واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: قصههای جزیره یکی از سریالهای موفق و پربیننده سالهای گذشته تلویزیون بود که بیش از یک دهه قبل به مدت حدود دو سال از شبکه 2 سیما به روی آنتن رفت. این سریال کانادایی با طرح داستانهایی ساده که به مفاهیم خانوادگی و تربیتی آمیخته بود خیلی زود با مخاطبان ایرانی خود ارتباط برقرار کرد به گونهای که هر هفته تعداد پرشماری پیگیر داستانها و ماجراهای آن بودند. پخش مجدد این سریال از شبکه نمایش فرصتی است تا نگاهی دوباره به این مجموعه موفق کانادایی داشته باشیم.
زندگی در جزیره کوین سالیوان، خالق و طراح اصلی سریال قصههای جزیره پس از موفقیت سریال آنی از گرین گیبل یا همان آن شرلی که از تلویزیون ما نیز پخش شد، سراغ ساخت این سریال رفت. لوسی مود مونتگومری نویسنده معروف کانادایی که آن شرلی نیز از نوشتههای او بود، مورد توجه دوباره سالیوان قرار داشت که با اقتباس از چند داستان معروف او از جمله داستانهای جاده طلایی (1911) و ماجراهای اونلی(1912) ساخت سریال قصههای جزیره را آغاز کرد. سالیوان پس از مذاکره با وراث مونتگومری حق ساخت این سریال را دریافت کرد و کار رسما در سال 1989 کلید خورد. او همزمان با شبکه CBC و کانال دیزنی و همچنین پخشکنندههایی در استرالیا و انگلستان وارد مذاکره شد. سریال در دهکدهای خیالی به نام اونلی در جزیره پرنس ادوارد و در اوایل قرن بیستم اتفاق میافتد و شخصیتهای اصلی اعضای خانواده کینگ هستند. زمان شروع سریال سال 1907 است. ماجراها با ورود سارا استنلی به اونلی آغاز میشود. او که مادرش را از دست داده اکنون باید پیش خالهها و داییاش زندگی کند. داستان در قسمتهای اولیه، جدال سارا با بچهها در جزیره بخصوص دختر دایی و پسر داییاش و اختلاف عقیده با خاله سختگیرش است. در ادامه ماجراها با بزرگ شدن بچهها شکل دیگری میگیرد. تصمیم فیلیسیتی برای ورود به دانشکده پزشکی و ازدواجش با گاس پایک و تلاش فیلیکس برای اینکه حرفه پدرش را ادامه ندهد و همچنین ازدواج اولیویا کینگ ماجراهایی هستند که بیننده را در فصلهای بعدی همراه خود میکنند. شخصیتپردازیهایی قوی قصههای جزیره داستانهای ساده اما با مفاهیم عمیق انسانی دارد. محور اصلی اعضای یک خانواده هستند که سعی میکنند در کنار تمام اختلافات و تفاوتهایی که دارند در مشکلات و لحظات سخت یکدیگر را تنها نگذارند. تمام داستانها و ماجراها به گونهای طراحی شده که بیننده را جذب خود کرده و در عین حال او را به تامل وامیدارد. هم بچهها و هم بزرگترها اشتباهاتی میکنند. گاهی نیز سرسختانه در برابر تغییر و ادامه روند اشتباهشان در زندگی برخورد میکنند اما سرانجام میپذیرند که اشتباهاتشان را کنار بگذارند. شخصیتپردازی قوی، برجستهترین ویژگی سریال قصههای جزیره است. این ویژگی بخصوص در مورد شخصیتهای کودک بارز است و باعث میشود تا از یک سو تماشاگران خردسال با نقشها، احساس همذاتپنداری کنند و از سوی دیگر بزرگسالان بخشی از خاطرات کودکیشان را در مقابل خود ببینند. در خلق شخصیتهای خردسال و به طور مشخص سارا، فیلیکس و فیلیسیتی بیش از اینکه نگاهی اخلاقگرایانه وجود داشته باشد، رویکردی واقعگرایانه به چشم میخورد. هر کدام از این سه شخصیت شیطنتها، خوبیها، بدیها، بدجنسیها و مهربانیهای خاص خودشان را دارند. همچنان که خاله هتی با اخلاق تند و جدیاش هیچگاه مغضوب تماشاگر نمیشود چرا که در خلق شخصیت او با تیزبینی، رگههایی از مهربانی گنجانده شده است. طبیعت بدیع و زیبای پرنس ادوارد استفاده از تصاویر بدیع و زیبای طبیعت پرنس ادوارد یکی دیگر از ویژگیهای سریال قصههای جزیره است که به روایت جذاب و دلنشین داستانها کمک زیادی میکند. ضمن اینکه بیننده را با زیباییهای چهار فصل و چشمنواز همراه میسازد. خود مونتگومری در مورد جزیره زیبای پرنس ادوارد چنین میگوید: یک محیط متفاوت، انسان را متفاوت میکند. من تمام استعداد ادبیام را از جزیره پرنس ادوارد و مناظر طبیعی آن، درختان، آبها و مزارع و صخرههای رنگارنگ آن دارم. 7 سال کار مستمر مقدمات ساخت سریال قصههای جزیره زمانبر بود. از نوشتن متنها و انتخاب بازیگران گرفته تا ساخت لوکیشنها و طراحی و دوخت لباسها. هیچر کانکی سرپرست نویسندگان سریال با اقتباس از داستانها و نوشتههای مونتگومری فیلمنامه را نوشت. او علاوه بر خلق شخصیتهای اصلی حدود 60 شخصیت دیگر را نیز که اغلب ویژگیها و شخصیتشان را از داستانهای مونتگومری اقتباس کرده بود وارد داستانها و ماجراهای قصههای جزیره کرد. مهمترین چالش اصلی کارگردان انتخاب بازیگر نقش سارا استنلی بود. سرانجام «سارا پولی» برای بازی در این نقش انتخاب شد. مادر سارا، دایان پولی بازیگردان سریال کوتاه آن شرلی بود که برای کمپانی سالیوان ساخته شد. البته پدر و مادر سارا مشوق او برای ورود به عرصه بازیگری نبودند اما او مصمم بود که وارد این حرفه شود. بجز سارا که از بازیگران کم سن و سال اما باتجربه سریال بود، زاخاری بنت که نقش فیلیکس کینگ را بازی میکند نیز از چهرههای شناخته شده در آن زمان به شمار میآمد. جما زامپروگنا نیز که نقش فیلیسیتی را بازی میکند، مادرش در تئاتر فعالیت داشت و چند نقش کوتاه را پیش از این سریال بازی کرده بود. به این ترتیب سالیوان با استفاده از بازیگران کمسن و سال اما باتجربه توانست در ابتدای کار تا حدودی موفقیت خود را تضمین کند. بجز بچهها بازیگرانی که برای ایفای دیگر نقشها انتخاب شدند، همه به نوعی برگ برنده سریال بودند. کوین سالیوان در این مورد میگوید: خوشبختانه همه بازیگران برای امضای قرارداد پاسخ مثبت دادند. از دیدن این همه استعداد یکجا جلوی دوربین لذت بردم. بازیگران واقعا فراتر از انتظار من بودند. قرار نبود این سریال طولانی باشد اما استقبال از قسمتهای اولیه و همچنین تجربه موفق کوین سالیوان در تولیدات قبلیاش مهمترین دلایلی بودند که موجب شد تولید قصههای جزیره ادامه پیدا کند و حدود 90 قسمت از آن طی هفت سال ساخته شود و لقب طولانیترین سریال تلویزیونی تاریخ کانادا را از آن خود کند. قصههای جزیره طی سالهای 1989 تا 1996 تهیه و پخش شد. در سال 1998 نیز یک فیلم سینمایی با توجه به تقاضای بیشمار مخاطبان برای بازگشت بازیگران سریال به صحنه با نام «کریسمس مبارک خانم کینگ» ساخته و به نمایش در آمد. این سریال نامزد دریافت 16 جایزه و برنده چهار جایزه امی، برنده 16 جایزه و نامزد دریافت شش جایزه جمینی و همچینی برنده جایزه کلاسیک جان لابت برای محبوبترین سریال در سالهای 1990، 1991 و 1992 شد. سارا پولی بازیگر نقش سارا استنلی متولد 1979 بازیگر، کارگردان، نویسنده و فعال سیاسی کانادایی است. اولین حضور جدی او در تلویزیون، سریال قصههای جزیره بود اما پیش از قصههای جزیره در چند کار تلویزیونی بازی داشت. نام سال پولی با کارگردانی فیلم «دور از او» بر سر زبانها افتاد، فیلمی که نامزد دریافت جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی از مجموع جوایز اسکار شد. فیلم اخیر او «داستانهایی که ما میگوییم» مستندی است که علاوه بر نمایش در جشنوارههای معتبر جایزه انجمن منتقدان تورنتو را برای بهترین فیلم سال از آن خود کرد. جکی باروژ بازیگر نقش هتی کینگ دیگر بازیگر شناخته شده سریال است که بازی تاثیرگذاری را در سریال به نمایش گذاشت. این بازیگر انگلیسی که از مهاجران ساکن کانادا به شمار میآمد، در سریال قصههای جزیره نقش اصلی و تاثیرگذار سریال را بازی کرد و همین ویژگی نیز او را نامزد و برنده دریافت جوایز متعددی کرد. منطقه مرگ (1983) و روباه خاکستری (1982) از معروفترین فیلمهایی هستند که وی در آنها بازی کرده است. او در سال 2005 بزرگترین جایزه هنری کانادا را به دلیل فعالیتهای هنریاش به دست آورد. جکی باروژ در سال 2010 پس از طی یک دوره بیماری در 71 سالگی درگذشت. لادن بهبودی
پنج شنبه 7 مرداد 1395 ساعت 03:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]