تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836031776
چگونه یک موسیقیدان به "قصاب پراگ" تبدیل شد؟
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: "راینهارد هایدریش" از بالاترین مسئولان گردان حفاظتی آلمان نازی (SS) رئیس دفتر امنیت اصلی رایش و فرماندار رایش در "بوهم و موراویا” بود. هایدریش در عملیات آنتروپوید توسط سربازان چکسلواکی به قتل رسید. اما او چگونه به یک هیولا بدل شد؟ ماجرای زندگی هایدریش خواندنی است. از او به خاطر اقداماتش با القابی چون «قصاب پراگ، هیولای موطلایی، مرد اعدام، نابغه اهرمینی هیملر و الهه جوان مرگ» یاد میشود.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از فرادید ، در پراگ فقط چند عمارت زیباتر از کاخ والنستاین (Wallenstein Palace) میتوان به چشم دید. این عمارت در قرن 17 میلادی و به سبک معماری باروک ساخته شد.
این عمارت تاریخی و باشکوه که حالا میزبان مجلس سنای کشور چک شده، در طول تاریخ نیز همیشه "میزبان قدرت" بوده است. قدرت هیچگاه به اندازه یک روز خاص در این کاخ به اوج خود نرسیده است: روز 26 ماه مه 1942 میلادی.
در آن روز، نازیها در سرسرای اصلی کاخ دور هم جمع شده بودند و بر ناحیهای حکمرانی میکردند که روزی چکسلواکی بود؛ اما آن ناحیه تا پیش از آن سال تحت لقای دو منطقه تحتالحمایه «بوهم و موراویا» تحت کنترل نازیها بود.
چرا راینهارد؟
نازیهای برای شنیدن چند قطعه از یک کوارتت سازهای زهی آلمانی آنجا گرد هم آمده بودند که چهار سال پیش از آن تاریخ از دنیا رفته بود. نام آن آهنگساز «برونو هایدریش» بود و قطعاتی که گوش میدادند نیز متعلق به اپرایی به نام «آمین» بود که او در سال 1895 نوشته بود.
آن اُپرا در جنگلی در مناطق مرکزی آلمان اتفاق میافتاد. شخص اول نمایش قهرمانی دلیر بود که با یک رهبر رعیتی ظالم به نبرد میرفت. نام او «راینهارد» بود. آن اپرا در زمان خودش کاملا موفق بود. ماه مارس 1904 میلادی یعنی زمانی که فرزند اول برونو، کارگردان اپرا، و همسرش به دنیا آمد، آنها تصمیم گرفتند که نام قهرمان داستانشان را روی او بگذارند: «راینهارد.»
راینهارد هایدریش
38 سال از آن ماجرا میگذرد و حالا پسرش میزبان مراسم کاخ والنستاین است.
پستهای قصاب پراگ
راینهارد هایدریش (Reinhard Heydrich) در اوج زندگی شخصی و کاریاش قرار دارد: او ژنرال گردان حفاظتی آلمان نازی (SS) بود؛ رئیس دفتر امنیت اصلی رایش که بر عملکرد گشتاپو و دیگر نیروهای امنیتی نازیها نظاره داشت؛ و از سپتامبر سال 1941 میلادی، فرماندار رایش در بوهم و موراویا شد. هایدریش با شخصیت اول اپرای پدرش همخوانی داشت.
با ورود او و همسرش لینا به سرسرای اصلی، ماموران نازیها و همکاران چکیِ به افتخارشان سلام نازیها را اجرا کردند.
هایدریش از همه لحاظ به پیشوای نازیها نزدیک شده بود. یونیفرم نظامی SS او پر از مدالها و افتخارات بود و دیگر جای خالی دیده نمیشد.
هایدریش، هیتلری دیگر
او در جایگاه یک موسیقیدان موفق از آن مجلس بزم لذت میبرد و احتمالا داشت به این مسئله فکر میکرد که چقدر خوب نیروهای چکی را به خط کرده بود. ترکیب اقدامات ظالمانه او، مانند صدها اعدام سریع و بدون محاکمه، و اقداماتی مهربانانهتر، مثل افزایش جیره غذایی، باعث نفوذ بیشتر او شده بود. هایدریش همچون هیتلر دارای احترام بین نیروها بود.
هایدریش (راست) در کنار سران نازی: هانریش هیملر (وسط) و کارل وولف (چپ) – نورنبرگ، سال 1936 میلادی
او حتی احتمالا در مورد نقش کلیدیاش در کشتار یهودیها فکر کرده بود و اینکه سیاستهای نازیها تا چه میتوانست بهتر باشد. هایدریش احتمالا در همایش حومه برلین در ماه ژانویه که خودش ریاست آن را به عهده داشت، در مورد امکان نسلکشی نیز بحث کرده بود.
پس از پایان مراسم، هایدریش با برگزاری یک ضیافت باشکوه در هتل بزرگ آوالون همه را شگفتزده کرد. فرماندار سرد رایش چندان به خوشرویی شهره نبود. یک شاهد عینی او را این چنین وصف میکند: «استاد آداب معاشرت، سرگرم کننده، مشتاق به آشنایی با دیگران و یک گفتگو کننده جذاب.»
پس از ضیافت نیز او به همراه همسرش به خانه لوکس ییلاقیشان در 15 کیلومتری پراگ میروند. هایدریش از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید.
یکی از مهمترین لحظات جنگ جهانی دوم
خوشحالی بیوصف او تنها 10 ساعت طول کشید. فردای آن روز، او روی تخت بیمارستان خوابیده بود و داشت برای زنده ماندن دست و پا میزد؛ یکی از سربازان چک یک نارنجک را داخل خودروی او انداخته بود. یک هفته بعد نیز هایدریش درست شبیه قهرمان اپرای پدرش، از دنیا رفت.
ترور هایدریش یکی از مهمترین لحظات جنگ جهانی دوم به شمار میرود.
هیولای نازیها – هایدریش در سال 1940 میلادی
درست است که آن ترور باعث شد نازیها یکی از موثرترین ستارههایشان را از دست دهند، اما اقدامات تلافیجویانه بسیاری نیز علیهشان صورت گرفت: کشته شدن 1700 مرد، زن و کودک و همچنین افزایش اعزام هزاران یهودی به اردوگاههای مرگ.
مستندی برای هایدریش
در آخر هفته جاری، مستندی در مورد "کشتار هایدریش" عرضه خواهد شد که «جیمی دورنان» در آن نقشآفرینی کرده است. نام مستند برگرفته از عملیات ترور هایدریش "آنتروپوید" است. نام عملیات در حقیقت اسم رمزی بود که سرویس مخفی بریتانیا به آن داده بود، زیرا خودشان ترور هایدریش را برنامهریزی کرده بودند. مستند علاوه بر بازآفرینی کشتار، به این مسئله میپردازد که آیا اساسا ترور هایدریش به نفع چکیهای محاصره بود یا خیر.
هیملر (چپ) یکی از دست راستیهای هیتلر بود - وی به همراه هایدریش در حال ترک هتلی در وین است
شخصیت هایدریش یا ماشین ترور نازیها
گرچه پیشتر به معماهای پیرامون ترور هایدریش مفصلا پرداخته شده اما مسئله شخصیت پیچیده او آنطور که باید باز نشده است. سوال اینجاست که چگونه محصول یک خانواده پیچیده و شاد به مردی تبدیل شد که میلیونها نفر را کشت؟
به همین منظور در ابتدا باید دوران کودکی او را بررسی کرد. او در شهر هاله در 150 کیلومتری جنوب غربی برلین به دنیا آمد. او پسری لاغراندام و ضعیف بود که به خاطر یک بیماری زمینگیر شده بود. او اما مصمم بود که آن بیماری مانع پیشرفتهایش نشود و بتواند ورزشهایی چون قایقرانی و فوتبال را ادامه دهد.
نباید در مورد تک بعدی بودنِ هایدریش زیاد مطالعه کرد، زیرا اعتماد به نفس مثالزدنیِ او حاصل پرورش خانوادگیاش در محیطی امن بود و نه به خاطر مسئلهای دیگر. گنجینه هنری پدرش بسیار موفقیتآمیز بود. خانواده هایدریش در خانهای بزرگ و مجلل زندگی میکردند. مادرش «الیزابت» از خانوادهای ثروتمند بود و برای تربیت راینهارد و برادر و خواهرش پرستار استخدام کرده بود.
راینهارد جوان در مدرسه و به ویژه در درس علوم چندان عملکرد خوبی نداشت، زیرا او قصد داشت شیمیدان شود. علاوه بر آن، او شیفته رمانهای کارآگاهی و جاسوسی بود. او بعدها بخش جاسوسی SS را به نام SD راه انداخت.
راینهارد هایدریش (راست) در قلعه پراگ به پرچم نازیها سلام میدهد – سال 1941 میلادی
نابغه موسیقی
او از پدرش موسیقی را فرا گرفت و تا پیش از سن 6 سالگی ویالون و پیانو مینواخت. تا آن زمان، هایدریش جوان هیچ نشانهی غیرعادی از یک "هیولا" را نداشت. او پسری بااستعداد، فرهنگی و باانگیزه بود. جنگ آغاز شد و او نیز مانند هر جوان میهنپرست دیگری دوست داشت از کشورش دفاع کند.
گرچه او هرگز سنگرهای جنگ را از نزدیک ندید، اما شاهد خشونتهای فجیعی در شهر محل زندگیاش بود. شهر هاله همچون دیگر شهرهای آلمان بین سالها 1919 و 1920 شاهد نزاعهای سیاسی شدیدی بود که در آن واحدهای ناسیونالیست فرایکورپس با کمونیستها درگیر بودند و نیروهای دولتی نیز سعی در برقراری نظم داشتند.
مرد اعدام هیتلر
هایدریش جوان به کمونیسم اهمیتی نمیداد – که با توجه به گرایشهای وقت رویکردی عجیب بود. او در عوض به عضویت "نیروی دفاعیِ" واحد فرایکورپس درآمد. رابرت گروارث، نویسنده کتاب زندگینامه هایدریش به نام "مرد اعدام هیتلر" میگوید که هیچ مدرکی دال بر جنگیدن هایدریش با فرایکورپسها نیست.
پروفسور گروارث مینویسد: «بزرگترین انگیزه او از فعالیتهای شبه نظامی این بود که کلاه فلزی بزرگش را به رخ دوستان نوجوانش بکشد.» علاوه بر این مسئله، چنین به نظر میرسد که هایدریش از نظر سیاسی انگیزه نداشت. گرچه او بعدها مدعی شد که عضو نهادهای راستیِ طرفدار نازی است، اما شواهد کافی برای اثبات ادعاهایش وجود ندارد.
هایدریش (چپ) در کنار هیملر و آدولف هیتلر – پراگ، 1939 میلادی
آیا او یهودی بود؟
عضویت هایدریش در نیروهای فرایکورپس به او فهماند که خشونت بخش مشروع فعالیت سیاسی است. راینهارد در سال 1922 به عضویت نیروی دریایی درآمد و همانجا بود که شخصیت و انگیزههای ظالمانه او مشخص شد.
حتی شایعه شده بود که راینهارد هایدریش تا حدودی "یهودی" بود و همین دلیل مانع از عزیز شدنِ او نزد کادر افسران ضد یهودی شده بود. گرچه آن شایعات هیچ اساسی نداشت، اما همیشه در مورد وی مطرح میشد و او را اذیت میکرد. از این رو، میل او به کشتار یهودیها را میتوان به نوعی روش هایدریش برای متقاعد کردن همکارانش دانست که به آنها بفهماند «لکهای از خون یهودیها» در وجودش نیست.
یکی دیگر از شایعات پشت سرش، منزوی بودن است. شاید اینطور باشد، اما او کاملا باانگیزه زندگی میکرد و در فعالیت سیاسی ماهرانه عمل میکرد. او همیشه دوست داشت به بهترین شکل ظاهر شود و زمانی که در یک پست منصوب میشد، از او انتظار میرفت تا پا را فراتر بگذارد. با این وجود، انگیزه او به سرعت به "غرور" تبدیل میشد.
هایدریش (دومین نفر از سمت چپ) در یک جلسه با سران گشتاپو: آرتور نبه، فرانتس یوزف هوبر، هانریش هیملر و هاینریش مولر – برلین
همسر مرموز هایدریش
ماجرا اما از آنجایی آغاز میشود که هایدریش با زنی جوان به اسم "لینا فون اوستن" در دسامبر 1930 میلادی آشنا شد. آن دو به سرعت جذب یکدیگر شده و تا پیش از کریسمس با هم نامزد کردند.
اما زن جوان دیگری در برلین – که هویت او هیچگاه مشخص نشد – ادعا میکرد که زن هایدریش است و این مسئله را به افسران مافوق او گفته بود. یک دادگاه نظامی برای حل مسئله برپا شد. هایدریش در دادگاه چنان مغرورانه با آن زن برخورد کرد که دادگاه او را به خاطر "عدم صداقت" از نیروی دریایی اخراج کرد.
اخراج او از نیروی دریایی برای هایدریش خیلی گران تمام شد اما همسرش لینا در تمام مدت کنارش ماند. مشکل بدتر این بود که ثروت خانوادهاش به خاطر بحران اقتصادی (ناشی از تورم کاذب پس از جنگ جهانی اول) در آلمان کم و کمتر شده بود. به همین دلیل، هایدریش نمیتوانست از پدرش کمک مالی دریافت کند.
ورود به سرویس اطلاعاتی
هایدریش دوست نداشت در شغلهایی که پایینتر از خودش میدید، مشغول به کار شود و از طرفی هم همچنان تمایل داشت لباس نظامی را به تن کند. به همین دلیل او در سال 1931 میلادی از طریق یکی از دوستان خانوادگیشان به مردی معرفی شد که میخواست برای حزب سیاسیاش یک دستگاه اطلاعاتی راهاندازی کند. آن شخص کسی نبود جز هاینریش هیملر و آن حزب هم چیزی نبود جز حزب نازی.
گرچه هایدریش در کار اطلاعاتی چندان تجربهای نداشت و تمام اطلاعاتش محدود به رمانهای کارآگاهی و جاسوسی میشد، اما او توانست مسئول SS را متقاعد کند که شخص درستی را انتخاب کرده است. وی در ماه ژوئن پیشنهاد را دریافت و به عضویت حزب نازی آلمان درآمد.
تا پیش از آن موقع، هایدریش چندان آدم سیاسی نبود. برخلاف او، لینا و خانوادهاش از طرفداران سرسخت نازیها بودند. به همین دلیل، لینا از شغل جدیدش بسیار استقبال کرد و ملاقات شوهرش با هیملر را اینگونه وصف کرد: «بهترین لحظه زندگی من و زندگی ما.»
آن قرار ملاقات البته در سالهای بعد عواقب بسیار سنگینی برای زندگی میلیونها نفر داشت.
توسعه مخوفترین نهادهای سرکوبگرایانه
هایدریش سرویس اطلاعاتی SD را توسعه داد - که گشتاپو نیز بخشی از آن بود – و آن را به یکی از مخوفترین نهادهای سرکوبگرایانه دولتی تبدیل کرد که جهان تاکنون به خود دیده است.
هایدریش بود که پشت برنامه تیراندازی به صدها هزار یهودی و دیگران بود. او بود که کنفرانس وانسی را مدیریت کرد تا پاسخی برای "آخرین راهحل پرسش یهودیان" پیدا شود.
او بود که اینگونه مورد ستایش هیتلر قرار گرفت: «یکی از بهترین سوسیالیستهای ناسیونال؛ یکی از مدافعین وفادار به مفهوم رایش آلمان؛ یکی از بزرگترین مخالفان تمام دشمنان رایش.»
بنابراین چه پیش آمد که این جوان پولدار و تربیتشده در یک خانواده اهل موسیقی، به چنین شخصیت منفوری بدل شد؟
چهره شیطان: راینهارد هایدریش – وی در سال 1942 از دنیا رفت
علت دگردیسیِ هایدریش
دگردیسیِ هایدریش از آنجا نشات میگیرد که او تمایل داشت اهداف مافوقهایش را ارضا کند. در واقع سیاستهای جنبش نازی نبود که برای او اهمیتی داشت، بلکه فرصتهایی بود که او در پی آن به قدرت و مقام میرسید.
اما همینکه او جای پایش را در سیستم نازیها محکم کرد، دوست داشت تا نشان دهد که حتی به نسبت افراد قدیمیتر بیشتر طرفدار نازیها است. البته یک عامل دیگر را نیز باید در نظر گرفت: نفوذ همسرش و خانواده او. لینا به "حقانیت" هیتلر شک نداشت و تا زمان مرگش در سال 1985 میلادی طرفدار آن باقی ماند.
با تقویت باور هایدریش به نازیها، او ایمان آورده بود که اقداماتشان اخلاقی است. او عمیقا باور داشت که یهودیها تهدیدی مهلک برای جامعه هستند و نابودی آنها به نفع بشریت تمام خواهد شد.
او در مورد شدت سختی در جنگ با دشمنان گفته بود: «شرایط برای همه کاملا دشوار است، اما باید بمانند سنگ گرانیت سخت باشم؛ در غیر این صورت تمام زحمات پیشوا به هدر میرود. بعدها مردم به خاطر کارهایمان با نیکی از ما یاد خواهند کرد.»
هیملر در مراسم تدفین هایدریش گفته بود: «در مورد هایدریش میدانم که او برخلاف قلب مهربانش چقدر هزینه داد تا چنین مستحکم و استوار باشد.»
در تصور هایدریش، روشهای دموکراتیک ضعیف عمل میکند و نمیتواند برای مواجهه با یهودیها و کمونیستها جواب دهد. سبعیت در مبارزه با دشمنان رایش ضروری است و نباید به سخنرانی خوب و مصالحه تکیه کرد.
هایدریش در نهایت به این خاطر دست به آن اقدامات زد که باور داشت کارهایی درستی هستند. او یک هیولا به دنیا نیامده بود و حتی در طول زندگی هیچگاه چنین چیزی را در مورد خودش فرض نکرد.
دختر هایدریش "سیلکه" در سال 1971 میلادی اظهار داشت که پدرش ذاتا آدم بدی نبوده است.
پایان اپرا
در پایان اپرای پدر هایدریش به نام "آمین،" قهرمان داستان کشته میشود. او پس از آنکه بر روی صحنه کشته میشود، فریاد میکشد: «خداوند به ما رحم کند.»
اما مطمئنا، آن شخصی که وامدار نام قهرمان آن اپرا بود، چه در زندگی و چه در هنگام مرگ سزاوار رحم خداوند نبود. درست است که افرادی مانند او تا سالها مورد لعن و کفر دیگران قرار میگیرند، اما باید بدانیم که افرادی مانند او میتوانند تغییر منفی کنند – اینکه اگر کسی توانایی نواختن ویالون را داشته باشد و همچنین کاملا فرهنگی و شهری و باهوش هم باشد، باز هم هیچ تضمینی نیست که او به یک "هیولای واقعی" تبدیل نشود.
منبع: Dailymail
ترجمه: وبسایت فرادید
چهارشنبه 24 شهریور 1395 ساعت 17:36
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]
صفحات پیشنهادی
چگونه میتوان هر کودک را به یک محیطبان تبدیل کرد
یک نویسنده و کنشگر محیط زیست مطرح کرد چگونه میتوان هر کودک را به یک محیطبان تبدیل کرد جهانگیریان میگوید سازمان محیط زیست هنوز به نقش هنر و ادبیات در حفظ محیط زیست و نهادی کردن فرهنگ آن آگاه نیست تنها با گذاشتن قوانین سخت نمیتوان مؤثر واقع شد بلکه باید به موازات وضع قوانتک فرزندی چگونه به یک پُز اجتماعی تبدیل شد؟
تک فرزندی چگونه به یک پُز اجتماعی تبدیل شد استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت تک فرزندی قدرت سازگاری و تفاهم فرزند را کاهش میدهد چرا که دائم در خانه کانون توجه خانواده است سالهاست که کاهش رشد جمعیت به عنوان زنگ خطر تهدید کننده جامعه ایرانی به گوش میرسد و افزایش سن ازدواج کاهش تعچگونه کسب و کار خود را به یک امپراتوری تبدیل کنیم؟
چگونه کسب و کار خود را به یک امپراتوری تبدیل کنیم تبدیل کسب و کار به یک امپراطوری کار سادهای نیست اما اگر بخواهید شدنی است به گزارش آلامتو و به نقل از بازده اگر میخواهید تشکیل امپراتوری بدهید باید افراد برجسته در حوزه کسب و کار را الگوی خود قرار دهید و همان راهی را بروید که"الهام چرخنده" به منزل رفت
"الهام چرخنده" به منزل رفت بازیگر سینما و تلویزیون گفت من از بیمارستان مرخص شده ام و در حال حاضر در منزل استراحت می کنم الهام چرخنده بازیگر سینما و تلویزیون که هفته گذشته به دلیل مشکل قلبی و ریوی در بیمارستان بستری شده بود در گفت و گو با میزان گفت از بیمارستان مرخصواکنش رخشان بنیاعتماد به شکایت "آمنه"
واکنش رخشان بنیاعتماد به شکایت "آمنه" رخشان بنیاعتماد در پی برخی ادعای مطرح شده از سوی آمنه بهرامی قربانی اسیدپاشی و اظهارات اخیرش دربارهی ماجرای لانتوری توضیحاتی داد به گزارش فرهنگ نیوز رخشان بنیاعتماد با اشاره به اظهارات اخیر آمنه بهرامی در یک روزنانوجوان ۱۷ سالهای که "فرمانده آتشبار" شد
نوجوان ۱۷ سالهای که "فرمانده آتشبار" شد سردار شهید عباسعلی جان نثاری شهریور ماه سال ۹۰ در منطقه جاسوسان سردشت با اصابت گلوله تک تیرانداز دشمن در حالی که با گروهک پژاک مبارزه میکرد به شهادت رسید به گزارش فرهنگ نیوز شهید عباسعلی جاننثاری در سال 1345 در یکی ازبررسی شیوههای نفوذ وهابیت در جوانان در کتاب "وهابیت، کنشها و پیامدها"
بررسی شیوههای نفوذ وهابیت در جوانان در کتاب "وهابیت کنشها و پیامدها" ایلنا کتاب "وهابیت کنشها و پیامدها" نوشته شعیب یاری و محمدحسین مجیدی در قالب "دانستنیهای انقلاب اسلامی برای جوانان روانه بازار کتاب میشود به گزارش ایلنا کتاب "وهابیت کنشهاچگونه بدانیم سخاوتمندیم
چگونه بدانیم سخاوتمندیم آیا به راستی مرز بین سخاوت به عنوان یکی از فضائل مهم اخلاقی و اسراف به عنوان یکی از رذائل گزنده اخلاقی آنچنان در هم تنیده شده که نیاز به تامل و بررسی داشته باشد به گزارش فرهنگ نیوز اگر چه پاسخ این سوال برای آنانکه مدارج و مراتب والای اخلاقی را طی نمودهچین چگونه با فساد مالی مدیرانش مبارزه میکند؟
چین چگونه با فساد مالی مدیرانش مبارزه میکند دومین مقام قدرتمند چین مدیریت گستردهترین و طولانیترین برنامه تاریخ چین برای مقابله با فساد را به عهده گرفت به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس فرهنگ نیوز نوشت روزنامه دولتی ایران اخیرا در واکنش به افشای فیشهای حقوقکاهش بدون توجیه سالنهای "لانتوری" همزمان با پنج میلیاردی شدن
کاهش بدون توجیه سالنهای "لانتوری" همزمان با پنج میلیاردی شدن لانتوری به کارگردانی رضا درمیشیان در حالی که با رسیدن به مجموع فروش ۵ میلیارد تومان همچنان فروش بالایی دارد با کاهش سالنهایش مواجه شده است به گزارش خبرنگار ایلنا فیلم رضا درمیشیان از ابتدا با تحریم حوزه-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها