تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید،‌ اگر چه او خود،‌ بدان عمل ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827232124




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«مرگ ماهی»؛ این فیلم نفس ندارد!


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
«مرگ ماهی»؛ این فیلم نفس ندارد!




«مرگ ماهی» در سوگ فیلمنامه می میرد، فیلمنامه ای که از اصول اولیه روایت هم تهی است و در روایت کردن داستانش لنگ میزند؛ بهتر است مصداقی وارد ماجرا شویم؛ مادری میمرد و از فرزندانش می خواهد تا سه روز جسدش را دفن نکنند...





برترین ها - ایمان عبدلی: «مرگ ماهی» در سوگ فیلمنامه می میرد، فیلمنامه ای که از اصول اولیه روایت هم تهی است و در روایت کردن داستانش لنگ میزند؛ بهتر است مصداقی وارد ماجرا شویم؛ مادری میمرد و از فرزندانش می خواهد تا سه روز جسدش را دفن نکنند و ظاهرا با این ترفند برای سه شبانه روز فرزندانش را دور هم جمع می کند، پس هسته مرکزی داستان مرگ مادری است می خواهد با مرگش فرزندانش را دور هم جمع کند(مطابق با کهن الگوی مادر به عنوان چتر خانواده) است و بقیه روایت ها حول هسته مرکزی می چرخند و حکم خرده پیرنگ هایی را دارند که باید در داستان اصلی تاثیر گذار باشند و تاثیر پذیر.


مرگ ماهی



خرده پیرنگ ها چیست؟ خدمتکاری (پانته آ بهرام) که روایت هایی نا متعبر از روزهای آخرین حیات مادر دارد، پسر بزرگ خانواده (بابک کریمی)که زندگی شیرینی ندارد و نه دخترش را درک می کند و نه همسرش، پسر دوم (علی مصفا)خانواده که از همسرش جدا شده و در عین حال همسرش با مادر تازه فوت شده ی او ارتباط  داشته، پسر کوچک(بابک حمیدیان) که در ینگه ی دنیاست، دختر بزرگ (نیکی کریمی)که یک ازدواج نا موفق داشته و در ازدواج دوم با یک همسر فوق فداکار زندگی می کند، دختر کوچکتر (طناز طباطبایی) که نا امیدانه با همسرش ادامه می دهد.

همه ی این آدم ها باید خرده روایت هایی داشته باشند که با مرگ مادر خانواده در ارتباط مستقیم و یا غیر مستقیم باشد، یعنی داستان هایی داشته باشند که در مرگ مادر تاثیر داشته باشند و از آن تاثیر پذیرفته باشند، در حالی که ما در فیلم حتی از دریافت یک شناسنامه کلی در مورد کاراکترها عاجزیم؛ چرا خواهر و برادر مثلا دو قلوی فیلم این همه دچار مشکل هستند؟ ریشه اش کجاست؟ این که مادر خانواده به قل پسر توجه بیشتری می کرده در باور پذیری این اختلاف کمک می کند؟ چرا دختر کوچک خانواده انقدر درونگرا و نا امید است؟


مرگ ماهی



او چند بار خودکشی کرده، چه مشکلی دارد؟ نباید بدانیم تا باورش کنیم؟ پسر بزرگ خانواده چرا انقدر عبوس است؟ اخم او چه ریشه ای دارد ؟ هیچ زمینه ای در هیچ کدام از شخصیت ها کاشته نشده، این کاراکتر ها حتی تیپیک هم نیستند؛ یعنی یک سری مولفه های تعریف شده و خوراک آماده برای مخاطب ندارند که حداقل در حد یک تیپ باور پذیر باشند؛ خدمتکار خانه چرا انقدر مبهم است، اصلا داستان او چرا یکباره محو می شود؟

فیلمنامه پایه های محکمی ندارد، وقتی که آدم هایش تعریف مشخصی ندارند و داستان هایشان داستانک هم نیست، تماشاچی با هیچ کدام آن ها ارتباط نمی گیرد و هیچ کدام را باور نمی کند و از همین جاست که دغدغه های آن ها، دردهای آدم های داستان برای تماشاچی قابل باور نیست و چون قابل باور نیست، به دردهایش می خندد به جای آن که با دردهایش گریه کند و اشک بریزد، ملودرام خانوادگی که با یک تراژدی شروع می شود، بیشتر شبیه یک مضحکه و کمدی می شود.


مرگ ماهی



مرگ ماهی هیچ گره ای ندارد که ما انتظار باز شدنش را بکشیم و نداشتن گره فضای داستان را تخت می کند، داستان هایی این چنین شبیه «درباره الی» که در محیطی محدود و با آدم های زیاد روایت میشد گره نیاز دارد فیلم هایی از این جنس که در لوکیشینی محدود روایت گر ارتباط آدم هاست، گره می خواهد و این گره با دیالوگ های باز و بسته می شود.

پس «مرگ ماهی» علاوه بر شخصیت پردازی قدرتمند نیازمند دیالوگ هایی پیش برنده و موجز و پویا است، یعنی مخاطب در چنین فیلم های پر دیالوگی باید گفت و گوهایی را بشنود که به شخصیت ها عمق بدهد و برای هر کاراکتر منحصر به فرد باشد، گفت و گوهایی که در عین این که اطلاعات ارائه می دهند مستقیم نباشند و با زبان فیلم در هماهنگی باشند، چنین داستانی اگر در ورطه ی دیالوگ های بی خاصیت و باری به هر جهت بیفتند به شدت حوصله سر بر کسل کننده می شود، مرگ  ماهی کسل کننده است چون دیالوگ هایش حرف است و گفت و گو نیست، حالا هر چقدر هم که کلاری قاب بندی های زیبا داشته باشد و هر چقدر هم که تدوین صفی یاری قدرتمند روی ریتم باشد باز هم نمی تواند این همه سکانس بدون حرکت را خاصیت ببخشد.


مرگ ماهی



شخصیت پردازی ضعیف ، فقدان داستان و پیرنگ عدم استفاده درست از عناصر پیش برنده درام از همه مهم تر دیالوگ فیلم را از نفس می اندازد، داستانی که مشابه اش را در فیلم هایی نظیر: مادر(علی حاتمی) و یه حبه قند(رضا میر کریمی) داشته ایم، نمونه هایی موفقی از یک فقدان گرد آورنده مادر در «مادر» و دایی در «یه حبه قند» با فقدان خود تم مرکزی را تشکیل می دهند و بقیه خرده پیرنگ ها حول آن می چرخند، اما چرا  این تمهید در مرگ ماهی موفق نیست؟ به یک دلیل ساده؛ مادر فیلم حجازی کاملا انتزاعی شده و وجودش روی زمین نیست (وجود نه معنای کالبد بلکه به معنای حضور روانی موثر)، هر چقدر که مادر حاتمی زنده و تاثیر گذار است هر چقدر که سایه اقتدار اخم آلود دایی «یه حبه قند» به عنوان میراثی از گذشته و خانواده در تصمیم دختر در آستانه مهاجرت فیلم تاثیر گذار است.

مادر مرگ ماهی نفس ندارد و در لیف و پارچه مبلمان خلاصه شده و به قصه نمی رسد، طبیعتا وقتی هسته اصلی داستان انتزاعی شده و واقعی نیست درام جان نمی گیرد؛ کاش مرگ ماهی در پوستر فیلم و چند عکس خلاصه میشد؛ اگر فیلم را نمی دیدیم تصور بهتری داشتیم، این همه بازیگر نامدار با طراحی لباسی مناسب در لوکیشنی که پر از رنگ های مایوس است با این همه قاب های زیبا، بیشتر و بهتر از داستان بی شالوده ی فیلم احساسات برانگیز است و تحت تاثیر قرار می دهد.


مرگ ماهی









تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن