارتباط داشته باشم، نزدیکم هستند. اگر از من دور بودند، احتمالا رغبت بیشتری برای استفاده از این ابزارها پیدا میکردم. اغلب بازیگران امروز از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند و از این طریق با مردم در ارتباطند. حضور نداشتن در شبکههای اجتماعی خللی در ارتباط شما با علاقهمندانتان ایجاد نکرده است؟ من همچنان سوار اتوبوس و تاکسی میشوم. بسیاری از مواقع برای فرار از ترافیک و با مردم بودن، ماشینم را کنار مترو پارک میکنم و مسافتی را با قطار میروم. همچنین سالی یک تئاتر کار میکنم و با تماشاچی از نزدیک در ارتباطم. بسیاری از تماشاگران علاقهمند پس از اجرا میمانند و با هم گفتوگو میکنیم. پس ارتباطم با مردم را قطع نکردهام. مگر ارتباط چیست؟ همین است دیگر. در فضای مجازی این ارتباط گرچه واقعی نیست اما تنگاتنگتر است. بهعنوان مثال یک هنرمند تصاویر روزانهاش را با دنبالکنندگانش به اشتراک میگذارد و با آنها وارد تعامل میشود. اینکه مردم ما را دوست داشته باشند، مهم و خوشایند است ولی من معتقدم برای هر آدم بدون در نظر گرفتن شغلش باید حریم خصوصی وجود داشته باشد. قصد توهین به کسی را ندارم، اما اینکه اعلام کنی من الان فلان دسر را خوردم یا الان در فلان رستورانم، بیشتر شبیه نمایش و خودنمایی است. البته هرکس سلیقه و نظری دارد، اما به نظر میآید چون ارتباط واقعی و نزدیک با مردم ندارند، ارتباط را به شکل دیگری برقرار میکنند. من وقتی از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکنم با مردم مراوده دارم. آنها سوالاتی را که برایشان جالب است میپرسند، اینکه چند سال است ازدواج کردهای؟ چند تا بچه داری؟ و سوالاتی از این قبیل. خیلی وقتها آدمها درددل میکنند و از خصوصیترین مسائل زندگیشان میگویند، چون گمان میکنند با من آشنا هستند و نوعی قرابت میان من بازیگر و خودشان احساس میکنند. ارتباط مستقیم و شنیدن لحن و آکسون آدمهای مختلف از نزدیک به یک بازیگر کمک زیادی میکند، چون آدمهایی که نقششان را بازی میکنم همین افراد هستند. این راه بهتری برای شناخت نقشهایی است که قرار است بازی کنی تا با جستوجو در اینترنت ببینی یک زن در فلان روستا چگونه راه میرود؟ یا چگونه غذا میخورد؟ مگر تا پیش از ظهور و گسترش ابزارهای جدید ارتباطی بازیگران چه میکردند؟ معتقدم آن زمان بازیگران موفقتری داشتیم، فیلمها و نمایشهایمان هم حال بهتری داشت. نیمی از این موفقیت به دلیل ارتباط واقعی بازیگر با مردم بود نه ارتباطی که از طریق چهار تا عکس با دکورهای ساختگی باشد. به نظرم ارتباط حقیقی با مردم در فضای مجازی چندان ممکن نیست. اگر مردم ما را در شرایط عادی ببینند، ارتباط حقیقیتری میانمان شکل میگیرد. مثلا وقتی شما به درمانگاه مراجعه میکنی با لباس و تیپ آنچنانی نمیروی، پس مردم با خود واقعیات ارتباط برقرار میکنند و حرف میزنند تا زمانیکه در رستوران با بهترین لباس و در بهترین حالت نشستهای و عکست را به اشتراک میگذاری. حتی صحبتهای همکارانتان درباره تجربه حضورشان در شبکههای اجتماعی، شما را ترغیب و وسوسه نکرده است؟ اصلا و ابدا. خیلی بامزه است و جای تعجب دارد. دوستانی که در فضای مجازی حضور دارند، گاهی به من غبطه میخورند و میگویند خوش به حالت. جالب است که میگفتند اگر تلگرام داشته باشی، دیگر نمیتوانی آن را کنار بگذاری اما برای من این اتفاق نیفتاد. حتی مدت زمان زیادی این برنامه از روی تلفن همراهم پاک شده بود و به اصرار دیگران دوباره آن را نصب کردم. خودم هیچ احساس نیازی به آن نمیکنم. حتی میبینم در برخی گروههای تلگرام صدها پیغام آمده است اما وسوسه نمیشوم که باز کنم و آنها را بخوانم. با توجه به اینکه شما علاقهای به فضای مجازی ندارید، برای فرزندانتان در استفاده از این فضا محدودیتی تعیین کردهاید؟ باورم این است که بچهها به پدر و مادر نگاه میکنند. وقتی من و همسرم خودمان را درگیر این فضا نکردهایم، فرزندانم هم زیاد به آن وابسته نیستند. شرایط خانه ما درست مثل زمان کودکی من است. یعنی از غروب که خانواده دور هم جمع میشوند با هم غذا میخوریم، تلویزیون میبینیم، معاشرت میکنیم و بعد میخوابیم. زمانیکه کنار هم هستیم برای یکدیگر وقت میگذاریم و کسی سرش در گوشی نیست. از فضای مجازی بگذریم و برسیم به بازگشت دوباره شما به تلویزیون؛ چه شد که پس از سالها با سریال «نفس» به تلویزیون برگشتید؟ آقای سامان در این حرفه آدم موجهی است. دو سریال قبلی ایشان کارهای خوبی بود. البته من هیچ وقت تنها به کارنامه کاری یک شخص اکتفا نمیکنم. گروه تولید و عوامل درجه یک هستند و در ابتدا فیلمنامهای قوی، کامل و بازنویسی شده در 26 قسمت به من دادند. این روزها فیلمنامه کامل به بازیگر دادن جزو اتفاقات نادر است. پس دلیلی برای نه گفتن نداشتم. هیچ کس از کار کردن بدش نمیآید. اگر همه شرایط درست باشد، چرا کار نکنم؟! تلویزیون، سینما و تئاتر برای من فرقی ندارد. هر جا که بتوانم اتفاق بهتری را رقم بزنم، برایم بهترین جاست. ویژگی مثبت تلویزیون، طیف وسیع مخاطبان است که البته کار را سختتر میکند،چون سلیقهها متفاوت است و تو ملزمی که این طیف گسترده را راضی نگه داری. شما در سالهای اخیر زمینههای گوناگونی همچون بازیگری، کارگردانی و تدریس را تجربه کردهاید. کدامیک دغدغه اصلیتان در این روزهاست؟ هنوز هم اصلیترین دغدغه و عشق قدیمی من بازیگری است. تدریس و کارگردانی نمیتواند به اندازه بازیگری، مرا جذب کند. نوشین مجلسی جامجم
چهارشنبه 31 شهریور 1395 ساعت 00:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]