تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833229047
«دنیای قشنگِ نو»؛ لذت، هنر و کسب و کار
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: هفته نامه کرگدن - فرشته مولوی: در سال 1931 میلادی، آلدوس هاکسلی به فکر افتاد تا با نوشتن نخستین رمان دُژستانی (خراب آبادی/ دیستوپیایی) خود به رویارویی طنزآمیز با رمان های ناکجاآبادیِ (اتوپیایی) اچ. جی. ولز برود. نام کنایه آمیز رمانش را از حرف میراندا در نمایشنامه «توفان» شکسپیر گرفت و در آن برخلاف رمان های ناکجاآبادی خوش بینانه، چشم اندازی ترسناک از آینده را پیش روی خواننده آورد. هشتاد و پنج سالی از آن زمان گذشته و حالا ما، در دهه دوم سده بیست و یکم میلادی، چه از دریچه پرامیدِ ناکجاآبادی نگاه کنیم و چه از پس عینک تیره خراب آبادی، می توانیم خود را در آستانه «دنیای قشنگ نو» ببینیم. از هزاران جلوه چنین دنیایی، یکی آنی ست که عرصه ادبیات می شود.
دنیای قشنگ توی سرمایه داری امروزی ما که نقطه پرگار وجودش ینگه دنیاست؛ جان می دهد برای بازارگرمی هرچه بیشتر کسب و کار کلکسیون و آرشیوسازی و فتیش (بُت واره)پروری.
عشق آدم ها به چیزها و گردآوری و نگه داری چیزها و خرید و فروش چیزها البته که تازه نیست؛ شناسایی ارزش مرده رگ گذشتگان و اهمیت فراهم بودند ابزار پژوهش هم همین طور. چشمگیری خیره کننده «حواشی» زندگی ستارگان رسانه ای (سلبریتی ها- به زبان مُدِ روز) در زمانه قدرت و چیرگی رسانه ها در دهکده جهانی هم شاید جای شگفتی نداشته باشد.
آنچه هم تازگی دارد و هم جای درنگ و پرسش، ساز و کار کسب و کار فرهنگ و هنر و ادبیات در زمانه ماست- زمانه ای که در آن یکه تازی پرشتاب و پرزور پول و قدرت نه تنها بر و روی فرهنگ و هنر و ادبیات، که معنا و مفهوم و پایه و مایه این ها را هم دارد دگرگون می کند؛ زمانه ای که در آن چون هر کسی بنا به بخت یا نام یا مال می تواند ستاره رسانه ای (ستاره رسانه) بشود، نویسنده های پرفروش یا نامدار یا خبرساز هم خواه ناخواه ستاره می شوند.
دگرگونی نه به خودی خود بد یا خوب است و نه همیشه می شود سد راهش شد. کم و بیش می شود آسان فهمید که در این روزگار کالا شدن اثر هنری- ادبی- فرهنگی ناگزیر بوده؛ اما فهمیدن این که این دگرگونی دارد ما را به کجا می برد، نه ساده است و نه آسان. قیمت های سرسام آور آثار هنری در حراج (اکشن- به زبان مد روز)های پرسر و صدا، روند برنامه ریزی شده بر ساختن نویسنده بت نما و پرفروش برای تضمین تیراژهای میلیون، خرید و فروش های غریبِ خرت و پرت های شخصی ستاره های رسانه ای تنها چند نمونه و نشان از راهی است که فرهنگ و هنر امروز را به خود می کشاند.
سرمایه و برنامه برای هدایت، مهار، و چیرگی بر بازار و تلوید نمی تواند بی سرمایه و برنامه برای جیب و جسم و جان مصرف کننده و بر ساختن فرهنگ و جاانداختن روش زندگی همساز با ساختار اقتصادی کارآمد و پایدار باشد. می شود گفت که ادبیات کمتر یا کندتر از هنرهایی چون موسیقی یا سینما یا نقاشی همرنگ و همپای دنیای پرزرق و برق پول و نمایش شده.
همچنین کم پیش می آید که نویسنده ای، گیرم حتی پرفروش و پولدار هم باشد، ستاره رسانه بشود- شاید چون انگیزه کشش به نویسنده دلخواه با انگیزه کشش به ستاره سینمای دلخواه تفاوت دارد. با این همه نمی شود گفت که ادبیات تافته جدابافته است و حریم و ساحتش از جبر روزگار و اقتضای زمانه در امان مانده.
دنیای ادبیات در عصر فناوری برتر (های تک- به زبانِ مدِ روز) تکان های سخت و سهمگینی خورده و درون و بیرونش دارد زیر و رو می شود: غول های انتشاراتی (بنگاه های خوشه ای چندملیتی) خرده ناشران ناوابسته ناپایدار را می خورند؛ کمپانی های تکنولوژیک مثل آمازون و اپل و گوگل پا به میدان گذاشته اند؛ ایکتاب در کنار و یا در برابر کتاب قد علم کرده؛ خودناشری رو به بالیدن دارد؛ بسیاریِ سرگرمی های گوناگونِ آسان یاب از میل و وقت خواندن کاسته؛ بت نماهای پرفروش پست مدرن در جایگاه غول های ادبی کلاسیک و مدرن نشسته اند؛ و...
در نهایت کتاب بر پایه فروش و نویسنده بر پایه ناموری سنجیده می شوند. هم روند پرفروش شدن و هم روند سرشناس شدن، هر دو، پیچیده و روی هم رفته بیرون از اختیار فرد نویسنده و نیازمند هماهنگی مجموعه ای از فاکتورها هستند. آشکارترین راه رسیدن به شهرت در دنیای نویسندگی بردن یک جایزه ادبی اسم و رسم دار است که آن هم در بهترین حالت بر پایه فاکتورهایی نسبی داده می شود و کم و بیش به بلیت بخت آزمایی می ماند. تکان ها و دگرگونی های جهان بیرونی و پیرامونی نویسنده بی تردید بر جهان ذهنی و نگاه و نگرش او هم تاثیر چشمگیر دارند. برای نمونه، با رواج و چیرگی رسانه و شبکه الکترونیک که امکان بازخورد فوری از خواننده را هم فراهم می کند، حتی خود نویسنده هم کارش را خواسته ناخواسته و دانسته نادانسته بر پایه شمار پسند (لایک)ها و نظر (کامنت)ها و نمره دهی (ریتینگ)ها و بررسی (ریویو)ها و ستاره دهی ها می سنجد.
با این همه، در این دنیای قشنگ نو، ادبیات دیگر تنها کسب و کار نویسنده ای نیست که می خواهد حرفه ای بودن خود را زا راه پول ساز بودن کارش ثابت کند؛ یا نویسنده ای که می خواهد به قیمت از دست دادن خلوت ناگزیر برای نوشتن، تا بشود بر صحنه باشد و به چشم بیاید؛ یا نویسنده ای که می خواهد خود را به آب و آتش بزند تا جایزه ای ببرد و طلسم را بشکند و بتواند کارگزار و ناشر پیدا کند.
همچنین ادبیات دیگر تنها کسب و کار ناشران و کارگزاران و فروشندگان و کسب و کار ادبیات شناسان و استادان و نسخه شناسان و بررسی نگاران روزنامه ای هم نیست.در کنار همه این گروه ها و نیز گروه بزرگ و روزافزون نویسنده هایی که با نوشتن درباره ریز و درشت و بالا و پایین زندگی نویسندگان ادبی هم کتاب نویس می شوند و هم نان می خورند، گروه دیگری هم هست که کمتر به چشم می آید. این گروه کسانی هستند که به برکت زندگی و کار پدیدآورندگان ادبیات در جهان غرب، و به ویژه در امریکا، رونق بسیار دارد- کسانی که به خرید و فروش و مجموعه داری هر آنچه از نویسنده بر جا می ماند، می پردازند.
در گذشته اگر تنها نسخه های کهنه و یا نادر کتاب ها و دستنویس ها کالای دلخواه مجموعه داران و موزه ها و آرشیو ها بود؛ حالا هر برگی و ورقی از نویسنده مرده و حتی زنده (اگر که نام آور باشد)، از چرکنویس و پاکنویس گرفته تا نامه و یادداشت می تواند گنجی یا دست کم «مالی» باشد درخور عرضه برای فروش به آرشیو کتابخانه ای.
زمانی نسخه دستنویس متنی ادبی ارزش داشت چون برای سنجش و یافتن نسخه اصلی به کار گرفته می شد؛ اما حالا چرکنویس یا پیش نویس دستنویس یا حتی فایل کامپیوتری در نهایت دستمایه کتاب نویسی و کتاب سازی و تولید کالای هر چه بیشتر برای بازار کتاب می شود. بازار همیشه گرسنه سرمایه داری میل و توان آن را دارد که هر چیزی را بدل به کالا کند. بنابران نه تنها پیش نویس و نامه و یادداشت ادبی نویسندگان که حتی ایمیل و پست شبکه ای و پیام و پیامک ناادبی و شخصی و خصوصی آن ها می تواند برای فروش به آرشیو های ادبی عرضه شود.
آرشیوهای ادبی برخلاف آرشیوها و کلکسیون های هنری کم و بیش در انحصار آرشیوها ملی و کتابخانه ها و مرکزهای پژوهشی دانشگاهی اند، چون این نهادها می توانند بودجه چنین آرشیوهایی را فراهم کنند. در این زمینه، ناگفته پیداست که، دانشگاه های امریکایی سخت می کوشند که پیشتاز باشند و کوتاهی تاریخ خود را با فراخی جیب خود جبران کنند. مجموعه های ادبی دانشگاه هاروارد، دانشگاه ییل، و دانشگاه تگزاس، برای نمونه، از سرآمدان به شمار می آیند و رقیب کتابخانه بریتانیایی اند.
گرچه بسیاری بر این باورند که در عصر فن آوری دیجیتال آرشیوهای فیزیکی چندان معنا و ارزشی ندارند، چنین آرشیوهایی همچنان کسب و کار آفرین اند و هواداران خود را دارند. این آرشیوها نه تنها نوشته ها از هر نوع، که هر چیز باارزش و بی ارزش و عمومی و خصوصی را هم ممکن است در بر بگیرند. برای نمونه در گنجینه ادبی کتابخانه بریتانیایی طره ای از موی شلی نگه داری می شود. در آرشیو ادبی دانشگاه تگزاس در آستین (مرکز پژوهشی علوم انسانی هری رَنسِم) هم طره موی بایرون. این آرشیو هم در دوره مدیریت هری رنسم (Ransom) و هم در دوره مدیریت بیست و پنج ساله تامس استیلی (Staley) که پس از رنسم کار را به دست گرفت، شاهد بلندپروازی ها و نوآوری های این دو مدیر خود بوده.
بنابراین نه تنها نوشته و نامه و عکس و طره مو که حتی کفش چرمی نرم (موکاسن) دی. اچ. لارسن و عینک آن سکستون و زیرپیراهنی آرتور کنون دویل و بسیاری از خنزرپنزرهای ناموران و یا بخت یاران ادبی به ارشیون فروخته شده اند و خود نویسنده یا بازماندگان نویسنده را به نوایی رسانده اند. بنا به گزارشی که در 2007 در نیویورکر نوشته شده*، این آرشیو خرت و پرت های دورریختنی تام استاپارد را به بهای 225 هزار دلار خریده و خودی استاپارد به استیلی گفته که «بیشتر چیزهایی که تو می خواهی چیزهایی ست که من می خواهم دور بریزم.»
درک چرایی نگرش و روش استیلی و دیگر مدیران بلندپرواز آرشیوهای ادبی امریکا نیاز به درنگ در ویژگی حال و هوای فرهنگی ینگه دنیا دارد. در دنیای غربی، پدیده شیفتگی به دستنویس نویسنده و روند شکل گیری اثر که در سده نوزده آشکار شد، در چهل پنجاه سال گذشته پرجلوه شده. در همین حال دوره دوره تولید انبوه و دلخواهی (محبوبیت) چیزها و فتیش سازی، رواج سرگرمی و بازی (تفریح و تفنن)، و پررنگی «حواشی» است.
برنامه ریزان دنیای قشنگ نو بر پایه روان شناسی و دانش های دیگر هم پاسخگوی دلخواه های مردم می شوند و هم دلخواه های تازه می آفرینند. بر این روال اگر جویس خوانی و یا پروست خوانی کار هر کس نیست؛ در برابر، وسوسه خواندن هرزه نامه های جویس به همسرش یا باخبر شدن از ماجراهای پشت پرده زندگی پروست فراگیر است. اثر نویسنده تا جایی و در جایی که بتواند کالا باشد و به فروش برود و سود بیاورد، دیده می شود؛ اما نمی تواند پاسخگوی سیری ناپذیری بازار باشد. بازار بنا به سرشتش ناگزیر است هرکس را به چیز و هر چیز را به کالا بدل کند.
اثر نویسنده کالا می شود. خودِ نویسنده هم به هرگونه و ترفندی با تجلی در چیزها فروشی می شود. بنابراین دوستداران ادبیات از دایره مد روز بیرون نمی مانند. هر چیزی که یادآور یا بازمانده نویسنده های سرشناس باشد، به بازار خرید و فروش راه می یابد. در کنار این کالاسازی و برای پرتوان و پابرجا کردن کشش و گرایش به «جایگزین های ساختگی» به انگیزه نزدیکی یا قربت خیالی به «اصل»- که دیگر نه اثر، که خود نویسنده است- برپایی موزه و آرشیو برای نمایش «متعلقات» نویسنده یا هر شخصیت نامدار و محبوب کسب و کاری نمایشی و نان و آب دار می شود.
دنیای قشنگ نویی که، روبروی ما، کمی پیدا و بسیار ناپیداست، دارد ادبیات را به هزار و یک ترفند پنهان و آشکار به کسب و کار بدل می کند. در همین حال ادبیات هم با شگردهای خود جلوه های چنین دنیایی را در خود می کشاند و باز می تاباند. اگر بخواهیم گواهی بر این دو گزاره در دنیای ادبیات بیابیم، شاید نمونه ای گویاتر از رمان موزه بی گناهی و حکایت «پشت صحنه ای» آن نیابیم.
اورهان پاموک که با بردن جایزه نوبل به لژ ستارگان راه یافت، در این رمان خواننده را از راه روایت عشق کمال به فسون به دلمشغولی و وسواس غریب و چشمگیر عاشق به خرت و پرت های بازمانده از معشوق و شیفتگی جنون آمیز او به چیزها می کشاند. موزه بی گناهی که پرستشگاه «خنزرپنزرهای مقدس» است؛ اما، نه تنها در خیال قهرمان داستان و در عالم داستانی که در استانبول واقعی و در زندگی پاموک هم برپا می شود.
هر قدر پی رنگ رمان ساده و داستان آن پیش پافتاده است، درهم آمیزی واقعیت زندگی نویسنده بادنیای خیالی قهرمان رمانش- دست کم در هیئت موزه ای واقعی- هوشمندانه و درخور درنگ است. گرچه موزه چند سالی پس از انتشار کتاب گشوده شود، پاموک ایده آفرینش روایت و موزه را با هم پیش برد و به انجام رساند. موزه و کتاب به دو کودک توامان می مانند که از یک مادرند و با هم همانندی هایی دارند. با این همه زندگی و زمانی به هر یک هویتی ویژه خود می دهد.
اگر از یاد نبریم که در روزگار ما حاشیه بر متن می چربد، ناچاریم حاشیه های ماجرای رمان و موزه را ندیده نگیریم. در پشت کتاب که در 2008 درآمد، بلیتی چاپ شده بود تا خریدار با نشان دادن آن بتواند یک بار موزه را ببیند. به این ترتیب خرید کتاب دیدار از موزه را رایگان یم کرد. دیدار از موزه هم ناگفته پیداست که خردی کتاب را تشویق و تضمین می کند. همچنین، بنا به رونگاریِ الیف باتومن**، اورهان پاموک در کوکتل پارتی شب گشایش موزه میزبان 385 مهمان سرشناس بوده که با خوراک های خانواده فسون از جمله دلمه برگ موی دلخواه فسون، پذیرایی شده اند. نه تنها خوراک ها و گیلاس های راکی مهمانی که هر آنچه در موزه گردآوری شده، از جمله 4213 ته سیگار فسون، نشان از آدم های خیالی رمان داشته اند تا مهمانان در فضای درهم آمیختگی افسانه و واقعیت، «موزه بی گناهی» و خالقش را خوب ببینند.
در کتاب موزه بی گناهی، خواننده آمیزه ای از کشش قصه کهنه عشق مجنون وارِ پسر پولدار به دختر فقیر و رنگ و لعابی شرقی با چاشنی غربی پسند و شگرد پست مدرنیستیِ حضور نویسنده در زمان را یک جا می یابد. این آمیزه فرصتی فراهم می آورد تا پاموک بی هیچ پروایی از درازگویی کسالت بار به دل مشغولی های وسواسانه و نوستالژیکش، یعنی استانبول و موزه، بپردازد- استانبول زرین گذشته ای از کف رفته و موزه که هرآنچه و هر آنکه را که میراست، نامیرا می کند.
موزه بی گناهی در استانبول، اما، از کتاب فراتر می رود. این موزه که کتاب یا کاتالوگش هم به نام بی گناهی چیزها درآمد، تنها شیفتگی کمال دنیای داستانی را آشکار نمی کند؛ از شیفتگی اورهانِ دنیای واقعی به فتیش یا بت واره هم پرده بر می دارد. تماشاگر چنین موزه ای، اگر اهل درنگ و ژرف بین باشد، در آن سوی دلبستگی ها و وابستگی های کمال و اورهان، چشم اندازی از زمانه ما را هم می بیند. زمانه ای که ویژگی اش در تولید انبوه، در چیرگی خواسته و پسند مردم کوچه و بازار، در دگردیسی کیفیت به کمیت، در افسون زدایی از چیزهای کمیاب و پرشکوه و گران بها، و در افسون بخشی به چیزهای دم دست و بدلی و ارزان است در چنین زمانه ای، جای شگفتی ندارد اگر که ادبیات هم به هزار و یک شکل کسب و کار بشود.
پی نوشت:
* http://www.newyorker.com/magazine/2007/06/11/final-destination
** http://www.lrb.co.uk/v34/n11/elif-batuman/diary
۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]
صفحات پیشنهادی
در گفتوگو با فارس عنوان شد بازیگری که نقش پدرش را بازی میکند/ بیشتر هنرمندان از تلویزیون طلبکارند
در گفتوگو با فارس عنوان شدبازیگری که نقش پدرش را بازی میکند بیشتر هنرمندان از تلویزیون طلبکارند سپند امیر سلیمانی گفت در سریال معمای شاه نقش جوانیهای علم که میانسالیاش را پدرم بازی کرده است بازی میکنم سپند امیرسلیمانی در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارسافتخارات کارنامه هنری محمدرضا شجریان
فرهنگ > موسیقی - ایرنا نوشت صدای روحافزای استاد محمدرضا شجریان از سال 1338 به گوش جان مردم ایران نشست اما از دهه 60 جانی جهانی یافت از خسرو خوبان تا فرش قرمز هنریترین جشنواره سینمایی جهان یکی از صمیمی ترین دوستان استاد محمدرضا شجریان که رفاقت 40 ساله ای با او وکسب رتبه ی سوم کشورجشنواره ی مهارت های هنری کاردانش توسط هنرجوی همدان
کسب رتبه ی سوم کشورجشنواره ی مهارت های هنری کاردانش توسط هنرجوی همدان هنرجوی هنرستان رازی ناحیه دو به عنوان یکی از نمایندگان استان همدان در دهمین جشنواره ی مهارت های هنری هنرستان های کاردانش کشور موفق به کسب رتبه ی سوم کشوری این جشنواره شد ۱۳۹۵ سه شنبه ۲۶ مرداد ساعت 12 58 به گزاپیام تبریک هنرمندان و ورزشکاران به خبرنگاران
پیام تبریک هنرمندان و ورزشکاران به خبرنگاران هنرمندان و ورزشکاران در آستانه روز خبرنگار پیام تبریک خود را به اهالی رسانه تقدیم کردند به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان در آستانه روز خبرنگار برخی از هنرمندان و ورزشکاران از جمله امين حيايى روزبه معينى هادىنمایشگاهی برای سفر به دنیای تخیلات خالق شاهکارهای فانتزی کودکان
فرهنگ > ادبیات - برپا شدن یک نمایشگاه تعاملی با الهام از آثار رولد دال در میلنیوم سنتر کشور ولز شانس غوطهور شدن در دنیای تخیلات این نویسنده برجسته را برای هواداران بیشمار آثار او فراهم کرده است به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین نمایشگاه «دنیای شگفتانگیز رونمایشگاه کاریکاتورهای چهره وحید شریفی در خانه هنرمندان ایران
نمایشگاه کاریکاتورهای چهره وحید شریفی در خانه هنرمندان ایران نمایشگاه کاریکاتورهای چهره وحید شریفی در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود ۱۳۹۵ شنبه ۲۳ مرداد ساعت 13 35 به گزارش سرویس فرهنگی پانا نمایشگاه کاریکاتورهای چهره وحید شریفی از 24 مرداد تا 1 شهریور در نگارخانه نامی خانه هلباس کاروان المپیک صدای هنرمندان را هم درآورد+ تصاویر
به دنبال واکنش ها و انتقادهای زیادی که به لباس کاروان ایران در المپیک ریو وارد شد بازیگران و خوانندگان کشور هم به این طرح واکنش های جالبی نشان دادند به گزارش جام جم آنلاین رضا کیانیان نوشت سلام واقعاً خجالت آور است به اندازه ای زشت بودند که دلم نیامد حتی عکس شان را بگذارمکاریکاتورهای ظریف، قالیباف، زنگنه، ممیز و ... در خانه هنرمندان
فرهنگ > تجسمی - نمایشگاه کاریکاتورهای چهره وحید شریفی در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین نمایشگاه کاریکاتورهای چهره وحید شریفی از 24 مرداد تا یکم شهریور در نگارخانه نامی خانه هنرمندان ایران برگزار میشود در این نمایشگاه که دومینوقتی محل کسب و کار موزه میشود + تصاویر
وقتی محل کسب و کار موزه میشود تصاویر با قدم گذاشتن به مغازهای در شهرری به اعماق روزهای حماسه و ایثار سفر کنید به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان اگر گذرتان به شهرری افتاده باشد به جز وجود متبرک آستان شاه عبدالعظیم ع میتپیشکسوت همه هنرمندان نمایش درگذشت/ همکاری با عطاران ممکن نشد
مینا شاهین خو به مهر گفت پیشکسوت همه هنرمندان نمایش درگذشت همکاری با عطاران ممکن نشد شناسهٔ خبر 3733114 - شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱ ۲۷ هنر > رادیو و تلویزیون jwplayer display inline-block; بامداد امروز ۱۶ مرداد پرویز شاهین خو پیشکسوت ترین هنرمند سینما و تئاتر و تلویزیون-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها