واضح آرشیو وب فارسی:دکتر سلام:
افرادی که مطلقه هستند و به هر دلیل تمایل به تشکیل زندگی مشترک دارند بهتر است همه جوانب را در نظر بگیرند و در این امر عجله نکنند تا دوباره با شکست مواجه نشوند گام های مهم و موثر در این زمینه را در ادامه مطلب برایتان ذکر خواهیم کرد طلاق گرچه تجربه ای تلخ است اما پایان دنیا نیست و خیلی از افرادی که طلاق می گیرند، در چند سال آینده مجدد ازدواج می کنند. اما چه باید کرد تا ازدواج مجدد بعد از طلاق، به تجربه ای موفق تبدیل شود؟ «نکُند» های پر استرس احتمالاً شما هم به کسانی در اطرافتان برخورده اید که بعد از طلاق، در برابر هر مورد جدیدی که برای ازدواج مجدد پیش می آید با ترس و تردید برخورد می کنند. مَطلَع این ترس ها و تردیدها هم یک کلمه است: «نکند!»؛ «نکند دوباره کارم به طلاق بکشد؟»، «نکند کسی نباشد که من می خواهم؟»، «نکند دوباره اشتباه کنم؟» و… البته اوایل طلاق، شنیدن این «نکند» ها از فردی که یک بار تجربه ازدواج ناموفق داشته است عجیب نیست اما به دست آوردن آگاهی بیشتر نسبت به خود و ازدواج در گذر زمان می تواند نقش موثری در کاهش این ترس ها و تردیدها داشته باشد. ده گام برای داشتن یک ازدواج موفق بعد از طلاق داشتن ازدواج موفق بعد از طلاق، کاملاً امکان پذیر است البته به شرطی که قبل از آن حاضر بشوید به اندازه برداشتن ده گام، خودتان را تغییر بدهید: گام اول: از بحران خارج بشوید. بعد از طلاق، یک دوره بحرانی پیش می آید که باعث می شود شما احساسات مختلف و گاهی متناقض را تجربه کنید. به جز این شما برای خروج از بحران بعد از طلاق، باید چهار مرحله روانی یعنی انکار، خشم، چانه زنی وافسردگی را پشت سر بگذارید تا بتوانید دوباره به آرامش و پذیرش برسید. برای پشت سر گذاشتن این احساسات و این مراحل، زمان حرف اول را می زند. بنابراین توصیه اکید من به شما این است که دست کم تا یک سال بعد از طلاق به خودتان فرصت بدهید. البته نمی شود برای همه یک نسخه واحد پیچید ولی بهترین راه این است که اول از تلاطم های ازدواج قبلی بیرون بیایید، بعد به سراغ ازدواج مجدد بروید. بعد از طلاق، فشارهای زیادی به شما وارد می شود؛ چه از طرف خودتان و چه از طرف اطرافیانتان. برای اینکه ازدواج مجدد شما با موفقیت بیشتری همراه باشد لازم است از استفاده از ازدواج به عنوان یک مسکن فوری پرهیز کنید. در این شرایط پر فشار، احتمالاً ازدواج مجدد مدتی حال شما را بهتر می کند اما بعید است که این آرامش مدت زیادی دوام داشته باشد گام دوم :بدانید چرا ازدواج قبلی تان به طلاق کشید.شاید با خودتان بگویید که فکر کردن به پاسخ این سوال باعث می شود که یک جورهایی دچار خود سرزنشگری و یا دیگر سرزنش گری بشوید. غرض از این سوال مهم این نیست که شما خودتان و یا همسر سابقتان را قضاوت کنید و به دنبال مقصر بگردید بلکه هدف از آن این است که شما با دلایل واقعی به هم خوردن زندگی قبلی تان روبرو بشوید و بتوانید به چیزهایی که شما نداشتید و همینطور چیزهایی که همسر سابقتان نداشت برسید. گام سوم: از صندلی قربانی بلند بشوید. وقتی به پاسخ واقعی این سوال که «چرا ازدواج قبلی من به طلاق منجر شد؟» رسیدید و توانستید سهم خودتان را از شکست ازدواج قبلی تان بردارید، می توانید از موقعیت کسی که قربانی همسر سابقش بوده بیرون بیایید. قربانی فرض نکردن خود، در افزایش دادن احتمال موفقیت ازدواج بعدی شما تأثیر زیادی دارد چرا که تا وقتی که شما خودتان را قربانی دیگران تصور می کنید اشتباهاتتان را هم تکرار خواهید کرد. گام چهارم: برای رفع نقاط ضعفتان اقدام کنید. تا این مرحله شما دلایل طلاق تان را شناخته اید و فهمیده اید که چه ضعف هایی از جانب شما به وقوع طلاق کمک کرد. در این مرحله لازم است برای رفع این ضعف ها اقدام کنید. برای این کاربهتر است از یک شخص دیگر که متخصص و آگاه باشد کمک بگیرید.
گام پنجم: بدانید چرا می خواهید ازدواج کنید. بعد از طلاق، فشارهای زیادی به شما وارد می شود؛ چه از طرف خودتان و چه از طرف اطرافیانتان. برای اینکه ازدواج مجدد شما با موفقیت بیشتری همراه باشد لازم است از استفاده از ازدواج به عنوان یک مسکن فوری پرهیز کنید. در این شرایط پر فشار، احتمالاً ازدواج مجدد مدتی حال شما را بهتر می کند اما بعید است که این آرامش مدت زیادی دوام داشته باشد. پس لطفاً قبل از ازدواج مجدد، از خودتان بپرسید که چرا می خواهید ازدواج کنید؟ گام ششم: تکلیفتان را با زندگی قبلی روشن کنید. اگر هنوز حالتان بد است یعنی هنوز یک چیزی هست که شما را به گذشته تان وصل می کند. آن چیز را بشناسید و سعی کنید آن را برطرف کنید. اگر از ازدواج قبلی فرزندی دارید که با همسر سابقتان زندگی می کند و یا مقرر شده که مهریه همسر قبلی تان را بپردازید، بهتر است مدتی صبر کنید تا در زمینه این تغییرات و تعهدات جدید به ثباتی نسبی برسید و بعد دوباره ازدواج کنید. گام هفتم: در پارکینگ گذشته پارک نکنید. وقتی به سراغ فکر کردن به زندگی گذشته تان می روید، سعی کنید هدفمندی تان را حفظ کنید. اگر بی هدف در گذشته پرسه بزنید، ممکن است در آن گم بشوید. پس فقط با این نیت ازدواج قبلی تان را مرور کنید که از آن درس بگیرید. گام هشتم: شرایط تان را بپذیرید. حالا که قصد ازدواج مجدد دارید، مهم است که خودتان را همینطور که هستید پذیرفته باشید. برای مثال اگر مادر یک فرزند هستید، اگر باید هر ماه بخشی از درآمدتان را به عنوان مهریه به همسر سابق تان بدهید، یا اگر به عنوان یک والد لازم است به خاطر مسائل فرزندتان با همسر سابقتان گفتگویی داشته باشید باید خودتان را با همین شرایط با فردی که برای ازدواج مجدد در نظر گرفته اید مطرح کنید. اگر این پذیرش به دست نیامده باشد، پنهان کاری ها سر بیرون می آورند، پنهان کردن فرزند از ازدواج قبلی، گفتگو با همسر سابق در مورد بچه ها، پرداخت مهریه به او و غیره. کاملاً روشن است که با این وضع زندگی مجدد هم دوام زیادی نخواهد آورد. گام نهم: فرد مناسب خودتان را پیدا کنید. کسی را برای ازدواج انتخاب کنید که شرایط شما را بپذیرد و ارزش ها، اهداف و خصوصیاتش به شما نزدیک باشد. گام دهم: از مقایسه بیرون آمده باشید. مقایسه کردن گزینه های ازدواج مجدد با همسر قبلی، نشانه این است که شما هنوز به خودآگاهی کافی و لازم برای ازدواج مجدد نرسیده اید و شاید هم به دام نوعی وسواس گرفتار شده اید. یک معنی آن هم می تواند این باشد که رابطه شما با زندگی قبلی هنوز کامل قطع نشده است. پس لازم است قبل از ازدواج مجدد از مقایسه دست برداشته باشید. تبیان
30 تیر 1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دکتر سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]