واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هاشم پور علی رغم محبوبیتی که سالها بین سینمادوستان داشته، ولی در دوره هایی به شدت مورد بی مهری از سوی مدیران سینمایی واقع شده، بی مهری هایی که شاید ریشه در ترس از محبوبیت او داشته است.
جمشید هاشم پورجمشید هاشمپور که در دهههای شصت و هفتاد یکهتاز ایفای نقش در آثاری تجاری بود که وی را در قامت یک ابرقهرمان به تصویر میکشیدند در سالهای بعد کوشید تواناییهای بازیگریش را خرج کاراکترهایی کند که به اندازه مخاطبان توجه منتقدان را هم به خود جلب کند با این حال از منظر مخاطب عام همچنان یک جمشید هاشم پور است و یک زینال بندری.جمشید هاشمپور علی رغم محبوبیتی که سالها بین سینمادوستان داشته، ولی در دوره هایی به شدت مورد بی مهری از سوی مدیران سینمایی واقع شده است. بی مهری هایی که شاید ریشه در ترس از محبوبیت او و احتمال نقش آفرینی در فضای سینمایی مورد انتظار مدیران وقت بوده است. اولین توجه و تقدیر ویژه از هاشم پور در زمان مدیریت جواد شمقدری و در جشنواره فیلم فجر برگزار شد که بسیار هم مورد توجه مخاطبان جشنواره قرار گرفت. هاشم پور آدم رسانه ای نیست و کمتر مصاحبه می کند چه رصد به آنکه از واقهیتهایی که بر او گذشته بگوید. ولی این بار علی معلم تهیه کننده و مدیرمسئول “دنیای تصویر” توانسته به بهانه برگزاری بزرگداشت این بازیگر در جشن حافظ گفتگویی تفصیلی با وی ترتیب داده و برای ثبت در تاریخ هم که شده درباره برخی از مناقشه برانگیزترین موضوعات و مثلا همان جریان ممنوع الکاری از وی بپرسد. قبل از انقلاب به دلایل اخلاقی سینما را رها کردم و “امداد نجات” شدم!جمشید هاشم پور در ابتدای گفتگو درباره سوابق بازیگری خود در پیش از انقلاب اسلامی بیان می دارد: من قبل از انقلاب در چیزی نزدیک به ۱۰ فیلم بازی کردم اما به دلایلی که شاید بتوانم بگویم بیشتر اخلاقی بود بعد از بازی در آن فیلمها از سینما بیرون آمدم…آن سالها در سازمانی استخدام شدم که کارش امداد و نجات بود. اول یک دوره ای دیدیم و بعد عضو گروه امداد شدیم و کسانی که مثلا در کوه گیر می افتند یا تصادف می کردند یا گرفتار برف و بهمن می شدند را نجات می دادیم. با بیست سال کار در آن سازمان مرا بازنشسته کردند و بعد دیگر چسبیدم به سینما.بعد از “یوزپلنگ” ممنوع الکار شدمهاشمپور زمانی و در میانه دهه شصت به دلیل شمایل قهرمان پردازانهای که در سینمای آن روزگار ایجاد کرده بود ممنوع الکار شده بود. خودش درباره ماجرای آن ممنوع الکاری بیان می دارد: بعد از فیلم “یوزپلنگ”(۱۳۶۴) ساخته ساموئل خاچکیان بود که ممنوع الکار شدم چون یادم است قبل از فیلم شایعه شده بود که هاشم پور قرار است ممنوع الکار شود و چون قرارداد این فیلم را بسته بودیم سریع کلید زدند و مرا جلوی دوربین بردند. بعد از ممنوع الکاری من اقدامی نکردم و حتی ارشاد هم نرفتم که اصلا چرا ممنوع شدم یا درخواست بدهم ممنوع الکاری ام را لغو کنند.وی ادامه میدهد: حتی کسی به من خبر نداد ممنوع الکار شدم. آن موقع کارگردانها و تهیه کنندهها لیست بازیگران شان را میبردند ارشاد و به آنها میگفتند که هاشم پور فعلا نمی تواند کار کند. دلیل خاص نداشتند فقط گفتند ایشان خیلی دارد پرواز می کند و مطرح می شود.عیاری ممنوعیت از کاری ام را رفع کردجمشید هاشم پور که بعد از “یوزپلنگ” سه سال و چند ماه ممنوع الکار بود تا بازی در “روز باشکوه”(۱۳۶۷) ساخته کیانوش عیاری درباره رفع ممنوعیت از فعالیت خود بیان می دارد: نقشی در “روز باشکوه” بود که در سینمای ایرانی عیاری نتوانست بازیگری را پیدا کند که آناتومی و فرم بدنش به آن کاراکتر بخورد. نقش نماینده اشرف در یکی از استانها بود که باید خیلی ابهت می داشت. بعد عیاری رفت ارشاد و با مسئولان صحبت کرد که چنین پرسوناژی دارم و بازیگری که مدنظرم باشد نمی توانم پیدا کنم. شما هم بس کنید. ایشان به اندازه کافی متنبه شده است! سه سال و چهار ماه برایش بس است. اول گفتند یک ماه دیگر، ۲۰ روز دیگر و خلاصه عیاری آن قدر اصرار کرد تا بالاخره ممنوع الکاری مرا برداشتند.خاطره تلخ همکاری با حاتمی کیاهاشمپور خاطره ای تلخ از همکاری نیمه تمام با ابراهیم حاتمی کیا در “روبان قرمز” دارد. هاشم پور درباره این تجربه تلخ بیان میدارد: یادم می آید حاتمیکیا مرا دعوت کردند برای بازی در “روبان قرمز”. رفتم و حتی قرارداد سفید بستم. تقریبا نزدیک به یک ماه تمرین داشتیم و روخوانی می کردیم و تست می زدیم و رضا کیانیان هم بازیگردان بود. نقش خیلی زیبایی بود و من خیلی علاقمند بودم آن نقش را کار کنم. رزمنده ای جنگ تمام شده ولی هنوز سر پستش است و از جایی که برای ماموریت رفته بود پاسداری می کند…هاشمپور میافزاید: مدیر تولید مرحوم ابراهیم اصغرزاده بود؛ یک روز آمد و گفت پرویز پرستویی که سر یک فیلم دیگر بودند کارشان تمام شده و حالا قرار است بیایند سر “روبان قرمز” و این نقش را بازی کنند! خلاصه حاتمی کیا نظرشان عوض شد و ما هم خداحافظی کردیم و برگشتیم تهران…بعدها که فیلم را دیدم به نظرم رسید برای آن نقش می شد کارهای دیگری کرد.ملاقلی پور گفت تو غلط می کنی در فیلم من بازی نکنیاین بازیگر درباره روزهای بعد از خاطره تلخ با حاتمی کیا می گوید: وقتی داستانم با حاتمیکیا به این شکل تمام شد کمی دلگیر و دلسرد بودم و به قول معروف مأیوس و غمگین شدم. دوست داشتم آن نقش را بازی کنم تا اینکه یک روز زنگ خانه مان را زدند. رفتم دم آیفون که ببینم چه کسی پشت در است دید این صدا آمد که من ملاقلی پور هستم. بیا پایین ببینم. بیا بیرون. تو غلط می کنی در فیلم من بازی نکنی. آخر قبلترش به وی گفته بودم حوصله بازی ندارم. خلاصه نشستیم چای خوردیم و همان موقع رفتیم دفتر و شروع کردیم به تست گریم که شد فیلم “هیوا”.ناراحتی از بازی در “من دیه گو مارادونا هستم”جمشید هاشم پور در پاسخ به این سوال که کدام فیلم بوده که از بازی در آن نه تنها پشیمان هستی که بازی در آن ناراحتت کرد بیان میدارد: من سر همه فیلمها انرژی خودم را می گذارم ولی گاهی انتخاب بازیگران شان ضعیف است و آن ضعف به ما هم لطمه میزند بخصوص روی من که وسواس خاصی دارم. ما کاری انجام دادیم به نام “من دیگو مارادونا هستم” بهرام توکلی. یک پلان خیلی ساده را ۴۰ برداشت گرفت. این شیوه را نمی پسندم.هاشمپور می افزاید: همه حرفهای و این کاره هستیم. دائم کات میدادند. تا ۱۰ روز بعد از آن سر صحنه نرفتم تا بعد خودشان آمدند. گفتم بد است در سینمای ایران بپیچد که یک نمای سه نفره را این همه برداشت گرفته ایم؛ آن قدر پیچیده و سخت و سنگین نبود. هنرپیشه اذیت می شود و از بین می رود. همه حرکات عین ماشین می شود.سینماپرساخبار مرتبط :دختر جمشید هاشم پور از وضعیت سلامتی پدرش میگویدتقدیر پورعرب از جمشید هاشم پور + تصاویرگریم متفاوت و خاص جمشيد هاشمپور +عکسکودکی جمشید هاشم پور+عکسگریم متفاوت و عجیب جمشید هاشم پور+تصاویر
مطالب پیشنهادی
گزارش تصویری اعمال زیبایی برای جوانسازی و زیبایی صورت
ست های زیبای لباس زیر و لباس شب زنانه !! + تصاویر
راز داشتن ابروهای زیبا + تصاویر
اندامی زیبا و لاغر داشته باشید
شنبه 26 تیر 1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]